عاشقانه های فاطیما
805 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
أیها الحزن
ألم تؤلمک رکبتاک من الجثو فوق صدورنا؟

ای اندوه
آیا زانوانت از زانو زدن بر سینه هامان
به درد نیامد؟

#امین_معلوف
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر و دکلمه


شعر :  #عبدالجبار_کاکایی


دکلمه :  #امین_تارخ






آه از آن نگاه!

واژه می‌شوم
مرا مرور می‌کند

سنگ می‌شوم
مرا بلور می‌کند

شیشه می‌شوم
ز من عبور می‌کند

تا که پشت می‌کنم به آفتاب
مثلِ سایه  روبه‌روی من ظهور می‌کند


آه از آن نگاه!
عاقبتِ تمامِ هستیِ مرا
ذرّه ذرّه  نور می‌کند ...

@asheghanehaye_fatima
به تو گفتم که هیچ...من هیچم
از مَنِ خسته از جهان برگرد
خوب از لحن جمله فهمیدی
که سرش درد می کند این مرد
بین سرها اگر سری دارد!!!

تو نرفتی و اتّفاق افتاد
روح پاک تورا می آلودم
سعی کردم که از جهان بِبُری
تو نرفتی و مطمئن بودم
عشق برّنده خنجری دارد...

دست مضراب شد،وَ موهایت
از خیالات من بر آشفتند
و خیالِ نگاهِ تو ناکوک
چشم هایت به دست من گفتند
گریه تأثیرِ بهتری دارد...

گریه کردیم تا به هم برسیم
خواستن یک تمشک نارس بود
زیر دندان بی هم آغوشی
سینه مان تلخگاهِ خِس خِس بود
عشق معنای دیگری دارد؟!!

اشک هایت به وسعت دریاست
روی دوشم غمی به وزنِ کوه
بین ما فعلِ«نیستی»جاریست
مرد بودن در این شکنجه ی روح
غیرِ «مُردن»چه مصدری دارد؟

عطش دشت از تو می نوشد
میخورد گرگِ رنج،خونِ تو را
هرچه«ابن السّلام»این جا هست
کاش باور کند جنونِ تو را
عشق،عدلِ ستمگری دارد...

حمله ی لاک روی ناخن هات
وقتی از کلّ این جهان سیری
من و تعلیقِ زنده-مرگی هام
وسطِ قصّه های گلشیری
هر کسی سیم آخری دارد...


#امین_داوری
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
أیها الحزن...
ألم تؤلمک رکبتاک 
من الجثو فوق صدورنا...؟! 

ای اندوه...
آیا زانوانت 
از زانو زدن بر سینه‌هامان 
به‌درد نیامد...؟!

#امین_معلوف

@asheghanehaye_fatima
Paeiz
Amin Bani
آهنگ : پاییز

از : #امین_بانی

ترانه‌سرا : روزبه بمانی
آهنگساز و تنظیم : علیرضا افکاری



پاییز یعنی یک غمِ دیگه
یعنی یه سالِ مبهمِ دیگه
من از همون پاییز که رفتی
کُلّاً شدم یک آدمِ دیگه!

با اوّلین برگی که می‌ریزه
دلتنگیای من شروع می‌شه
جوری تَنم می‌لرزه که یک شب
با موجِ سرما روبه‌رو می‌شه


مَنو زخمی رها کردی
ببین با من چه کردی
خَلاصم کن همین حالا
اگه قراره بَرنَگردی!

با اوّلین برگی که می‌ریزه
اِنگار که تو قُطبه این خونه
از بعدِ اون پاییز
یک‌عمره هر روز
این خونه زمستونه ...

@asheghanehaye_fatima