@asheghanehaye_fatima
■"آواز شبانه هارلم"
بيا
بگذار شب را با هم سير كنيم
آوازخوان
دوستات دارم.
از ميان
پشتبامهای هارلم
ماه ميدرخشد
آسمان شب آبی است
ستارهها قطرههایی درشتاند
از شبنم طلایی
پايين خيابان
گروهی دارد مینوازد
دوستات دارم.
بيا
بگذار شب را با هم سير كنيم
آوازخوان●
#لنگستون_هیوز
برگردان: #علیرضا_بهنام
از کتابِ "عشق ستارهای درخشان است"، عاشقانههای لنگستون هیوز، برگردان: علیرضا بهنام، انتشارات: #سرزمین_اهورایی
چقدر شب
اضافه میآید
وقتی تو نیستی...
#افشینصالحی
■"آواز شبانه هارلم"
بيا
بگذار شب را با هم سير كنيم
آوازخوان
دوستات دارم.
از ميان
پشتبامهای هارلم
ماه ميدرخشد
آسمان شب آبی است
ستارهها قطرههایی درشتاند
از شبنم طلایی
پايين خيابان
گروهی دارد مینوازد
دوستات دارم.
بيا
بگذار شب را با هم سير كنيم
آوازخوان●
#لنگستون_هیوز
برگردان: #علیرضا_بهنام
از کتابِ "عشق ستارهای درخشان است"، عاشقانههای لنگستون هیوز، برگردان: علیرضا بهنام، انتشارات: #سرزمین_اهورایی
چقدر شب
اضافه میآید
وقتی تو نیستی...
#افشینصالحی
دیشب به خواب من آمدی:
زانو به زانوی من نشستهیی
سرت را بلند میکنی
چشمهای درشت و رنگباختهات را به سوی من میچرخانی
چیزهایی سؤال میکنی
لبهای خیسات بسته یا باز میشود
اما صدایات را نمیشنوم
در جاهایی از شب
صدای زنگ ساعت
بهسان خبرهای خوش.
فسفس هوا مثلِ بیآغازی و بیپایانیات
قناری در قفسِ قرمز رنگ، ترانهی «ممو»ی مرا میخوانَد
در مزرعهیی شخمخورده صدای ترق تروق بذرها
و صداهای مبهمِ عدهیی از مردم به گوش میرسد
لبهای خیسات همچنان باز یا بسته میشود
اما صدایات را نمیشنوم
پریشانخاطر از خواب پریدم
بههرحال روی کتابی خوابیده بودم
با خود میاندیشم:
در غیر این صورت آیا آن صداها از تو نبود؟
○■○شاعر: #ناظیم_حیکمت | ترکیه |
○■○برگردان: #ابوالفضل_پاشا
📕●از کتاب: «عاشقانههای ساعت بیستویک»
○●ناشر: #سرزمین_اهورایی
@asheghanehaye_fatima
زانو به زانوی من نشستهیی
سرت را بلند میکنی
چشمهای درشت و رنگباختهات را به سوی من میچرخانی
چیزهایی سؤال میکنی
لبهای خیسات بسته یا باز میشود
اما صدایات را نمیشنوم
در جاهایی از شب
صدای زنگ ساعت
بهسان خبرهای خوش.
فسفس هوا مثلِ بیآغازی و بیپایانیات
قناری در قفسِ قرمز رنگ، ترانهی «ممو»ی مرا میخوانَد
در مزرعهیی شخمخورده صدای ترق تروق بذرها
و صداهای مبهمِ عدهیی از مردم به گوش میرسد
لبهای خیسات همچنان باز یا بسته میشود
اما صدایات را نمیشنوم
پریشانخاطر از خواب پریدم
بههرحال روی کتابی خوابیده بودم
با خود میاندیشم:
در غیر این صورت آیا آن صداها از تو نبود؟
○■○شاعر: #ناظیم_حیکمت | ترکیه |
○■○برگردان: #ابوالفضل_پاشا
📕●از کتاب: «عاشقانههای ساعت بیستویک»
○●ناشر: #سرزمین_اهورایی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
چیزی بهسان شراب در این حالوهواست
خراب میکند انسان را... خراب...
تو آیا هنوز اشتیاقی به سر داری؟
اینکه معشوق تو جایی دیگر
و خودت جایی دیگر
رنجور میکند انسان را... رنجور...
چیزی بهسان شراب در این حالوهواست
مست میکند انسان را... مست...
○●شاعر: #اورهان_ولی ●"Orhan Veli"●ترکیه
○●برگردان: #ابوالفضل_پاشا
📕●از کتابِ: «آیا دچار عشق شدهام» ●ناشر: #سرزمین_اهورایی
چیزی بهسان شراب در این حالوهواست
خراب میکند انسان را... خراب...
تو آیا هنوز اشتیاقی به سر داری؟
اینکه معشوق تو جایی دیگر
و خودت جایی دیگر
رنجور میکند انسان را... رنجور...
چیزی بهسان شراب در این حالوهواست
مست میکند انسان را... مست...
○●شاعر: #اورهان_ولی ●"Orhan Veli"●ترکیه
○●برگردان: #ابوالفضل_پاشا
📕●از کتابِ: «آیا دچار عشق شدهام» ●ناشر: #سرزمین_اهورایی
@asheghanehaye_fatima
📚 #معرفی_کتاب
📕●کتاب: «با اینهمه عاشقت بودهام» | چاپ سوم
○●عاشقانههای: #غادة_السمان | سوریه |
○●برگردان: #موسا_بیدج
📓●ناشر: #سرزمین_اهورایی↙️
○●منتقـدان در اين نكته اشتراک نظر دارنـد كه پديدآورندهی اين شعرها و داستانها (غادة) دلى پردرد و سرى پُرشور دارد و زنىست كه بر عكس مسير رودخانه شنا میكنـد چراكه از همان آغاز بر بسيارى از عرف و عادتهاى روانى و اجتماعى جامعه محافظـهكار سنتى محل زيستاش در سوريه طغيان كرد.
☆☆☆☆☆☆
📖●شعری از این کتاب
■نگرانى
هرگز به تو اعتماد نكردهام
اگر با من دست دادهاى
ترسيدهام كه انگشتانام را بدزدى
و اگر مرا بوسیدهای دندانهایام را شمردهام!
با اينهمه عاشقات بودهام.
@asheghanehaye_fatima
📚 #معرفی_کتاب
📕●کتاب: «با اینهمه عاشقت بودهام» | چاپ سوم
○●عاشقانههای: #غادة_السمان | سوریه |
○●برگردان: #موسا_بیدج
📓●ناشر: #سرزمین_اهورایی↙️
○●منتقـدان در اين نكته اشتراک نظر دارنـد كه پديدآورندهی اين شعرها و داستانها (غادة) دلى پردرد و سرى پُرشور دارد و زنىست كه بر عكس مسير رودخانه شنا میكنـد چراكه از همان آغاز بر بسيارى از عرف و عادتهاى روانى و اجتماعى جامعه محافظـهكار سنتى محل زيستاش در سوريه طغيان كرد.
☆☆☆☆☆☆
📖●شعری از این کتاب
■نگرانى
هرگز به تو اعتماد نكردهام
اگر با من دست دادهاى
ترسيدهام كه انگشتانام را بدزدى
و اگر مرا بوسیدهای دندانهایام را شمردهام!
با اينهمه عاشقات بودهام.
@asheghanehaye_fatima