عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



چقدر گرمی آغوش تو فشردن داشت
چقدر سینه‌ات ای یار سرسپردن داشت
 
زمان، شبیه نفس‌های عاشقانه‌ی من
که در هوای تو دم می‌زنم،شمردن داشت
 
قمار ِ عشق عزیزان هماره باختنی‌ست
چه ناشیانه زلیخا هوای بردن داشت!
 
چو گل همین که لب غنچه را فرو می‌بست
چقدر حسرت لب‌های یار خوردن داشت
 
کنون حکایت ما را به داستان بردند
که آبروی دو دیوانه بود و بردن داشت...
 
همیشه تیشه‌به‌کف بیستون خویش شدیم
که عشق شیو‌ه‌ی فرهاد بود و مردن داشت
 

 #امیرحسین‌_الهیاری
@asheghanehaye_fatima



در تنم چه نشانه می بینی؟
آیا تنم بادبانی است
که تند بادهای اندوه
بر او شدّت گرفته اند؟
باد
آیا
باد تنِ مرا به بندرگاه ظلمت می برد؟
آیا نی لبکی است تنم
که آهنگ شکستن می نوازد؟
آیا مصائب معراجم من
در مسیر عزیمت رو به آن نقطه ی علیا؟
کجاست آن دمی که فرود آیم و پای بر پله های تلخی بگذارم؟
در تنم چه نشانه می بینی؟
رودخانه ی عشق بر آن شیارها افکنده است
و چه کشتی ها که در امتدادش به گِل نشسته اند
در تنم چه نشانه می بینی؟


#آدونیس
ترجمه #امیرحسین_الهیاری
برشی از شعری بلند
On The Way To Exile
Eleni Karaindrou
و "راه دیگر" گفت:رهایم کنید و به خود واگذارید تا در خود ممتد شوم و به درازا کشم
نهراسید اگر صخره ای را در آغوش گرفتم
یا در بستر شب جریان یافتم و روزها و کوه را
پیمودم
نه نوری
نه برزخی
و راه گفت:بگذارید پیش روم در بادی که با غبارم گفتگوها می کند
نهراسید اگر پیچیدم
اگر واپیچیدم
و اگر مکرر شدم

برشی از شعری بلند
#آدونیس
ترجمه #امیرحسین_الهیاری



@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



امیال‌ام مرا در می‌نوردند
و اندوه‌ها
مرا تسلیم اندوه‌های دگر می‌کنند.
جز ستارگان چیزی ندارم
که زبان مرا بدانند
و خوانده‌هایم را بازخوانند
آنک ای زخم من!
خون خود را در آغوش گیر!
این شورِ من است که شمیم خویش در فضای بی‌کران پراکنده
و دهان‌ام
بر دهان‌ام
شعله‌ور می‌شود.



شاعر: #آدونیس | «علی احمد سعید إسبر» | سوریه، ۱۹۳۰ |
برگردان: #امیرحسین_الهیاری
امیالم مرا در می نوردند
و اندوه ها
مرا تسلیم اندوه های دگر می کنند.
جز ستارگان چیزی ندارم
که زبان مرا بدانند
و خوانده هایم را باز خوانند
آنک ای زخم من!
خون خود را در آغوش گیر!
این شورِ من است که شمیم خویش در فضای بیکران پراکنده
و دهانم
بر دهانم
شعله ور می شود.


@asheghanehaye_fatima

#آدونیس
#الکتاب
#امیرحسین_الهیاری
Lone Waltz
Brombaer & Fljóta
رویایی
چون مرگ
در اشیا و واژگان جاری است.
آوازش را می لرزاند
در کوبِشِ ترانه غرق می شود
دور
و گم
در لایه لایه های صدا.
مرگی چون یکی رویا
که به معنا چهره ای آبگون می بخشد
مرگی برابر مرگ
مرگی کشنده ی مرگ.



#آدونیس
#الکتاب
ترجمه #امیرحسین_الهیاری



@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


در تن‌ام چه نشانه می‌بینی؟
آیا تن‌ام بادبانی است
که تندبادهای اندوه
بر او شدّت گرفته‌اند؟
باد
آیا
باد تنِ مرا به بندرگاه ظلمت می‌برد؟
آیا نی‌لبکی است تن‌ام
که آهنگ شکستن می‌نوازد؟
آیا مصائب معراج‌ام من
در مسیر عزیمت رو به آن نقطه‌ی علیا؟
کجاست آن دمی که فرودآیم و پای بر پله‌های تلخی بگذارم؟
در تن‌ام چه نشانه می‌بینی؟
رودخانه‌ی عشق بر آن شیارها افکنده است
و چه کشتی‌ها که در امتدادش به گِل نشسته‌اند
در تن‌ام چه نشانه می‌بینی؟




#آدونیس | «علی احمد سعید إسبر» | سوریه، ۱۹۳۰ |

برگردان: #امیرحسین_الهیاری |