@asheghabehaye_fatima
عشقات
چیزهایی به من یاد داد
که فکرشان را نمیکردم
قصههای کودکانه را خواندم
قصههای پریان را
در رؤیای خویش دیدم
قصر پادشاه جنیان را
مبهوت و گیج
و تصور کردم
که دختر سلطان عروس حجلهام شود
چشمهایش را تصور کردم
که زلالتر بود از آب خلیج
لبهایش را
تصور کردم هزار بار
لبهایش را
به دلخواهی غنچههای انار
در رؤیایم
همچون سواری افسانهای
دختر سلطان را ربودم
عشقات به من آموخت
که گرفتار هذیانی بیش نبودم
عشقات آموخت
که عمر میگذرد
و دختر سلطان نمیآید
#نزار_قبانی | سوریه
برگردان: #اصغر_علیکرمی
📕از کتاب: «دوستات دارم امضای من است» | نشر: #ایهام
عشقات
چیزهایی به من یاد داد
که فکرشان را نمیکردم
قصههای کودکانه را خواندم
قصههای پریان را
در رؤیای خویش دیدم
قصر پادشاه جنیان را
مبهوت و گیج
و تصور کردم
که دختر سلطان عروس حجلهام شود
چشمهایش را تصور کردم
که زلالتر بود از آب خلیج
لبهایش را
تصور کردم هزار بار
لبهایش را
به دلخواهی غنچههای انار
در رؤیایم
همچون سواری افسانهای
دختر سلطان را ربودم
عشقات به من آموخت
که گرفتار هذیانی بیش نبودم
عشقات آموخت
که عمر میگذرد
و دختر سلطان نمیآید
#نزار_قبانی | سوریه
برگردان: #اصغر_علیکرمی
📕از کتاب: «دوستات دارم امضای من است» | نشر: #ایهام