هر گاه به یادت افتادم، بیاختیار لبخند زدم.
انگار تو عید هستی و دیگران روزهای عادی.
■شاعر: #شادی_المرعبی [ لبنان ]
■برگردان: #حسین_خسروی
@asheghanehaye_fatima
انگار تو عید هستی و دیگران روزهای عادی.
■شاعر: #شادی_المرعبی [ لبنان ]
■برگردان: #حسین_خسروی
@asheghanehaye_fatima
با تو عهد کردم
که وقتی گیسویات از برابرم رد میشود، به آن توجه نکنم،
اما وقتی بهناگهان مثل [سیاهیِ] شب روی اسکله ریخت... فریاد زدم.
با تو عهد کردم
که هر قدر شور و اشتیاق مرا فرابخواند، به چشمانت ننگرم،
ولی وقتی دیدم چشمانات ستاره میبارند... نعره کشیدم!
با تو عهد کردم
که هیچ نامهی عاشقانهای برایات ننویسم،
ولی برعکس، نوشتم.
با تو عهد کردم
جایی که تو هستی، من نباشم،
اما وقتی فهمیدم [جایی] برای شام دعوت شدهای،
[به همانجا] رفتم.
با تو عهد کردم
که دوستات نداشته باشم،
اما
چگونه؟
و کجا؟
و واقعن کدامین روز چنین عهدی کردهام؟
در واقع من از فرط سادگی دروغ میگفتم!
و شکر خدا که دروغ میگفتم!
#نزار_قبانی
برگردان: #حسین_خسروی
√●بخشی از شعر: «تلاشهایی برای کشتنِ زنی که کشته نمیشود» (محاولاتٌ لِقتل امرأةٍ لا تُقْتَل)
@asheghanehaye_fatima
که وقتی گیسویات از برابرم رد میشود، به آن توجه نکنم،
اما وقتی بهناگهان مثل [سیاهیِ] شب روی اسکله ریخت... فریاد زدم.
با تو عهد کردم
که هر قدر شور و اشتیاق مرا فرابخواند، به چشمانت ننگرم،
ولی وقتی دیدم چشمانات ستاره میبارند... نعره کشیدم!
با تو عهد کردم
که هیچ نامهی عاشقانهای برایات ننویسم،
ولی برعکس، نوشتم.
با تو عهد کردم
جایی که تو هستی، من نباشم،
اما وقتی فهمیدم [جایی] برای شام دعوت شدهای،
[به همانجا] رفتم.
با تو عهد کردم
که دوستات نداشته باشم،
اما
چگونه؟
و کجا؟
و واقعن کدامین روز چنین عهدی کردهام؟
در واقع من از فرط سادگی دروغ میگفتم!
و شکر خدا که دروغ میگفتم!
#نزار_قبانی
برگردان: #حسین_خسروی
√●بخشی از شعر: «تلاشهایی برای کشتنِ زنی که کشته نمیشود» (محاولاتٌ لِقتل امرأةٍ لا تُقْتَل)
@asheghanehaye_fatima
اما من پاهایت را دوست دارم،
تنها بدین خاطر که آنها
زمین را پیمودند
و باد را
و دریا را
تا اینکه مرا یافتند.
■شاعر: #پابلو_نرودا [ Pablo Neruda | شیلی ۱۹۷۳-۱۹۰۴ ]
■برگردان: #حسین_خسروی | √●بخشی از یک شعر
@asheghanehaye_fatima
تنها بدین خاطر که آنها
زمین را پیمودند
و باد را
و دریا را
تا اینکه مرا یافتند.
■شاعر: #پابلو_نرودا [ Pablo Neruda | شیلی ۱۹۷۳-۱۹۰۴ ]
■برگردان: #حسین_خسروی | √●بخشی از یک شعر
@asheghanehaye_fatima