باید بروم ،
اندیشیدن بیش از این دست و دلم را بیشتر میلرزاند ؛
به خصوص اگر بر بستر گرم خیال تو باشد...
از میان نامههای #گلاویژ به #حسین_دریابندی
@asheghanehaye_fatima
اندیشیدن بیش از این دست و دلم را بیشتر میلرزاند ؛
به خصوص اگر بر بستر گرم خیال تو باشد...
از میان نامههای #گلاویژ به #حسین_دریابندی
@asheghanehaye_fatima
وقتی از کُشتن حرف میزنم،
لزوما از مرگ مطلق فیزیکی نمیگویم.
بیانصافی قتل است،
بیمسئولیتی قتل است،
عبور با پاهای برهنه از روی تنهای خستهای که به تو پناه میآورند قتل است و فریادِ «من اینچنینم» ها با خنجرهایی از کلمات که به سینهی آدمیان فرود میآید، قتل است.
#حسین_دریابندی
📝 نامهای به غزاله علیزاده
@asheghanehaye_fatima
لزوما از مرگ مطلق فیزیکی نمیگویم.
بیانصافی قتل است،
بیمسئولیتی قتل است،
عبور با پاهای برهنه از روی تنهای خستهای که به تو پناه میآورند قتل است و فریادِ «من اینچنینم» ها با خنجرهایی از کلمات که به سینهی آدمیان فرود میآید، قتل است.
#حسین_دریابندی
📝 نامهای به غزاله علیزاده
@asheghanehaye_fatima
یک چیزِ عجیبی در نزدیکشدن به آدمها هست.
ریشهی این کجاست عزالدین؟
یک قدم به آنها نزدیک میشوی،
یک پَرده فرو میافتد.
یک قدمِ دیگر، پَردهای دیگر،
عاقبت به آن نقطه میرسی،
بی هیچحجابی در مقابلِ انسان ایستادهای.
حَواسَت هست تو هم با هر قدم
به عریانی نزدیکتر شدهای؟
انسان در نهایتِ عریانی، خالصتر است.
مهربانیاش دِلنَوازتَر و
شقاوتش بُرّندهتَر است.
به همین خاطر است شاید
که عزلت هم
جایی میانِ انتخابهای حیات
باز کرده است.
زندگی در حبابهای شیشهای دشوار است.
شقاوتِ آدمی مرزی ندارد،
برخلافِ مهربانی، که آدم را خسته میکند.
ادامهی زندگی از سَرِ وظیفه
مصائبِ خودش را دارد.
باید یک مخلوطِ متعادل از مهربانی،
بیرحمی،
خشم و آرامش را برگزید.
تو این کار را کردهای؟!
نمیدانم.
من نمیتوانم عزالدین.
از خانهای که دَرهای کوچکش
پَردههای ابریشمینِ زیبا بودند
برایت گفته بودم.
از چند پرنده
که برایشان باقیماندهی غذا را
پشتِ پنجره میگذاشتیم.
دیروز از خانهاش بیرونم کرد.
هیچکس را نداشتم.
پیشتر هم بیکسی را تجربه کرده بودم.
سَردَرگُمی در غربت را چشیده بودم.
پس چرا هربار آزاردهنده است؟
قلبم تکهی نانِ کوچکیست عزالدین.
چیزی از آن باقی نمانده است.
بازی کردن را بلد نیستم،
هرچند قواعد را خوب میشناسم.
شاید او کارِ درستی کرده است.
گفتگو با کسانی که
از عریانیّت سودی نمیبَرند،
و خود از اَزل برهنه بودهاند.
زندگی در پوستههای سنگی.
گفتگو با کلاغها،
کبوترها و مرغانِ دریایی ...
از #نامههای #حسین_دریابندی به عزالدین
( دی ماه ۱۳۵۴ )
@asheghanehaye_fatima
ریشهی این کجاست عزالدین؟
یک قدم به آنها نزدیک میشوی،
یک پَرده فرو میافتد.
یک قدمِ دیگر، پَردهای دیگر،
عاقبت به آن نقطه میرسی،
بی هیچحجابی در مقابلِ انسان ایستادهای.
حَواسَت هست تو هم با هر قدم
به عریانی نزدیکتر شدهای؟
انسان در نهایتِ عریانی، خالصتر است.
مهربانیاش دِلنَوازتَر و
شقاوتش بُرّندهتَر است.
به همین خاطر است شاید
که عزلت هم
جایی میانِ انتخابهای حیات
باز کرده است.
زندگی در حبابهای شیشهای دشوار است.
شقاوتِ آدمی مرزی ندارد،
برخلافِ مهربانی، که آدم را خسته میکند.
ادامهی زندگی از سَرِ وظیفه
مصائبِ خودش را دارد.
باید یک مخلوطِ متعادل از مهربانی،
بیرحمی،
خشم و آرامش را برگزید.
تو این کار را کردهای؟!
نمیدانم.
من نمیتوانم عزالدین.
از خانهای که دَرهای کوچکش
پَردههای ابریشمینِ زیبا بودند
برایت گفته بودم.
از چند پرنده
که برایشان باقیماندهی غذا را
پشتِ پنجره میگذاشتیم.
دیروز از خانهاش بیرونم کرد.
هیچکس را نداشتم.
پیشتر هم بیکسی را تجربه کرده بودم.
سَردَرگُمی در غربت را چشیده بودم.
پس چرا هربار آزاردهنده است؟
قلبم تکهی نانِ کوچکیست عزالدین.
چیزی از آن باقی نمانده است.
بازی کردن را بلد نیستم،
هرچند قواعد را خوب میشناسم.
شاید او کارِ درستی کرده است.
گفتگو با کسانی که
از عریانیّت سودی نمیبَرند،
و خود از اَزل برهنه بودهاند.
زندگی در پوستههای سنگی.
گفتگو با کلاغها،
کبوترها و مرغانِ دریایی ...
از #نامههای #حسین_دریابندی به عزالدین
( دی ماه ۱۳۵۴ )
@asheghanehaye_fatima
من دلم میخواهد خیلی زیاد با تو حرف بزنم . دلم میخواهد خیلی زیاد برای تو بنویسم . نه به این خاطر که تو میفهمی که چه میگویم ، به این خاطر که من تو را دوست دارم . تو پدر و مادر پیر من هستی که رهایت نمیکنم . تو فرزند کوچک من هستی که رهایت نمیکنم ، حتی وقتی که فکر میکنی دیگر فرزند کوچک هیچکس نیستی . من رفیق تو هستم وقتی که فکر میکنی دیگر هیچ رفیقی نداری . من آخرین کسی هستم که فنجان زهرآلودی را که به همه دادی از تو خواهم گرفت و بیفکر خواهم نوشید . من تو را دوست دارم ، مرا آسان قربانی نکن
👤✍ از دریابند به ناشناس / اوت ۱۹۷۹
از میان یافتههای محسن افخم از دستنوشتههای #حسین_دریابندی
@asheghanehaye_fatima
👤✍ از دریابند به ناشناس / اوت ۱۹۷۹
از میان یافتههای محسن افخم از دستنوشتههای #حسین_دریابندی
@asheghanehaye_fatima
چه کسی ما را
میانِ این گِردبادِ بیسَروتَه انداخت؟
این دیوانگیِ بیانتها
ما را تا کجا خواهد بُرد؟
حتما این سؤالها را
از خودت پرسیدهای،
شوریدگی میتواند به آدم
بالِ پرواز بدهد.
اما
کمتر شوریدگیهایی بودهاند
که عاقبت
به سرگشتگی نرسیده باشند.
من هم مکرر با خودم تکرار کردهام،
هر که را شوریده سر
پایش به گنجی در فروست.
اما عزیزِ من،
انسانِ شوریده
سهمی از گنج ندارد.
سهمِ ما دیوانگیست،
جنون و سرگشتگی ...
باید مقابلِ این دیوانگی ایستاد.
دشوار است، میدانم ...
#نامه
از : #حسین_دریابندی
به : #غزاله_علیزاده
پ. ن :
من فقط کمی خستهام!
اما اميدوار به گذر از اين روزها ...
@asheghanehaye_fatima
میانِ این گِردبادِ بیسَروتَه انداخت؟
این دیوانگیِ بیانتها
ما را تا کجا خواهد بُرد؟
حتما این سؤالها را
از خودت پرسیدهای،
شوریدگی میتواند به آدم
بالِ پرواز بدهد.
اما
کمتر شوریدگیهایی بودهاند
که عاقبت
به سرگشتگی نرسیده باشند.
من هم مکرر با خودم تکرار کردهام،
هر که را شوریده سر
پایش به گنجی در فروست.
اما عزیزِ من،
انسانِ شوریده
سهمی از گنج ندارد.
سهمِ ما دیوانگیست،
جنون و سرگشتگی ...
باید مقابلِ این دیوانگی ایستاد.
دشوار است، میدانم ...
#نامه
از : #حسین_دریابندی
به : #غزاله_علیزاده
پ. ن :
من فقط کمی خستهام!
اما اميدوار به گذر از اين روزها ...
@asheghanehaye_fatima
میگفت
گاهی انگار توی دلم کمانچه میزنند، ویولن سل. میگفت من موسیقی بلد نیستم، اما قشنگ میزنند، تلخ میزنند..
#حسین_دریابندی
@asheghanehaye_fatima
گاهی انگار توی دلم کمانچه میزنند، ویولن سل. میگفت من موسیقی بلد نیستم، اما قشنگ میزنند، تلخ میزنند..
#حسین_دریابندی
@asheghanehaye_fatima
من دلم میخواهد خیلی زیاد با تو حرف بزنم. دلم میخواهد خیلی زیاد برای تو بنویسم. نه به این خاطر که تو میفهمی که چه میگویم، به این خاطر که من تو را دوست دارم. تو پدر و مادر پیر من هستی که رهایت نمیکنم. تو فرزند کوچک من هستی که رهایت نمیکنم، حتی وقتی که فکر میکنی دیگر فرزند کوچک هیچکس نیستی. من رفیق تو هستم وقتی که فکر میکنی دیگر هیچ رفیقی نداری. من آخرین کسی هستم که فنجان زهرآلودی را که به همه دادی از تو خواهم گرفت و بیفکر خواهم نوشید. من تو را دوست دارم، مرا آسان قربانی نکن.
#حسین_دریابندی
@asheghanehaye_fatima
#حسین_دریابندی
@asheghanehaye_fatima