Forwarded from اتچ بات
@asheghanehaye_fatima
#بیست_و_نهم_آبان
#زادروز_محمد_علی_سپانلو
#شاعر_تهران
(به دلیل علاقه ی وافر این شاعر و هنرمند به زادگاهش تهران و به کار بردن مداوم تهران در اشعارش، او را شاعر تهران نام نهادند.)
محمد علی سپانلو در بیست و نهم آبان ماه سال 1319 در تهران دیده به جهان گشود .
وی فارغ التحصیل دانشکده حقوق دانشگاه تهران است . سپانلو از جمله شاعران معاصر است که به زبانی مستقل و مشخص در شعر دست یافته است .
عصیانهای روحی شاعر ، خصیصه ی زبان ویژه و مستقل اوست . سپانلو در اشعارش بیش از حد به کلمات دشوار عربی و سیر در زوایای مبهم و مصراعهای طولانی و پیچیده می پردازد تا دردهای انسان و جامعه و تمدن صنعتی امروز را بازگوید .
اشعار سپانلو در قالب نو و سپیداست . سپانلو در سرایش منظومه توانایی قابل بحثی دارد . ترکیب واژه های عربی و فارسی در کنار هم قرار دادن واژه های امروزی و روزگار گذشته و اینکه همه چیز را باید از دیدگاه تاریخی دید از مشخصه های شعر سپانلو است .
شعر سپانلو عمدتا شعر فرم و پرداختن به جلوه های صوری کلام است . او در این راه در زمینه های گوناگون دست به تجربه زده است . از ویژگیهای دیگر شعر سپانلو تلفیق فضاهای زندگی قدیمی با زندگی امروزی است که در نهایت شاعر میخواهد با این کار تصاویری از تمدن و دنیای صنعت به دست بیاورد .
محمد علی سپانلو با زبانی مستقل و مشخص و ترکیبی از تاریخ ، افسانه و سیاست ، نوعی شعر اجتماعی خاص را با بیان کردن دردهای انسان امروزی محصور در دنیای تکنولوژی آفریده است .
سپانلو در سال ۱۳۸۰ در فیلمی به نام رخساره به کارگردانی امیر قویدل به ایفای نقش پرداخت و با میترا حجار همبازی بود.[۱۱] پیش از آن وی همچنین در فیلمهای شناسایی(۱۳۶۶) به کارگردانی محمدرضا اعلامی، ستارخان (۱۳۵۱) به کارگردانی علی حاتمی و آرامش در حضور دیگران(۱۳۵۱) با کارگردانی ناصر تقوایی نیز به ایفای نقش پرداخته بود
@asheghanehaye_fatima
از تو و بالش که با چراغ لیموها روشن می شدید
کدام یک به سفر رفت؟
دماغه ی ملافه در این آسمان
سفینه های جاذبه را گم کرد
چه آسمانی ! پروازهای منحنی شوق
کلاغی از دیبا
چتری از طلا
قطار که بگذرد از بوته زار خیس
فرو رود بالش
به شکل خفتن تو
پس این قرار قدیمی را به هم بزنیم
ملافه و بالش را در گنجه ها بگذاریم
سلام بر تن تو
هنوز پاییز ، با سرانگشت ، بوسه می فرستند
به پوست دختران زمین
به زلف های چتری زرین
که بین پیچه و پیشانی می رقصند
فرودگاه کجاست
در آسمان این بستر
رواق های تصادف
با پله های نقره و عاج
که هر چه می روم پایین
نمی رسم به زمین ؟
کدام یک به سفر رفت
کدام باد به رقص آورد
طلای ابریشمین و
آبنوس کرپ دوشین را ؟
#محمد_علی_سپانلو
#بیست_و_نهم_آبان
#زادروز_محمد_علی_سپانلو
#شاعر_تهران
(به دلیل علاقه ی وافر این شاعر و هنرمند به زادگاهش تهران و به کار بردن مداوم تهران در اشعارش، او را شاعر تهران نام نهادند.)
محمد علی سپانلو در بیست و نهم آبان ماه سال 1319 در تهران دیده به جهان گشود .
وی فارغ التحصیل دانشکده حقوق دانشگاه تهران است . سپانلو از جمله شاعران معاصر است که به زبانی مستقل و مشخص در شعر دست یافته است .
عصیانهای روحی شاعر ، خصیصه ی زبان ویژه و مستقل اوست . سپانلو در اشعارش بیش از حد به کلمات دشوار عربی و سیر در زوایای مبهم و مصراعهای طولانی و پیچیده می پردازد تا دردهای انسان و جامعه و تمدن صنعتی امروز را بازگوید .
اشعار سپانلو در قالب نو و سپیداست . سپانلو در سرایش منظومه توانایی قابل بحثی دارد . ترکیب واژه های عربی و فارسی در کنار هم قرار دادن واژه های امروزی و روزگار گذشته و اینکه همه چیز را باید از دیدگاه تاریخی دید از مشخصه های شعر سپانلو است .
شعر سپانلو عمدتا شعر فرم و پرداختن به جلوه های صوری کلام است . او در این راه در زمینه های گوناگون دست به تجربه زده است . از ویژگیهای دیگر شعر سپانلو تلفیق فضاهای زندگی قدیمی با زندگی امروزی است که در نهایت شاعر میخواهد با این کار تصاویری از تمدن و دنیای صنعت به دست بیاورد .
محمد علی سپانلو با زبانی مستقل و مشخص و ترکیبی از تاریخ ، افسانه و سیاست ، نوعی شعر اجتماعی خاص را با بیان کردن دردهای انسان امروزی محصور در دنیای تکنولوژی آفریده است .
سپانلو در سال ۱۳۸۰ در فیلمی به نام رخساره به کارگردانی امیر قویدل به ایفای نقش پرداخت و با میترا حجار همبازی بود.[۱۱] پیش از آن وی همچنین در فیلمهای شناسایی(۱۳۶۶) به کارگردانی محمدرضا اعلامی، ستارخان (۱۳۵۱) به کارگردانی علی حاتمی و آرامش در حضور دیگران(۱۳۵۱) با کارگردانی ناصر تقوایی نیز به ایفای نقش پرداخته بود
@asheghanehaye_fatima
از تو و بالش که با چراغ لیموها روشن می شدید
کدام یک به سفر رفت؟
دماغه ی ملافه در این آسمان
سفینه های جاذبه را گم کرد
چه آسمانی ! پروازهای منحنی شوق
کلاغی از دیبا
چتری از طلا
قطار که بگذرد از بوته زار خیس
فرو رود بالش
به شکل خفتن تو
پس این قرار قدیمی را به هم بزنیم
ملافه و بالش را در گنجه ها بگذاریم
سلام بر تن تو
هنوز پاییز ، با سرانگشت ، بوسه می فرستند
به پوست دختران زمین
به زلف های چتری زرین
که بین پیچه و پیشانی می رقصند
فرودگاه کجاست
در آسمان این بستر
رواق های تصادف
با پله های نقره و عاج
که هر چه می روم پایین
نمی رسم به زمین ؟
کدام یک به سفر رفت
کدام باد به رقص آورد
طلای ابریشمین و
آبنوس کرپ دوشین را ؟
#محمد_علی_سپانلو
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
@asheghanehaye_fatima
#بیست_و_نهم_آبان
#سالمرگ_منوچهر_آتشی
منوچهر آتشی از شاعران و مترجمان معاصر و از آخرین شاگردان مستقیم نیما یوشیج در ۲ مهر سال ۱۳۱۰ در بخش دهرود شهرستان دشتستان استان بوشهر به دنیا آمد . منوچهر آتشی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بوشهر به پایان رسانید و به خدمت دولت درآمد . منوچهر آتشی پس از این که دوره دانشسرای مقدماتی را در شیراز گذرانید ، چندسالی به آموزگاری پرداخت و در سال ۱۳۳۹ به تهران آمد و در دانشسرای عالی ، به تحصیل پرداخت و در مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغ التحصیل شد و در دبیرستان های قزوین به امر دبیری پرداخت . منوچهر آتشی همزمان با تدریس ، اداره ی بخش های ادبی برخی از مجلات فرهنگی و هنری را نیز بر عهده داشت .
همچنین تالیفات متعددی از او به یادگار مانده است.
منوچهر آتشی ۲۹ آبان ۱۳۸۴ بر اثر ایست قلبی در سن ۷۴ سالگی در بیمارستان سینا تهران درگذشت و در بندر بوشهربه خاک سپرده شد. وی چند روز قبل از مرگش در مراسم چهرههای ماندگار به عنوان چهره ماندگار ادبیات معرفی شده بود.
@asheghanehaye_fatima
نگاه ها چه ظالمانه جاي کلمات را گرفته اند
سکوت چه قدر جاي صدا را
هنوز نگفته ام دوستت دارم
نگاهم اما به عربده گفت
عربده اي که نرگس حافظ راپژمرده کرد
هنوز نگفته اي دوستت دارم
سکوتت اما باراني شد
و دل صنوبري خشکم را خرم کرد
در اين تابوت آرواره ، سروي به شکل دل آدمي بود
سروي مرده در خشکسال مهر
از مژگان ميترائي تو آفتابي جاري شد
مرده بيدارشد و تابوت را شکست
و شلنگ انداز خيابان ها را باغ سرو کرد
سکوت چه قدر جاي صداها را مي گيرد هنوز
نگاه چه ظالمانه جاي کلمه ها را
اين تقدير ديدار بي گاه ما نيست
از تمامي تاريخ بپرس
#منوچهر_آتشی
#بیست_و_نهم_آبان
#سالمرگ_منوچهر_آتشی
منوچهر آتشی از شاعران و مترجمان معاصر و از آخرین شاگردان مستقیم نیما یوشیج در ۲ مهر سال ۱۳۱۰ در بخش دهرود شهرستان دشتستان استان بوشهر به دنیا آمد . منوچهر آتشی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در بوشهر به پایان رسانید و به خدمت دولت درآمد . منوچهر آتشی پس از این که دوره دانشسرای مقدماتی را در شیراز گذرانید ، چندسالی به آموزگاری پرداخت و در سال ۱۳۳۹ به تهران آمد و در دانشسرای عالی ، به تحصیل پرداخت و در مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات انگلیسی فارغ التحصیل شد و در دبیرستان های قزوین به امر دبیری پرداخت . منوچهر آتشی همزمان با تدریس ، اداره ی بخش های ادبی برخی از مجلات فرهنگی و هنری را نیز بر عهده داشت .
همچنین تالیفات متعددی از او به یادگار مانده است.
منوچهر آتشی ۲۹ آبان ۱۳۸۴ بر اثر ایست قلبی در سن ۷۴ سالگی در بیمارستان سینا تهران درگذشت و در بندر بوشهربه خاک سپرده شد. وی چند روز قبل از مرگش در مراسم چهرههای ماندگار به عنوان چهره ماندگار ادبیات معرفی شده بود.
@asheghanehaye_fatima
نگاه ها چه ظالمانه جاي کلمات را گرفته اند
سکوت چه قدر جاي صدا را
هنوز نگفته ام دوستت دارم
نگاهم اما به عربده گفت
عربده اي که نرگس حافظ راپژمرده کرد
هنوز نگفته اي دوستت دارم
سکوتت اما باراني شد
و دل صنوبري خشکم را خرم کرد
در اين تابوت آرواره ، سروي به شکل دل آدمي بود
سروي مرده در خشکسال مهر
از مژگان ميترائي تو آفتابي جاري شد
مرده بيدارشد و تابوت را شکست
و شلنگ انداز خيابان ها را باغ سرو کرد
سکوت چه قدر جاي صداها را مي گيرد هنوز
نگاه چه ظالمانه جاي کلمه ها را
اين تقدير ديدار بي گاه ما نيست
از تمامي تاريخ بپرس
#منوچهر_آتشی