عاشقانه های فاطیما
808 subscribers
21.2K photos
6.48K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
گر جهان از ماه تا ماهی از آن من شود
نیست چندانی که آن مه مهربان من شود

بی تو ای آرام جان تنها به کنج بی کسی
جز خیالت کیست تا آرام جان من شود

خانه ی دل را ز یاد غیر خالی کرده ام
جای آن دارد که یارم میهمان من شود

جان دهم از درد پیش او ننالم تا مباد
خاطر او رنجه از آه و فغان من شود

این غزل مقبول اهل طبع می گردد رفیق
گر قبول طبع یار نکته دان من شود

رفیق اصفهانی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
چشم من، پنهان ز چشم مردمان می خواهمت
جان من، در پهلوی دل همچو جان می خواهمت

شاه من روز از خلایق در زمین می جویمت
ماه من شب از خدای آسمان می خواهمت

در گلستان جهان ای سرو باغ زندگی
خرم و شاداب و آزاد و جوان می خواهمت

تا نیفتد چشم بد بر عارض نیکوی تو
چون پری از دیده ی مردم نهان می خواهمت

رفیق اصفهانی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
خرم آن دم که نشنید بت من در بر من
شاد بی او نشوداین دل غم پرور من

زلف دلدار مرا خاصیت پر هماست
پادشاهی کنم ار سایه زند بر سر من

ای صبا حال دلم را بر دلدار بگوی
جز توکس راه ندارد چو بر دلبر من

زآتش عشق تو ز آنروی چنین سوخته ام
کاورد باد مگر سوی توخاکستر من

رقم از بس که زدم وصف گل روی تورا
طعنه بر گلشن فردوس زند دفتر من

بس که از مرحمت دوست بلنداقبالم
نه عجب سر نهد ار چرخ به خاک در من

بلنداقبال
#عزیز_روزهام

@asheghanehaye_fatima
حیران کند جمال تو ماه دو هفته را
خجلت دهد رخ تو گل نو شکفته را

دارم چو ماه یکشبه آغوش از آن تهی
تا در بغل کشم چو تو ماهی دو هفته را

خاقانی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
به دو میگون لب و پسته دهنت
به سه بوس خوش و فندق شکنت

به زره پوش قد تیر وشت
به کمان‌کش مژه تیغ زنت

به حریر تن و دیبای رخت
به ترنج بر و سیل دقنت

به دو نرگس، به دو سنبل، به دو گل
بر سر سرو صنوبر فکنت

به می عبهر آن سرخ گلت
به خوی عنبر آن یاسمنت

به گهرهای تر از لعل لبت
به حلی‌های زر از سیم تنت

به فروغ رخ زهره صفتت
به فریب دل هاروت فنت

به نگین لب و طوق غببت
این ز برگ گل و آن، از سمنت

به دو مخمور عروس حبشیت
خفته در حجله جزع یمنت

به بناگوش تو و حلقه گوش
به دو زنجیر شکن بر شکنت

به شرار دل و دود نفسم
مانده بر عارض جعد کشنت

به نیاز دل من در طلبت
بگداز تن من در حزنت

به دو تا موی که تعویذ من است
یادگار از سر مشکین رسنت

به نشانی که میان من و توست
نوش مرغان و نوای سخنت

که مرا تا دل و جان است بجای
جای باشد به دل و جان منت

دوست‌تر دارمت از هر دو جهان
دوست‌تر دارم از خویشتنت

تو بمان دیر که خاقانی را
دل نمانده است ز دیر آمدنت

خاقانی
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima