عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima




:
محبوبم!
سوگند می خورم که بازیچه و شکست خورده ی تو باشم
سوگند یاد می کنم
نشان افتخار تو را بر شانه ی خویش سزاوار باشم
که صدای چشمانت را بشنوم
که از حکمت لبانت سر بپیچم…
قول می دهم
شعرهایم را از یاد ببرم تو را از بر کنم
قول می دهم
عشق همیشه از من پیشی بگیرد من همیشه در پی او دوان باشم
قول می دهم مثل ستاره های روز
برای سعادت تو خاموش شوم
اشک هایم را در دستهایت بنشانم
تنها فاصله ای میان دو جمله  باشم: دوستت دارم... دوستت دارم
پیکرم را برای ابد به اندوه درنده خوی تو بسپارم
درِ زندان تو باشم
گشوده به روی وفا در وعده های شبانه…
عهد می بندم که طُعمه ی آسایش تو باشم
آرزومند آنکه کتابی باشم همیشه گشوده بر روی ران هایت
تقسیم تمام جهان میان تو و تو
یگانگی جهان با تو…
صدایت کنم و سعادت را دریابی
تمام سرزمینم را در عشق تو به دوش گیرم و تمام عالم را در سرزمینم.
دوستت بدارم بی آنکه بدانم چقدر…
 تمام عمر مثل زنبوری در کندوی صدایت پرپرزنان،
همچون درخشش گیسویت بر بیابان ها باران شوم.
سوگند یاد می کنم
هرگاه در میان نوشته ها قلب خویش را دانستم نجوا کنم:
تو را... تنها تو را یافته ام!



 
#انسی_الحاج
#شاعر_لبنان
تقول أحبك
تتعري الصحاري من حزنها
تتزين وترقص...
می‌گویی دوستت دارم
وبیابان‌هاجامه‌ی اندوه ازتن درمی‌آورند
خودرا می‌آرایند ومی‌رقصند
#زاهی_وهبی
#شاعر_لبنان
ترجمه:
#اسماء_خواجه‌_زاده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به اندامم سوگند
به گیسوان بلندم
به لب های خونینم
به دستهایم سوگند
وقتی تو را در آغوش کشیدم
شیطان را فریب دادم

#جمانه_حداد
#شاعر_لبنان🇱🇧
ترجمه: #بابک_شاکر


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




مرا به سرزمین عجائب ببر
آنجا که هیچ چیزش آشنا نیست
وشبیه هیچ سرزمینی نیست
من عاشق همه مردان شبیه تو باشم
همه مردان آن سرزمین شبیه تو باشند
ومن عروس حجله های تو
وتکرار تو
مرا به سرزمینی ببر که حاکمش مرده باشد
تمام کوچه هایش هرج ومرج باشد
زنی نباشد
من باشم و مردانی شبیه تو
طلوعش شب را آغاز کند
و روز در افسانه ها باشد
اسبهایش لگام دریده باشند و
شکوهش نبردهای شکست خورده
با فاتحانی شبیه تو

 
#فادیا_فهد
#شاعر_لبنان
ترجمه :
#بابک_شاکر.
@asheghanehaye_fatima




عيناك جمرتان وأنا الشتاء
دمعتان وأنا الدمع
الخراف والغزلان والحمام وأنا الذئب..
..
أعليتُ رايتي لتلفحها الرياح، وكدهر تنظر عيناي
إليك
فقد سمعت في عينيك عذابي ينام وسأُحبّك لأنّك
الضباب المهاجر،
وأنا الريح وراء الضباب.​..​
أحبّيني ...
​..
..
چشمان ِ تو دو پاره‌ی اخگرند و من زمستان،
دو قطره‌ی اشک‌اند و من اشک،
بره‌ها و آهوها و کبوترهایند و من گرگ..
..
پرچم خود را بالا بردم تا بادها آن را بگدازند
و همانند روزگارْ چشم‌هایم تو را نگاه می‌کنند
چون شنیده‌ام که رنج من در چشم‌های تو به خواب می‌رود...
و دوستت خواهم داشت..
زیرا تو آن مه مهاجری
و من
آن باد که در پی مِه...
مرا دوست داشته باش...

#أنسي_الحاج
#شاعر_لبنان
ترجمه:
#اسماء_خواجه‌_زاده 🌱
@asheghanehaye_fatima



تعال
تعال
نصنع قمراً جديداً يهرع إلينا من النافذة
فنعرّيه من فضة الخجل
ونُلبسه دغشة المساء وسيولة الشبق.
تعال
نعجنه وننضجه
ليصير كعكةً
أو جنوناً
فنأكل ونعطي العصافير ما يجمع شملها.
تعال
نضحك على الغيوم السكرى
ونسرقه من خرومها
لنزيّن الهواء بالطيش
ونضيّع الأفق بالدوار
ثم تقصد هاويتي وتفنى في فناء عينيّ.
تعال
نمِّش صدري برغبات عينيك
تعال
لا نقتل البرد بل ندفِّئه
لا نخنق الطمأنينة بل نطرّيها
تعال
لا نُحدث نوماً ولا ضجراً
بل جنحةً وعذاباً
—-------------------------
بیا
بیا
ماه تازه‌ای بسازیم
تا شتابان از پنجره‌ سوی ما بیاید
از نقره‌ی شرم عریانش کرده
با تاریکی شب و بخار شهوت آن را بپوشانیم
بیا
خمیرش کرده
از آن کیکی مهیا کنیم
یا مجنونی
سپس آن را خورده
آن چه گنجشک‌ها را گرد هم می‌آورد، به آنها بدهیم
بیا
بر ابرهای مست بخندیم
سپیدی‌هایش را دزدیده
فضا را بی‌هیچ پروایی آذین بندیم
افق را با چرخیدن گم کنیم
سپس راهی گردابم شده
تا در نیستی چشمانم محو شوی
بیا
سینه‌ام را به میل چشمانت زمزمه کنیم
بیا
تا نکشیم سرما را
بلکه گرمش کنیم
خفه نکنیم آرامش را
بلکه با طراوتش کنیم
بیا نخوابیم و دلتنگ نشویم
بلکه گناه کنیم و عذاب کشیم.

#جمانه_حداد
#شاعر لبنان
ترجمه: ستار جلیل زاده.
@asheghanehaye_fatima


بیا
بیا
ماه تازه‌ای بسازیم
تا شتابان از پنجره‌ سوی ما بیاید
از نقره‌ی شرم عریانش کرده
با تاریکی شب و بخار شهوت آن را بپوشانیم
بیا
خمیرش کرده
از آن کیکی مهیا کنیم
یا مجنونی
سپس آن را خورده
آن چه گنجشک‌ها را گرد هم می‌آورد، به آنها بدهیم
بیا
بر ابرهای مست بخندیم
سپیدی‌هایش را دزدیده
فضا را بی‌هیچ پروایی آذین بندیم
افق را با چرخیدن گم کنیم
سپس راهی گردابم شده
تا در نیستی چشمانم محو شوی
بیا
سینه‌ام را به میل چشمانت زمزمه کنیم
بیا
تا نکشیم سرما را
بلکه گرمش کنیم
خفه نکنیم آرامش را
بلکه با طراوتش کنیم
بیا نخوابیم و دلتنگ نشویم
بلکه گناه کنیم و عذاب کشیم.

#جمانه_حداد
#شاعر لبنان
@asheghanehaye_fatima



بیا
بیا
ماه تازه‌ای بسازیم
تا شتابان از پنجره‌ سوی ما بیاید
از نقره‌ی شرم عریانش کرده
با تاریکی شب و بخار شهوت آن را بپوشانیم
بیا
خمیرش کرده
از آن کیکی مهیا کنیم
یا مجنونی
سپس آن را خورده
آن چه گنجشک‌ها را گرد هم می‌آورد، به آنها بدهیم
بیا
بر ابرهای مست بخندیم
سپیدی‌هایش را دزدیده
فضا را بی‌هیچ پروایی آذین بندیم
افق را با چرخیدن گم کنیم
سپس راهی گردابم شده
تا در نیستی چشمانم محو شوی
بیا
سینه‌ام را به میل چشمانت زمزمه کنیم
بیا
تا نکشیم سرما را
بلکه گرمش کنیم
خفه نکنیم آرامش را
بلکه با طراوتش کنیم
بیا نخوابیم و دلتنگ نشویم
بلکه گناه کنیم و عذاب کشیم.

#جمانه_حداد
#شاعر لبنان
@asheghanehaye_fatima


بیا
بیا
ماه تازه‌ای بسازیم
تا شتابان از پنجره‌ سوی ما بیاید
از نقره‌ی شرم عریانش کرده
با تاریکی شب و بخار شهوت آن را بپوشانیم
بیا
خمیرش کرده
از آن کیکی مهیا کنیم
یا مجنونی
سپس آن را خورده
آن چه گنجشک‌ها را گرد هم می‌آورد، به آنها بدهیم
بیا
بر ابرهای مست بخندیم
سپیدی‌هایش را دزدیده
فضا را بی‌هیچ پروایی آذین بندیم
افق را با چرخیدن گم کنیم
سپس راهی گردابم شده
تا در نیستی چشمانم محو شوی
بیا
سینه‌ام را به میل چشمانت زمزمه کنیم
بیا
تا نکشیم سرما را
بلکه گرمش کنیم
خفه نکنیم آرامش را
بلکه با طراوتش کنیم
بیا نخوابیم و دلتنگ نشویم
بلکه گناه کنیم و عذاب کشیم.

#جمانه_حداد
#شاعر لبنان
@asheghanehaye_fatima



‏كيف دونما يدك، أعيد حياكة روحي؟

چگونه
بدون دست تو، روحم را دوباره ببافم؟

#سوزان_عليوان
#شاعر_لبنان
ترجمه:
#محمد_حمادی