عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
آنقدر خوابت را دیده‌ام
که واقعیتت را از دست داده‌ای

#روبر_دسنوس
برگردان سارا سمیعی



@asheghanehaye_fatima
چون دوستم می‌داری و تنگ در آغوش می‌کشی
هیجان‌زده تسلیم می‌شوم
تا توفان‌ها و هراس‌هایم را آرام کنم
عشق من با من سخن بگو

باید شب‌های ناخوشایند را
از فریاد‌های شوق‌مان لبریز کنیم
شب‌های آرام را افسون کنیم
عشق من با من سخن بگو

در شبی که قربانی سرنوشت‌های شوم است
اشباه دلهره می‌آفرینند
و تو مگر مرده‌ای هستی!؟
عشق من با من سخن بگو

دوستم اگر داری
باید بگویی
هیجانت را باید ثابت کنی
شور و شوقت را
عشق من با من سخن بگو

دروغ هم حتی گفته باشی
حتی وانمود به شور و هیجان هم کرده باشی
برای این‌که رؤیا ادامه یابد
عشق من با من سخن بگو.

#روبر_دسنوس

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
از تو چنان رؤیایی ساخته‌ام
که بازوانم عادت کرده‌اند
سایه‌ ی رؤیایت را در آغوش بگیرند
و چشم‌درچشم هم بدوزند
بی‌آن‌که واقعا دور تنت تنیده‌ باشند!

شک نکن
اگر روزی با حقیقتِ تو
که روزها و سال‌هاست تسخیرم کرده‌ است،
روبه‌رو شوم،
 به سایه‌ای بیش‌ بدل نخواهم شد.
آه! تو ای تردید عاشقانه!
 بسیار رؤیا ساخته‌ام از تو
آن‌قدر که دیگر وقت آن رسیده است که بیدار شوم.

#روبر_دسنوس
آن‌قدر خوابت را دیده‌ام
که بی‌شک فرصتی نمانده‌ تا بیدار شوم
ایستاده می‌خوابم، تمام‌قد رو به زندگی
رو به عشق و رو به سوی تو
تنها تو را می‌بینم
آنقدر در رؤیاهایم پیشانی و لبهایت را لمس کرده‌ام
که لمس واقعی‌شان، خیالی‌تر است

آن قدر خوابت را دیده‌ام،
با تو راه رفته‌ام، حرف زده‌ام در رؤیا
با سایه‌ی تو خوابیده‌ام
که دیگر از من چیزی نمانده ‌است به جا
و سایه‌ای شده‌ام
در میان اشباح و سایه‌ها
سایه‌ای که با سُرور گام می‌گذارد
بارها و بارها
روی عقربه‌ی خورشیدی ساعت زندگیِ تو

#روبر_دسنوس

@asheghanehaye_fatima
آن‌قدر خوابت را دیده‌ام
که واقعیتت را از دست داده‌ای
آیا هنوز نرسیده وقت آن که
در آغوشت کشم؟
و بر آن لب‌ها، بوسه زنم میلادِ صدای دلنشینت را؟

آن‌قدر خوابت را دیده‌ام
که بازوانم عادت کرده‌اند
سایه‌ات را در آغوش کشند
و یکدیگر را بیابند، بی‌آن‌که گردِ تنت پیچیده‌ باشند
اگر با واقعیتِ تو که روزها و سال‌هاست
که تسخیرم کرده‌ای، روبرو شوم،
بی‌تردید به سایه‌ای بدل خواهم شد
آه! ای توازن احساسات!

آن‌قدر خوابت را دیده‌ام
که بی‌شک فرصتی نمانده‌ تا بیدار شوم
ایستاده می‌خوابم، تمام‌قد رو به زندگی
رو به عشق و رو به سوی تو
تنها تو را می‌بینم
آن‌قدر در رویاهایم پیشانی و لب‌هایت را لمس کرده‌ام
که لمس واقعی‌شان، خیالی‌تر است

آن قدر خوابت را دیده‌ام،
با تو راه رفته‌ام، حرف زده‌ام در رویا
با سایه‌ی تو خوابیده‌ام
که دیگر از من چیزی نمانده ‌است به جا
و سایه‌ای شده‌ام
در میان اشباح و سایه‌ها
سایه‌ای که با سُرور گام می‌گذارد
بارها و بارها
روی عقربه‌ی خورشیدی ِ ساعت زندگیِ تو....

#روبر_دسنوس
#سارا_سمیعی


@asheghanehaye_fatima
از تو چنان رؤیایی ساخته‌ام
که بازوانم عادت کرده‌اند
سایه‌ ی رؤیایت را در آغوش بگیرند
و چشم‌درچشم هم بدوزند
بی‌آن‌که واقعا دور تنت تنیده‌ باشند!

شک نکن
اگر روزی با حقیقتِ تو
که روزها و سال‌هاست تسخیرم کرده‌ است،
روبه‌رو شوم،
 به سایه‌ای بیش‌ بدل نخواهم شد.
آه! تو ای تردید عاشقانه!
 بسیار رؤیا ساخته‌ام از تو
آن‌قدر که دیگر وقت آن رسیده است که بیدار شوم.

#روبر_دسنوس
برای #عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
آن‌قدر خوابت را دیده‌ام
که واقعیتت را از دست داده‌ای
آیا هنوز نرسیده وقت آن که
در آغوشت کشم؟
و بر آن لب‌ها، بوسه زنم میلادِ صدای دلنشینت را؟

آن‌قدر خوابت را دیده‌ام
که بازوانم عادت کرده‌اند
سایه‌ات را در آغوش کشند
و یکدیگر را بیابند، بی‌آن‌که گردِ تنت پیچیده‌ باشند
اگر با واقعیتِ تو که روزها و سال‌هاست
که تسخیرم کرده‌ای، روبرو شوم،
بی‌تردید به سایه‌ای بدل خواهم شد
آه! ای توازن احساسات!

آن‌قدر خوابت را دیده‌ام
که بی‌شک فرصتی نمانده‌ تا بیدار شوم
ایستاده می‌خوابم، تمام‌قد رو به زندگی
رو به عشق و رو به سوی تو
تنها تو را می‌بینم
آن‌قدر در رویاهایم پیشانی و لب‌هایت را لمس کرده‌ام
که لمس واقعی‌شان، خیالی‌تر است

آن قدر خوابت را دیده‌ام،
با تو راه رفته‌ام، حرف زده‌ام در رویا
با سایه‌ی تو خوابیده‌ام
که دیگر از من چیزی نمانده ‌است به جا
و سایه‌ای شده‌ام
در میان اشباح و سایه‌ها
سایه‌ای که با سُرور گام می‌گذارد
بارها و بارها
روی عقربه‌ی خورشیدی ِ ساعت زندگیِ تو....

#روبر_دسنوس
#سارا_سمیعی



@asheghanehaye_fatima
چون دوستم مي‌داري و تنگ در آغوش مي‌کشي
هيجان‌زده تسليم مي‌شوم
تا توفان‌ها و هراس‌هايم را آرام کنم
عشق من با من سخن بگو

بايد شب‌هاي ناخوشايند را
از فرياد‌هاي شوق‌مان لبريز کنيم
 شب‌هاي آرام را افسون کنيم
عشق من با من سخن بگو

در شبي که قرباني سرنوشت‌هاي شوم است
اشباه دلهره مي‌آفرينند
و تو مگر مرده‌اي هستي ؟
عشق من با من سخن بگو

دوستم اگر داري
بايد بگويي
هيجانت را بايد ثابت کني
شور و شوقت را
عشق من با من سخن بگو

دروغ هم حتي گفته باشي
حتي وانمود به شور و هيجان هم کرده باشي
براي اين‌که رؤيا ادامه يابد
عشق من با من سخن بگو


#روبر_دسنوس

@asheghanehaye_fatima
بارها و بارها
مردی بود
که زنی را دوست داشت!
بارها و بارها
زنی بود
که مردی را دوست داشت!
بارها و بارها
زنی بود و مردی
که مرد و زنی را دوست داشتند که آن‌ها را دوست نداشتند

اما یک‌بار
آری شاید تنها یک‌بار
مرد و زنی بودند
که یک‌دیگر را
دوست داشتند...

#روبر_دسنو [ #روبر_دسنوس |

@asheghanehaye_fatima
.


به تو اندیشیدن
سکوت من است
عزیز‌ترین، طولانی‌ترین و طوفانی‌ترین سکوت
تو در درونم هستی همیشه
همچون قلب نادیده‌ام
همچون قلبی که به درد می‌آورد
همچون زخمی که زندگی می‌بخشد


#روبر_دسنوس
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima