در میان شکوفههای گیلاس وحشی
که عطرشان آشوب درونم را به زانو درآورد،
بی رمق و لرزان ایستادم.
در حالیکه تو ایستاده در پشت سرم و تندتر از جریان آب دستهایم را محکم گرفتی و بوسیدی
سپس
درخت گیلاس بود
و فقط
درخت گیلاس بود
که ما را نظاره میکرد.
#هالینا_پوشویاتوسکا
#شاعر_لهستان
ترجمه :
#مرجان_وفایی
@asheghanehaye_fatima
که عطرشان آشوب درونم را به زانو درآورد،
بی رمق و لرزان ایستادم.
در حالیکه تو ایستاده در پشت سرم و تندتر از جریان آب دستهایم را محکم گرفتی و بوسیدی
سپس
درخت گیلاس بود
و فقط
درخت گیلاس بود
که ما را نظاره میکرد.
#هالینا_پوشویاتوسکا
#شاعر_لهستان
ترجمه :
#مرجان_وفایی
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from ArtaMusic_channel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘 #عشق
🖌 شاعر #هالینا_پوشویاتوسکا « لهستانی »
📖 برگردان #مرجان_وفایی
🎤 صدا خوانی #فاطیما
🎶 آواز #ملونا
📀 تنظیم #آرتا_رحیمی
🕊 ارائه شده در کانال #شعرنوش
دستهای تو
چند سال دارند!؟
درختانی در هم تنیده!
موهایم را که نوازش کنی،
بهار میرسد!
عطر بیدار شدن ریشهها،
زمزمهی زمین،
پاییز را میخکوب میکند!
در میان خشکی انگشتانت
نسیم بهار میرقصد،
و من
گردن سبزم را خم میکنم،
تا انحنای دستانت
هرچه عمیقتر،
پوست گرم مرا
لمس کند!
❄️ @shernosh
🖌 شاعر #هالینا_پوشویاتوسکا « لهستانی »
📖 برگردان #مرجان_وفایی
🎤 صدا خوانی #فاطیما
🎶 آواز #ملونا
📀 تنظیم #آرتا_رحیمی
🕊 ارائه شده در کانال #شعرنوش
دستهای تو
چند سال دارند!؟
درختانی در هم تنیده!
موهایم را که نوازش کنی،
بهار میرسد!
عطر بیدار شدن ریشهها،
زمزمهی زمین،
پاییز را میخکوب میکند!
در میان خشکی انگشتانت
نسیم بهار میرقصد،
و من
گردن سبزم را خم میکنم،
تا انحنای دستانت
هرچه عمیقتر،
پوست گرم مرا
لمس کند!
❄️ @shernosh
اگر می خواهی نگهم داری دست دراز کن
ببین دارم می روم
گرمای دستت هنوز می تواند نگهم دارد
لبخند هم جذبم می کند، شک نکن
اگر می خواهی نگهم داری اسمم را صدا بزن
مرزهای شنوایی خط هایی تیز هستند
تیز و از پرتو آفتاب باریکتر
اگر می خواهی نگهم داری شتاب کن
داد بزن وگرنه صدایت به من نمی رسد
شتاب کن، خواهش می کنم
اگر رفته باشم چه سود از واژه های تلخت
چه سود از آنکه زمین را برنجانی
با نوشتن اسم پریده رنگم بر روی شن
اگر می خواهی نگهم داری دست دراز کن
نگاه کن که دارم می روم
نفس به نفس من بده
آنگونه که غریق را نجات می دهند
امید زیادی نیست، دیرزمانی تنهایی با من بوده ست
اما نگهم دار، خواهش می کنم
نه برای من، برای خودت
#هالینا_پوشویاتوسکا
@asheghanehaye_fatima
ببین دارم می روم
گرمای دستت هنوز می تواند نگهم دارد
لبخند هم جذبم می کند، شک نکن
اگر می خواهی نگهم داری اسمم را صدا بزن
مرزهای شنوایی خط هایی تیز هستند
تیز و از پرتو آفتاب باریکتر
اگر می خواهی نگهم داری شتاب کن
داد بزن وگرنه صدایت به من نمی رسد
شتاب کن، خواهش می کنم
اگر رفته باشم چه سود از واژه های تلخت
چه سود از آنکه زمین را برنجانی
با نوشتن اسم پریده رنگم بر روی شن
اگر می خواهی نگهم داری دست دراز کن
نگاه کن که دارم می روم
نفس به نفس من بده
آنگونه که غریق را نجات می دهند
امید زیادی نیست، دیرزمانی تنهایی با من بوده ست
اما نگهم دار، خواهش می کنم
نه برای من، برای خودت
#هالینا_پوشویاتوسکا
@asheghanehaye_fatima
عزیزم وقتی من بمیرم
و خورشید را ترک گویم
و به موجودِ درازِ غمانگیز نهچندان دلچسبی مبدل شوم
مرا در آغوش میگیری و بغل میکنی؟
بازوانات را به دورِ اندامِ من حلقه میکنی؟
آنچه سرنوشتی ظالمانه مقدر ساخته، بیاثر میکنی؟
اغلب به تو میاندیشم
اغلب به تو مینویسم
نامههایی احمقانه
سرشار از لبخند و عشق را
سپس آنها را در آتش پنهان میکنم
شعلهها بیشتر و بیشتر زبانه میکشند
تا برای اندک زمانی در زیر خاکستر به خواب روند
عزیزم، چون به درونِ شعله خیره میشوم
درمانده میمانم
آیا باید بترسم
که بر سر قلبِ تشنهی عشق من چه خواهد آمد؟
اما تو هیچ عنایت نمیکنی
که در این دنیای سرد و تاریک
من تنهای تنها میمیرم
#هالینا_پوشویاتوسکا
@asheghanehaye_fatima
و خورشید را ترک گویم
و به موجودِ درازِ غمانگیز نهچندان دلچسبی مبدل شوم
مرا در آغوش میگیری و بغل میکنی؟
بازوانات را به دورِ اندامِ من حلقه میکنی؟
آنچه سرنوشتی ظالمانه مقدر ساخته، بیاثر میکنی؟
اغلب به تو میاندیشم
اغلب به تو مینویسم
نامههایی احمقانه
سرشار از لبخند و عشق را
سپس آنها را در آتش پنهان میکنم
شعلهها بیشتر و بیشتر زبانه میکشند
تا برای اندک زمانی در زیر خاکستر به خواب روند
عزیزم، چون به درونِ شعله خیره میشوم
درمانده میمانم
آیا باید بترسم
که بر سر قلبِ تشنهی عشق من چه خواهد آمد؟
اما تو هیچ عنایت نمیکنی
که در این دنیای سرد و تاریک
من تنهای تنها میمیرم
#هالینا_پوشویاتوسکا
@asheghanehaye_fatima
یکبار طعمِ عشق را چشیدهام
قلبام را تند کرد
بدنام را دیوانه
حواسم را به هم ریخت
و رفت...
#هالینا_پوشویاتوسکا
@asheghanehaye_fatima
قلبام را تند کرد
بدنام را دیوانه
حواسم را به هم ریخت
و رفت...
#هالینا_پوشویاتوسکا
@asheghanehaye_fatima
■الههی حقیقت
اگر
دستام را بلند کنم،
هنگامِ لمسِ سیمِ مسی،
که جریانی از برق از میاناش میگذرد،
فروخواهم ریخت،
مانندِ بارانی از خاکستر...
فیزیک، حقیقت است
کتابِ مقدس، حقیقت است
عشق، حقیقت است
و حقیقت دردی است جانکاه...
■Veritas
if I stretch my hands
and try to reach
I'll strike a copper wire
through which electric current flows
I'll spill
in an ash shower downwards
physics is real the bible is real love is real
and real is pain...
#هالینا_پوشویاتوسکا [ «هالینا پوشْویاتُوسْکا»
@asheghanehaye_fatima
اگر
دستام را بلند کنم،
هنگامِ لمسِ سیمِ مسی،
که جریانی از برق از میاناش میگذرد،
فروخواهم ریخت،
مانندِ بارانی از خاکستر...
فیزیک، حقیقت است
کتابِ مقدس، حقیقت است
عشق، حقیقت است
و حقیقت دردی است جانکاه...
■Veritas
if I stretch my hands
and try to reach
I'll strike a copper wire
through which electric current flows
I'll spill
in an ash shower downwards
physics is real the bible is real love is real
and real is pain...
#هالینا_پوشویاتوسکا [ «هالینا پوشْویاتُوسْکا»
@asheghanehaye_fatima
قادر نیستم با کلمات بیان کنم
حسرتی که در من است،
در کلمات نمیگنجد.
اما در خالیِ آغوشِ گشودهام
در جریانِ خونِ رگهایِ بازوانام
در هر ضربان قلب من
تو
طنینانداز میشوی
عبور میکنی
دوباره به من بازمیگردی
و تا ابد
میمانی.
🌸 #هالینا_پوشویاتوسکا
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
حسرتی که در من است،
در کلمات نمیگنجد.
اما در خالیِ آغوشِ گشودهام
در جریانِ خونِ رگهایِ بازوانام
در هر ضربان قلب من
تو
طنینانداز میشوی
عبور میکنی
دوباره به من بازمیگردی
و تا ابد
میمانی.
🌸 #هالینا_پوشویاتوسکا
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima