عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
ناکجا یعنی : دو چشم بسته ات ، طعم لبت
لحظه یعنی : یکنفس ماندست تا دیوانگی

#سعید_خاکسار


@asheghanehsye_fatima
‏امشب بیا تمام خودت را به من بده


‏تا من بدون واسطه پیراهنت شوم...


#سعید_خاکسار

@asheghanehaye_fatima
بند کفشت را نمی بست او
- اگر عاشق نبود…


#عشق_یعنی
پیش پای یار خود ، زانو زدن ...


#سعید_خاکسار

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




یک نفر نیست
صدایم بزند
برگردم؟!

می برم با چمدان،
اینهمه تنهایی را...


#سعید_خاکسار


...🚶...
@asheghanehaye_fatima



چشم در
چشم آسمان دارم
که ببارد ، ولی نمی‌ب ا ر د

تا زداید
غبار جان مرا
یا بشوید کمی جهان مرا

چشم در
چشم آسمان اما
دل به این روزگار خوش دارم

روزگار
سیاه من آنسو
انتظار تباه من اینسو

ابر اما
هنوز آرام است
بغض دارد ولی نمی‌بارد ...

چه کنم ٬
در خیال
من اینست :
دردهای دل گرفته
را تنها آسمان گرفته میداند .


#سعید_خاکسار
کم دارم این شبها تنت را
احساس داغ دامنت را

میخواهمت با هر چه دارم
وا میکنی پیراهنت را

#سعید_خاکسار

@asheghanehaye_fatima
بیدار اگر شوی در آغوش نگار

از جمعه و از شنبه رها خواهی بود

#سعید_خاکسار

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مثل
شروع صبح
نگاهت پر از طلوع
مثل طلوع بر تن خاموش من بتاب

#سعید_خاکسار

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



خسته ام از تهاجم چشمت
پشت عشقم شکست، باور کن
گفته ام با دلم که بعد از این
با هجوم نبودنش سر کن

با خودم حرف میزنم گاهی

مثل دیوانه ام که یادم نیست
خورده دستم به دستتان بانو
گیجم و بی گمان نمیترسم
که به دار َ م کشی تو با گیسو

با خودم حرف میزنم گاهی

یک وجب جیب جای دستانم
کرده ام طی شب خیابان را
حسرت خواب خوش در آغوشت
یخ زدم کل این زمستان را

با خودم حرف می زنم گاهی

در خیالات هر شبم هر دم
با خودم حرف میزنم بانو
من خودم را کلافه خواهم کرد
تو و صد بوسه و تنت با او

با خودم حرف می زنم گاهی




#سعید_خاکسار



تخت خوابم
هنوز منتظر است
تا مرا با تو در بغل گیرد



#سعید_خاکسار


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



تو دیشب گرم آغوشم شدی
در عمق افکارم ـ
و من
گاهی تو را
گرم خودم کردم
تنت بوی کمی از من
تنم بوی کمی از تو
و گاهی از عطش سیراب
وگاهی ناله ای بیتاب سرمستی

میان تخت تنهایی
تو دیشب در دل افکار من
عریان
چه ها کردی



#سعید_خاکسار
@asheghanehaye_fatima

.


تو دیشب گرم آغوشم شدے
در عمق افڪارم
و من
گاهی تو را
گرم خودم ڪردم

تنت بوے ڪمی از من
تنم بوے ڪمی از تو

و گاهی از عطش سیراب
وگاهی ناله اے بیتاب سرمستی
میان تخت تنهایی

تو دیشب در دل افکار من
عریان
چه ها ڪردے ..




#سعید_خاکسار
📌


شب از ستاره پر شد و

من از هجومِ بی کسی ...





#سعید_خاکسار

@asheghanehaye_fatima
Forwarded from پیوند نگار
‍ .



تو دیشب گرم آغوشم شدی
در عمق افکارم ـ
و من
گاهی تو را
گرم خودم کردم
تنت بوی کمی از من
تنم بوی کمی از تو
و گاهی از عطش سیراب
وگاهی ناله ای بیتاب سرمستی

میان تخت تنهایی
تو دیشب در دل افکار من
عریان
چه ها کردی



#سعید_خاکسار


@asheghanehaye_fatima
نیستی ،
فکر مهربانیت آرامم میکندو
آنگاه که هستی ،

فقط عریانی اندامت

خودم ،
فریبم میدهد
یا خودت.....

#سعید_خاکسار

@asheghanehaye_fatima
نیستی ،
فکر مهربانیت آرامم میکندو
آنگاه که هستی ،

فقط عریانی اندامت

خودم ،
فریبم میدهد
یا خودت.....

#سعید_خاکسار

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima

مردی که غزل میگفت مردی که پر از من بود
دلواپس رفتن نه ، دلواپس ماندن بود

حسی چو مترسک را در بودن خود دارد
بر قامت چون چوبش پوشالترین تن بود

از بودن بیهوده «تا بوده همین بوده»
تا رفتن بی برگشت درگیر نبودن بود

فریاد به سر دارد ، بر لب غم خاموشی
همواره سکوتی در ناباور گفتن بود

هی درد پس از درد و هی غصه ویرانی
مثل نخی از سیگار بی تاب کشیدن بود

این مردِ قسم خورده این مرد پر از تردید
دل داشت ولی ماتِ دل را نسپردن بود

مردی که غزل هایش آواز سفر بودند
اما چمدانش پر ، از بغض نرفتن بود

#سعید_خاکسار
بند ڪفشت را نمی‌بست او
اڪَر عاشق نبود
عشق یعنی
پیش پاے یار خود ،
زانو زدن ..!!


#سعید_خاکسار

@asheghanehaye_fatima
میخوام از تو آروم بشم خوب من
با چشمات عوض میکنی حالمو
توو دنیای چشمات دیوونه شم
میخوام خوش کنم با تو احوالمو

صدای نفسهات دل می بره
تموم میشه دردام پیشم بمون
نباشی نفسهام درگیرتن
نباشی میخوام گم بشه آسمون

بیا یکقدم پیشتر دستمو
- بگیر و برام از نگاهت بگو
میخوام گم بشم تووی آغوش تو
میخوام زیر ورو شم فقط زیر و رو

تموم نفسهات آرامشه
تویی که با چشمات آروم میشم
تویی که لبت رو لبم عاشقه
میخوام با حضورتو فردایی شم

تموم میکنم با تنت درد مو
شروع خوشیهام آغوش توست
هزار حرف ناگفته مونده برام
ولی داغ لبهام با گوش توست

من و تو توو آغوش هم گم شدیم
خجالت چه خوبه ، بیا آب شیم
یه امشب بیا تا با دردای هم
روی تخت تنهایی همخواب شیم

#سعید_خاکسار
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
.

از
چشمهای تو
آغاز میشود
این صبح دلپذیر
- وقتی نگاه میکنی ام همچو آفتاب

بیرون بیا
تو از پس شب
مست و خوش خرام
- چون آفتاب ناب به جانم کمی بتاب



#سعید_خاکسار
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima