@asheghanehaye_fatima
به هوش که اومدم خودم را کاملا بی کس حس کردم. بلافاصله از پرستار پرسیدم که پسره یا دختره؟ وقتی بهم گفت دختره سرم رو برگردوندم و زدم زیر گریه.
گفتم خیلی خب، خوشحالم که دختره. امیدوارم که خُل باشه. واسه ی این که بهترین چیزی که یک دختر تو این دنیا می تونه باش ، همینه، یک خُل خوشگل...
#اف_اسکات_فیتز_جرالد
از رمان #گتسبی_بزرگ
ترجمه #کریم_امامی
به هوش که اومدم خودم را کاملا بی کس حس کردم. بلافاصله از پرستار پرسیدم که پسره یا دختره؟ وقتی بهم گفت دختره سرم رو برگردوندم و زدم زیر گریه.
گفتم خیلی خب، خوشحالم که دختره. امیدوارم که خُل باشه. واسه ی این که بهترین چیزی که یک دختر تو این دنیا می تونه باش ، همینه، یک خُل خوشگل...
#اف_اسکات_فیتز_جرالد
از رمان #گتسبی_بزرگ
ترجمه #کریم_امامی
او زیبا بود،
اما نَه شبیهِ دخترهای توویِ مجلّهها ...
او به خاطرِ طرزِ فکر کردنش زیبا بود؛
به خاطرِ برقِ توویِ چشمهایش
ــ وقتی
در موردِ چیزی که دوستَش داشت
حرف میزد، زیبا بود؛
به خاطرِ تواناییاش
در لبخند آوردن روی لبهای بقیه
حتی اگر خودش غمگین بود، زیبا بود.
نَه ... او به خاطرِ چیزی موقت
مانندِ ظاهرش
زیبا نبود؛
او عَمیقاً درونِ روحَش زیبا بود ...
#اف_اسکات_فیتز_جرالد
کتاب : زیبا و مَلعون
ترجمه : سهیل سمی
@asheghanehaye_fatima
اما نَه شبیهِ دخترهای توویِ مجلّهها ...
او به خاطرِ طرزِ فکر کردنش زیبا بود؛
به خاطرِ برقِ توویِ چشمهایش
ــ وقتی
در موردِ چیزی که دوستَش داشت
حرف میزد، زیبا بود؛
به خاطرِ تواناییاش
در لبخند آوردن روی لبهای بقیه
حتی اگر خودش غمگین بود، زیبا بود.
نَه ... او به خاطرِ چیزی موقت
مانندِ ظاهرش
زیبا نبود؛
او عَمیقاً درونِ روحَش زیبا بود ...
#اف_اسکات_فیتز_جرالد
کتاب : زیبا و مَلعون
ترجمه : سهیل سمی
@asheghanehaye_fatima