@asheghanehaye_fatima☘
خُداےِ نشانہهاے من !
در این نشانہاے ڪہ منم
تُو از آنهایے هستے
ڪہ فڪرِ بہ تُو ، دیدنِ تُوست
وَ دیدنِ تُو ، فڪرِ تُو ...
صداے من از ڪُجاے هوا مےاُفتد
وقتے نگاهِ تُو فڪرِ نگاهِ من باشد ؟!
#یدالله_رؤیایی
خُداےِ نشانہهاے من !
در این نشانہاے ڪہ منم
تُو از آنهایے هستے
ڪہ فڪرِ بہ تُو ، دیدنِ تُوست
وَ دیدنِ تُو ، فڪرِ تُو ...
صداے من از ڪُجاے هوا مےاُفتد
وقتے نگاهِ تُو فڪرِ نگاهِ من باشد ؟!
#یدالله_رؤیایی
وَ شڪلِ
راه رفتنِ تُو ؛
معناے مثنوےست
وَ روحِ مولوےست اینَڪ
ڪَز ساقِ تُو ،
حڪایتِ نِے را بَرمےدارد !
#یدالله_رؤیایی
#شما_فرستادید
#سعید
@asheghanehaye_fatima
راه رفتنِ تُو ؛
معناے مثنوےست
وَ روحِ مولوےست اینَڪ
ڪَز ساقِ تُو ،
حڪایتِ نِے را بَرمےدارد !
#یدالله_رؤیایی
#شما_فرستادید
#سعید
@asheghanehaye_fatima
تو لحظههایی هستی از ساعتها، ساعتهایی هستی از روزها، روزهایی هستی از ماهها و ماههایی از سال. تو سالهایی از یک قرن هستی، یک قرن که در شبی از من میگذرد. وقتی به تو فکر میکنم در فکر تو تبدیل به طبیعت میشوم، طبیعتی ظالم که نمیگذارد آدمی طبیعی باشم. حالا در این دهکدهی کوچک شمال انگلیس، همهی چیزها بوی خاکستر میدهد. خاکسترهایی از خاطرههای من به جا مانده است. میدانی من تکههای بیشمار در جاهای مختلف گذشتهام. تکههایی که حالا خاکستر شده. در هرجایی من عاشق بودهام. در هر جایی حالا خاکستر عشقهای من هست. من در هرجایی شعرهایی نوشتهام. توی خانهی تو هم شعر نوشتهام پس توی خانهی تو هم من عاشق بودهام. عاشق تو بودهام. یکروزی من باید اینها را بگویم تا راحت شوم، تا شاید خودم هم خاکستر شوم.
#پرویز_اسلامپور
#نامه به #یدالله_رؤیایی
@asheghanehaye_fatima
#پرویز_اسلامپور
#نامه به #یدالله_رؤیایی
@asheghanehaye_fatima