گفتا چه کسی بود تورا شعر بیاموخت؟
گفتم به خدا زلف تو وُ ناز تو وُ چشم خمارت.˘˘
#راحم_تبریزی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
گفتم به خدا زلف تو وُ ناز تو وُ چشم خمارت.˘˘
#راحم_تبریزی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
.
گفتمش
دل بردى از ما
جان من مقصد كجاست؟
گفت عاشق را نشاید پرسوجو
باما بیا...
#راحم_تبریزی
@asheghanehaye_fatima
گفتمش
دل بردى از ما
جان من مقصد كجاست؟
گفت عاشق را نشاید پرسوجو
باما بیا...
#راحم_تبریزی
@asheghanehaye_fatima
رازِ دلم ، سرّ نهانم تویی ،
ای همه تو ، محرم جانم تویی ،
شور تویی نور تویی سور تو ،
شعر تویی ، جمله بیانم تویی ،
غمزه ی ابروی تو صیدم نمود ،
رهزن دل ، اینم وُ ، انم تویی ،
پرده زنگار من از ، هجر توست ،
سوز دلم ، آه وُ فغانم تویی ،
ریشه تویی بوته تویی شاخه تو ،
در چمنم ، سرو روانم تویی ،
خاک تویی آب تویی باد تو ،
آتش دِیر ، پیر مغانم تویی ،
چرخ تویی جمله ی افلاک تو ،
ماه تویی ، آنجه که دانم تویی ،
عشق تو گنجیست کُهن در دلم ،
داغ دلم ، مُهر ونشانم تویی ،
جام تویی ساغر و پیمانه تو ،
باده تویی ، چون چنانم تویی ،
جذبه تو خویشتنم را ربود ،
در پس دیوار ، عیانم تویی ،
رقص سماع از مِی و صهبای توست ،
#راحمم وُ ، جان و جهانم تویی ،
#راحم تبریزی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
ای همه تو ، محرم جانم تویی ،
شور تویی نور تویی سور تو ،
شعر تویی ، جمله بیانم تویی ،
غمزه ی ابروی تو صیدم نمود ،
رهزن دل ، اینم وُ ، انم تویی ،
پرده زنگار من از ، هجر توست ،
سوز دلم ، آه وُ فغانم تویی ،
ریشه تویی بوته تویی شاخه تو ،
در چمنم ، سرو روانم تویی ،
خاک تویی آب تویی باد تو ،
آتش دِیر ، پیر مغانم تویی ،
چرخ تویی جمله ی افلاک تو ،
ماه تویی ، آنجه که دانم تویی ،
عشق تو گنجیست کُهن در دلم ،
داغ دلم ، مُهر ونشانم تویی ،
جام تویی ساغر و پیمانه تو ،
باده تویی ، چون چنانم تویی ،
جذبه تو خویشتنم را ربود ،
در پس دیوار ، عیانم تویی ،
رقص سماع از مِی و صهبای توست ،
#راحمم وُ ، جان و جهانم تویی ،
#راحم تبریزی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
نامهایٖ به تویی کهِ دوسِتت دارَم
انگار قبل از آمدَنت تو را دوست داشتم
انگار تو را در جایی و درجهانی دیگر
دیده بودم.
انگار همهی آن چیزهاٰیی را که دوست داشتم
تنها تو میدانستی
و من همهی آنها را در ☽︎ تو ☾︎ میدیدم
انگار تمام رویاهایم تکه تکه بهم چسبیده بود.
و آرزویی را که در دلم داشتم
با حضور تو برآورده شد
همه چیز قبل از آمدنت شروع شده بود
تنها دوست داشتنت بهانه بود
من از قبل عاشقت بودم جان شیرینم.
عشق دلم نام زیبای تو در زمزمه های
شبانه ام نجوا می شود و تو را میخوانم
و به هزار دوستت دارم میگویم
مرا در خاطراتت بیاد بیاور
و جایم را در قلبت خالی بگذار
تا خودم را به آرامش آغوشت بسپارم.
تا جانم را فدای تو کنم.
اما تو هیچ وقت نمیدانی که چقدر خسته ام
در من مردی تمام راههای رسیدن به تو را
یک نفس دویده است.
برای عشقت برای تو تنها تو.
جانا نگارا دلبرا ، چون جانِ جان میخواهمت
عیبم مکن در مُلک دل ، ای بی نشان میخواهمت
محراب دل ابروی تو ، چشم ودلم بر سوی تو
ای جان فدای روی تو ، ابرو کمان میخواهمت
به قلم #راحم_تبریزی
و #مهــدی_محمـــودی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
انگار قبل از آمدَنت تو را دوست داشتم
انگار تو را در جایی و درجهانی دیگر
دیده بودم.
انگار همهی آن چیزهاٰیی را که دوست داشتم
تنها تو میدانستی
و من همهی آنها را در ☽︎ تو ☾︎ میدیدم
انگار تمام رویاهایم تکه تکه بهم چسبیده بود.
و آرزویی را که در دلم داشتم
با حضور تو برآورده شد
همه چیز قبل از آمدنت شروع شده بود
تنها دوست داشتنت بهانه بود
من از قبل عاشقت بودم جان شیرینم.
عشق دلم نام زیبای تو در زمزمه های
شبانه ام نجوا می شود و تو را میخوانم
و به هزار دوستت دارم میگویم
مرا در خاطراتت بیاد بیاور
و جایم را در قلبت خالی بگذار
تا خودم را به آرامش آغوشت بسپارم.
تا جانم را فدای تو کنم.
اما تو هیچ وقت نمیدانی که چقدر خسته ام
در من مردی تمام راههای رسیدن به تو را
یک نفس دویده است.
برای عشقت برای تو تنها تو.
جانا نگارا دلبرا ، چون جانِ جان میخواهمت
عیبم مکن در مُلک دل ، ای بی نشان میخواهمت
محراب دل ابروی تو ، چشم ودلم بر سوی تو
ای جان فدای روی تو ، ابرو کمان میخواهمت
به قلم #راحم_تبریزی
و #مهــدی_محمـــودی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
.چشمانت ..
بشین غزل بسرایم برای چشمانت ....
مرو که جان گرامی ، فدای چشمانت ،
کجا ، صفای گلستان به پای تو برسد ؟
هزار منظر فردوس ، صفای چشمانت ،
بشین برای خدا .. مرو که می میرم ...
غلام عشق تو هستم ، گدای چشمانت ،
هزار شعر وترانه ، هزار ساغر و مِی ...
سبو به دوش وصراحی عطای چشمانت ،
خلاف عقل نگویم ، ز حرمت عشقم ..
رموز عطر بهاریست ، هوای چشمانت ،
هزار شعر بگویم ، تویی بهانه ی شعر ...
کدام چشم بداند ؟ ... ...بهای چشمانت ،
مرا به لطف بخوان به خلوت چشمت ،
که محفل عشقست ... سرای چشمانت ،
سخن به اهل سخن گویم و ، نه غیر وبیگانه ...
هزار فتنه و آشوب ، بلای چشمانت ،
درون پرده ی دل ، تویی توی یارم ...
فتاده است به درت ...، گدای چشمانت ،
به سوز عشق بسوزد زمان زمان راحم ...
تویی که خوبترینی ، فدای چشمانت ،
#راحم_تبریزی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
بشین غزل بسرایم برای چشمانت ....
مرو که جان گرامی ، فدای چشمانت ،
کجا ، صفای گلستان به پای تو برسد ؟
هزار منظر فردوس ، صفای چشمانت ،
بشین برای خدا .. مرو که می میرم ...
غلام عشق تو هستم ، گدای چشمانت ،
هزار شعر وترانه ، هزار ساغر و مِی ...
سبو به دوش وصراحی عطای چشمانت ،
خلاف عقل نگویم ، ز حرمت عشقم ..
رموز عطر بهاریست ، هوای چشمانت ،
هزار شعر بگویم ، تویی بهانه ی شعر ...
کدام چشم بداند ؟ ... ...بهای چشمانت ،
مرا به لطف بخوان به خلوت چشمت ،
که محفل عشقست ... سرای چشمانت ،
سخن به اهل سخن گویم و ، نه غیر وبیگانه ...
هزار فتنه و آشوب ، بلای چشمانت ،
درون پرده ی دل ، تویی توی یارم ...
فتاده است به درت ...، گدای چشمانت ،
به سوز عشق بسوزد زمان زمان راحم ...
تویی که خوبترینی ، فدای چشمانت ،
#راحم_تبریزی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
چنان در دل شکوفایی ، که پندارم خود مایی ....
غلط گفتم چه میگویم ؟ .....
هزاران خوشتر از مایی ،
به یادت هر شبم تا صبح ....
نماز عشق میخوانم ...
دل ما را چه ها کردی ؟ عجب راز وُ معمایی ،
ز هر سویی تو را جویم ، کجا هستی ؟ کجایی تو ؟
تو را خواهم تورا خواهم ....
نه پنهانی نه پیدایی ،،
به تار زلف تو سوگند ، دلم تنگست و دلتنگم ،
بیا ای یوسفِ جانم ...
که خوشتر از زلیخایی ،
تنم چون برگ پاییز است ، دلم از صبر لبریز است ....
نگویم حال ما بنگر ....
که میدانم تو بینایی ،
به زلفت ان چنان بندم ، خلاص از تو نمی دانم ،
که قدر قند میدانم ...
شرابِ ناب ِصهبایی ،
غزل در وصف ان ساقی نه میدانم نه میخوانم ....
که هشیاران کنی سرمست ..
به جامی وُ به مینایی ،
توای سر مست سرمستان ، که ما رامست خود کردی ...
درون خانه بنشستی ....
چه زیبا و دل آرایی ،
سرشکم قطره ی خونست که بر رخسار آفتاده ست ...
در این بازار زین خوشتر ..
ندیدم هیچ سودایی ،
به چشمانت قسم راحم ، ندارد بی تو پایانی ...
فراتر از دل وجانی ...
وخوشتر از من و مایی ،
#راحم_تبریزی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
غلط گفتم چه میگویم ؟ .....
هزاران خوشتر از مایی ،
به یادت هر شبم تا صبح ....
نماز عشق میخوانم ...
دل ما را چه ها کردی ؟ عجب راز وُ معمایی ،
ز هر سویی تو را جویم ، کجا هستی ؟ کجایی تو ؟
تو را خواهم تورا خواهم ....
نه پنهانی نه پیدایی ،،
به تار زلف تو سوگند ، دلم تنگست و دلتنگم ،
بیا ای یوسفِ جانم ...
که خوشتر از زلیخایی ،
تنم چون برگ پاییز است ، دلم از صبر لبریز است ....
نگویم حال ما بنگر ....
که میدانم تو بینایی ،
به زلفت ان چنان بندم ، خلاص از تو نمی دانم ،
که قدر قند میدانم ...
شرابِ ناب ِصهبایی ،
غزل در وصف ان ساقی نه میدانم نه میخوانم ....
که هشیاران کنی سرمست ..
به جامی وُ به مینایی ،
توای سر مست سرمستان ، که ما رامست خود کردی ...
درون خانه بنشستی ....
چه زیبا و دل آرایی ،
سرشکم قطره ی خونست که بر رخسار آفتاده ست ...
در این بازار زین خوشتر ..
ندیدم هیچ سودایی ،
به چشمانت قسم راحم ، ندارد بی تو پایانی ...
فراتر از دل وجانی ...
وخوشتر از من و مایی ،
#راحم_تبریزی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
.
گفتمش روزی خیالش از دلم بیرون کنم
دل بگفت او با من است
من با خیالش می روم
#راحم_تبریزی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
گفتمش روزی خیالش از دلم بیرون کنم
دل بگفت او با من است
من با خیالش می روم
#راحم_تبریزی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima