@asheghanehaye_fatima
سخت است
اينكه روياهايت را بردارى
بگذارى كنار كفش هايت
و چمدانِ خاطراتت را
در كمد...
بعد هم، دستى به گذشته ات بكشى
اجاق را روشن كنى
و تا صبح هى منتظر باشى كه نسوزد...
سخت است
اينكه حرف هايت رادر سبد ،
لابلاى ميوه هاى زمستانى بچينى
و منتظر باشى كسى از راه برسد .
مثلِ يك ليموى شيرين ،
قاچ قاچش كند و بگويد ؛
بفرماييد، براى حالِ بدِتان خوب است...
و تو پيش خودت ،
به دردهايى فكر كنى،
كه با اين حرف ها خوب نمى شوند...
#هنگامه_درخشان
سخت است
اينكه روياهايت را بردارى
بگذارى كنار كفش هايت
و چمدانِ خاطراتت را
در كمد...
بعد هم، دستى به گذشته ات بكشى
اجاق را روشن كنى
و تا صبح هى منتظر باشى كه نسوزد...
سخت است
اينكه حرف هايت رادر سبد ،
لابلاى ميوه هاى زمستانى بچينى
و منتظر باشى كسى از راه برسد .
مثلِ يك ليموى شيرين ،
قاچ قاچش كند و بگويد ؛
بفرماييد، براى حالِ بدِتان خوب است...
و تو پيش خودت ،
به دردهايى فكر كنى،
كه با اين حرف ها خوب نمى شوند...
#هنگامه_درخشان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فروغ_فرخزاد
خواننده #هنگامه_برچی👆
◼️
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم وانگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغ های رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است
فروغ فرخزاد
شعر پرنده مردنی است | از دفتر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
@asheghanehaye_fatima
خواننده #هنگامه_برچی👆
◼️
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم وانگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغ های رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است
فروغ فرخزاد
شعر پرنده مردنی است | از دفتر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
@asheghanehaye_fatima
کتاب صوتی
نمایشنامه #خدا_و_شیطان
نویسنده #ژان_پل_سارتر
ترجمه ابوالحسن نجفی
گوینده #هنگامه_عطایی_کیا
@asheghanehaye_fatima
نمایشنامه #خدا_و_شیطان
نویسنده #ژان_پل_سارتر
ترجمه ابوالحسن نجفی
گوینده #هنگامه_عطایی_کیا
@asheghanehaye_fatima
🎼●آهنگ: «نمیگویم»
🎙●آواز: #هنگامه_قاضیانی
○●آهنگساز، ترانهسرا و همخوان: #شورا_کریمی
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
@asheghanehaye_fatima
■اگر تو نباشی
اگر تو نباشی
و یا اگر تو را لحظهیی نبینم
میدانی چه میشود؟
خورشید برای همیشه خاموش میشود و شاید تمامِ هستی
آسمان برای شبهای سردش چارهیی زنانه میجوید
و مییابد
فقط آیا ممکن است بهآن ظلمت عادت داد
روحی را که با خورشید و آسمانها خوگر شده است
این روحِ زخمی را...؟
اگر تو نباشی
اگر رؤیای یافتنِ تو نیز محال باشد
میپنداری خواهم زیست؟
اگر فقط رؤیا بهلحظهی افول و خاموشی قائل باشد
نگاهام سرد میشود، یخ میبندد، همینکه از تو جدا شود در هم میشکند
و چه غمانگیز است
زمانیکه زندهگی بهوجود و بهروح بازمیگردد
آن هنگام گمان میکنی من و قلبام
این قلبِ ناسورِ من
خواهیم زیست اگر تو را از دست بدهیم؟
اگر تو نباشی
این یک اعترافِ صادقانه و صمیمانه است
نمیتوانم زندهگی کنم، اگر تو نباشی
پیوندی خجسته است رابطهی ما
اما نمیدانم این پیوند، حال را یا روح را، کدامیک را درهم میشکند؟
شباهنگام
نزدیکیِ غروب، بهوقتِ آرامش و سکوت و سکونِ مطلق بهاین اندیشیدم:
بدک هم نیست همآغوشی و گریستن
اما دریغ
اگر بهگریستن ختم شود زندهگی
#توفیک_فیکرت | #توفیق_فکرت | Tevfik Fikret | ترکیه، ۱۹۱۵-۱۸۶۷ |
■برگردان: #هنگامه_حیدری
■اگر تو نباشی
اگر تو نباشی
و یا اگر تو را لحظهیی نبینم
میدانی چه میشود؟
خورشید برای همیشه خاموش میشود و شاید تمامِ هستی
آسمان برای شبهای سردش چارهیی زنانه میجوید
و مییابد
فقط آیا ممکن است بهآن ظلمت عادت داد
روحی را که با خورشید و آسمانها خوگر شده است
این روحِ زخمی را...؟
اگر تو نباشی
اگر رؤیای یافتنِ تو نیز محال باشد
میپنداری خواهم زیست؟
اگر فقط رؤیا بهلحظهی افول و خاموشی قائل باشد
نگاهام سرد میشود، یخ میبندد، همینکه از تو جدا شود در هم میشکند
و چه غمانگیز است
زمانیکه زندهگی بهوجود و بهروح بازمیگردد
آن هنگام گمان میکنی من و قلبام
این قلبِ ناسورِ من
خواهیم زیست اگر تو را از دست بدهیم؟
اگر تو نباشی
این یک اعترافِ صادقانه و صمیمانه است
نمیتوانم زندهگی کنم، اگر تو نباشی
پیوندی خجسته است رابطهی ما
اما نمیدانم این پیوند، حال را یا روح را، کدامیک را درهم میشکند؟
شباهنگام
نزدیکیِ غروب، بهوقتِ آرامش و سکوت و سکونِ مطلق بهاین اندیشیدم:
بدک هم نیست همآغوشی و گریستن
اما دریغ
اگر بهگریستن ختم شود زندهگی
#توفیک_فیکرت | #توفیق_فکرت | Tevfik Fikret | ترکیه، ۱۹۱۵-۱۸۶۷ |
■برگردان: #هنگامه_حیدری
شیرین شیرین
هنگامه برچی
🎼«شیرین شیرین» (لالایی آذربایجانی)
🎙●خواننده: #هنگامه_برچی
●●نوازندهی تار: #علی_مبشری
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننده: #هنگامه_برچی
●●نوازندهی تار: #علی_مبشری
@asheghanehaye_fatima
■سکوت تو
عشق آگاهیست
من از توست که همه چیز را آموختهام
و به سکوتات گوش میدهم
که نمیدانستمش
تشنهی عشق توام، ای فرشتهی محبوب!
فرشتهی دلفریب، صریح...
ناب، روشن، بیغش
باثبات هم چون بلور
خیره میشوم در تو، در این بلور
ناامیدی دور میشود
و خوشبختی من در جوانی باستانیات
معبدی بر پا میسازد
#ژان_کوکتو | Jean Cocteau | فرانسه، ۱۹۶۳-۱۸۸۹ |
برگردان: #هنگامه_هویدا
📕●از کتاب: «بگذار با هم بباریم» | نشر: #مشکی |
@asheghanehaye_fatima
عشق آگاهیست
من از توست که همه چیز را آموختهام
و به سکوتات گوش میدهم
که نمیدانستمش
تشنهی عشق توام، ای فرشتهی محبوب!
فرشتهی دلفریب، صریح...
ناب، روشن، بیغش
باثبات هم چون بلور
خیره میشوم در تو، در این بلور
ناامیدی دور میشود
و خوشبختی من در جوانی باستانیات
معبدی بر پا میسازد
#ژان_کوکتو | Jean Cocteau | فرانسه، ۱۹۶۳-۱۸۸۹ |
برگردان: #هنگامه_هویدا
📕●از کتاب: «بگذار با هم بباریم» | نشر: #مشکی |
@asheghanehaye_fatima
گفت :«میخواهم مانند تو باشم، آیا میتوانی رهنمودی به من بدهی که توازن، آرامش و حکمت را به زندگیام ارمغان بیاورد؟ در آن صورت هر چه بخواهی، به تو خواهم داد.»
مرد فرزانه گفت:«شاید بتوانم به شما کمک کنم، اما بهای این رهنمود بسیار بالاست و سراسر قلمرو پادشاهی شما هم برای ارزش آن کافی نخواهد بود. از این رو چنانچه به آن احترام بگذارید، آن را به شما هدیه خواهم داد.»
مرد فرزانه جعبه ای که از سنگ یشم ساخته شده بود به او تقدیم کرد. جعبه را باز کرد و یک حلقهی طلایی ساده در آن یافت. روی آن حلقه این عبارت حک شده بود:
«این نیز بگذرد!»
مرد فرزانه گفت:«این انگشتر را همیشه در انگشت خود نگاه دارید، هر آنچه که روی دهد، پیش از این که آن را بد یا خوب بنامید، بر این انگشتر دست بکشید و این عبارت را بخوانید. شما با این کار همیشه در آرامش خواهید بود.»
«این نیز بگذرد!»
#جهانی_نو
#اکهارت_تله
#هنگامه_آذرمی
@asheghanehaye_fatima
مرد فرزانه گفت:«شاید بتوانم به شما کمک کنم، اما بهای این رهنمود بسیار بالاست و سراسر قلمرو پادشاهی شما هم برای ارزش آن کافی نخواهد بود. از این رو چنانچه به آن احترام بگذارید، آن را به شما هدیه خواهم داد.»
مرد فرزانه جعبه ای که از سنگ یشم ساخته شده بود به او تقدیم کرد. جعبه را باز کرد و یک حلقهی طلایی ساده در آن یافت. روی آن حلقه این عبارت حک شده بود:
«این نیز بگذرد!»
مرد فرزانه گفت:«این انگشتر را همیشه در انگشت خود نگاه دارید، هر آنچه که روی دهد، پیش از این که آن را بد یا خوب بنامید، بر این انگشتر دست بکشید و این عبارت را بخوانید. شما با این کار همیشه در آرامش خواهید بود.»
«این نیز بگذرد!»
#جهانی_نو
#اکهارت_تله
#هنگامه_آذرمی
@asheghanehaye_fatima
Bi Gharari
Hengameh Ghaziani & Shora Karimi
🎼●آهنگ: «بیقراری»
🎙●خواننده: #هنگامه_قاضیانی
●آهنگ، ترانه و همخوانی: #شورا_کریمی
●گیتار: #فیروز_ویسانلو
●دودوک و کِنا: #امیرحسین_کیانپور
●میکس و مسترینگ: #مهدی_کریمی
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننده: #هنگامه_قاضیانی
●آهنگ، ترانه و همخوانی: #شورا_کریمی
●گیتار: #فیروز_ویسانلو
●دودوک و کِنا: #امیرحسین_کیانپور
●میکس و مسترینگ: #مهدی_کریمی
@asheghanehaye_fatima
Nemigoyam آسان دانلود موزیک
Hengame Ghaziani - wWw.Asandlmusic.ir
آهنگ : هرگز نمیگویم نرو
از : #هنگامه_قاضیانی
با همخوانی : شورا کریمی
ای جانِ جانان ای دَرد و درمان
هرگز نمیگویم نرو
دانم که ویران خواهم شد آسان
اما نمیگویم نرو
بی تو نشستن پایان ندارد
دردی که دارم درمان ندارد
حتی نمیجویم راه
دیدی چه کردی با برگ و بارم
راهی بجز دلکندن ندارم
اما نمیگویم آه
حرفی نمیآید بر لبانم
میخوانی از دیدگانم
شوریدهی تو جانانِ جانم
هرگز نمیگویم جز به باران
از رنجهای این روزگاران
از داستانت از داستانم
ای جانِ جانان ای دَرد و درمان
هرگز نمیگویم نرو
دانم که ویران خواهم شد آسان
اما نمیگویم نرو ...
@asheghanehaye_fatima
از : #هنگامه_قاضیانی
با همخوانی : شورا کریمی
ای جانِ جانان ای دَرد و درمان
هرگز نمیگویم نرو
دانم که ویران خواهم شد آسان
اما نمیگویم نرو
بی تو نشستن پایان ندارد
دردی که دارم درمان ندارد
حتی نمیجویم راه
دیدی چه کردی با برگ و بارم
راهی بجز دلکندن ندارم
اما نمیگویم آه
حرفی نمیآید بر لبانم
میخوانی از دیدگانم
شوریدهی تو جانانِ جانم
هرگز نمیگویم جز به باران
از رنجهای این روزگاران
از داستانت از داستانم
ای جانِ جانان ای دَرد و درمان
هرگز نمیگویم نرو
دانم که ویران خواهم شد آسان
اما نمیگویم نرو ...
@asheghanehaye_fatima