عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima

یک عاشقانه آرام ،
گاهی
از بوسیدن پشت گردن زنی
که دستهایش تا آرنج
در ظرفهای نشسته ی یک رابطه ی مبهم گیر کرده است
آغاز می شود.

گاهی فقط
باید
زندگی را دور زد،
و کمی فهمید زنی را که به امیدهای مردی امیدوار است.
زنی که تمام خیالاتش در قمار زندگی
روی میز احساسش پهن است.

یک عاشقانه ی آرام،
گاهی بوئیدن موهای زنی ست.
و فهمیدن طعم احساس یک دوست داشتن ...
زندگی ساده است
و دوست داشتن ساده تر ...

#ای_لیا
@asheghanehaye_fatima



پرسید رنج چیست؟
گفت: دوست داشتن توی دلت جوانه بزند درختی شود، ولی نگویی!

#ای_لیا
@asheghanehaye_fatima




درباره ی سی و چند سالگیِ یک زن...

| زنِ سی و چند سالِ |

"یک زن وقتی پا گذاشت آنطرف حصار سی سالگی میشود سی و چند ساله. چهل سالگی هم همین است. همان سی و چند ساله. پنجاه سالگی هم. سی سالگی زن نقطه عطف است. چندبار پیشتر متنی نوشته بودم درباره زنی چهل ساله. قبلترش هم دو سه باری درباره سی و چند سالگی. ولی این متن آخری جمع آنهاست. زن سی را که رد کرد میشود این تفاوت را حس کرد. میشود جمع وقار و متانت و لوندی . جمع زیبایی و هوش . جمع بین فریب و عشق . زن آنور سی سال میشود آنچه قرار بوده باشد و این را بیستر زنها نمیدانند. زنها شاید ترس دارند از رسیدن به سی سالگی. از اینکه شاید دیگر طراوت نداشته باشند. خواستنی نباشند هرچند به نظر من طراوت زن بیشتر میشود. خواسته شدنش بیشتر. با یک روند منطقی. جمع ظاهر و باطن. خود زن باید این را بفهمد. این را مردی میگوید که خودش آنطرف سی سالگی ست و میداند یک زن سی و چند ساله چقدر دلفریب است...

سی وچند سالگی یک زن را هرکسی نمیفهمد...
سی وچندسالگی یک زن یعنی جمع دل فریبی و شیطنت ضرب در وقار و متانت..
زن سی وچند ساله را باید توی یک مهمانی با لباس شب مشکی و موهایی که از پشت سر جمع کرده دید... لباس بلندی که گاه روی زمین کشیده میشود..خرامیدنش و گام های شمرده، شمرده اش را...
زن سی و چند ساله تازه اول پختگی ست....
سرشار از هوشی زنانه و زیبایی دوچندان...شبیه نسیم خنکی که عصریک روز تابستانی روی پوست عرق کرده میوزد...
شبیه صدای دل انگیز خوردن باران روی برگ ها.. شبیه هرچه که تورو وارد یک خلسه ی شورانگیز می کند...زن سی و چند ساله مخدری ست که زندگی را سرحال می آورد...زن سی وچند ساله یک نقاشی بی نقص است از مجموعه ی هرآنچه میتوان در یک قاب جمع کرد..."





#ای_لیا
@asheghanehaye_fatima


یک عاشقانه آرام ،
گاهی
از بوسیدن پشت گردن زنی
که دستهایش تا آرنج
در ظرفهای نشسته ی یک رابطه ی مبهم گیر کرده است
آغاز می شود.

گاهی فقط
باید
زندگی را دور زد،
و کمی فهمید زنی را که به امیدهای مردی امیدوار است.
زنی که تمام خیالاتش در قمار زندگی
روی میز احساسش پهن است.

یک عاشقانه ی آرام،
گاهی بوئیدن موهای زنی ست.
و فهمیدن طعم احساس یک دوست داشتن ...
زندگی ساده است
و دوست داشتن ساده تر ...




#ای_لیا
در زندگی
جملاتی هست
که باید ویران کند ، ولی بنا می کند:

"دوستت دارم"
همین،
خواهی ویران شوی ، خواهی سرپا بمان
ولی دوستت دارم
در همه ی نفس های زمان،
در همه ی رگ های احساس
زندگی بودن همین دوست داشتن هاست
آن هم بی علت
بی منت
بی عادت ...

#ای_لیا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏مردی لب‌ های زنی را بوسید
به قدر یک بوسه
از اندوه جهان کم شد.




#ای_لیا
#ایلیا

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima

.

اینکه زن بوی قرمه سبزی بدهد یا بوی قهوه یا اینکه اهل کافه و دنیای هنر و مافیهایش باشد یا اهل خانه داری و ظرایفش فرع مساله است.
اصل مساله این است که وقتی تکیه داده است توی بغلت و دستهایت را جمع کرده است توی سینه اش ضربان قلب تو را پشت قفسه سینه اش بشنود..
حس کند این حصار امن پابرجا میماند...




#ای_لیا
#ایلیا
#ای_لیا
#ایلیا


نخ بعضی رابطه ها یک جایی پاره میشود،
یا خودت یا او نخ را می برد.
ارتباط از بین میرود
و طبیعیست که بخواهی به دنبال چرایی اش باشی مخصوصن اگر طردت کرده باشد.
اینکه بفهنی مثلن الان با چه کسی ست. آیا نفر بعدی از تو سرتر بوده و ...
این طبیعیست.
این ناخوشی بعدش طبیعیست اما زمان دارد،
این سوگواری بعد قطع رابطه لازم است اما نه تا ابد،
باید دوباره برگشت و سرنخ زندگی را گرفت و ادامه داد.
زمان سوگواری را خودمان تعیین کنیم،
به دست شرایط نسپاریم.


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima🌸



یک عاشقانه آرام...
گاهی...
از بوسیدن پشت گردن زنی...
که دست هایش تا آرنج ...
در ظرف های نشسته ی یک رابطه ی مبهم ...
گیر کرده است...
آغاز می شود....
گاهی ..
فقط باید زندگی را دور زد...
و کمی فهمید ...
زنی را ...
که به امیدهای مردی امیدوار است....
زنی که تمام خیالاتش ...
در قمار زندگی...
روی میز احساسش پهن است...
یک عاشقانه ی آرام...
گاهی بوئیدن موهای زنی ست....
و فهمیدن طعم احساس یک دوست داشتن ...
زندگی ساده است...
و دوست داشتن ساده تر ...

#ای_لیا
@asheghanehaye_fatima


پرسید رنج چیست؟
گفت: دوست داشتن تویِ دلت جوانه بزند،
درختی شود،
ولی نگویی ..

#ای_لیا
@asheghanehaye_fatima



‌تو شبیه یک بارانِ نرمی،
خیس نمی‌کنی،
احساسِ آدمی را طراوت می‌دهی،
شبیه یک خیابان
در یک عصرِ پاییزی،
با برگ‌های زرد و نارنجی
رویِ پیاده رو هایش،
گرم و سرد،
ملس،
لابلایِ رایحه سبکِ یک یادآوریِ خوش،
یک پیاده رویِ کوتاه
و حرف‌هایی که هرکدام چند لایه دارند.
دیدنِ خوابت هم گاه
ناغافل لابلایِ روزمره های پیچیده
در عادت های سخیفِ زندگی،
حالِ آدمی را خوب می‌کند.



#ای_لیا
#شما_فرستادید
#سعید
‌مردی لبهای زنی را بوسید !
به قدر یک بوسه از اندوه جهان کم شد

#ای_لیا

@asheghanehaye_fatima
سی وچند سالگی یک زن را هرکسی نمیفهمد...


سی وچندسالگی یک زن یعنی جمع دل فریبی و شیطنت ضرب در وقار و متانت..


زن سی وچند ساله را باید توی یک مهمانی با لباس شب مشکی و موهایی که از پشت سر جمع کرده دید... لباس بلندی که گاه روی زمین کشیده میشود..خرامیدنش و گام های شمرده، شمرده اش را...


زن سی و چند ساله تازه اول پختگی ست....

سرشار از هوشی زنانه و زیبایی دوچندان...شبیه نسیم خنکی که عصریک روز تابستانی روی پوست عرق کرده میوزد...


شبیه صدای دل انگیز خوردن باران روی برگ ها.. شبیه هرچه که تورو وارد یک خلسه ی شورانگیز می کند...زن سی و چند ساله مخدری ست که زندگی را سرحال می آورد...زن سی وچند ساله یک نقاشی بی نقص است از مجموعه ی هرآنچه میتوان در یک قاب جمع کرد.

#ای_لیا

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پشت چشم‌هایت
خیال مردی خوابیده است؛
که تو را جور دیگری دوست دارد،،،

#ای_لیا


@asheghanehaye_fatima
زن زیباست
چه آن زمان که از فرط خستگی ابروانش در هم است.
چه آن زمان که خود را می آراید از پس همه خستگیهایش.

چه آن زمان که فریاد می زند بر سرت و تو فقط حرکت زیبای لبهایش را مبینی.
چه آن زمان که کودکی جانش را به لبانش رسانده و دست بر پیشانی زده و لبخند می زند.

زن زیباست....
آن زمانی که خسته از همه تهمتها و نابرابریها باز فراموشش نمی شود مادر است...
همسر است ....
راحت جان است.

زندگی مشترک اگر مردی هم دارد
آری اگر مردی! هم دارد همین زن است.

زن زیباست
زمانی که لطافت جسم و روحش را توامان درک کردی
زمانی که خرامیدنش را بین بازوانت فهمیدی
زمانی که نداشته های خودت را به حساب ضعفش نگذاشتی.
آری زن زیباست...


👤 #ای_لیا



@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سی و چند سالگی یک زن را هرکسی نمی فهمد.
سی و چند سالگی یک زن یعنی شیطنت ضرب در
وقار و متانت. زن سی و چند ساله تازه اول
پختگی ست، سرشار از دانایی، هوشی زنانه و
زیبایی دوچندان.

شبیه نسیم خنکی که عصر یک روز تابستانی روی پوست عرق کرده صورت میوزد، شبیه صدای دل انگیز خوردن باران روی برگها، شبیه هرچه که تو را وارد یک خلسه شورانگیز می کند.

زن سی و چندساله یک نقاشی بی نقص است از
مجموعه هر آنچه می شود در یک قاب جمع کرد.

#ای_لیا

@asheghanehaye_fatima
یکم - بدست آوردن اعتبار آنقدر سخت نیست که نگه داشتنش سخت است. اینکه قابل اعتماد باقی بمانی. این سخت است. گاه یک شبه از دست میرود. گاه خودت هم مقصری لابد.

دوم - من از دار دنیا یک رفیق دارم که توی هیوستون تگزاس در حال پول درآوردن است. یکبار خیلی سال پیش توی حرف گفتم : ببین من رفیق درجه یک ندارم, درجه دو ندارم, درجه سه ندارم, از درجه چهار شروع میشن تو اولینشون هستی از درجه چهار به بعد! البته که قاطی کرد و هرچقدر هم توضیح دادم قانع نشد هرچند رفیق مانده ایم. برای این آدم جانم را هم میدهم. اینکه با کسی چندبار خندیده باشی و گپ زده باشی اسمش را نمیشود گذاشت رفاقت. رفاقت را باید زندگی کرده باشی.

سوم - دل بستن به آدمهای دنیای مجازی قطعن از عقل بدور است. گاه اشتباه میگیریم و فکر میکنیم رفاقت داریم که نداریم. برای رفاقت باید سالها با آن آدم وقت بگذرانی, بروی بیائی و سرآخر ببینی ارزش نگه داشتن دارد یا ندارد. نمیشود به صرف اینکه یک ساندویچ با هم خورده ایم رفیق خطابش کنیم.

چهارم - دعوای زن و شوهرها را اگر ندیده باشید لابد شنیده اید. توی هر دعوائی قطعن هردو سر ماجرا مقصرند. نه یک طرف شر مطلق است و نه آن یکی طرف حق آشکار. توی دعوا هم حلوا خیرات نمیشود, عصبانیت و دهانهای کف کرده موج میزند, بعد که گردوغبار خوابید آن آدمها یحتمل خواهند دید که بخشی از نتیجه گیریشان اشتباه بوده. اعتماد مطلق به هر دو طرف ماجرا اشتباه بوده.

خلاصه که زندگی همیشه در روی خوشش در آغوش ما نیست.

#ای_لیا


@asheghanehaye_fatima
اینکه زن بوی قرمه سبزی بدهد یا بوی قهوه
یا اینکه اهل کافه و دنیای هنر و مافیهایش باشد
یا اهل خانه داری و ظرایفش
فرع مساله است
اصل مساله این است که وقتی تکیه داده است توی بغلت و دستهایت را جمع کرده است توی سینه اش ضربان قلب تو را پشت قفسه سینه اش بشنود ...
حس کند این حصار امن پابرجا میماند.

#ای_لیا



@asheghanehaye_fatima
جایی نوشته بود یک زن در ملاقات با مرد دلخواهش یا در حد آشنایی اولیه حتی در حد یک کافه رفتن به جزییات زیادی درباره خودش فکر می‌کنه، حتی لباس زیر با اینکه قرار نیست دیده بشه، جزییات و اینکه قراره چطور دیده بشه و همچنین جزییاتی که از طرف مقابل دریافت می‌کنه.

همکار خانمی داشتیم میگفت رفتم سر قرار توی کافه، آقای با شخصیتی بود ولی چندتا نخ از اینور اونور لباسش زده بود بیرون که خب حس خوبی بهم نداد، پرسیدم یعنی چی؟ گفت حس نامرتب بودن و شلختگی گرفتم.

توی رابطه با یک زن درک این مساله میتونه به دوام رابطه کمک کنه.


#ای_لیا



@asheghanehaye_fatima
مرد به خاطر زنهای دیگر ، زنی را که سالها با او زندگی کرده است و به قولی همه چیز مرد را تحمل کرده است، رها میکند و میرود و چند سال بعد که واقعیت های زندگی فرو رفت توی چش و چالش مثل سگ پشیمان میشود و به خاطرات زندگی با زن اولی فکر میکند.
زندگی ها دچار تکرار میشوند، دچار رکود میشوند و اولین پنجره جدیدی که باز بشود و هوای تازه ای بیاید آدمی را دچار تردید میکند. اینکه نکند تا بحال داشته حیف میشده و نفر جدید اورا بیشتر درک میکند و قس علی هذا!
آدمی ست دیگر ... بیشتر اوقات نمیفهمد!

#ای_لیا



@asheghanehaye_fatima