عاشقانه های فاطیما
819 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
درود مهربانان نازنین و گران‌سنگ
اردیبهشت تان بهشت سبزینه فام آرزوهای ناب؛
کبوترانه ترانه هایتان را بال و پر بدهید تا آسمان هفت شهر عشق را شور و نور و ماهور، فرا گیرد... آفتاب نام بشکوهتان مانای سپهر فیروزه باد...
درس امروز

لیاقت رویاهایت را داشته باش.

#اوکتاویو_پاز
@asheghanehaye_fatima
#صبح
باغ گیاهشناسی
📸 #فاطیما
من چون رودی تمامیِ طولِ تو را می‌پیمایم،
از میانِ بدن‌ات می‌گذرم بدان‌سان که از میان جنگلی،
مانند کوره‌راهی که در کوه‌ساران سرگردان است
و ناگهان به لبه‌ی هیچ ختم می‌شود

من بر لبه‌ی تیغ اندیشه‌ات راه می‌روم
و در شگفتیِ پیشانیِ سپیدت سایه‌ام فرومی‌افتد
و تکه‌تکه می‌شود
تکه‌پاره‌هایم را یک‌به‌یک گرد می‌آورم
و بی‌تن به راهِ خویش می‌روم، جویان و کورمال...


#اوکتاویو_پاز


@asheghanehaye_fatima
به نقطه‌ی آغاز بازمی‌گردم
چهره‌ی تو را می‌جویم
به میانِ کوچه‌های هستی‌ام می‌روم
در زیرِ آفتابی بی‌زمان
و در کنارِ من
تو چون درختی راه می‌روی
تو چون رودی راه می‌روی
تو چون سنبله‌ی گندم در دست‌های من رشد می‌کنی
تو چون سنجابی در دست‌های من می‌لرزی
تو چون هزاران پرنده می‌پری
خنده‌ی تو بر من می‌پاشد
سرِ تو چون ستاره‌ی کوچکی‌ست در دست‌های من
آن‌گاه که تو لب‌خندزنان نارنج می‌خوری
جهان دوباره سبز می‌شود
جهان دگرگون می‌شود...

#اوکتاویو_پاز


@asheghanehaye_fatima
در استخوان‌ام می‌باری، و در سینه‌ام
درختی مایع ریشه‌های آبزی‌اش را تا اعماق می‌دواند

من چون رودی تمامی طول تو را می‌پیمایم،
از میان بدن‌ات می‌گذرم بدان‌سان که از میان جنگلی،
مانند کوره راهی که در کوه‌ساران سرگردان است
و ناگهان به لبه‌ی هیچ ختم می‌شود

من بر لبه‌ی تیغ اندیشه‌ات راه می‌روم
و در شکفتگی پیشانی سپیدت سایه‌ام فرومی‌افتد و تکه‌تکه می‌شود،
تکه‌پاره‌هایم را یک‌به‌یک گرد می‌آورم
و بی‌تن به راه خویش می‌روم، جویان و کورمال...

: #اوکتاویو_پاز [ Octavio paz | مکزیک، ۱۹۹۸-۱۹۱۴ ]

@asheghanehaye_fatima
دوست داشتن؛
عریان شدن از
تمامِ نام‌های‌مان است...


#اوکتاویو_پاز [ Octavio paz | مکزیک، ۱۹۹۸-۱۹۱۴ ]

@asheghanehaye_fatima

تماس

دست‌های من پرده‌های هستی تو را از هم می‌گشاید
در برهنگی بیش‌تری می‌پوشاندت
اندام به اندام عریان‌ات می‌کند
دست‌های من
و از پیکرت
پیکری دیگر می‌آفریند.

شاعر: #اوکتاویو_پاز [ Octavio paz / مکزیک، ۱۹۹۸–۱۹۱۴ ]

برگردان: #احمد_شاملو

@asheghanehaye_fatima
سخن گفتن با تو
با واژه هایی مریی ومحسوس،
واژه هایی با وزن و طعم و بو
مانند اشیاء
همچنانکه سخن می گوییم
اشیاء آرام آرام ازیکدیگر رها می شوند
به سوی شکل هایی دگر می گریزند:
به سوی نامهایی  دیگر .
این واژه ها را برایم به جا می گذارند
تا با آنها با تو سخن بگویم
واژه ها پل اند.

❄️ #اوکتاویو_پاز
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
▫️
من از میان چشمانت می‌گذرم
بدان‌سان که از میان آب، چشمانی که ببرها ..
برای نوشیدن رؤیا به کنارش می‌آیند.

#اوکتاویو_پاز


@asheghanehaye_fatima
.

عشق برای اینکه محقق شود باید قوانین دنیای ما را زیر پا بگذارد. عشق رسوا و خلاف قاعده است؛ جرمی است که دو ستاره با خارج شدن از مدار مقررشان و به‌هم‌پیوستن در میان فضا مرتکب می‌شوند. مفهوم رمانتیک عشق که متضمن گسستن و گریختن و فاجعه است یگانه مفهومی از عشق است که امروز ما می‌شناسیم چون همه‌چیز در جامعه‌ی ما مانع از آن است که عشق انتخابی آزاد شود.

#اوکتاویو_پاز


@asheghanehaye_fatima
.

دوست داشتن جنگ است،
همه‌ی درها را می‌گشاید،
تو دیگر سایه‌ای شماره‌دار نیستی
که اربابی بی‌چهره به زنجیرهای جاویدان
محکوم‌ات کند،
جهان دگرگون می‌شود،
اگر دو انسان با شناسایی یک‌دیگر را بنگرند،
دوست داشتن؛
عریان کردنِ فرد است
از تمامِ اسم‌ها..


#اوکتاویو_پاز (مکزیک)
مترجم: #احمد_میرعلایی

@asheghanehaye_fatima