عاشقانه های فاطیما
805 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
من به سيبی خوشنودم
و به بوييدن يک بوته بابونه.
من به يک آينه،
يک بستگی پاک قناعت دارم.
من نمی‌خندم اگر بادکنک می‌ترکد.
و نمی‌خندم اگر فلسفه‌ای، ماه را نصف کند.
من صدای پر بلدرچين را، می‌شناسم،
رنگ‌های شکم هوبره را، اثر پای بز کوهی را.

خوب می‌دانم ريواس کجا می‌رويد،
سار کی می‌آيد، کبک کی می‌خواند، باز کی می‌ميرد،
ماه در خواب بيابان چيست،
مرگ در ساقه خواهش
و تمشک لذّت، زير دندان هم آغوشی...


#سهراب_سپهری
@asheghanehaye_fatima

زندڪَی رقص دل انڪَیز
خطوط لب توست ...



#سهراب_سپهری
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
.

کجاست سمت حیات ؟
من از کدام طرف
می‌رسم به یک هدهد ؟
و گوش کن
که همین حرف در تمام سفر
همیشه پنجره خواب را به هم می‌زد
چه چیز در همهٔ راه
زیر گوش تو می‌خواند ؟
درست فکر کن
کجاست هسته پنهان این ترنم مرموز؟

#سهراب_سپهری



@asheghanehaye_fatima
زمزمهٔ مادرم
به آهنگ جنبش برگ‌هاست

#سهراب_سپهری



@asheghanehaye_fatima
هر کجا بَرگی هست
شورِ من می‌شکفد ...

مثلِ یک گُلدان
می‌دهم گوش به موسیقیِ روییدن ...

مثلِ زنبیلِ پُر از میوه
تَبِ تندِ رسیدن دارم


تا بخواهی خورشید،
تا بخواهی پیوند،
تا بخواهی تکثیر ...


من به سیبی خشنودم 

و به بوییدنِ یک بوته‌ی بابونه

من به یک آیینه،
یک بستگیِ پاک
قناعت دارم ...






         #سهراب_سپهری ❤️

@asheghanehaye_fatima
مرا سفر به کجا می‌برد؟
کجا نشان قدم، ناتمام خواهد ماند 
و بند کفش به انگشت‌های نرمِ فراغت 
گشوده خواهد شد؟
کجاست جای رسیدن و پهن کردن یک فرش 
و بی‌خیال نشستن... 

#سهراب_سپهری
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بوی هجرت می‌آید:
بالش من پر آواز پر چلچله‌هاست.
صبح خواهد شد
و به این کاسه آب
آسمان هجرت خواهد کرد.
باید امشب بروم.
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم.
هیچ چشمی، عاشقانه به زمین خیره نبود.
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد.

#سهراب_سپهری🖊
#احمدرضا_احمدی 🎤@asheghanehaye_fatima
تو مرا آزردی...
که خودم کوچ کنم از شهرت،
تو خیالت راحت!
میروم از قلبت،
میشوم دورترین خاطره در شب‌هایت
تو به من میخندی!
و به خود میگویی: باز می‌آید و میسوزد از این عشق ولی...
برنمی‌گردم، نه!
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد...
عشق زیباست و حرمت دارد...

#سهراب_سپهری

@asheghanehaye_fatima
.


دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است.
و هیچ چیز،
نه این دقایق خوشبو که
روی شاخه نارنج می شود خاموش،
نه این صداقت حرفی که
در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست،
نه، هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف
نمی رهاند،
و فکر می کنم
که این ترنم موزون حُزن،
تا به ابد شنیده خواهد شد.


📙 #مسافر
✍️ #سهراب_سپهری


@asheghanehaye_fatima
تويی
والاترين مهمان دنيايم
كه دنيا بی تو چيزی چون تو را
كم داشت...


#سهراب_سپهری
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
نگاهِ مردِ مسافر به روی زمین افتاد:
«چه سیب‌های قشنگی!
حیات نشئه‌ی تنهایی است.»
و میزبان پرسید:
قشنگ یعنی چه؟
– قشنگ یعنی تعبیرِ عاشقانه‌ی اشکال
و عشق، تنها عشق
تو را به گرمی یک سیب می‌کند مأنوس.
و عشق، تنها عشق
مرا به وسعتِ اندوهِ زندگی‌ها برد،
مرا رساند به امکانِ یک پرنده شدن.


#سهراب_سپهری

@asheghanehaye_fatima
نباید زياد خوش خيال بود. من خيلی‌ها را شناخته ام كه از دست شعر به پليس شكايت كرده اند. بايد مواظب بود. من شب‌‏ها شعر می‌خوانم. هنوز ننوشته‌ام. خواهم نوشت...
غذاهای مادرم چه خوب بود. تازه من به او ايراد می‌گرفتم كه رنگ سبز خورش اسفناج چرا متمايل به كبودی است. آدم چه دير می فهمد. من چه دير فهميدم كه انسان يعنی عجالتاً.
ايران مادرهای خوب دارد و غذاهای خوشمزه و روشنفكران بد و دشت های دلپذير.
و همين.

از نامه #سهراب_سپهری به #احمدرضا_احمدی


@asheghanehaye_fatima
زیبایی کرانه ندارد.
روان باش که پرندگان چنین‌اند
و گیاهان چنین‌اند.
چون به درخت رسیدی،
به تماشا بمان.
تماشا تو را به اوج آسمان
خواهد برد. 

در این زمانه درخت‌ها
از مردمان خرم‌ترند.
کوه‌ها از آرزوها بلندترند.
نی‌ها از اندیشه‌ها راست‌ترند.
برف‌ها از دل‌ها سپید‌ترند.

  جهان را نوازش کن.
  دریچه را بگشا.
‌  و پیچک را ببین.
  ‌بر روشنی بپیچ.
  ‌جوانه بزن.
  لبریز شو تا سرشاری‌ات
  به هر سو رو کند. میوه از باغِ
  درون بچین.
  شاخه‌ها چنان بارور بینی
  که سبدها آرزو کنی...


#سهراب_سپهری
عکس جنگلهای دیورش



@asheghanehaye_fatima
▪️
کجاست جای رسیدن
و پهن کردن یک فرش
  و بی خیال نشستن ..
  و گوش دادن به
  صدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور؟

  و در کدام بهار درنگ خواهی کرد
  و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد؟
  شراب باید خورد و در جوانی
روی یک سایه راه باید رفت،
  همین.

#سهراب_سپهری

@asheghanehaye_fatima
نه، وصل ممکن نیست
همیشه فاصله‌یی هست
همیشه عاشق تنهاست
و دستِ عاشق در دستِ
تردِ ثانیه‌هاست
و او و ثانیه‌ها
می‌روند آن طرفِ روز...

#سهراب_سپهری

@asheghanehaye_fatima
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است
و هیچ‌چیز…
هیچ‌چیز مرا از هجوم خالی اطراف
نمی‌رهاند…


#سهراب_سپهری


@asheghanehaye_fatima