گاهی خوابات را میبینم
بیصدا
بیتصویر
مثلِ ماهی در آبهای تاریک
که لب میزند و معلوم نیست
حبابها کلمهاند،
یا بوسههایی از دلتنگی...
☆☆☆☆☆
🔺برگردان ترکیآذربایجانی
گاهدان سنی یوخلاییرام کی
سسسیزسن،
شکیلسیز
قارانلیق دنیزلرین بالیغی کیمی
دوداقلارین اوخشاییر
سانکی بللی دئییل
کُوُپوکلر بیر سوُزمو
یوخسا
داریخماق اوُپوشلری...
○●شاعر: #توماس_ترانسترومر ●Tomas Gösta Tranströmer●سوئد، زادهی ۱۹۳۱●
○●برگردان به فارسی: #خلیل_پاکنیا
○●برگردان به ترکی: #ارشد_نظری
@asheghanehaye_fatima
بیصدا
بیتصویر
مثلِ ماهی در آبهای تاریک
که لب میزند و معلوم نیست
حبابها کلمهاند،
یا بوسههایی از دلتنگی...
☆☆☆☆☆
🔺برگردان ترکیآذربایجانی
گاهدان سنی یوخلاییرام کی
سسسیزسن،
شکیلسیز
قارانلیق دنیزلرین بالیغی کیمی
دوداقلارین اوخشاییر
سانکی بللی دئییل
کُوُپوکلر بیر سوُزمو
یوخسا
داریخماق اوُپوشلری...
○●شاعر: #توماس_ترانسترومر ●Tomas Gösta Tranströmer●سوئد، زادهی ۱۹۳۱●
○●برگردان به فارسی: #خلیل_پاکنیا
○●برگردان به ترکی: #ارشد_نظری
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
هیچروزی روز بعد نمیشود
و نو میشود زمان همهی شبها،
هر بوسه بوسهی تازهایست
و تازهاند هربار نگاهها.
دیروز وقتی شنیدم ناگهان
کسی تو را صدا میزند به نام
انگار گل رزی از پنجره
یکراست در دامنام افتاد.
حالا که تو با منی
میچرخم ناگهان
گل رز! بهراستی گل رزی؟
یا سنگی میان دیگر سنگها؟
تو، ای زمان زبان نفهم
میترسانی و میرنجانی چرا؟
هستی همین که میگذری
و همین زیباست همین.
خونگرم با لبخندی خجول
میکوشیم اینجا یکی شویم
هرچند مثل هم نیستیم
مثل دو نیمهی سیب.
■●شاعر: #ویسواوا_شیمبورسکا | Wisława Szymborska | لهستان ۲۰۱۲-۱۹۲۳ |
■●برگردان: #خلیل_پاکنیا
هیچروزی روز بعد نمیشود
و نو میشود زمان همهی شبها،
هر بوسه بوسهی تازهایست
و تازهاند هربار نگاهها.
دیروز وقتی شنیدم ناگهان
کسی تو را صدا میزند به نام
انگار گل رزی از پنجره
یکراست در دامنام افتاد.
حالا که تو با منی
میچرخم ناگهان
گل رز! بهراستی گل رزی؟
یا سنگی میان دیگر سنگها؟
تو، ای زمان زبان نفهم
میترسانی و میرنجانی چرا؟
هستی همین که میگذری
و همین زیباست همین.
خونگرم با لبخندی خجول
میکوشیم اینجا یکی شویم
هرچند مثل هم نیستیم
مثل دو نیمهی سیب.
■●شاعر: #ویسواوا_شیمبورسکا | Wisława Szymborska | لهستان ۲۰۱۲-۱۹۲۳ |
■●برگردان: #خلیل_پاکنیا
هیچروزی روز بعد نمیشود
و نو میشود زمان همهی شبها،
هر بوسه بوسهی تازهایست
و تازهاند هربار نگاهها.
دیروز وقتی شنیدم ناگهان
کسی تو را صدا میزند به نام
انگار گل رزی از پنجره
یکراست در دامنام افتاد.
حالا که تو با منی
میچرخم ناگهان
گل رز! بهراستی گل رزی؟
یا سنگی میان دیگر سنگها؟
تو، ای زمان زباننفهم
میترسانی و میرنجانی چرا؟
هستی همین که میگذری
و همین زیباست همین.
خونگرم با لبخندی خجول
میکوشیم اینجا یکی شویم
هرچند مثل هم نیستیم
مثل دو نیمهی سیب.
■شاعر: #ویسواوا_شیمبورسکا | Wisława Szymborska | لهستان ۲۰۱۲-۱۹۲۳ |
■برگردان: #خلیل_پاکنیا
🔺«ویسواوا شیمبورسکا» یا «ویسلاوا شیمبورسکا» [Wisława Szymborska] (زادهی دوم ژوئیهی ۱۹۲۳ و درگذشتهی یکم فوریهی ۲۰۱۲)، شاعر، مقالهنویس و مترجم لهستانی که در سال ۱۹۹۶ برندهی جایزه نوبل ادبیات شد. داوران جایزهی نوبل در توصیف شیمبورسکا، او را «موتسارت شعر» خوانده بودند. کسی که ظرافتهای زبانی را با «شور و هیجانهای بتهوونی» در هم آمیخته بود.
@asheghanehaye_fatima
و نو میشود زمان همهی شبها،
هر بوسه بوسهی تازهایست
و تازهاند هربار نگاهها.
دیروز وقتی شنیدم ناگهان
کسی تو را صدا میزند به نام
انگار گل رزی از پنجره
یکراست در دامنام افتاد.
حالا که تو با منی
میچرخم ناگهان
گل رز! بهراستی گل رزی؟
یا سنگی میان دیگر سنگها؟
تو، ای زمان زباننفهم
میترسانی و میرنجانی چرا؟
هستی همین که میگذری
و همین زیباست همین.
خونگرم با لبخندی خجول
میکوشیم اینجا یکی شویم
هرچند مثل هم نیستیم
مثل دو نیمهی سیب.
■شاعر: #ویسواوا_شیمبورسکا | Wisława Szymborska | لهستان ۲۰۱۲-۱۹۲۳ |
■برگردان: #خلیل_پاکنیا
🔺«ویسواوا شیمبورسکا» یا «ویسلاوا شیمبورسکا» [Wisława Szymborska] (زادهی دوم ژوئیهی ۱۹۲۳ و درگذشتهی یکم فوریهی ۲۰۱۲)، شاعر، مقالهنویس و مترجم لهستانی که در سال ۱۹۹۶ برندهی جایزه نوبل ادبیات شد. داوران جایزهی نوبل در توصیف شیمبورسکا، او را «موتسارت شعر» خوانده بودند. کسی که ظرافتهای زبانی را با «شور و هیجانهای بتهوونی» در هم آمیخته بود.
@asheghanehaye_fatima