Forwarded from اتچ بات
#معرفی_شاعر
#پل_الوار
پل اِلوار (به فرانسوی: Paul Éluard) با نام اصلی اوژن امیل پل گرندل، نویسنده، سیاستمدار و شاعر فرانسوی بود. او از رهبران جنبش سوررئالیسم بین سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۸ و همچنین یکی از مؤسسان مجله انقلاب سوررئالیست در سال ۱۹۲۴ بود. وی در سال ۱۸۹۵ در پاریس به دنیا آمد. در ۱۵ سالگی به علت ابتلا به سل مجبور شد تحصیل را رها کند و برای استراحت به مدت یکسال و نیم به کوهستانهای سوئیس سفر کند. پس از بهبودی و بازگشت به پاریس برای اولین بار چند قطعه از اشعار خود را در مجلات مختلف ادبی فرانسه به چاپ رساند. در ۱۹۱۷ اولین دفتر شعر خود را به نام "وظیفه و نگرانی" و یک سال بعد دومین دفتر شعرش را با عنوان "اشعار برای صلح" به چاپ رسانید. الوار پس از پایان جنگ، با آندره برتون، لوئی آراگون و فیلیپ سوپو آشنا شد و با شرکت آنان بیانیه شعر سوررئالیستی فرانسه را امضا کرد و جنبش ادبی سورئالیسم را پایهگذاری کرد.
با مجموعههای "جانوران و آدمیزادگانشان" و "نیازهای زندگی و نتایج رؤیاها" به عنوان یکی از شاعران نامدار سورئالیسم شناخته شد.
در سال ۱۹۲۴ در پی ضربهی روحی بعد از جدایی از همسرش، سفری را به دور دنیا آغاز کرد. پس از هفت ماه گریز به کشورهای محروم آسیای شرقی، سرانجام دوستانش او را در سنگاپور یافتند. در بازگشت آثاری را انتشار داد که همه از لحنی هیجانانگیز و پرشور خبر میداد. از جملهی آن مجموعهی "پایتخت اندوه" بود که از شاهکارهای الوار است. دربارهی این کتاب منتقدان گفتهاند: همین کتاب کافیست تا الوار نماینده شعر نو فرانسه باشد.
الوار از سال ۱۹۲۷ عضو حزب کمونیست شد و در همین سال بود که در بحبوحهی اشغال فرانسه توسط آلمان قطعه آزادی را سرود. او بعد از جنگ جهانی دوم به دلیل اشعار اجتماعی و فعالیتهای سوسیالیستی مشهور شد؛ البته بدون اینکه مطیع حزب کمونیست شود. در همین سالها بود که در جنگهای داخلی اسپانیا شرکت کرد و به عنوان شاعری که شعر را از بُعد شخصی به بُعد اجتماعی و مردمی کشاند شناخته شد. همچنین به مبارزات مخفیانه علیه اشغالگران نازی میپردازد. در سال ۱۹۴۸ از پیکاسو و الوار برای عضویت در «کنگره صلح» در لهستان دعوت به عمل آمد. در ژوئن همین سال الوار «اشعار سیاسی» را با مقدمهای از لوئی آراگون انتشار داد. وی «ققنوس» را در آخرین سال زندگی خویش سرود..
الوار در روز ۱۸ نوامبر ۱۹۵۲، در آپارتمان خود در اثر سکتهی قلبی چشم از جهان فروبست و در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.
احمد شاملو، محمّدعلی سپانلو، احمد کامیابی مسک و محمّدتقی غیاثی از مترجمان فارسی شعر الوار هستند.
#پل_الوار
#احمد_شاملو
#محمدرضا_پارسایار
#جواد_فرید
@asheghanehaye_fatima
#پل_الوار
پل اِلوار (به فرانسوی: Paul Éluard) با نام اصلی اوژن امیل پل گرندل، نویسنده، سیاستمدار و شاعر فرانسوی بود. او از رهبران جنبش سوررئالیسم بین سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۸ و همچنین یکی از مؤسسان مجله انقلاب سوررئالیست در سال ۱۹۲۴ بود. وی در سال ۱۸۹۵ در پاریس به دنیا آمد. در ۱۵ سالگی به علت ابتلا به سل مجبور شد تحصیل را رها کند و برای استراحت به مدت یکسال و نیم به کوهستانهای سوئیس سفر کند. پس از بهبودی و بازگشت به پاریس برای اولین بار چند قطعه از اشعار خود را در مجلات مختلف ادبی فرانسه به چاپ رساند. در ۱۹۱۷ اولین دفتر شعر خود را به نام "وظیفه و نگرانی" و یک سال بعد دومین دفتر شعرش را با عنوان "اشعار برای صلح" به چاپ رسانید. الوار پس از پایان جنگ، با آندره برتون، لوئی آراگون و فیلیپ سوپو آشنا شد و با شرکت آنان بیانیه شعر سوررئالیستی فرانسه را امضا کرد و جنبش ادبی سورئالیسم را پایهگذاری کرد.
با مجموعههای "جانوران و آدمیزادگانشان" و "نیازهای زندگی و نتایج رؤیاها" به عنوان یکی از شاعران نامدار سورئالیسم شناخته شد.
در سال ۱۹۲۴ در پی ضربهی روحی بعد از جدایی از همسرش، سفری را به دور دنیا آغاز کرد. پس از هفت ماه گریز به کشورهای محروم آسیای شرقی، سرانجام دوستانش او را در سنگاپور یافتند. در بازگشت آثاری را انتشار داد که همه از لحنی هیجانانگیز و پرشور خبر میداد. از جملهی آن مجموعهی "پایتخت اندوه" بود که از شاهکارهای الوار است. دربارهی این کتاب منتقدان گفتهاند: همین کتاب کافیست تا الوار نماینده شعر نو فرانسه باشد.
الوار از سال ۱۹۲۷ عضو حزب کمونیست شد و در همین سال بود که در بحبوحهی اشغال فرانسه توسط آلمان قطعه آزادی را سرود. او بعد از جنگ جهانی دوم به دلیل اشعار اجتماعی و فعالیتهای سوسیالیستی مشهور شد؛ البته بدون اینکه مطیع حزب کمونیست شود. در همین سالها بود که در جنگهای داخلی اسپانیا شرکت کرد و به عنوان شاعری که شعر را از بُعد شخصی به بُعد اجتماعی و مردمی کشاند شناخته شد. همچنین به مبارزات مخفیانه علیه اشغالگران نازی میپردازد. در سال ۱۹۴۸ از پیکاسو و الوار برای عضویت در «کنگره صلح» در لهستان دعوت به عمل آمد. در ژوئن همین سال الوار «اشعار سیاسی» را با مقدمهای از لوئی آراگون انتشار داد. وی «ققنوس» را در آخرین سال زندگی خویش سرود..
الوار در روز ۱۸ نوامبر ۱۹۵۲، در آپارتمان خود در اثر سکتهی قلبی چشم از جهان فروبست و در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد.
احمد شاملو، محمّدعلی سپانلو، احمد کامیابی مسک و محمّدتقی غیاثی از مترجمان فارسی شعر الوار هستند.
#پل_الوار
#احمد_شاملو
#محمدرضا_پارسایار
#جواد_فرید
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
تو را در پنجرهها جستهام
بوستانها بيهوده از رايحهها پُرند
كجا، كِی میتوانی باشی؟!
به چه چيزِ زندگی بايد دل بستن در ميانهی بهار؟!
چه میدانی تو از شوربختی دوست داشتن؟!
چه میدانی تو از انتظار طولانی
و از زيستن فقط برای ناميدنات
هميشه همان و هميشه متفاوت
و از سوی من فقط ملامت و نكوهيدن
چه میدانی تو از شوربختی دوست داشتن؟!
■شاعر: #لویی_آراگون | Louis Aragon |
فرانسه، ۱۹۸۲--۱۸۹۷ |
■برگردان: #جواد_فرید
@asheghanehaye_fatima
بوستانها بيهوده از رايحهها پُرند
كجا، كِی میتوانی باشی؟!
به چه چيزِ زندگی بايد دل بستن در ميانهی بهار؟!
چه میدانی تو از شوربختی دوست داشتن؟!
چه میدانی تو از انتظار طولانی
و از زيستن فقط برای ناميدنات
هميشه همان و هميشه متفاوت
و از سوی من فقط ملامت و نكوهيدن
چه میدانی تو از شوربختی دوست داشتن؟!
■شاعر: #لویی_آراگون | Louis Aragon |
فرانسه، ۱۹۸۲--۱۸۹۷ |
■برگردان: #جواد_فرید
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
تو را در پنجرهها جستهام
بوستانها بیهوده از رایحهها پُرند
کجا، کِی میتوانی باشی؟!
به چه چیزِ زندگی باید دل بستن در میانهی بهار؟!
چه میدانی تو از شوربختی دوست داشتن؟!
#لویی_آراگون
ترجمه:
#جواد_فرید
تو را در پنجرهها جستهام
بوستانها بیهوده از رایحهها پُرند
کجا، کِی میتوانی باشی؟!
به چه چیزِ زندگی باید دل بستن در میانهی بهار؟!
چه میدانی تو از شوربختی دوست داشتن؟!
#لویی_آراگون
ترجمه:
#جواد_فرید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شب میآید، بیصدا، بیهیچ.
آنجا میمانم، به جستوجوی شوقی، لذتی؛
و بیهوده و شگفتزده میبینم
باید تاب آورم رنجم را،
مانند اندکی آفتاب در آبِ سرد.
Le soir vient, sans voix, sans rien
Je reste là, me cherchant un désir, un plaisir
Et vain, je n'ai qu'à m'étonner d'avoir eu à subir
Ma douleur, comme un peu de soleil dans l'eau froide.
#پل_الوار
برگردان: #جواد_فرید
@asheghanehaye_fatima
آنجا میمانم، به جستوجوی شوقی، لذتی؛
و بیهوده و شگفتزده میبینم
باید تاب آورم رنجم را،
مانند اندکی آفتاب در آبِ سرد.
Le soir vient, sans voix, sans rien
Je reste là, me cherchant un désir, un plaisir
Et vain, je n'ai qu'à m'étonner d'avoir eu à subir
Ma douleur, comme un peu de soleil dans l'eau froide.
#پل_الوار
برگردان: #جواد_فرید
@asheghanehaye_fatima
مرا نمیتوان شناخت
بهتر از آنکه تو شناختهای
چشمان تو، که ما هر دو، در آنها به خواب فرو میرویم
به روشناییهای انسانی من
سرنوشتی زیباتر از شبهای جهان میبخشند
چشمان تو که در آنها به سیر و سفر میپردازم
به جان جادهها
احساسی بیگانه از زمین میبخشند
چشمانت که تنهایی بیپایان ما را مینمایانند
آن نیستند که خود میپنداشتند
تو را نمیتوان شناخت
بهتر از آنکه من شناختهام.
#پل_الوار
#جواد_فرید (مترجم )
@asheghanehaye_fatima
بهتر از آنکه تو شناختهای
چشمان تو، که ما هر دو، در آنها به خواب فرو میرویم
به روشناییهای انسانی من
سرنوشتی زیباتر از شبهای جهان میبخشند
چشمان تو که در آنها به سیر و سفر میپردازم
به جان جادهها
احساسی بیگانه از زمین میبخشند
چشمانت که تنهایی بیپایان ما را مینمایانند
آن نیستند که خود میپنداشتند
تو را نمیتوان شناخت
بهتر از آنکه من شناختهام.
#پل_الوار
#جواد_فرید (مترجم )
@asheghanehaye_fatima