@asheghanehaye_fatima
■پنجرهها
در این اتاقهای تاریک که من روزهای بیهوده را در آنها میگذرانم،
کارم این است که بگردم تا بلکه پنجرهها را پیدا کنم.
تسکین بزرگی خواهد بود
اگر پنجرهای پیدا شود.
اما پنجرهای نیست تا پیدا شود
یا در هر حال من نمیتوانم پیدا کنم.
و شاید همان بهتر که نمیتوانم پیدا کنم.
شاید روشنایی هم ستمِ دیگری باشد.
چه کسی میداند چه تازههایی را آشکار خواهد کرد؟
#کنستانتین_کاوافی | Constantine Cavafy | یونان، ۱۹۳۳-۱۸۶۳ |
برگردان: #عباس_پژمان
■پنجرهها
در این اتاقهای تاریک که من روزهای بیهوده را در آنها میگذرانم،
کارم این است که بگردم تا بلکه پنجرهها را پیدا کنم.
تسکین بزرگی خواهد بود
اگر پنجرهای پیدا شود.
اما پنجرهای نیست تا پیدا شود
یا در هر حال من نمیتوانم پیدا کنم.
و شاید همان بهتر که نمیتوانم پیدا کنم.
شاید روشنایی هم ستمِ دیگری باشد.
چه کسی میداند چه تازههایی را آشکار خواهد کرد؟
#کنستانتین_کاوافی | Constantine Cavafy | یونان، ۱۹۳۳-۱۸۶۳ |
برگردان: #عباس_پژمان
🎼●آهنگ:
«برگهای پاییزی» / «برگهای پژمرده»
"Autumn Leaves" / "Les Feuilles mortes"
🎙●خواننده: #آندره_بوچلی
●شاعر: #ژاک_پرهور
●برگردان: #عباس_پژمان
🔺اصل این آهنگ، که از زیباترین و مشهورترین ترانههای دنیاست، به زبان فرانسه است. شعر آن را «ژاک پرهور» سروده است. ظاهرن او این شعر را از روی شعری از یک اپرا اقتباس و اسم آن را "Les Feuilles Mortes" گذاشت، که معنایش میشود «برگهای مرده» یا «برگهای پژمرده». بعدها ترانهنویسی انگلیسی به نام جوزف کاسما ترانهیی به انگلیسی برای آهنگ آن سرود و ناماش را "Autumn Leaves" یعنی «برگهای پاییزی» گذاشت. تاکنون بیش از پنجاه خوانندهی مشهور آن را اجرا کردهاند. یکی از خوانندگانی که این آهنگ را به زیبایی اجرا کرده است «آندره بوچلی» خوانندهی ایتالیاییست.
🔺شعر #ژاک_پرهور:
این آوازیست
که شبیه داستان من و توست
تویی که مرا دوست داشتی
منی که تو را دوست داشتم
و ما باهم زندگی میکردیم
تویی که مرا دوست داشتی
منی که تو را دوست داشتم
اما زندگی از هم جداشان میسازد
آنهایی که همدیگر را دوست میدارند
با تمامِ مهربانیِ قلبشان
و بدون هیچ سروصدا
و دریا جایپاهاشان بر شنها را محو میکند
عشاق وقتی از هم جدا شدند
🔺شعر جوزف کاسما:
برگهایی که دارند میافتند
از جلوی پنجره رد میشوند
برگهای پاییزی
سرتاسر قرمز و طلایی
من لبهای تو یادم میآید
و بوسههای تابستان
و دستهای آفتاب سوختهای
که در دستانام میگرفتم
از وقتی که تو رفتی
روزها دارند بلند میشوند
طولی نخواهد کشید
آوازهای قدیمیِ زمستان را خواهم شنید
اما عزیزِ من
بیشتر آنگاه برایات دلتنگی میکنم
که برگهای پاییزی شروع به افتادن میکنند
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●آهنگ انگلیسی: «خیال تو»
"Dream Of You"
🎙●خواننده: #پیتر_هپنر و #گروه_شیلر
#Peter_Heppner & #Schiller
●برگردان: #عباس_پژمان
I've been here all the time
As far as I know doing right
I've always waited for the moment
That you would come through my door
But this brought loneliness so far
I lay my hand onto my heart
Is this the life I want to live
Is this the dream I had of you
But this brought loneliness so far
I lay my hand onto my heart
Is this the life I want to live
Is this the dream I had of you
The dream I had of you
Now I'm standing here alone
I'm waiting on my own
For something that will fill the emptiness inside
The moment that you're mine
But this is loneliness I know
I lay my hand onto my soul
Is this what life has got to give
Is this the dream I had of you
The dream I had of you
But this is loneliness I know
I lay my hand onto my soul
Is this what life has got to give
Is this the dream
The dream I had of you
در تمام مدت اینجا بودهام
که تا آنجا که میدانم کار خوبی کردهام
همیشه منتظر لحظهای
که تو از در میآیی تو
اما این تا حالا جز تنهایی برایام نداشته است نظر به ویرانهی قلبام میکنم
این است آیا آن زندگییی که میخواستم داشته باشم
این بود آیا آن چیزی که از تو در خیالام داشتم
اما این تا حالا جز تنهایی برایام نداشته است نظر به ویرانهی قلبام میکنم
این است آیا آن زندگییی که میخواستم داشته باشم
این بود آیا آن چیزی که از تو در خیالام داشتم
آن چیزی که از تو در خیالام داشتم
حالا تنها ایستادهام اینجا تکوتنها چیزی را انتظار میکشم که خلأ لحظهیی را که تو میآیی پر میکند
اما چیزی که میشناسم فقط تنهایی است
نظر به ویرانی روحام میکنم
این است آیا آن چیزی که زندگی باید به من دهد
این بود آیا آن چیزی که از تو در خیالام داشتم
آن چیزی که از تو در خیالام داشتم
اما چیزی که میشناسم فقط تنهایی است
نظر به ویرانی روحام میکنم
این است آیا آن چیزی که زندگی باید به من دهد
این آیا همان است آن چیزی که از تو در خیالام داشتم
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
فقط کافی است در یک مهتابی
یا قاب پنجره
زنی درنگ کند...
تا در همان لحظه که ظاهر میشود
همان کسی شود که ما او را در زندگیمان کم داریم
و اگر بازوهایش را بالا آورَد
تا موهایش، آن گلدان لطیف را ببندد
ناگهان اندوه ما چه شدتی میگیرد
و بدبختیمان چه جلوهیی مییابد
#راینر_ماریا_ریلکه | Rainer Maria Rilke | چک، ۱۹۲۶-۱۸۷۵ |
برگردان: #عباس_پژمان
@asheghanehaye_fatima
یا قاب پنجره
زنی درنگ کند...
تا در همان لحظه که ظاهر میشود
همان کسی شود که ما او را در زندگیمان کم داریم
و اگر بازوهایش را بالا آورَد
تا موهایش، آن گلدان لطیف را ببندد
ناگهان اندوه ما چه شدتی میگیرد
و بدبختیمان چه جلوهیی مییابد
#راینر_ماریا_ریلکه | Rainer Maria Rilke | چک، ۱۹۲۶-۱۸۷۵ |
برگردان: #عباس_پژمان
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
■برکه
شب برکه را با بالهایش میپوشاند
زیر ماهطوقدار صورتات را میتوانم ببینم
که میان مینوماهیها و ستارگان کوچولوی سوسوزن شنا میکند
در هوای شبانه سطح برکه فلزی شده است
توی برکه چشمهای تو باز است
آنها خاطرهیی در خود دارند که من میشناسم
گویی ما با هم بچه بودهایم
اسبهامان بر تپه چرا میکردند
رنگشان خاکستری با علامتهایی به رنگ سفید بود
حال آنها با مردگانی منتظر چرا میکنند
که با تنهای درخشان و بیدفاع در زیر زرههای سنگی
به کودک میمانند:
تپهها در دوردست سیاهتر از بچهگی سر برمیآرند
چه فکر میکنی از اینچنین آرام در کنار آب خوابیدن؟
وقتی آنچنان نگاه میکنی میخواهم لمسات کنم
اما وقتی میبینم ما در یک زندگی دیگر از یک خون بودیم
نمیکنم
#لوییز_گلوک | Louise Gluck | آمریکا، ۱۹۴۳ |
برگردان: #عباس_پژمان
■برکه
شب برکه را با بالهایش میپوشاند
زیر ماهطوقدار صورتات را میتوانم ببینم
که میان مینوماهیها و ستارگان کوچولوی سوسوزن شنا میکند
در هوای شبانه سطح برکه فلزی شده است
توی برکه چشمهای تو باز است
آنها خاطرهیی در خود دارند که من میشناسم
گویی ما با هم بچه بودهایم
اسبهامان بر تپه چرا میکردند
رنگشان خاکستری با علامتهایی به رنگ سفید بود
حال آنها با مردگانی منتظر چرا میکنند
که با تنهای درخشان و بیدفاع در زیر زرههای سنگی
به کودک میمانند:
تپهها در دوردست سیاهتر از بچهگی سر برمیآرند
چه فکر میکنی از اینچنین آرام در کنار آب خوابیدن؟
وقتی آنچنان نگاه میکنی میخواهم لمسات کنم
اما وقتی میبینم ما در یک زندگی دیگر از یک خون بودیم
نمیکنم
#لوییز_گلوک | Louise Gluck | آمریکا، ۱۹۴۳ |
برگردان: #عباس_پژمان
🎼●آهنگ انگلیسی: «وقتی چیزی نمیگویی»
"When You Say Nothing At All"
🎙●خواننده: #رنان_کیتینگ | Ronan Keating | ایرلند، ۱۹۷۷ |
●برگردان: #عباس_پژمان
چقدر جالب که اینقدر با دلام یکی هستی
بدون اینکه چیزی بگویی
بلد هستی تاریکی را روشن کنی
هر چهقدر هم سعی کنم نمیتوانم توضیح دهم
چه چیز است که دارم میشنوم وقتی تو چیزی نمیگویی
لبخندت به من میگوید به من احتیاج داری
چشمهایت دروغ نمیگویند
وقتی که میگویند هیچوقت مرا ترک نخواهی کرد
دستت که به تنام میخورَد به من میگوید
اگر هر وقت بیفتم مرا میگیری
با هیچ چیزی نگفتنات بهتر از هر گفتنی میگویی
هر روز صدای مردم را میشنوم
که دارند بلندبلند حرف میزنند
اما تا تو در آغوشام میگیری
صدای همه را خاموش میکنی
اوه! فلان کَسَک چه میداند
قلبهای من و تو چه میگویند به هم
It's amazing how you
Can speak right to my heart.
Without saying a word
You can light up the dark.
Try as I may, I could never explain
What I hear when you don't say a thing.
The smile on your face
Lets me know that you need me.
There's a truth in your eyes
Saying you'll never leave me.
The touch of your hand says you'll catch me wherever I fall.
You say it best when you say nothing at all.
All day long I can hear
People talking out loud,
But when you hold me near (you hold me near)
You drown out the crowd (the crowd, the crowd).
Try as they may, they can never define
What's been said between your heart and mine.
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●آهنگ انگلیسی: «به آسمونم میبری»
🔺"Lift Me Up"
🎙●خواننده: #مری_شاو | آمریکا، ۱۹۹۳ |
🔺Mree (Marie Hsiao)
■برگردان: #عباس_پژمان
میای این دور و برا و فصلا رو تغییر میدی
میای این دور و برا و همونطور که اومدی میری
میای این دور و برا و اشکارو متوقف میکنی
کاری میکنی من میخوام قلبمو از کف بدم
اونجور که بدون کلام با من حرف میزنی و آرومم میکنی وقتی میری باعث میشه من دور خودم بچرخم
میای تا مطمئن بشی برام دردناکه
مطمئن بشی برام دردناکه
وقتی میذاری از پیشم میری
اینجا وسط ابرا
صحیح و سالم هستیم
به آسمونم میبری
به آسمونم میبری
میای این دور و برا و همه چیرو نورانی میکنی
با لبخند و همه آن چیزا که با خودت آوردهای از خودم بیخودم میکنی
میای این دور و برا و کاری میکنی که من میخوام
کاری میکنی که من میخوام
ترسامو آواز کنم بخونم
اینجا وسط ابرا
صحیح و سالم هستیم
به آسمونم میبری
به آسمونم میبری
به آسمونم میبری
به آسمونم میبری
به آسمونم میبری.
You come around and make the seasons change
You come around and leave the way you came
You come around and wipe the tears away
You make me want to give my heart away
The way you speak and ease me without words
And when you're gone it makes me toss and turn
You come around and make sure that it hurts
Make sure that it hurts
When you're away
Here among the clouds
We are safe and sound
You lift me up
You lift me up
You come around and light up everything
You stun me with your smile and all you bring
You come around and make me wanna sing
And make me wanna sing
My fears away
Here among the clouds
We are safe and sound
You lift me up
You lift me up
Lift me up
Lift me up
Lift me up
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●برگردان آهنگ: «دوستات دارم»
"I Love You"
🎙●خواننده: #Eddie_Holman | آمریکا، ۱۹۴۶
○●برگردان: #عباس_پژمان
I love you
What more can I say
I need you darling
More and more everyday
I want you
To be happy with me
But I'm only dreaming darling
Because I know you want to be free
I've been knowing for a long long time
Just what's been on your mind
And it's no surprise to me
That you long to be free
But all I can say to you
Is I love you
You're all that I know
And I'm yours my darling
Whether you stay or go
Don't go
Don't go
دوستات دارم
چه چیز بیشتری میتوانم بگویم
بهت احتیاج دارم عزیز
روز به روز بیشتر بهت احتیاج دارم
میخواهم
تو با من خوشبخت بشوی
اما این فقط خواب و خیال است عزیز
چون میدانم تو میخواهی آزاد باشی
از خیلیخیلی قبلها میدانم
تو دقیقن چه در سر داری
و برایام غیرمنتظره نیست
که تو دلت میخواهد آزاد باشی
اما همهی آنچه میتوانم به تو بگویم
این است که دوستات دارم
تو تمام آن چیزی هستی که میشناسم
و من مال تو هستم عزیزم
چه بمانی چه نمانی
نرو
نرو
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●آهنگ انگلیسی: «تو بهترین اتفاقی
هستی که برایم افتاده است»
"You're the best thing that ever happened to me"
🎙●خواننده: #ری_پرایس | Ray Price | آمریکا، ۲۰۱۳–۱۹۲۶ |
●●برگردان: #عباس_پژمان
هم از پستیهای زندگی سهم بردهام هم از بلندیهایش
اما سرنوشتام مهربان بوده و پستیها کمتر بوده است
بله، فکر میکنم میشود گفت خوشبخت بودهام
بله، فکر میکنم میشود گفت این بهخاطر تو بوده است
اگر قرار باشد یک روزی کسی
به هر دلیلی شرح حال مرا بنویسد
آه، تو در هر سطری از درد و شادیاش حضور خواهی داشت
چرا که بهترین اتفاقی هستی که برایم افتاده است
آه، تو بهترین اتفاقی هستی که برایم افتاده است
آه، وقتهایی بوده است که اوقات سختی داشتهام
اما همیشه هر طور بوده جان بهدر بردهام،
جان بهدر بردهام چرا که در ازای هر لحظهای که زجر کشیدهام لحظهای بود که فقط با عشق تو گذراندمش
اگر قرار باشد کسی به هر دلیلی، به هر دلیلی یک روز شرح حال مرا بنویسد
آه، تو در هر سطری از درد و شادیاش حضور خواهی داشت
چرا که بهترین اتفاقی هستی که برایم افتاده است
آه، تو بهترین اتفاقی هستی که برایم افتاده است
آه، میدانم، تو بهترین اتفاقی هستی که برایم افتاده است
I've had my share of life's ups and downs
But fate's been kind, the downs have been few
I guess you could say that I've been lucky
Well, I guess you could say that it's all because of you
If anyone should ever write my life story
For whatever reason there might be
Ooo, you'll be there between each line of pain and glory
'Cause you're the best thing that ever happened to me
Ah, you're the best thing that ever happened to me
Oh, there have been times when times were hard
But always somehow I made it, I made it through
'Cause for every moment that I've spent hurting
There was a moment that I spent, ah, just loving you
If anyone should ever write my life story
For whatever reason there might be
Oh, you'll be there between each line of pain and glory
'Cause you're the best thing that ever happened to me
Oh, you're the best thing that ever happened to me
I know, you're the best thing, oh, that ever happened to me
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
.
تو رفتی اما صدایت را گذاشتی بمانَد. اول هم همه جا بود. بعد زمان شروع کرد آن کارِ غم انگیز را با آن کردن. هرچند که وقتی فراموشش می کنم دردش کمتر است، دلم نمی آید فراموشش کنم. مثل این است که پدری ناگهان اسباب بازیِ کودکِ از دست رفته اش را ببیند. هم نگه داشتنش کارِ سختی است برایش، هم دور انداختنش دردِ بزرگی است در دلش. آدم دلش می خواهد حرمتِ عشق را نگه دارد. فراموش کردنش سنگدلی می خواهد. اما به خاطر آوردنش هم ویران کننده است. هیچ وقت نباید به عشق کم محلی کرد. اما این هم مثل آن است که جایی در تسخیرِ ارواح باشد. این طور نیست؟ معشوقت در یادت بر می گردد و تو ترس به دلت می افتد.
#رابرت_وون
#عباس_پژمان
،@asheghanehaye_fatima
تو رفتی اما صدایت را گذاشتی بمانَد. اول هم همه جا بود. بعد زمان شروع کرد آن کارِ غم انگیز را با آن کردن. هرچند که وقتی فراموشش می کنم دردش کمتر است، دلم نمی آید فراموشش کنم. مثل این است که پدری ناگهان اسباب بازیِ کودکِ از دست رفته اش را ببیند. هم نگه داشتنش کارِ سختی است برایش، هم دور انداختنش دردِ بزرگی است در دلش. آدم دلش می خواهد حرمتِ عشق را نگه دارد. فراموش کردنش سنگدلی می خواهد. اما به خاطر آوردنش هم ویران کننده است. هیچ وقت نباید به عشق کم محلی کرد. اما این هم مثل آن است که جایی در تسخیرِ ارواح باشد. این طور نیست؟ معشوقت در یادت بر می گردد و تو ترس به دلت می افتد.
#رابرت_وون
#عباس_پژمان
،@asheghanehaye_fatima