@asheghanehaye_fatima
تظاهر میکنم که ترسیدهام
تظاهر میکنم به بن بست رسیدهام
دستم به قلم نمیرود
کلماتم کناره گرفتهاند
و سکوت ... سایهاش سنگین است،
و خلوتی که گاه یادم میرود خانهی خود من است
از اعتماد کامل پرده به باد بیزارم
از خیانت همهمه به خاموشی
از دیو و از شنیدن، از دیوار
برای من
دوست داشتن
آخرین دلیل داناییست
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامت رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحمل سکوتش طولانیست
چقدر...
نباید کسی بفهمد
دل و دست این خستهی خراب
از خواب زندگی میلرزد
باید تظاهر کنم حالم خوب است
راحتام، راضیام، رها
راهی نیست
مجبورم
باید به اعتماد آسودهی سایه به آفتاب برگردم
#سید_علی_صالحی
#مجموعه_اشعار (جلد دوم)
#نشرنگاه
تظاهر میکنم که ترسیدهام
تظاهر میکنم به بن بست رسیدهام
دستم به قلم نمیرود
کلماتم کناره گرفتهاند
و سکوت ... سایهاش سنگین است،
و خلوتی که گاه یادم میرود خانهی خود من است
از اعتماد کامل پرده به باد بیزارم
از خیانت همهمه به خاموشی
از دیو و از شنیدن، از دیوار
برای من
دوست داشتن
آخرین دلیل داناییست
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامت رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحمل سکوتش طولانیست
چقدر...
نباید کسی بفهمد
دل و دست این خستهی خراب
از خواب زندگی میلرزد
باید تظاهر کنم حالم خوب است
راحتام، راضیام، رها
راهی نیست
مجبورم
باید به اعتماد آسودهی سایه به آفتاب برگردم
#سید_علی_صالحی
#مجموعه_اشعار (جلد دوم)
#نشرنگاه
@asheghanehaye_fatima
چه شغل عجیبی!
آغاز هفته تو را می بینم
باقی هفته،
به خاموش کردن خود در اتاق مشغولم
#شمس_لنگرودی
#مجموعه_اشعار (جلد دوم)
#نشرنگاه
چه شغل عجیبی!
آغاز هفته تو را می بینم
باقی هفته،
به خاموش کردن خود در اتاق مشغولم
#شمس_لنگرودی
#مجموعه_اشعار (جلد دوم)
#نشرنگاه
@asheghanehaye_fatima
این سال ها
شماره تلفن خیلی ها را خط زده ام؛
غزاله، هوشنگ، شاملو، محمد ...
عده ای مرده اند
عده ای نیستند
عده ای رفته اند
و دور نیست روزی
که بسیاری نیز شماره تلفن مرا خط خواهند زد
زندگی همین است
یک روز می نویسیم
و روز دیگر خط می زنیم.
#سیدعلی_صالحی
#مجموعه_اشعار (دفترسوم)
#نشرنگاه
این سال ها
شماره تلفن خیلی ها را خط زده ام؛
غزاله، هوشنگ، شاملو، محمد ...
عده ای مرده اند
عده ای نیستند
عده ای رفته اند
و دور نیست روزی
که بسیاری نیز شماره تلفن مرا خط خواهند زد
زندگی همین است
یک روز می نویسیم
و روز دیگر خط می زنیم.
#سیدعلی_صالحی
#مجموعه_اشعار (دفترسوم)
#نشرنگاه
@asheghanehaye_fatima
ما چون دو دریچه، روبروی هم،
آگاه ز هر بگو مگوی هم.
هر روز سلام و پرسش و خنده،
هر روز قرار روز آینده.
عمر آینه بهشت، اما ... آه
بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه
اکنون دل من شکسته و خستهست،
زیرا یکی از دریچه ها بستهست.
نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد،
نفرین به سفر، که هرچه کرد او کرد.
#مهدی_اخوان_ثالث
#گزیده_اشعار
#نشرنگاه
ما چون دو دریچه، روبروی هم،
آگاه ز هر بگو مگوی هم.
هر روز سلام و پرسش و خنده،
هر روز قرار روز آینده.
عمر آینه بهشت، اما ... آه
بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه
اکنون دل من شکسته و خستهست،
زیرا یکی از دریچه ها بستهست.
نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد،
نفرین به سفر، که هرچه کرد او کرد.
#مهدی_اخوان_ثالث
#گزیده_اشعار
#نشرنگاه