صبحدم به نور زیبای تو خورشید سلام
باغٍ جانم ، به روی ی تو خندید سلام
من به تابیدن هر روز تو، وابسته شدم
به تن خسته ی من، نور تو تابید سلام
آمدی جان فرسوده ی من، جان بگرفت
به تن خسته ی من ، نور تو بارید سلام
#منصور_قادری_زنوز
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
باغٍ جانم ، به روی ی تو خندید سلام
من به تابیدن هر روز تو، وابسته شدم
به تن خسته ی من، نور تو تابید سلام
آمدی جان فرسوده ی من، جان بگرفت
به تن خسته ی من ، نور تو بارید سلام
#منصور_قادری_زنوز
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
صبحدم به نور زیبای تو خورشید سلام
باغٍ جانم ، به روی ی تو خندید سلام
من به تابیدن هر روز تو، وابسته شدم
به تن خسته ی من، نور تو تابید سلام
آمدی جان فرسوده ی من، جان بگرفت
به تن خسته ی من ، نور تو بارید سلام
#منصور_قادری_زنوز
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
باغٍ جانم ، به روی ی تو خندید سلام
من به تابیدن هر روز تو، وابسته شدم
به تن خسته ی من، نور تو تابید سلام
آمدی جان فرسوده ی من، جان بگرفت
به تن خسته ی من ، نور تو بارید سلام
#منصور_قادری_زنوز
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
پرونده بسته شد
و قایقِ عشق
به صخرهی زندگیِ روزمره شکست.
با زندگی بیحساب شدم.
بیجهت
دردها را دوره نکنید
و یا آزارها را.
شاد باشید
■شاعر: #ولادیمیر_مایاکوفسکی [ ۱۹ ژوئیه ۱۸۹۳ – ۱۴ آوریل ۱۹۳۰ ]
■برگردان: #منصور_خلج | #ستاره_صالحی
🔺پ.ن: این شعر آخرین سرودهی مایاکوفسکیست که بر روی تکهکاغذی کنارِ جسدش پیدا کردند.
@asheghanehaye_fatima
و قایقِ عشق
به صخرهی زندگیِ روزمره شکست.
با زندگی بیحساب شدم.
بیجهت
دردها را دوره نکنید
و یا آزارها را.
شاد باشید
■شاعر: #ولادیمیر_مایاکوفسکی [ ۱۹ ژوئیه ۱۸۹۳ – ۱۴ آوریل ۱۹۳۰ ]
■برگردان: #منصور_خلج | #ستاره_صالحی
🔺پ.ن: این شعر آخرین سرودهی مایاکوفسکیست که بر روی تکهکاغذی کنارِ جسدش پیدا کردند.
@asheghanehaye_fatima
Benevis
Mansour
لنویس
#منصور
#عزیز_روزهام
از موسیقی میترسم!
چون نمیدانم میخواهد مرا
به کجای خاطراتم ببرد...
#فرانتس_کافکا
@asheghanehaye_fatima
#منصور
#عزیز_روزهام
از موسیقی میترسم!
چون نمیدانم میخواهد مرا
به کجای خاطراتم ببرد...
#فرانتس_کافکا
@asheghanehaye_fatima
.
«چه مینویسم نمیدانم، همینقدر میدانم تو، تو، تو، قسمتی از دریچه گشوده به روی خوبیها هستی که در دسترس من در مقابل چشمان من قرار گرفتهای و چه عزیز هستی...
بیشتر چیزی ندارم که بگویم که: «سکوت با هزار زبان در سخن است» خدانگهدارت.»
نامه از #سیمین_بهبهانی به #منصور_اوجی از کتابِ«یکصد و ده نامه از دو سیمین»
@asheghanehaye_fatima
«چه مینویسم نمیدانم، همینقدر میدانم تو، تو، تو، قسمتی از دریچه گشوده به روی خوبیها هستی که در دسترس من در مقابل چشمان من قرار گرفتهای و چه عزیز هستی...
بیشتر چیزی ندارم که بگویم که: «سکوت با هزار زبان در سخن است» خدانگهدارت.»
نامه از #سیمین_بهبهانی به #منصور_اوجی از کتابِ«یکصد و ده نامه از دو سیمین»
@asheghanehaye_fatima
هر گاه از احاطه غم دور بوده ام
یاقوت خنده های لبت را فشرده ام
هرگز بدون یاد تو در گرمگاه دل
لبخند هدیه ای به تمنا نبرده ام
هرشب کنار خنده ی یادت نشسته و. ....
یک آسمان ستاره ی حسرت شمرده ام
امشب بیا به خلوت مهتابی ام که من
مهتاب را برای تو در خانه برده ام
اندوه .از شکستن قلبم به گریه گفت
من اشک شب به خنده ی صبحش سترده ام
هرشب خیال دیدن صبحت به صحبت است
من بیقرار آمدنت دل فسرده ام. .......
#منصور_دهاقین
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
یاقوت خنده های لبت را فشرده ام
هرگز بدون یاد تو در گرمگاه دل
لبخند هدیه ای به تمنا نبرده ام
هرشب کنار خنده ی یادت نشسته و. ....
یک آسمان ستاره ی حسرت شمرده ام
امشب بیا به خلوت مهتابی ام که من
مهتاب را برای تو در خانه برده ام
اندوه .از شکستن قلبم به گریه گفت
من اشک شب به خنده ی صبحش سترده ام
هرشب خیال دیدن صبحت به صحبت است
من بیقرار آمدنت دل فسرده ام. .......
#منصور_دهاقین
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
بدرقه
ابی
🎼●آهنگ: «بدرقه»
🎙●خواننده: #ابی {#ابراهیم_حامدی}
●ترانه: #منصور_تهراتی
●آهنگ: #سیاوش_قمیشی
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننده: #ابی {#ابراهیم_حامدی}
●ترانه: #منصور_تهراتی
●آهنگ: #سیاوش_قمیشی
@asheghanehaye_fatima