عاشقانه های فاطیما
805 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima




آیا هرگز می دانستی
که در زمانهای ِ دور
آنقدر عاشقم بودی که عشقت هرگز به کاهلی و نابودی راه نمی برد؟
تو آن زمان جوان بودی
مغرور و دل زنده
بیش از حد جوان بودی برای دانستنش سرنوشت بادی ست و برگهای ِ سرخ در حضورش به پرواز در می آیند پراکنده
در دوردست و در دوران ِ طوفانی ِ سال…
هم اکنون، به ندرت همدیگر را می بینیم اما هر گاه سخن گفتنت را بشنوم
راز ِ تو را می دانم
عزیزکم، عزیز ِ دلم

#سارا_تیس_دیل
#شاعر_آمریکا🇺🇸
ترجمه:
#مهناز_یوسفی
@asheghanehaye_fatima



"صبحگاه"

رنگ باخته از دهان
به دهان
به ریه های مصنوعی یک مغز
فکر می کرد تا از حواسش دور بمیرد
فکر می کرد می تواند در این سرزمین دور بمیرد
فکر می کرد اختلاف سنگینی ست
قرارداد دلار با تن
با ملافه های سیاه
روی اولین جنازه ی صبح.

#مهناز_یوسفی
کتاب:
#سگ_ها_به_خیابان_برگشتند
@asheghanehaye_fatima



■پس از عشق

دیگر هیچ جادویی وجود ندارد
ما هم‌دیگر را ملاقات می‌کنیم
مثل همه‌ی مردم
تو هیچ معجزه‌ای برای‌ام نمی‌کنی
نه حتا زمانی‌ که من برای‌ات معجزه‌ای دارم
تو باد بودی و من دریا...

دیگر هیچ شکوهی وجود ندارد
من بی‌آن‌که بخواهم
در کنار ساحل
مثل آب‌گیری بزرگ شده‌ام
هرچند آب‌گیر در زمان طوفان امنیت دارد
و از جزر و مد پایان یافته است،
اما
بسیار متلاطم‌تر از دریا شده است
برای همه‌ی آرامش‌ها.

■●شاعر: #سارا_تیس‌دیل | Sara Teasdale |
آمریکا● ۱۹۳۳-۱۸۸۴ |

■●برگردان: #مهناز_یوسفی
@asheghanehaye_fatima


■پس از عشق

دیگر هیچ جادویی وجود ندارد
ما هم‌دیگر را ملاقات می‌کنیم
مثل همه‌ی مردم
تو هیچ معجزه‌ای برای‌ام نمی‌کنی
نه حتا زمانی‌ که من برای‌ات معجزه‌ای دارم
تو باد بودی و من دریا...
دیگر هیچ شکوهی وجود ندارد
من بی‌آن‌که بخواهم
در کنار ساحل
مثل آب‌گیری بزرگ شده‌ام
هرچند آب‌گیر در زمان طوفان امنیت دارد
و از جزر و مد پایان یافته است،
اما
بسیار متلاطم‌تر از دریا شده است
برای همه‌ی آرامش‌ها.



#سارا_تیس‌دیل | Sara Teasdale | آمریکا، ۱۹۳۳-۱۸۸۴ |

برگردان: #مهناز_یوسفی
آیا هرگز می‌دانستی
که در زمان‌های دور
آن‌قدر عاشقم بودی که عشقت هرگز به کاهلی و نابودی راه نمی‌برد؟
تو آن زمان جوان بودی
مغرور و دل‌زنده
بیش از حد جوان بودی برای دانستنش سرنوشت بادی‌ست و برگ‌های سرخ در حضورش به پرواز درمی‌آیند پراکنده
در دوردست و در دوران طوفانی سال…
هم اکنون، به ندرت همدیگر را می‌بینیم اما هر گاه سخن گفتنت را بشنوم
راز تو را می‌دانم
عزیزکم، عزیز دلم


#سارا_تیس‌دیل
برگردان: #مهناز_یوسفی


@asheghanehaye_fatima