عاشقانه های فاطیما
807 subscribers
21.2K photos
6.48K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
‍ ‍‍ صبحانه - #ژاک_پره_ور
مترجم: #احمد_شاملو

-
-

قهوه رو ریخ تو فنجون
شیرو ریخ رو قهوه
قندو انداخ تو شیرقهوه
با قاشق چایی خوری همش زد
شیرقهوه رو خورد و فنجونو گذاشت
بی این که به من چیزی بگه،سیگاری چاق کرد
دودشو حلقه حلقه بیرون داد
خاکسترشو تکوند تو زیرسیگاری
بی این که به من نگاهی کنه،
پاشد کلاشو گذاش سرش
بارونی شو تنش کرد چون که داشت می بارید
و زیر بارون از خونه رفت
بی یک کلمه حرف
بی یه نگاه.
من سرمو گرفتم تو دستام و
اشکام سرازیر شد.


#نقاشی : "صبحانه و مرد کور" / اثر: #پابلو_پیکاسو / 1903

@asheghanehaye_fatima
-
پ.ن: امروز 11 آوریل، سالگرد وفات #ژاک_پرِه_ور شاعر و فیلم‌نامه‌نویس فرانسوی است. شعرهای او در جهان فرانسه‌زبان بسیار رایج است و در کتاب‌های درسی این زبان بسیار نقل شده‌است. وی برای کارگردان‌هایی مثل ژان رنوار، کلود اوتان لارا و مارسل کارنه فیلم‌نامه نوشت. از آن طرف، پای ثابت محفل #سوررئالیست‌ها بود. با لوئی آراگون و آندره برتون می‌گشت و شعر می‌گفت.
.


آه! چقد دلم می‌خواست به یاد آوری
روزهای خوشی را که یار هم بودیم..

آن روزها زندگی زیباتر بود
و خورشید درخشان تر از امروز.

برگ‌های زرد به کناری جارو می‌شوند
می‌بینی! از یادم نرفته است
برگ‌های زرد به کناری جارو می‌شوند
خاطرات و افسوس‌ها هم
و باد شمالی آنها را
به شب سرد فراموشی می‌سپرد
می‌بینی! هنوز از یادم نرفته است
ترانه‌ای را که تو برای من می‌خواندی...!

این ترانه قصه زندگی ماست
قصه تو که مرا دوست می‌داشتی و من که تو را دوست می‌داشتم
و ما با هم زندگی می‌کردیم

با تو، تویی که دوستم داری با من، منی که دوستت دارم....

ولی زندگی عاشقان را از هم جدا می‌کند
بسیار آرام و بدون هیاهو
و موج دریا ردپای عشاق جدا افتاده را
از ماسه‌ها می‌شوید.

برگ‌های زرد به کناری جارو می‌شوند
خاطرات و افسوس‌ها هم!

ولی عشق بی‌صدا و وفادار من
همیشه لبخند می‌زند و زندگی را سپاس می‌گوید
بسیار دوستت داشتم و چقد زیبا بودی،
چطور می‌خواهی فراموشت کنم؟

آن روزها زندگی زیباتر بود
و خورشید درخشان تر از امروز
تو شیرین‌ترین یار من بودی
ولی فقط پشیمانی برایم مانده است
و ترانه‌ای که تو می‌خواندی
همیشه و همیشه به آن گوش فرا خواهم داد...!




#ژاک_پره_ور


@asheghanehaye_fatima🌸
@asheghanehaye_fatima



قهوه‏ رو ريخ تو فنجون
شيرو ريخ رو قهوه
قندو انداخ تو شيرقهوه
با قاشق چايى خورى همش زد
شيرقهوه‏‌رو خورد و فنجونو گذاشت
بی‌این كه به من چيزى بگه،

سيگارى چاق كرد
دودشو حلقه حلقه بيرون داد
خاكسترشو تكوند تو زيرسيگارى
بی‌این‌كه به من نگاهى كنه،

پا شد كلاشو گذاش سرش
بارونى‌شو تنش كرد چون كه داشت می‌بارید
و زير بارون از خونه رفت
بی‌یک کلمه حرف
بی‌یه نگاه.

من سرمو گرفتم تو دستام و
اشکام سرازیر شد.

ژاک پرهور | شاعر فرانسوی
برگردان و دکلمه احمد شاملو

#ژاک_پره_ور
#احمد_شاملو
با هم زیستیم
تویی که مرا دوست می داشتی
و منی که ترا دوست می داشتم
اما زندگی ،کسانی را
که عشق می ورزند
جداشان می کند از هم
گرچه بسیار آرام و
بی هیچ خش خشی
و دریا از ساحل برمی دارد
ردپای عاشقانی که
با راه خویش رفتند...

#ژاک_پره_ور
#محمد_رضا_فرزاد
#تو_مشغول_مردنت_بودی




@asheghanehaye_fatima
لبهایت را
بیشتر از تمامی کتاب هایم
دوست می دارم
چرا که با لبان تو
بیش از آنکه باید بدانم ، می دانم
لبهایت را
بیشتر از تمامی گل ها
دوست می دارم
چرا که لبهایت
لطیف تر و شکننده تر از تمامی آن هاست
لب‌ هایت را
بیش از تمامی کلمات
دوست می دارم
چرا که با لبهای تو
دیگر نیازی به کلمه ها نخواهم داشت ...




#ژاک_پره_ور


@asheghanehaye_fatima
این عشق
این اندازه حقیقی
این عشق
این اندازه زیبا
این اندازه خجسته
این اندازه شاد
و این اندازه ریشخند آمیز
لرزان از وحشت
مثل طفلی در ظلمت
و این اندازه متکی به خود
آرام مثل مردی در دل شب

این عشقی که وحشت به جان دیگران می اندازد
به حرفشان می آورد
و رنگ از رخسارشان می پراند
این عشقِ دست نخورده ی
هنوز این اندازه زنده و سراپا آفتابی
از توست
از توست و از من است

این چیز همیشه تازه که تغییری نکرده است
واقعی ست مثل گیاهی
لرزان است مثل پرنده ای
به گرمی و جان بخشی تابستان

ما دو
می توانیم برویم و برگردیم
می توانیم از یاد ببریم و بخوابیم
بیدار شویم و رنج بکشیم و پیر شویم
دوباره بخوابیم و خواب مرگ ببینیم
بیدار شویم و بخوابیم و بخندیم
و جوانی از سر بگیریم

اما عشقمان به جا می ماند مثل
موجود بی ادراکی
زنده
مثل هوس
ستمگر
مثل خاطره
ابله
مثل حسرت
مهربان
مثل یادبود
به سردی مرمر
به زیبایی روز
به تردی کودک

لرزان به او گوش می دهم
و به فریاد درمی آیم برای تو و برای خودم
بخاطر تو
بخاطر من
و بخاطر همه دیگران که نمی شناسمشان
دست به دامانش می شوم استغاثه کنان
که بمان
همان جا که هستی
همان جا که پیش از این بودی
حرکت مکن
مرو
بمان

ما که عشق آشناییم
از یادت نبرده ایم
تو هم از یادمان مبر
جز تو در عرصه ی خاک کسی نداریم
مگذار سرد شویم
هر روز و از هرکجا که شد
نشانه ای از حیات به ما ده
ناگهان پیدا شو
دست به سوی ما دراز کن
و نجاتمان بده

#ژاک‌_پره_ور


@asheghanehaye_fatima
لب ‌هایت را
بیشتر از تمامی کتاب هایم
دوست می دارم
چرا که با لبان تو
بیش از آنکه باید بدانم، می دانم

لب ‌هایت را
بیشتر از تمامی گل ها
دوست می دارم
چرا که لب ‌هایت
لطیف تر و شکننده تر از تمامی آن هاست

لب‌ هایت را
بیش از تمامی کلمات
دوست می دارم
چرا که با لب ‌های تو
دیگر نیازی به کلمه ها نخواهم داشت


#ژاک_پره_ور
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
مهربان و دهشتناک
سيمای عشق
شبی ظاهر شد
بعد بلندای يک روز بلند
گويا كمانگيری بود
با كمانش
و يا نوازنده‌ای
با چنگش
ديگر نمی‌دانم
هيچ ديگر نمی‌دانم
تنها می‌دانم بر من زخم زده
بر قلبم
شايد با تيری
شايد به ترانه‌ای
و تا ابد می‌سوزد
اين زخم عشق
چه می‌سوزد!

#ژاک_پره‌_ور


@asheghanehaye_fatima
می خواهم بمیرم
می خواهم یک میلیارد بار بمیرم
و در جهانی برخیزم
که همسایگان یکدیگر را بشناسند
و مردم
همه رنگ ها را دوست بدارند
می خواهم در جهانی برخیزم
که عشق به قیمت لبخند باشد
مردان نَمیرند
زنان نگریند

می خواهم یک میلیارد بار بمیرم و در جهانی برخیزم
که هیچ انسانی ، بیش از یک بار نمیرد

#ژاک_پره_ور
#ترجمه: #احمدشاملو

...🚶‍♂...

@asheghanehaye_fatima
ما که عشق آشناییم
از یادت نبرده‌ایم
تو هم از یادمان مبر!
جز تو در عرصه‌ی خاک، کسی نداریم
مگذار سرد شویم!
هر روز و از هرکجا که شد
نشانه‌ای از حیات به ما ده
دیرتر از کنج بیشه‌ای
در جنگل خاطره‌ها
ناگهان پیدا شو!
دست به‌سوی ما دراز کن
و نجات‌مان بده!
 
#ژاک_پره‌_ور
@asheghanehaye_fatima