@asheghanehaye_fatima
■ایکاش بتوانم انتظار بکشم
تنها نه اینکه تو را ببینم
که ایکاش رؤیای تو را از گل بیاکنم
هم آفتاب میداند و هم ماه
ایکاش که من بتوانم در انتظارِ تو باشم.
در دورهیی که قلب را عشق لقب میدهند
چه طلسمی در این باغ وجود دارد
تابستانِ تو در دشت و صحرا
و زمستانِ تو در کوه میگذرد
ایکاش که من بتوانم در انتظارِ تو باشم.
اگر مرگ در چشمهای من رنگ ببازد
اگر ضمیرِ من از سطرهای شعر پر شود
و اگر نه روز باقی بمانَد نه سال
ایکاش که من بتوانم در انتظارِ تو باشم.
#فاضیل_هوسنو_داعلارجا | #فاضل_حسنی_داغلارجا | Fazıl Hüsnü Dağlarca | ترکیه، ۲۰۰۸-۱۹۱۴ |
برگردان: #ابوالفضل_پاشا
📗●از کتاب: #عاشقانههای_زمینی |
نشر: #سرزمین_اهورایی | چ اول ۱۳۹۸ |
■ایکاش بتوانم انتظار بکشم
تنها نه اینکه تو را ببینم
که ایکاش رؤیای تو را از گل بیاکنم
هم آفتاب میداند و هم ماه
ایکاش که من بتوانم در انتظارِ تو باشم.
در دورهیی که قلب را عشق لقب میدهند
چه طلسمی در این باغ وجود دارد
تابستانِ تو در دشت و صحرا
و زمستانِ تو در کوه میگذرد
ایکاش که من بتوانم در انتظارِ تو باشم.
اگر مرگ در چشمهای من رنگ ببازد
اگر ضمیرِ من از سطرهای شعر پر شود
و اگر نه روز باقی بمانَد نه سال
ایکاش که من بتوانم در انتظارِ تو باشم.
#فاضیل_هوسنو_داعلارجا | #فاضل_حسنی_داغلارجا | Fazıl Hüsnü Dağlarca | ترکیه، ۲۰۰۸-۱۹۱۴ |
برگردان: #ابوالفضل_پاشا
📗●از کتاب: #عاشقانههای_زمینی |
نشر: #سرزمین_اهورایی | چ اول ۱۳۹۸ |
هنگامی که جدا میشدیم
گفتی: به من میندیش
من که نمیاندیشم!
اندیشههای من پیشِ تو ماندهاند!
Beni düşünme dedindi ayrılırken. Düşünmüyorum ki,
düşüncem sende kalmış!
#فاضیل_هوسنو_داعلارجا | #فاضل_حسنی_داغلارجا | Fazıl Hüsnü Dağlarca | ترکیه، ۲۰۰۸-۱۹۱۴ |
برگردان #ابوالفضل_پاشا
@asheghanehaye_fatima
گفتی: به من میندیش
من که نمیاندیشم!
اندیشههای من پیشِ تو ماندهاند!
Beni düşünme dedindi ayrılırken. Düşünmüyorum ki,
düşüncem sende kalmış!
#فاضیل_هوسنو_داعلارجا | #فاضل_حسنی_داغلارجا | Fazıl Hüsnü Dağlarca | ترکیه، ۲۰۰۸-۱۹۱۴ |
برگردان #ابوالفضل_پاشا
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
■تو را
تو را
تو را آنقدر طولانی دوست دارم
که گویی یا در ازل زادهام
یا هرگز نخواهم مرد
■Seni
Seni
Öyle uzun seviyorum ki seni
Ya yaradılışta doğmuşum
Ya ölümsüzün biriyim ben…
#فاضیل_حوسنو_داعلارجا | #فاضل_حسنی_داغلارجا | Fazıl Hüsnü Dağlarca | ترکیه، ۲۰۰۸-۱۹۱۴ |
برگردان: #آیدا_مجیدآبادی
@asheghanehaye_fatima
تو را
تو را آنقدر طولانی دوست دارم
که گویی یا در ازل زادهام
یا هرگز نخواهم مرد
■Seni
Seni
Öyle uzun seviyorum ki seni
Ya yaradılışta doğmuşum
Ya ölümsüzün biriyim ben…
#فاضیل_حوسنو_داعلارجا | #فاضل_حسنی_داغلارجا | Fazıl Hüsnü Dağlarca | ترکیه، ۲۰۰۸-۱۹۱۴ |
برگردان: #آیدا_مجیدآبادی
@asheghanehaye_fatima
چیزی برای پنهان کردن،
دریا چنین چیزی دارد.
یک عده میگویند:
آن چیز همان دوست داشتن است
و عدهی دیگری میگویند:
از یاد رفتن.
بسیار خوب!
اما چرا عظمتِ تاریکی
در چنین شبی از ماهِ اوت
پیوسته هوایی سرد میپراکَنَد؟
هنگامی که جدا میشدیم
گفتی: به من میندیش
من که نمیاندیشم!
اندیشههای من پیشِ تو ماندهاند!
■شاعر: #فاضیل_حوسنو_داعلارجا (#فاضل_حسنی_داغلارجا) [ Fazıl Hüsnü Dağlarca | ترکیه، ۲۰۰۸-۱۹۱۴ ]
■برگردان: #ابوالفضل_پاشا
📗●از کتاب: «عاشقانههای زمینی» | نشر: #سرزمین_اهورایی ۱۳۹۸ |
@asheghanehaye_fatima
دریا چنین چیزی دارد.
یک عده میگویند:
آن چیز همان دوست داشتن است
و عدهی دیگری میگویند:
از یاد رفتن.
بسیار خوب!
اما چرا عظمتِ تاریکی
در چنین شبی از ماهِ اوت
پیوسته هوایی سرد میپراکَنَد؟
هنگامی که جدا میشدیم
گفتی: به من میندیش
من که نمیاندیشم!
اندیشههای من پیشِ تو ماندهاند!
■شاعر: #فاضیل_حوسنو_داعلارجا (#فاضل_حسنی_داغلارجا) [ Fazıl Hüsnü Dağlarca | ترکیه، ۲۰۰۸-۱۹۱۴ ]
■برگردان: #ابوالفضل_پاشا
📗●از کتاب: «عاشقانههای زمینی» | نشر: #سرزمین_اهورایی ۱۳۹۸ |
@asheghanehaye_fatima
همه میگویند
که عمر طولانی داشتهام
هیچکس امّا نمیداند
چقدر از این عمر را
منتظر تو بودهام
#فاضل_حسنی_داغلارجا
برگردان: سیامک تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
که عمر طولانی داشتهام
هیچکس امّا نمیداند
چقدر از این عمر را
منتظر تو بودهام
#فاضل_حسنی_داغلارجا
برگردان: سیامک تقیزاده
@asheghanehaye_fatima
هنگامی که جدا میشدیم
گفتی: به من میندیش
من که نمیاندیشم!
اندیشههای من پیشِ تو ماندهاند!
■شاعر: #فاضیل_حوسنو_داعلارجا | #فاضل_حسنی_داغلارجا
@asheghanehaye_fatima
گفتی: به من میندیش
من که نمیاندیشم!
اندیشههای من پیشِ تو ماندهاند!
■شاعر: #فاضیل_حوسنو_داعلارجا | #فاضل_حسنی_داغلارجا
@asheghanehaye_fatima
■ایکاش بتوانم انتظار بکشم
تنها نه اینکه تو را ببینم
که ایکاش رؤیای تو را از گل بیاکنم
هم آفتاب میداند و هم ماه
ایکاش که من بتوانم در انتظارِ تو باشم.
در دورهیی که قلب را عشق لقب میدهند
چه طلسمی در این باغ وجود دارد
تابستانِ تو در دشت و صحرا
و زمستانِ تو در کوه میگذرد
ایکاش که من بتوانم در انتظارِ تو باشم.
اگر مرگ در چشمهای من رنگ ببازد
اگر ضمیرِ من از سطرهای شعر پر شود
و اگر نه روز باقی بمانَد نه سال
ایکاش که من بتوانم در انتظارِ تو باشم.
■شاعر: #فاضل_حسنی_داغلارجا (فاضیل_حوسنو_داعلارجا) [ Fazıl Hüsnü Dağlarca | ترکیه، ۲۰۰۸-۱۹۱۴ ]
■برگردان #ابوالفضل_پاشا
📕●از کتاب: #عاشقانههای_زمینی |
نشر: #سرزمین_اهورایی | چ اول ۱۳۹۸ |
@asheghanehaye_fatima
تنها نه اینکه تو را ببینم
که ایکاش رؤیای تو را از گل بیاکنم
هم آفتاب میداند و هم ماه
ایکاش که من بتوانم در انتظارِ تو باشم.
در دورهیی که قلب را عشق لقب میدهند
چه طلسمی در این باغ وجود دارد
تابستانِ تو در دشت و صحرا
و زمستانِ تو در کوه میگذرد
ایکاش که من بتوانم در انتظارِ تو باشم.
اگر مرگ در چشمهای من رنگ ببازد
اگر ضمیرِ من از سطرهای شعر پر شود
و اگر نه روز باقی بمانَد نه سال
ایکاش که من بتوانم در انتظارِ تو باشم.
■شاعر: #فاضل_حسنی_داغلارجا (فاضیل_حوسنو_داعلارجا) [ Fazıl Hüsnü Dağlarca | ترکیه، ۲۰۰۸-۱۹۱۴ ]
■برگردان #ابوالفضل_پاشا
📕●از کتاب: #عاشقانههای_زمینی |
نشر: #سرزمین_اهورایی | چ اول ۱۳۹۸ |
@asheghanehaye_fatima
تو را
تو را آنقدر طولانی دوست دارم
که گویی یا در ازل زادهام
یا هرگز نخواهم مرد
#فاضیل_حوسنو_داعلارجا | #فاضل_حسنی_داغلارجا [ Fazıl Hüsnü Dağlarca | ترکیه، ۲۰۰۸-۱۹۱۴ ]
@asheghanehaye_fatima
تو را آنقدر طولانی دوست دارم
که گویی یا در ازل زادهام
یا هرگز نخواهم مرد
#فاضیل_حوسنو_داعلارجا | #فاضل_حسنی_داغلارجا [ Fazıl Hüsnü Dağlarca | ترکیه، ۲۰۰۸-۱۹۱۴ ]
@asheghanehaye_fatima