عاشقانه های فاطیما
807 subscribers
21.2K photos
6.48K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
بهشت، حالت و آنی از حالات و آناتِ دل است که می­‌توان در این زمین، بدان دست یافت؛ آن­‌سان که می­‌توان آن را در هر کجای گیتیِ فراخ فراچنگ آورد. «بودن» حسی است که در هر کجای این جهان می‌توان آن را تجربه کرد. پس چرا به چیزی فراتر از زمین گردن فراز می‌کنید؟

دوزخ نیز، حالت و آنی از حالات و آناتِ دل است که مردمان بر این زمین و هر جای این پهنه­‌ی بی­‌کران آسمان آن را می­‌زیند. حال، به کجا خواهید گریخت از آتشی که هیزم‌اش دل است اگر از خودِ دل نگریزید؟!

: #میخائیل_نعیمه [ لبنان، ۱۹۸۸–۱۸۸۹ ]

■برگردان: #صالح_بوعذار

@asheghanehaye_fatima
‍ .
۱
«آغاز سخن»

آمد به سویم
چونان چهره‌‌ی غریبی
باری
آن کودک که بودم.

سخنی نگفت وُ رفتیم،
هر دو به هم خیره در خموشی.
گام‌هامان، شطی
که جاری بود غریبانه.
گردمان آوردند ریشه‌ها،
بنام برگ‌های یله‌ در آغوش باد.
از همدگر جدا
و جنگلی گشتیم که می‌نویسدش، زمین
راوی‌اش فصل‌‌ها.
ای کودکی که بودم
پیش‌ آ
چه گرد می‌آورد ما را اینک؟
چه بگوییم؟

#آدونیس
ترجمه: #صالح_بوعذار
.
۲
«خود مرگ است اینک آسمان»

زمین تویی؛
کنون سرداران تباهی وُ سلاطین بردگی‌ها،
تو را می‌بلعند ذره‌ ذره...
زمین تویی؛
ظلمات می‌درد روشنی را
اینک طعام تو:
خشکیده‌‌نانی،
آغشته به نفس‌های آوارگان وُ تن‌پاره‌های مردگان.
زمین تویی وُ
              بی‌پای‌افزاری
و خاک تو لرزان و جنبان
و هر آنچه بر توست خرقه‌هایی‌ست؛
چونان حجاب‌های آهنینی تلنبار می‌شوند بر سیمای معنا.
آنک
افق به واپس در می‌غلتد به مغاک‌ها
اینک خورشید می‌پرسد:
چیست این میغ گردان گرداگردم؟!
.
#آدونیس
برگردان #صالح_بوعذار
۳

«رسول ستوه»

سنگ‌هایی از دل‌تنگی‌‌اند وُ گریستن‌؛
درگاه‌های
             کوچه‌های
                             کوی‌مان.
و نگاشته به خشم‌، پنجره‌هاشان.

آه
از کدامین سوی
سمت سیمایم می‌آیی وُ
           به کجا می‌بری دلم
                       ای رسول ستوه؟!
                         
.
#آدونیس
ترجمه #صالح_بوعذار
۴
می‌پرسم
آیا عشق تنها جایی‌ست
که مرگ نمی‌آیدش؟
.
#آدونیس
ترجمه #صالح_بوعذار
۵
"حسین بن ضّحاک"

گریستن است زندگانی:
این‌سان‌ گفتند خدایان

من آیا سنگم؟
یا مهی، تهی از بهشت وُ دوزخ؟
یا بقایای غباری؟
کیست که ژرفنای‌ درون پریشانم را گوید:
چرا گریستن نتوانم؟
.
#آدونیس
ترجمه: #صالح_بوعذار
.
@asheghanehaye_fatima