عاشقانه های فاطیما
819 subscribers
21.2K photos
6.51K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



به‌ سان رود
که در نشیب دره سر به سنگ می‌زند
رونده باش
امید هیچ معجزه‌ای ز مرده نیست،
زنده باش...



 #هوشنگ_ابتهاج
@asheghanehaye_fatima



قلب آدمها گاهی شكوه می‌كند، چرا كه آدمها می‌ترسند بزرگترین رؤیاهایشان را برآورده كنند، به این دلیل كه یا فكر می‌كنند لیاقتش را ندارند و یا اینكه نمی‌توانند از عهده‌ی آن برآیند. 

#پائولو_كوئلیو


 
هم روت خوش هم خوت خوش هم پیچ زلف و هم قفا

هم شیوه خوش هم میوه خوش هم لطف تو خوش هم جفا

ای صورت عشق ابد وی حسن تو بیرون ز حد

ای ماه روی سروقد ای جان‌فزای دلگشا

#مولانا


@asheghanehaye_fatima
.


#پاول_کادموس، تصویرگر «#مذهب_اروتیک»

پاول کادموس (Paul Cadmus)، نقاش آمریکایی (1905ـ1999).

نقاشی‌های کادموس یادآور آثار نقاشان دوران رنسانس است؛ اما با یک دگرگونی مضمونی تکان‌دهنده: کادموس الوهیت را که درونمایۀ اصلی هنر رنسانس است با «شهوت» جایگزین کرده است. اگر در آثار رنسانس مفاهیم «الوهی» جاری است، در تابلوهای کادموس، شکل و شمایل یادآور تابلوهای رنسانس است، اما «شهوتی شهری» جای آن چشمه‌سار الوهی را گرفته است. پرسپکتیو، گاه فُرم و نحوۀ پخش شدن عناصر در تابلوهای کادموس مانند نقاشی‌ها بزرگان رنسانس است؛ یعنی آن نقاشی‌هایی که صحنه‌ای از کتاب مقدس را به تصویر کشیده‌اند؛ اما مضمون تابلوهای کادموس، جسمانیت محض است؛ نه الوهیتی در میان است و نه کتاب مقدسی! کادموس مردان و زنانی را به تصویر می‌کشد که شهوتی عریان در چهره و اندامشان پیداست. این درونمایه چنان پررنگ و برجسته است که انگار جایگزین آن درونمایۀ الوهی و دینیِ دوران رنسانس شده است. به همین دلیل، از «مذهب اروتیک» (مذهب شهوانی) در توصیف تابلوهای کادموس نام بردم. انگار کادموس صحنه‌ای از کتابی مقدس را به تصویر می‌کشد؛ اما کتاب مقدسی که از زندگی جنسی و اروتیک انسان امروزی روایت می‌کند.

شهرت کادموس بیش‌ از همه به دلیل نقاشی‌هایش از پیکر عریان مردان است. نقاشی‌های او اروتیسیم (شهوت‌نمایی) و نقد اجتماعی را با هم ترکیب می‌کنند و فرآوردۀ نهایی آن «رئالیسم جادویی» است. نقاشی‌ای از او در سال 1934 (The Fleet's In) که ملوانان، زنان و زوجی همجنسگرا را نشان می‌دهد، خشمی عمومی را برانگیخت و تابلو از نمایشگاه برداشته شد. اما پاول کادموس، آشکارا گِی بود و 35 سال با رفیقش، مردی به نام جان اندرسون، زندگی کرد. جان در طول این سال‌ها مدل اصلی او بود.

پیش از این رجینالد مارش، نقاش آمریکایی را معرفی کرده‌ام. اگر تابلوهای مارش و کادموس را با دقت با هم مقایسه کنید، تأثیرپذیری کادموس از مارش را به خوبی می‌توانید ببینید. اما اگر در یاد داشته باشید، گفته بودم که رجینالد مارش «انسان نیویورک‌نشین» را نشان می‌دهد و سه وجهِ لذت‌جویی، سرعت و فلاکتِ انسان نیویورکی را نشان می‌دهد؛ در حالی که کادموس بیش‌تر به «شهوتی شبه‌مذهبی و مردپرستانه» پرداخته است. اما عامل دیگری نیز بر نقاشی‌های کادموس اثرگذار بوده است: فضای نقاشی‌های دوران رنسانس که به آن اشاره شد؛ در میان هنرمندان رنسانس به خصوص گویا نقاشی‌های لوکا سینیورلّی (Luca Signorelli) و آندرئا مانتنیا (Andrea Mantegna) بر او تأثیر بسیار داشته است.

در جایی که مسئله «شهوت‌نمایی»، آن هم به شکلی شبه‌مذهبی است، چه چیزی می‌تواند مهم‌تر از «بدن» باشد؟ اندام عریان مرد همان مهم‌ترین عنصر کادموس است. ‌«مردها» سوژه‌های اصلی تابلوهای کادموس‌اند؛ شهوت و گاه خشونت مردانه. محور و کانون تابلوهای او «مرد» است؛ عنصر اصلی معرفت‌شناسی او مرد است. الگوی زیبایی‌شناختی او، اندام مرد است. زن چندان ــ یا اصلاً ــ شهوت‌انگیز و زیبا نیست. پس در مذهب اروتیک کادموس، الوهیت از آنِ مرد است. یا به عبارتی شهوت شبه‌مذهبیِ او «مردپرستانه» است.

اکنون برخی از تابلوهای کادموس را با هم ببینیم.


@asheghanehaye_fatima
:
مرور تابلوهای پاول کادموس را با این تابلو شروع می‌کنیم...

گویی تابلویی متعلق به دوران رنسانس را می‌بینیم که درونمایۀ الوهی‌اش به درونمایه‌ای اروتیک تبدیل شده.

...
.
تابلوی بعدی از پاول کادموس.

ارتقای اندام مرد به الگوی عالی زیبایی‌شناختی. اندام زنانه در تابلوهای او یا بی‌فروغند، یا غیرجذاب یا از دید بیرون رانده شده‌اند.
...
:
تابلوی بعدی از کادموس...

دربارۀ نقش اندام مرد در نوشتار ابتدایی به نکاتی اشاره کردم. و همه چیز خلاصه شد این تعبیر: «مذهب اروتیک مردپرستانه».
...
:
«رنگ‌آمیزی مرد آکروبات‌باز»... از دیگر تابلوهای کادموس.

تأکید بر اندام مردانه و قرار گرفتن مرد در کانون نگاه زیبایی‌شناختی در این تابلو هم به خوبی پیداست.
.
:
به بیانی استعاری: این هم صحنه‌ای دیگر از کتاب مقدسِ دین اروتیک و مردپرستانۀ کادموس... نگاه تحقیرآمیز مرد به زن رو ببینید. مسیر حرکت عناصر در تابلو به چشمان سرد مرد می‌رسد.

...
.

گفته بودم پاول کادموس همجنسگرا بوده و به نقش مرد هم که اشاره شد. پس چنین تابلویی هویت اوست!
...
:
و آخرین تابلویی که از کادموس می‌بینیم، همان تابلوی The Fleet`s In که در سال 1934 جنجالی آفرید و در نوشتار اول درباره‌اش شرح دادم.
...
:
این هم کادموس (چپ) با رفیقش جان اندرسون (راست) که خیلی هم همدیگه رو دوست داشتند گویا! :) 35 سال به هم وفادار بودند! این سطح از وفاداری در ازدواج‌های معمول دیگه به ندرت پیدا می‌شه :))
...
@asheghanehaye_fatima



هر انساني
براي زنده ماندن
نيازمند اين است كه دستي را بگيرد.
دوست دارم زندگي كنم
با اينكه مي دانم زندگي هرگز خيال ندارد روي خوش به من نشان دهد
چرا كه هر بار دستي را گرفتم
دست هايم تاول زدند
و هيچ فرقي نداشتند
دست بيل
دست كلنگ
يا دست تو !

#سابير_هاكا
@asheghanehaye_fatima



.
‎آنچه كه من و تو را از هم جدا كرد رفيقِ من
‎نه دستِ روزگار بود و نه رفقاى تازه
‎ما آدمها از آن جاى مسير از هم جدا مى شويم كه ديگر، روياهاى مشتركى نداريم



‎سید_محمد_مرکبیان#
‎از کتاب آغوشی برای یک سفر طولانی |‌ نشر نیماژ

‌‏
@asheghanehaye_fatima


اشتباه كردن ساده است
ولی درس گرفتن ازش مشکله...!
@asheghanehaye_fatima



.
‎همه ی چیزهایی که مصیبت ممکن است به همراه آورد
‎برای دل فانی انسان حاوی لذتی است
‎لذتی شگفت و درک نشدنی
‎لذت احتمال جاودان شدن

‎الکساندر_پوشکین#
‎ترجمه: یوسف قنبر
@asheghanehaye_fatima


.
‎دست می برم میان روزهای کوتاه پاییز
‎اناری شکافته در می‌آورم از پیرهنت
‎می‌اندازم با آب جوی می‌رود
‎شب خوابیده در آغوشت
‎می‌چرخد، می‌لغزد، از میان‌مان رد ‌می‌شود

‎حسن_همایون‌#

| از کتاب آشویتس خصوصی من
‎نشر چشمه
@asheghanehaye_fatima




آرزو می کردم 
که تو از آنِ من بودی
در روزگاری که بر گل ستم نبود 
بر شعر، بر نی و بر لطافت زنان.
اما
افسوس دیر رسیده ایم 
ما گل عشق را می کاویم 
در روزگاری 
که عشق را نمی شناسد



#نزار_قربانی
#شاعر_سوریه🇸🇾
ترجمه: #محسن_آزرم
Forwarded from دستیار
.


مجالی نیست تا برای گیسوانت جشنی بپا کنم

که گیسوانت را یک به یک 
شعری باید و ستایشی
دیگران
معشوق را مایملک خویش می‌پندارند
اما من
تنها می‌خواهم تماشایت کنم
در ایتالیا تو را مدوسا صدا می‌کنند
به خاطر موهایت ....
 
#پابلو_نرودا
#شاعر_شیلی🇨🇱
ترجمه :
#شاهکار_بینش_پژوه


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehsye_fatima



تنهاتر از آنم
که واقعیت داشته باشم
به خیابان می روم
و ساعت ها در خودم قدم می زنم
از تو
تنها خاطره ای مانده است
که امشب
چون اسبی زینَش می کنم
بر آن می تازم وُ
از استخوان هایم بیرون می زنم
اسبی
که ردِ سُم هایش بر دشت
سطری ست
که در دوردست٬ شعر می شود...

#گروس_عبدالملکیان