@asheghanehaye_fatima
در نگاه تو
نه دردی، نه تبی و نه سایهای
همچون دریایی در صبح شفاف
آنجا که تو هستی، نور، صبح است
تو حیات بودی
و ما رو به تو نفس میکشیدیم
زیر آسمانی که هنوز در ماست
نه دردی و نه تبی پس،
و نه سایهی سنگین روز
پر ازدحام و دگرگون. آه نور،
روشنایی دور، از نفس افتاده
نفس میکشم
تو شفاف و بیتکان
نظاره میکنی.
صبحی که بینور چشمان تو میگذرد
تاریک است
#چزاره_پاوهزه
#شاعر_ایتالیا🇮🇹
ترجمه: #آرمین_نیکنام
در نگاه تو
نه دردی، نه تبی و نه سایهای
همچون دریایی در صبح شفاف
آنجا که تو هستی، نور، صبح است
تو حیات بودی
و ما رو به تو نفس میکشیدیم
زیر آسمانی که هنوز در ماست
نه دردی و نه تبی پس،
و نه سایهی سنگین روز
پر ازدحام و دگرگون. آه نور،
روشنایی دور، از نفس افتاده
نفس میکشم
تو شفاف و بیتکان
نظاره میکنی.
صبحی که بینور چشمان تو میگذرد
تاریک است
#چزاره_پاوهزه
#شاعر_ایتالیا🇮🇹
ترجمه: #آرمین_نیکنام
@asheghanehaye_fatima
❑چون جنگ به سر آمد
دخترِ با چشمان گریان
دخترِ با دستان یخزده
مرا از یاد مبر، چون جنگ به سر آمد
لذت دنیا، به درگاه بیا
تا در خیابان یکدیگر را در آغوش کشیم
تا در میادین یکدیگر را ببوسیم
تا در معدن سنگ، در اتاقهای گاز
روی پلکان، مقابل دیدهبانی
عشق بازی کنیم
در نیمروز
در تمام گوشههای مرگ
تا وقتی که دیگر سایهای نباشد.
■ #یاکووس_کامپانللیس
■ترجمه: #آرمین_نیکنام
❑چون جنگ به سر آمد
دخترِ با چشمان گریان
دخترِ با دستان یخزده
مرا از یاد مبر، چون جنگ به سر آمد
لذت دنیا، به درگاه بیا
تا در خیابان یکدیگر را در آغوش کشیم
تا در میادین یکدیگر را ببوسیم
تا در معدن سنگ، در اتاقهای گاز
روی پلکان، مقابل دیدهبانی
عشق بازی کنیم
در نیمروز
در تمام گوشههای مرگ
تا وقتی که دیگر سایهای نباشد.
■ #یاکووس_کامپانللیس
■ترجمه: #آرمین_نیکنام
@asheghanehaye_fatima
گمگشته گام برمیدارم بانوی من
از میان مردمان
بی تو
بی من
بی وجود
بی خدا
بی هستی
بی تو
زانسو که تو را با من کاری نبود
بی من
زانسو که جایت در برم خالیست
بی وجود
زانسو که در نبودت
برای بدرود خواندن حتی ، هیچ نیست
بی خدا
زانسو کز فرط جستنت ، روحم خدا را ز یاد برد
بی هستی
زانسو که بر آنچه زیسته ام ، هزار مرگ مرا به باشد
که هیچ دردی نبوده است ، چنین جانکاه و غریب
ز تو ، به چه بندی آمده ام
زین بند ، چه جانی سپرده ام
و زین جان سپردن ، تو چه بی ملال رفته ای
#فرانسیسکو_فیگروا
#شاعر_اروگوئه 🇺🇾
مترجم :
#آرمین_نیکنام
گمگشته گام برمیدارم بانوی من
از میان مردمان
بی تو
بی من
بی وجود
بی خدا
بی هستی
بی تو
زانسو که تو را با من کاری نبود
بی من
زانسو که جایت در برم خالیست
بی وجود
زانسو که در نبودت
برای بدرود خواندن حتی ، هیچ نیست
بی خدا
زانسو کز فرط جستنت ، روحم خدا را ز یاد برد
بی هستی
زانسو که بر آنچه زیسته ام ، هزار مرگ مرا به باشد
که هیچ دردی نبوده است ، چنین جانکاه و غریب
ز تو ، به چه بندی آمده ام
زین بند ، چه جانی سپرده ام
و زین جان سپردن ، تو چه بی ملال رفته ای
#فرانسیسکو_فیگروا
#شاعر_اروگوئه 🇺🇾
مترجم :
#آرمین_نیکنام