.
عشقت
همچون اهانت است
تا ابد فراموش نمیشود
■شاعر: #محمد_الماغوط [ سوریه، ۲۰۰۶-۱۹۳۴ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
عشقت
همچون اهانت است
تا ابد فراموش نمیشود
■شاعر: #محمد_الماغوط [ سوریه، ۲۰۰۶-۱۹۳۴ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ممکن نیست
سخاوتمندتر از یک زن باشی
اگر به او امنیت دادی،
برای تو وطن خواهد شد
■شاعر: #نزار_قبانی [ Nizar Qabbani / سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
سخاوتمندتر از یک زن باشی
اگر به او امنیت دادی،
برای تو وطن خواهد شد
■شاعر: #نزار_قبانی [ Nizar Qabbani / سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
مراقبِ کسی باش که دوستش داری
قلب همیشه درهایش باز نخواهد ماند...
#جبران_خلیل_جبران [ Gibran Khalil Gibran / لبنان-آمریکا، ۱۹۳۱ - ۱۸۸۳ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
قلب همیشه درهایش باز نخواهد ماند...
#جبران_خلیل_جبران [ Gibran Khalil Gibran / لبنان-آمریکا، ۱۹۳۱ - ۱۸۸۳ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زن مانندِ چتر میماند
ممکن نیست مراقبِ تو باشد
مگر آن را به روی سرت بگیری
#نزار_قبانی [ Nizar Qabbani / سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
ممکن نیست مراقبِ تو باشد
مگر آن را به روی سرت بگیری
#نزار_قبانی [ Nizar Qabbani / سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
هر خانهیی که تو را در بر میگیرد
کاش سینهام بود
و هر چشمی که تو را میدید
کاش چشمِ من بود
••••••••
كل دار تضمك ليتها صدري
و كل عين تشوفك ليتها عيني
■شاعر: #بدر_بن_عبدالمحسن [ عربستان، ۲۰۲۴–۱۹۴۹ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
کاش سینهام بود
و هر چشمی که تو را میدید
کاش چشمِ من بود
••••••••
كل دار تضمك ليتها صدري
و كل عين تشوفك ليتها عيني
■شاعر: #بدر_بن_عبدالمحسن [ عربستان، ۲۰۲۴–۱۹۴۹ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
و تو را یک شب به خواب دیدم
پس فراموش کردم هر آنچه که اندوهام بود
پنداشتم که خوابِ من در حضورِ تو بیداری است
تا اینکه به نداشتن دوبارهی تو بیدار شدم
اگر میدانستم که خوابِ ما را جمع خواهد کرد
تمامِ عمر چشم بر روی هم میگذاشتم
■شاعر: #فاروق_جویدة [ مصر، ۱۹۴۶ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
پس فراموش کردم هر آنچه که اندوهام بود
پنداشتم که خوابِ من در حضورِ تو بیداری است
تا اینکه به نداشتن دوبارهی تو بیدار شدم
اگر میدانستم که خوابِ ما را جمع خواهد کرد
تمامِ عمر چشم بر روی هم میگذاشتم
■شاعر: #فاروق_جویدة [ مصر، ۱۹۴۶ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
تو را به آسمان شکایت میکنم
که چگونه، چگونه توانستهیی،
خلاصهی همه زنانی باشی
که بر روی زمیناند...
■شاعر: #نزار_قبانی [ سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima
که چگونه، چگونه توانستهیی،
خلاصهی همه زنانی باشی
که بر روی زمیناند...
■شاعر: #نزار_قبانی [ سوریه، ۱۹۹۸-۱۹۲۳ ]
■برگردان: #احمد_دریس
@asheghanehaye_fatima