🎼●آهنگ: "A time for us"
🎙●خواننده: #Andy_williams
○●برگردان: #شیرین_حسینپور
زمانی، روزی خواهد رسید برای ما
هنگامیکه زنجیرها گسیخته میشوند
به دست شجاعتی پدید آمده از یک عشق وارسته
آن زمان که بتوانند بشکفند
رویاهایی که دیر زمانیست پنهان شدهاند
آن زمان که ما پرده برمیداریم
از عشقی که حال نهاناش کردهایم
سرانجام فرا خواهد رسید زمان دیدار برای ما
یک زندگی باارزش برای تو و من
و باعشقمان از میان اشکها و خارها
و زمان گذر از هر طوفانی شکیبا خواهیم بود بیتردید
زمانی، فرا خواهد رسید برای ما
روزی با یک دنیایی تازه
دنیایی درخشان از امید
برای من و تو...
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●آهنگ انگلیسی: «همان خورشید» | "The Same Sun"
🎙●خواننده: #کریس_دی_برگ | "Chris De Burgh"
■●برگردان: #شیرین_حسینپور
I cannot sleep
I have you on my mind
Even the wind is calling your name
امشب نمیتوانم بخوابم
ذهنام درگیر توست
حتا باد هم اسم تو را صدا میزند
Though you are far away
I feel that you are near
Whispering words from over the sea
با اینکه از من خیلی دور هستی
ولی حس میکنم نزدیک منی
کلمات را از آنسوی دريا نجوا میکنم
And if you wake in your night, remember that I will be here
و اگر شب بیدار شدی، این را به خاطر داشته باش
که منام آنجا خواهم بود
And like the same sun
that’s rising on the valley with the dawn
و بهسان همان خورشید
که هنگام سپیدهدم بر روی دره طلوع میکند
I will walk with your shadow
با سايهات قدم خواهم زد
and keep you warm
و تو را با آغوشام گرم میکنم
And like the same moon, that’s shining through
my window here tonight
و بهسان همان ماه که
امشب از پنجره اتاقام به اينجا میتابد
I will watch in your darkness, and bring you
safely to the morning light
من به تماشای تاریکیهایت خواهم نشست
و با اطمینان خاطر تو را به نور صبح خواهم رساند
Where there is love like this
و کجا چنین عشقی را میتوان يافت
forever, for all time
برای همیشه
I will be there, wherever you are
و من آنجا خواهم بود، هر جا که تو هستی
And where there are hearts that live together in one soul
و تا آن هنگام که اين قلبها در يک روح زندگی میکنند
Nothing on earth will keep us apart
هیچچیزی روی اين کره خاکی نمیتواند ما را از هم هم جدا کند
And if you’re crying inside
و اگر در دلات گریستی
remember that I will be here
به ياد داشته باش من اينجا خواهم بود
And like the same sun
و مانند همان خورشید
that’s rising on the valley with the dawn
که هنگام سپیدهدم بر روی دره طلوع میکند
I will walk with your shadow
با سایهات قدم خواهم زد
and keep you warm
و تو را در آغوشام گرم خواهم کرد
And like the same moon, that’s shining through
my window here tonight
و به سان همان ماه که
امشب از پنجره اتاقام به اينجا میتابد
I will watch in your darkness, and bring you
safely to the morning light
به تماشای تاریکیهایت خواهم نشست
و با اطمینان تو را به نور صبح خواهم رساند
And if you’re crying inside, remember that I will
be here
و اگر در دلات خودت گریستی، بهخاطر داشته باش من اينجا خواهم بود
And like the same sun
و به سان همان خورشید
that’s rising on the valley with the dawn
که هنگام سپیده دم بر روی دره طلوع می کند
I will walk with your shadow
and keep you warm
با سا یهات قدم خواهم زد
و گرمات میکنم (در آغوش میگیرم تو را)
And like the same moon, that’s shining through
my window here tonight
و مثل همان ماه که
امشب از پنجره اتاقام به اينجا میتابد
I will watch in your darkness, and bring you
safely to the morning light
I love you , I love you, I love you.
من به تماشای تاریکیهایت خواهم نشست
و با اطمینان تو را به نور صبح خواهم رساند
دوستات دارم، دوستات دارم، دوستات دارم.
#موزیک
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●آهنگ: «روز قبل» | The Day Before The Day
🎙●خواننده: #دیدو | Dido | انگلستان |
■●برگردان: #شیرین_حسینپور
Speeches won't be made today, clocks will carry on
امروز سخنی گفته نخواهد شد، زمان سپری خواهد شد
Flowers won't be left in parks, work will still be done
گلها در پارکها جا نخواهند ماند، کارها انجام خواهند شد
People won't be dressed in black, and babies will be born
مردمان لباس سیاه نخواهند پوشید، کودکان متولد خواهند شد
No flags will fly, the sun will rise,
But we know that you are gone
هیچ پرچمی به اهتزاز در نخواهد آمد،
خورشید طلوع خواهد کرد،
اما ما میدانیم که تو رفتهای
You who love to love, and believed we can never give enough
تو، کسی که عاشق دوست داشتن هستی،
و معتقد بودی که ما هرگز توان بخشش عشق را نداریم
It wakes me every single night, thinking through the day
و این هر شب بیدارم میکند
و در طول روز به آن فکر میکنم
Did you stop at any time, have doubts at any stage?
تاکنون پیش آمده که به بنبست برسی،
و تردید به دلات راه یافته است؟
Were you calm or were you numb, or happy just to get it done?ّ
آرام بودی یا بیحس یا خوشحال از انجاماش؟
Well I've lived my life without regret, until today
تا به امروز بدون حسرت زندگی کردهام
You who love to love, and believed we can never give enough
تو کسی که عاشق دوست داشتنی
و معتقد بودی که ما هرگز توان بخشش عشق را نداریم
I didn't get to say goodbye, the before the day
روز قبلاش نتوانستم وداع کنم
Was trying to get to work on time, and that's why I turned away
سعیام بر این بود که به موقع سر کار بروم، دلیل رفتنام این بود
And missed the most important
thing, you've ever tried to say
و مهمترین چیزی را که تو سعی میکردی
بگویی را از دست دادم
Well I've lived my life without regret until today
تا امروز بدون حسرت زندگی کردهام
You who love to love, and believed we can never give enough
تو کسی که عاشق دوست داشتنی و معتقد بودی که ما توان بخشش عشق را نداریم
And you who hoped that underneath, we all felt the same
و تو، کسی که امیدوار بودی که زیر این خاک
همهی ما یکسانایم
That was until the day before the day
The day before the day
The day before the day
Oh, the day before the day...
و آن تا روز قبل بود
روز قبل
روز قبل
آه، روز قبل...
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●آهنگ انگلیسی: «چگونه میتوانم از دوست داشتنات دست بکشم» | "How do I stop loving you"
🎙●خواننده: Engelbert Humperdinck | انگلیس |
■●برگردان: #شیرین_حسینپور
I'm trying so hard to forget you
سخت در تلاشام که فراموشات کنم
and leave the life we had behind
و زندگی که با تو تجربه کردهام را رها کنم
and there are times I feel the day come
خیلی وقتها احساس کردهام آن روز نزدیک میشود
I've chased you from my mind
من تو را از ذهنام بیرون کردم
But I'm afraid there is always something
اما میترسم، همیشه یک چیزی هست
That sets me back and makes me see
که من را به عقب رانده
و باعث میشود بتوانم ببینم
You are more than just a memory in the past
تو فراتر از یک خاطره در گذشته هستی
You are still a part of me
تو هنوز بخشی از وجود منی
So how I stop loving you?
پس چگونه از دوست داشتنات دست بردارم
Forget things that we used to do?
چگونه کارهایی که انجام دادیم را فراموش کنم
forget all the dreams that we shared
چگونه رویاهایی را که با هم شریک
بودیم را فراموش کنم
And how my life was knowing you cared?
و چقدر زندگیام برایات اهمیت داشت؟
Why do I end up where I start each time I try?
چرا با وجود تلاشی که میکنم دوباره به نقطهی آغاز میرسم؟
Just tell me how I can forget?
فقط به من بگو چگونه میتوانم فراموش کنم
So I can say goodbye
سپس بتوانم خداحافظی کنم
I'm tired of all the lonely evenings
من از همهی بعدازظهرهای تنهایی خسته شدم
And all the many times I've cried
و از همهی اوقات طولانی که گریستهام
I'm tired of wondering what I might have done to keep you by my side?
خسته شدم، از فکر کردن به این که چه باید میکردم
تا تو را در کنارم داشته باشم
And reaching out across your pillow
و از تلاش برای رسیدن به لمس بالشات
I start remembering your gonna
شروع میکنم رفتنات را به یاد بیاورم
Any though I know that we can never be
با اینکه میدانم ما هرگز نمیتوانیم باهم باشیم
The pain in me goes on
این درد با من خواهد ماند
So How do I stop loving you ?
پس چگونه از دوست داشتنات دست بکشم
Forget things that we used to do?
چطور فراموش کنم؟
کارهای را که با هم انجاماش دادیم
Forget all the dreams that we shared ?
چطور رویاهایی را که باهم شریک بودیم را فراموش کنم؟
And how my life was knowing you cared?
و چقدر زندگیام برایات اهمیت داشت
Why do I end up where I start each time I try
علیرغم تلاشام چرا همیشه به نقطهی آغاز میرسم؟
Just tell me how I can forget
فقط به من بگو چگونه میتوانم فراموش کنم
So I can say goodbye
سپس بتوانم خداحافظی کنم
So How do I stop loving you
پس من چگونه میتوانم از دوست داشتنات دست بکشم
Please tell me why
لطفن به من بگو چرا
I find so hard to forget
فهمیدم که فراموش کردن خیلی دشوار است
And hard to say goodbye
و خداحافظی کردن دشوار است
goodbye
خداحافظ
@asheghanehaye_fatima
🎼●آهنگ انگلیسی: «چگونه میتوانم از دوست داشتنات دست بکشم» | "How do I stop loving you"
🎙●خواننده: Engelbert Humperdinck | انگلیس |
■●برگردان: #شیرین_حسینپور
I'm trying so hard to forget you
سخت در تلاشام که فراموشات کنم
and leave the life we had behind
و زندگی که با تو تجربه کردهام را رها کنم
and there are times I feel the day come
خیلی وقتها احساس کردهام آن روز نزدیک میشود
I've chased you from my mind
من تو را از ذهنام بیرون کردم
But I'm afraid there is always something
اما میترسم، همیشه یک چیزی هست
That sets me back and makes me see
که من را به عقب رانده
و باعث میشود بتوانم ببینم
You are more than just a memory in the past
تو فراتر از یک خاطره در گذشته هستی
You are still a part of me
تو هنوز بخشی از وجود منی
So how I stop loving you?
پس چگونه از دوست داشتنات دست بردارم
Forget things that we used to do?
چگونه کارهایی که انجام دادیم را فراموش کنم
forget all the dreams that we shared
چگونه رویاهایی را که با هم شریک
بودیم را فراموش کنم
And how my life was knowing you cared?
و چقدر زندگیام برایات اهمیت داشت؟
Why do I end up where I start each time I try?
چرا با وجود تلاشی که میکنم دوباره به نقطهی آغاز میرسم؟
Just tell me how I can forget?
فقط به من بگو چگونه میتوانم فراموش کنم
So I can say goodbye
سپس بتوانم خداحافظی کنم
I'm tired of all the lonely evenings
من از همهی بعدازظهرهای تنهایی خسته شدم
And all the many times I've cried
و از همهی اوقات طولانی که گریستهام
I'm tired of wondering what I might have done to keep you by my side?
خسته شدم، از فکر کردن به این که چه باید میکردم
تا تو را در کنارم داشته باشم
And reaching out across your pillow
و از تلاش برای رسیدن به لمس بالشات
I start remembering your gonna
شروع میکنم رفتنات را به یاد بیاورم
Any though I know that we can never be
با اینکه میدانم ما هرگز نمیتوانیم باهم باشیم
The pain in me goes on
این درد با من خواهد ماند
So How do I stop loving you ?
پس چگونه از دوست داشتنات دست بکشم
Forget things that we used to do?
چطور فراموش کنم؟
کارهای را که با هم انجاماش دادیم
Forget all the dreams that we shared ?
چطور رویاهایی را که باهم شریک بودیم را فراموش کنم؟
And how my life was knowing you cared?
و چقدر زندگیام برایات اهمیت داشت
Why do I end up where I start each time I try
علیرغم تلاشام چرا همیشه به نقطهی آغاز میرسم؟
Just tell me how I can forget
فقط به من بگو چگونه میتوانم فراموش کنم
So I can say goodbye
سپس بتوانم خداحافظی کنم
So How do I stop loving you
پس من چگونه میتوانم از دوست داشتنات دست بکشم
Please tell me why
لطفن به من بگو چرا
I find so hard to forget
فهمیدم که فراموش کردن خیلی دشوار است
And hard to say goodbye
و خداحافظی کردن دشوار است
goodbye
خداحافظ
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@asheghanehaye_fatima
کدام پرنده
با بوی تن تو پرواز میکند
که باران را
اینگونه
عاشقانه مینوشم؟
Which bird
Flies whit your odor
That I drink the rain
Such lovely?
#بیژن_نجدی | ۱۳۷۶-۱۳۲۰ |
برگردان به انگلیسی: #شیرین_حسینپور
کدام پرنده
با بوی تن تو پرواز میکند
که باران را
اینگونه
عاشقانه مینوشم؟
Which bird
Flies whit your odor
That I drink the rain
Such lovely?
#بیژن_نجدی | ۱۳۷۶-۱۳۲۰ |
برگردان به انگلیسی: #شیرین_حسینپور
@asheghanehaye_fatima
روی نبضام دست گذاشتم
دمیدی
دویدی
پلک برهم گذاشتی
بسته شدم
نبض از آن کی؟
پلک از آن کدام بود؟
I put my hand on my pulse
You blew
You ran
You winked
I was locked
For whom was the pulse?
For which was the eyelid?
#آفاق_شوهانی
برگردان به انگلیسی: #شیرین_حسینپور
روی نبضام دست گذاشتم
دمیدی
دویدی
پلک برهم گذاشتی
بسته شدم
نبض از آن کی؟
پلک از آن کدام بود؟
I put my hand on my pulse
You blew
You ran
You winked
I was locked
For whom was the pulse?
For which was the eyelid?
#آفاق_شوهانی
برگردان به انگلیسی: #شیرین_حسینپور