@asheghanehaye_fatima
من
تو را لمس کرده ام
من که متبرکم کرده اند از ترانه های شيراز
من که تمامی اين سال ها
يکی لحظه حتی
خواب
به راهم نبرده است
من دست برداشته و
پا بريده ی توام
تو
ماه ابرينه پوش !
من دست خط شفای سروش ..
هی دختر خواب های بی رخصت !
بی تابِ هرچه برهنگی
خوشه ی خزانيگی انگور !
در اين جهان
تنها يکی واژه کافی بود
تا آدمی از تماشای تو تمام ،
هی دختر برف های هرچه بسيار تشنگی !
در اين دقيقه ی مکشوف
مسير ماه
پر از مويه های مکرر من است ..
هنوز هم بر اين باورم
که پسين يکی از روزهای دی !
من تو را از تخيلِ خداوند ربوده ام
حالا هرچه پيش تر می آيم
باز تو دورتر
بر قوس مزارگاه ماه ايستاده ای
من در غياب تو
با سنگ سخن گفته ام
من در غياب تو
با صبح ، با ستاره ، با سليمان سخن گفته ام
من در غياب تو
زخم های بی شمارِ شبِ ايوب را شسته ام
من در غياب تو
کلمات سربريده ی بسياری را شفا داده ام
هنوز هم در غياب تو
نماز ملائک قضا می شود
کبوتر از آرايش آسمان می ترسد
پروانه از روشنايی گل سرخ هراسان است
بگو کجا رفته ای !؟
که بعد از تو
ديگر هيچ پيامبري از بيعت ستاره با نور
سخن نگفت ...؟
#سيدعلی_صالحی
🍀🍀
من
تو را لمس کرده ام
من که متبرکم کرده اند از ترانه های شيراز
من که تمامی اين سال ها
يکی لحظه حتی
خواب
به راهم نبرده است
من دست برداشته و
پا بريده ی توام
تو
ماه ابرينه پوش !
من دست خط شفای سروش ..
هی دختر خواب های بی رخصت !
بی تابِ هرچه برهنگی
خوشه ی خزانيگی انگور !
در اين جهان
تنها يکی واژه کافی بود
تا آدمی از تماشای تو تمام ،
هی دختر برف های هرچه بسيار تشنگی !
در اين دقيقه ی مکشوف
مسير ماه
پر از مويه های مکرر من است ..
هنوز هم بر اين باورم
که پسين يکی از روزهای دی !
من تو را از تخيلِ خداوند ربوده ام
حالا هرچه پيش تر می آيم
باز تو دورتر
بر قوس مزارگاه ماه ايستاده ای
من در غياب تو
با سنگ سخن گفته ام
من در غياب تو
با صبح ، با ستاره ، با سليمان سخن گفته ام
من در غياب تو
زخم های بی شمارِ شبِ ايوب را شسته ام
من در غياب تو
کلمات سربريده ی بسياری را شفا داده ام
هنوز هم در غياب تو
نماز ملائک قضا می شود
کبوتر از آرايش آسمان می ترسد
پروانه از روشنايی گل سرخ هراسان است
بگو کجا رفته ای !؟
که بعد از تو
ديگر هيچ پيامبري از بيعت ستاره با نور
سخن نگفت ...؟
#سيدعلی_صالحی
🍀🍀
@asheghanehaye_fatima
وقتی که من ترا دوست میدارم
نه چراغی به خانه بیاور
نه چتری که از کوچه ناشناسی بگذری،
سایه به سایه هر سنگی از اضطراب تو میفهمد
که کار از کار گذشته است!
#سيدعلی_صالحی
وقتی که من ترا دوست میدارم
نه چراغی به خانه بیاور
نه چتری که از کوچه ناشناسی بگذری،
سایه به سایه هر سنگی از اضطراب تو میفهمد
که کار از کار گذشته است!
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
از صبحهای دور از تو نگویم،
که مانند است به شب!
که مانند است به اوجِ چلهی زمستان !
ابدی جان...
هر شب،
غمت در دل است و عشقت در سر
و هر صبح،
عشقت در دل و خاطرهات در سر!
طلوع کن صبحم را،
که عمریست بی خورشید
روزهایم شب میشود
و بی مهتاب،
شبهایم روز...
#سيدعلی_صالحی
از صبحهای دور از تو نگویم،
که مانند است به شب!
که مانند است به اوجِ چلهی زمستان !
ابدی جان...
هر شب،
غمت در دل است و عشقت در سر
و هر صبح،
عشقت در دل و خاطرهات در سر!
طلوع کن صبحم را،
که عمریست بی خورشید
روزهایم شب میشود
و بی مهتاب،
شبهایم روز...
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
از صبحهای دور از تو نگویم،
که مانند است به شب!
که مانند است به اوجِ چلهی زمستان !
ابدی جان...
هر شب،
غمت در دل است و عشقت در سر
و هر صبح،
عشقت در دل و خاطرهات در سر!
طلوع کن صبحم را،
که عمریست بی خورشید
روزهایم شب میشود
و بی مهتاب،
شبهایم روز...
#سيدعلی_صالحی
از صبحهای دور از تو نگویم،
که مانند است به شب!
که مانند است به اوجِ چلهی زمستان !
ابدی جان...
هر شب،
غمت در دل است و عشقت در سر
و هر صبح،
عشقت در دل و خاطرهات در سر!
طلوع کن صبحم را،
که عمریست بی خورشید
روزهایم شب میشود
و بی مهتاب،
شبهایم روز...
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
آرام باش،
حوصله کن،
آبهای زودگذر،
هیچ فصلی را نخواهند دید
از ریگهای ته جویبار شنیدهام
مهم نیست که مرا
از ملاقات ماه و گفت و گوی باران
بازداشتهاند
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو
بسنده خواهم کرد...
حالا آرام باش
همهچیز درست خواهد شد...
همهچیز درست خواهد شد...
#سيدعلی_صالحی
آرام باش،
حوصله کن،
آبهای زودگذر،
هیچ فصلی را نخواهند دید
از ریگهای ته جویبار شنیدهام
مهم نیست که مرا
از ملاقات ماه و گفت و گوی باران
بازداشتهاند
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو
بسنده خواهم کرد...
حالا آرام باش
همهچیز درست خواهد شد...
همهچیز درست خواهد شد...
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
روزِ اولی که شب هنوز
هوای اين همه ترس و تاريکی نداشت
خيلیها میگفتند
ديگر کارِ چراغ و ستاره تمام است،
اما ديدی آرام
... آرام آرام دلمان به بیکسی
صدايمان به سکوت وُ
چشمهايمان به تاريکی عادت کردند!
حالا هنوز هم میشود
در تاريکی راه افتاد وُ
از همهمهی هوا فهميد
که رودی بزرگ
نزديکِ همين تشنگیهای ما میگذرد.
#سيدعلی_صالحی
.
روزِ اولی که شب هنوز
هوای اين همه ترس و تاريکی نداشت
خيلیها میگفتند
ديگر کارِ چراغ و ستاره تمام است،
اما ديدی آرام
... آرام آرام دلمان به بیکسی
صدايمان به سکوت وُ
چشمهايمان به تاريکی عادت کردند!
حالا هنوز هم میشود
در تاريکی راه افتاد وُ
از همهمهی هوا فهميد
که رودی بزرگ
نزديکِ همين تشنگیهای ما میگذرد.
#سيدعلی_صالحی
.
@asheghanehaye_fatima
آرام باش،
حوصله کن،
آبهای زودگذر،
هیچ فصلی را نخواهند دید
از ریگهای ته جویبار شنیدهام
مهم نیست که مرا
از ملاقات ماه و گفت و گوی باران
بازداشتهاند
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو
بسنده خواهم کرد...
حالا آرام باش
همهچیز درست خواهد شد...
همهچیز درست خواهد شد...
#سيدعلی_صالحی
آرام باش،
حوصله کن،
آبهای زودگذر،
هیچ فصلی را نخواهند دید
از ریگهای ته جویبار شنیدهام
مهم نیست که مرا
از ملاقات ماه و گفت و گوی باران
بازداشتهاند
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو
بسنده خواهم کرد...
حالا آرام باش
همهچیز درست خواهد شد...
همهچیز درست خواهد شد...
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
پنجشنبه میتوانست؛
زیباترین روز هفته باشد..
تا اینکه چشمهای تو،
از تقویم روی دیوار کم شد..
و پنجشنبهها،
پر شد از نبودنت...
#سيدعلی_صالحی
پنجشنبه میتوانست؛
زیباترین روز هفته باشد..
تا اینکه چشمهای تو،
از تقویم روی دیوار کم شد..
و پنجشنبهها،
پر شد از نبودنت...
#سيدعلی_صالحی
راه مان دور و دل مان کنار همین گریستن است
خدا را چه ديدهاي ريرا !
شايد آنقدر بارانِ بنفشه باريد
که قليلي شاعر از پي گل ني
آمدند ، رفتند دنبال چراغ و آينه
شمعداني، عسل، حلقهي نقره و قرآن کريم .
...
سرانجام باورت ميکنند
بايد اين کوچهنشينانِ ساده بدانند
که جرم باد ... ربودن بافههاي رويا نبوده است .
گريه نکن ريرا
راه مان دور و دل مان کنار همين گريستن است .
دوباره ارديبهشت به ديدنت ميآيم . . .
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
خدا را چه ديدهاي ريرا !
شايد آنقدر بارانِ بنفشه باريد
که قليلي شاعر از پي گل ني
آمدند ، رفتند دنبال چراغ و آينه
شمعداني، عسل، حلقهي نقره و قرآن کريم .
...
سرانجام باورت ميکنند
بايد اين کوچهنشينانِ ساده بدانند
که جرم باد ... ربودن بافههاي رويا نبوده است .
گريه نکن ريرا
راه مان دور و دل مان کنار همين گريستن است .
دوباره ارديبهشت به ديدنت ميآيم . . .
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
سلام،
سهمِ کوچکِ من از وسعت سادگی!
سایهنشینِ آب و همپیالهٔ تشنگی سلام،
سلام، اولادِ اولین بوسه از شرمِ گُل و گونههای حلال،
سلام، ستارهٔ از شب گریختهٔ همروزِ من،
عزیزِ همیشه و هنوز من... سلام!
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
سهمِ کوچکِ من از وسعت سادگی!
سایهنشینِ آب و همپیالهٔ تشنگی سلام،
سلام، اولادِ اولین بوسه از شرمِ گُل و گونههای حلال،
سلام، ستارهٔ از شب گریختهٔ همروزِ من،
عزیزِ همیشه و هنوز من... سلام!
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
سلام،
سهمِ کوچکِ من از وسعت سادگی!
سایهنشینِ آب و همپیالهی تشنگی سلام،
سلام، اولادِ اولین بوسه از شرمِ گُل و گونههای حلال،
سلام، ستارهی از شب گریختهی همروزِ من،
عزیزِ همیشه و هنوز من...
سلام...
#سيدعلی_صالحی
#شما_فرستادید
سلام،
سهمِ کوچکِ من از وسعت سادگی!
سایهنشینِ آب و همپیالهی تشنگی سلام،
سلام، اولادِ اولین بوسه از شرمِ گُل و گونههای حلال،
سلام، ستارهی از شب گریختهی همروزِ من،
عزیزِ همیشه و هنوز من...
سلام...
#سيدعلی_صالحی
#شما_فرستادید
من
تو را لمس کرده ام
من که متبرکم کرده اند از ترانه های شيراز
من که تمامی اين سال ها
يکي لحظه حتی
خواب
به راهم نبرده است
من دست برداشته و
پا بريده ی توام
تو
ماه ابرينه پوش!
من دست خط شفای سروش
هي دختر خواب هاي بي رخصت!
بي تاب هرچه برهنگي!
خوشه ی خزاني انگور!
در اين جهان
تنها يکي واژه کافي بود
تا آدمي از تماشاي تو تمام
تو از دعاي کدام حواي گندم پرست
به اين پرده از عطر ملائک رسيده اي ؟
که رسولان هزاره زن
پا به روياي تو شاعر شدند ؟
هي دختر برف هاي هرچه بسيار تشنگي!
در اين دقيقه ی مکشوف
مسير ماه
پر از مويه هاي مکرر من است
هنوز هم بر اين باورم
که پسين يکي از روزهاي دي
من تو را از تخيل خداوند ربوده ام
حالا هرچه پيش تر مي آيم
باز تو دورتر
بر قوس مزارگاه ماه ايستاده اي
من در غياب تو
با سنگ سخن گفته ام
من در غياب تو
با صبح ، با ستاره ، با سليمان سخن گفته ام
من در غياب تو
زخم هاي بي شمار شب ايوب را شسته ام
من در غياب تو
کلمات سربريده بسياري را شفا داده ام
هنوز هم در غياب تو
نماز ملائک قضا مي شود
کبوتر از آرايش آسمان مي ترسد
پروانه از روشنايي گل سرخ هراسان است
بگو کجا رفته اي
که بعد از تو
ديگر هيچ پيامبري از بيعت ستاره با نور
سخن نگفت؟
#سيدعلی_صالحی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
تو را لمس کرده ام
من که متبرکم کرده اند از ترانه های شيراز
من که تمامی اين سال ها
يکي لحظه حتی
خواب
به راهم نبرده است
من دست برداشته و
پا بريده ی توام
تو
ماه ابرينه پوش!
من دست خط شفای سروش
هي دختر خواب هاي بي رخصت!
بي تاب هرچه برهنگي!
خوشه ی خزاني انگور!
در اين جهان
تنها يکي واژه کافي بود
تا آدمي از تماشاي تو تمام
تو از دعاي کدام حواي گندم پرست
به اين پرده از عطر ملائک رسيده اي ؟
که رسولان هزاره زن
پا به روياي تو شاعر شدند ؟
هي دختر برف هاي هرچه بسيار تشنگي!
در اين دقيقه ی مکشوف
مسير ماه
پر از مويه هاي مکرر من است
هنوز هم بر اين باورم
که پسين يکي از روزهاي دي
من تو را از تخيل خداوند ربوده ام
حالا هرچه پيش تر مي آيم
باز تو دورتر
بر قوس مزارگاه ماه ايستاده اي
من در غياب تو
با سنگ سخن گفته ام
من در غياب تو
با صبح ، با ستاره ، با سليمان سخن گفته ام
من در غياب تو
زخم هاي بي شمار شب ايوب را شسته ام
من در غياب تو
کلمات سربريده بسياري را شفا داده ام
هنوز هم در غياب تو
نماز ملائک قضا مي شود
کبوتر از آرايش آسمان مي ترسد
پروانه از روشنايي گل سرخ هراسان است
بگو کجا رفته اي
که بعد از تو
ديگر هيچ پيامبري از بيعت ستاره با نور
سخن نگفت؟
#سيدعلی_صالحی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
.
شب به شب
دلتنگتر میشوم
بدون آنکه به یاد بیاورم چرا..
مگر قرار نبود
فراموشم شوی ؟
پس چرا هنوز هم هر شب
دلم برای "شب بخیر"هایت
تنگ میشود؟
باور کن
مقصر من نیستم،،
این تویی که در سرم
بینهایت پُر رنگی ...
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
شب به شب
دلتنگتر میشوم
بدون آنکه به یاد بیاورم چرا..
مگر قرار نبود
فراموشم شوی ؟
پس چرا هنوز هم هر شب
دلم برای "شب بخیر"هایت
تنگ میشود؟
باور کن
مقصر من نیستم،،
این تویی که در سرم
بینهایت پُر رنگی ...
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
سلام،
سهمِ کوچکِ من از وسعت سادگی!
سايهنشينِ آب و همپيالهی تشنگی سلام،
سلام،
اولادِ اولين بوسه از شرمِ گُل و گونههای حلال،
سلام،
ستارهی از شب گريختهی همروز من،
عزيزِ هميشه و هنوز من
سلام!
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
سهمِ کوچکِ من از وسعت سادگی!
سايهنشينِ آب و همپيالهی تشنگی سلام،
سلام،
اولادِ اولين بوسه از شرمِ گُل و گونههای حلال،
سلام،
ستارهی از شب گريختهی همروز من،
عزيزِ هميشه و هنوز من
سلام!
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
آسوده باش، حالم خوب است
فقط در حیرتم
که از چه هوای رفتن به جائی دور
هی دل بیقرارم را پیِ آن پرنده میخواند!
به خدا من کاری نکردهام
فقط لای نامههایی به ریرا
گلبرگ تازه ای کنار میبوسمت جا نهاده و
بسیار گریستهام
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
فقط در حیرتم
که از چه هوای رفتن به جائی دور
هی دل بیقرارم را پیِ آن پرنده میخواند!
به خدا من کاری نکردهام
فقط لای نامههایی به ریرا
گلبرگ تازه ای کنار میبوسمت جا نهاده و
بسیار گریستهام
#سيدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
.
سلام،
سهمِ کوچکِ من از وسعت سادگی...!
سایهنشینِ آب و
همپیالهی تشنگی سلام
سلام، اولادِ اولین بوسه
از شرمِ گُل و گونههای حلال
سلام، ستارهی از شب گریختهی همروزِ من،
عزیزِ همیشه و هنوز من سلام!
#سيدعلی_صالحی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
سلام،
سهمِ کوچکِ من از وسعت سادگی...!
سایهنشینِ آب و
همپیالهی تشنگی سلام
سلام، اولادِ اولین بوسه
از شرمِ گُل و گونههای حلال
سلام، ستارهی از شب گریختهی همروزِ من،
عزیزِ همیشه و هنوز من سلام!
#سيدعلی_صالحی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
.
از صبحهای دور از تو نگویم،
که مانند است به شب!
که مانند است به اوجِ چلهی زمستان !
ابدی جان...
هر شب،
غمت در دل است و عشقت در سر
و هر صبح،
عشقت در دل و خاطرهات در سر!
طلوع کن صبحم را،
که عمریست بی خورشید
روزهایم شب میشود
و بی مهتاب،
شبهایم روز...
#سيدعلی_صالحی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
از صبحهای دور از تو نگویم،
که مانند است به شب!
که مانند است به اوجِ چلهی زمستان !
ابدی جان...
هر شب،
غمت در دل است و عشقت در سر
و هر صبح،
عشقت در دل و خاطرهات در سر!
طلوع کن صبحم را،
که عمریست بی خورشید
روزهایم شب میشود
و بی مهتاب،
شبهایم روز...
#سيدعلی_صالحی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima