@asheghanehaye_fatima
آن روز، هر جا که میرفت
از گذشتهاش میگذشت
پرت میشد توی
تلّی از خاطرات
به پنجرههایی نگاه کرد که دیگر مال او نبود.
کار، فقر، بیپولی.
آن روزها، با آرزوهاشان میزیستند،
مصمم و راسخ،
چیزی جلودارشان نبود.
هیچچیز
حتا برای مدتی طولانی.
در اتاقِ مهمانسرا،
آن شب، در ساعاتِ نخستینِ صبح،
پرده را کنار زد.
پشتهی ابرها جلوی ماه را گرفته بود.
سرش را به شیشه نزیک کرد.
هوای سرد
از شیشه گذشت و
دستاش را بر قلبِ مرد گذاشت.
دوستات داشتم،
با خود اینطور گفت.
خیلی دوستات داشتم.
قبل از آنکه دیگر
دوستات نداشته باشم.
■●شاعر: #ریموند_کارور | Raymond Carver | آمریکا ● ۱۹۸۸-۱۹۳۸ |
■●برگردان: #آیدین_پوری
آن روز، هر جا که میرفت
از گذشتهاش میگذشت
پرت میشد توی
تلّی از خاطرات
به پنجرههایی نگاه کرد که دیگر مال او نبود.
کار، فقر، بیپولی.
آن روزها، با آرزوهاشان میزیستند،
مصمم و راسخ،
چیزی جلودارشان نبود.
هیچچیز
حتا برای مدتی طولانی.
در اتاقِ مهمانسرا،
آن شب، در ساعاتِ نخستینِ صبح،
پرده را کنار زد.
پشتهی ابرها جلوی ماه را گرفته بود.
سرش را به شیشه نزیک کرد.
هوای سرد
از شیشه گذشت و
دستاش را بر قلبِ مرد گذاشت.
دوستات داشتم،
با خود اینطور گفت.
خیلی دوستات داشتم.
قبل از آنکه دیگر
دوستات نداشته باشم.
■●شاعر: #ریموند_کارور | Raymond Carver | آمریکا ● ۱۹۸۸-۱۹۳۸ |
■●برگردان: #آیدین_پوری
@asheghanehaye_fatima
همانطور که یک عشق تمام میشود
این عشق هم تمام شد
مانند یک بیماری طولانی
همانند ترانهای که بیوقفه به آن گوش میسپارم
همانند فراموشی خیرهشدن به آسمان
نامه نوشتن به دوستان
آب دادن به گلها
تمام شد.
همانطور که یک عشق تمام میشود
این عشق هم تمام شد
چونان کودکی افلیجی که از نو راهرفتن میآموزد
باید به کوچه بزنم
آدرس جدیدی را برای دوستان بفرستم
باید پنجرهها را باز
کتابها را مرتب کنم
شاید نزدیک غروب بارانی بزند
شعرهای نیمهکاره را تمام کنم
شاعری بود که میگفت عشق تمام شد
و اینک تمام شد عشق
و درست همانطور تمام شد.
#احمد_تللی
کتاب #برای_عاشق_شدن_دیر_است_برای_مردن_زود (گزیده شعر مدرن ترکیه)
ترجمه #آیدین_روشن و #میراندا_میناس
#نشر_امرود
همانطور که یک عشق تمام میشود
این عشق هم تمام شد
مانند یک بیماری طولانی
همانند ترانهای که بیوقفه به آن گوش میسپارم
همانند فراموشی خیرهشدن به آسمان
نامه نوشتن به دوستان
آب دادن به گلها
تمام شد.
همانطور که یک عشق تمام میشود
این عشق هم تمام شد
چونان کودکی افلیجی که از نو راهرفتن میآموزد
باید به کوچه بزنم
آدرس جدیدی را برای دوستان بفرستم
باید پنجرهها را باز
کتابها را مرتب کنم
شاید نزدیک غروب بارانی بزند
شعرهای نیمهکاره را تمام کنم
شاعری بود که میگفت عشق تمام شد
و اینک تمام شد عشق
و درست همانطور تمام شد.
#احمد_تللی
کتاب #برای_عاشق_شدن_دیر_است_برای_مردن_زود (گزیده شعر مدرن ترکیه)
ترجمه #آیدین_روشن و #میراندا_میناس
#نشر_امرود
@asheghanehaye_fatima
موهایت را
گَلِ ساقهای
سپیدت ریخته ای
خرمن ، خرمن
تَنِ بلورین را از
چشمهای بیگانه
پنهان کردهای
دلم برای خودم می سوزد
وقتی نگاهت می کنَم
#آیدین_ایبراهیموف
#شما_فرستادید
موهایت را
گَلِ ساقهای
سپیدت ریخته ای
خرمن ، خرمن
تَنِ بلورین را از
چشمهای بیگانه
پنهان کردهای
دلم برای خودم می سوزد
وقتی نگاهت می کنَم
#آیدین_ایبراهیموف
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
■تمام شد عشق
همانطور که یک عشق تمام میشود
این عشق هم تمام شد
مانند یک بیماریِ طولانی
همانندِ ترانهیی که بیوقفه به آن گوش میسپارم
همانندِ فراموشیِ خیره شدن به آسمان
نامه نوشتن به دوستان
آب دادن به گلها
تمام شد
همانطور که یک عشق تمام میشود
این عشق هم تمام شد
چونان کودکی افلیجی که از نو راه رفتن میآموزد
باید به کوچه بزنم
آدرسِ جدیدی را برای دوستان بفرستم
باید پنجرهها را باز
کتابها را مرتب کنم
شاید نزدیکِ غروب بارانی بزند
شعرهای نیمهکاره را تمام کنم
شاعری بود که میگفت عشق تمام شد
و اینک تمام شد عشق
و درست همانطور تمام شد
#احمد_تللی | #آحمت_تللی | Ahmet Telli | ترکیه، ۱۹۴۶ |
برگردان: #آیدین_روشن | #میراندا_میناس
■تمام شد عشق
همانطور که یک عشق تمام میشود
این عشق هم تمام شد
مانند یک بیماریِ طولانی
همانندِ ترانهیی که بیوقفه به آن گوش میسپارم
همانندِ فراموشیِ خیره شدن به آسمان
نامه نوشتن به دوستان
آب دادن به گلها
تمام شد
همانطور که یک عشق تمام میشود
این عشق هم تمام شد
چونان کودکی افلیجی که از نو راه رفتن میآموزد
باید به کوچه بزنم
آدرسِ جدیدی را برای دوستان بفرستم
باید پنجرهها را باز
کتابها را مرتب کنم
شاید نزدیکِ غروب بارانی بزند
شعرهای نیمهکاره را تمام کنم
شاعری بود که میگفت عشق تمام شد
و اینک تمام شد عشق
و درست همانطور تمام شد
#احمد_تللی | #آحمت_تللی | Ahmet Telli | ترکیه، ۱۹۴۶ |
برگردان: #آیدین_روشن | #میراندا_میناس
شمردن بلد نیستم
دوستداشتن بلدم
و گاهی شده
یکی را دو بار دوست داشته باشم
دو نفر را یکجا!
چه کار میشود کرد
دوستداشتن بلدم
شمردن بلد نیستم
#آیدین_روشن
@asheghanehaye_fatima
دوستداشتن بلدم
و گاهی شده
یکی را دو بار دوست داشته باشم
دو نفر را یکجا!
چه کار میشود کرد
دوستداشتن بلدم
شمردن بلد نیستم
#آیدین_روشن
@asheghanehaye_fatima
زن
چنان عشق میورزد
که انگار هيچوقت نخواهد رفت.
اما روزی
چنان میرود...
که انگار هیچوقت عاشق نبوده است.
#جان_دوندار
برگردان: #آیدین_روشن | #میراندا_میناس
@asheghanehaye_fatima
چنان عشق میورزد
که انگار هيچوقت نخواهد رفت.
اما روزی
چنان میرود...
که انگار هیچوقت عاشق نبوده است.
#جان_دوندار
برگردان: #آیدین_روشن | #میراندا_میناس
@asheghanehaye_fatima