درخت به دستهایم وارد شده
شیره اش از بازوانم بالا رفته
درخت در سینه ام رشد کرده
به سمت پایین گسترده
شاخه هایش چون بازوانی از تنم بیرون خزیده
درخت تویی
خزه تویی
بنفشه ای با بادی بر فراز آن
کودکی- چنین بالا- تویی
و اینهمه حماقت است در چشم جهان
#ازرا_پاوند
@asheghanehaye_fatima
شیره اش از بازوانم بالا رفته
درخت در سینه ام رشد کرده
به سمت پایین گسترده
شاخه هایش چون بازوانی از تنم بیرون خزیده
درخت تویی
خزه تویی
بنفشه ای با بادی بر فراز آن
کودکی- چنین بالا- تویی
و اینهمه حماقت است در چشم جهان
#ازرا_پاوند
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
در ستایش «ایزوت»
من کوشش بیهوده کردهام تا به
قلب خود بگویم که بلند پروازی را
به کناری نهد.
بیهوده نهیب بر او زدهام که:
«- ای قلب! از تو، در جهان،
سرودگویان بهتری هست»
اما پاسخ او، چون باد، چونان عود
چنان چون نالشی مبهم
بر فراز شب گسترش مییابد
صبر و آرام از من باز میستاند و
هماره میگوید: «سرودی. سرودی»
و انعکاس این صداها، شامگاهان
چونان امواج دریا بر هم میغلتد
و جاودانه به دنبال سرودی
در گردش است.
#ازرا_پاوند
در ستایش «ایزوت»
من کوشش بیهوده کردهام تا به
قلب خود بگویم که بلند پروازی را
به کناری نهد.
بیهوده نهیب بر او زدهام که:
«- ای قلب! از تو، در جهان،
سرودگویان بهتری هست»
اما پاسخ او، چون باد، چونان عود
چنان چون نالشی مبهم
بر فراز شب گسترش مییابد
صبر و آرام از من باز میستاند و
هماره میگوید: «سرودی. سرودی»
و انعکاس این صداها، شامگاهان
چونان امواج دریا بر هم میغلتد
و جاودانه به دنبال سرودی
در گردش است.
#ازرا_پاوند
@asheghanehaye_fatima
درختی در دستانم ریشه دوانده است
شیره اش از بازوانم بالا می رود
در اعماق سینه ام رشد می کند
شاخه هایش همانند دستی از من بیرون می زنند
تو آن درخت هستی
مشک هستی
بنفشه ی کوچکی هستی که باد مخلوقش
بی نهایت تکانش می دهد
و تمام اینها جنونی
در جهان بیش نیست
#ازرا_پاوند
درختی در دستانم ریشه دوانده است
شیره اش از بازوانم بالا می رود
در اعماق سینه ام رشد می کند
شاخه هایش همانند دستی از من بیرون می زنند
تو آن درخت هستی
مشک هستی
بنفشه ی کوچکی هستی که باد مخلوقش
بی نهایت تکانش می دهد
و تمام اینها جنونی
در جهان بیش نیست
#ازرا_پاوند
@asheghanehaye_fatima
Why not i your servant, if you have none?
They brought me from Syria
As plunder for the beloved
اگر خادم گوش به فرمانی نداری
چرا مرا به غلامی نمیپذیری
به اسارت مرا از دمشق آوردهاند
تا به دلربایی مانند شما پیشکش شوم
عاشقانههای مصر باستان
ترجمه به انگلیسی: #ازرا_پاوند
ترجمه به فارسی: #عباس_صفاری
Why not i your servant, if you have none?
They brought me from Syria
As plunder for the beloved
اگر خادم گوش به فرمانی نداری
چرا مرا به غلامی نمیپذیری
به اسارت مرا از دمشق آوردهاند
تا به دلربایی مانند شما پیشکش شوم
عاشقانههای مصر باستان
ترجمه به انگلیسی: #ازرا_پاوند
ترجمه به فارسی: #عباس_صفاری
@asheghanehaye_fatima
درختی به دستانام وارد شد
شیرهاش از بازوانام بالا رفت
در سینهام رشد کرد
و شاخههایش از تنام بیرون آمد.
درخت، تویی.
خزه، تویی.
بنفشههایی که باد مینوازدشان، تویی.
تو کودکی آن بالا.
و همه اینها در چشم دنیا ابلهانه است.
■●شاعر: #ازرا_پاوند | Ezra Pound | آمریکا، ۱۹۷۲-۱۸۸۵ |
■●برگردان: #مهیار_مظلومی
درختی به دستانام وارد شد
شیرهاش از بازوانام بالا رفت
در سینهام رشد کرد
و شاخههایش از تنام بیرون آمد.
درخت، تویی.
خزه، تویی.
بنفشههایی که باد مینوازدشان، تویی.
تو کودکی آن بالا.
و همه اینها در چشم دنیا ابلهانه است.
■●شاعر: #ازرا_پاوند | Ezra Pound | آمریکا، ۱۹۷۲-۱۸۸۵ |
■●برگردان: #مهیار_مظلومی
چشمان این زن مرده با من سخن میگویند،
چرا که در آنها عشق بود؛ عشقی که نمیبایست نابود گردد.
در آنها هوس بود، هوسی که نمیبایست بمیرد.
چشمان این زن مرده با من سخن میگویند.
این مرد، این نقاش، در جادههای مرموز عشق گام برداشته بود.
چرا که اگر جز این میبود، تصویر را این چنین زیبا نقش نمیتوانست کرد.
و اکنون، آن مرد رفته است.
و زن نیز - که «ونوس» نقاش بود - همچنان، رفته است.
و تو - ای تصویر - در این جائی
و تو از برای من به جزایر دور دست یونان مانندهئی - ای تصویر!
و این تصویر، چیزی است که دوامی جاودانه دارد.
چشمان این زن مرده با من سخن میگویند...
#ازرا_پاوند
ترجمه: #رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
چرا که در آنها عشق بود؛ عشقی که نمیبایست نابود گردد.
در آنها هوس بود، هوسی که نمیبایست بمیرد.
چشمان این زن مرده با من سخن میگویند.
این مرد، این نقاش، در جادههای مرموز عشق گام برداشته بود.
چرا که اگر جز این میبود، تصویر را این چنین زیبا نقش نمیتوانست کرد.
و اکنون، آن مرد رفته است.
و زن نیز - که «ونوس» نقاش بود - همچنان، رفته است.
و تو - ای تصویر - در این جائی
و تو از برای من به جزایر دور دست یونان مانندهئی - ای تصویر!
و این تصویر، چیزی است که دوامی جاودانه دارد.
چشمان این زن مرده با من سخن میگویند...
#ازرا_پاوند
ترجمه: #رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
درختی به دستانم وارد شد
شیرهاش از بازوانم بالا رفت
در سینهام رشد کرد
و شاخههایش از تنم بیرون آمد.
درخت، تویی.
خزه، تویی.
بنفشههایی که باد مینوازدشان، تویی.
تو کودکی آن بالا.
و همه اینها در چشم دنیا ابلهانه است.
■شاعر: #ازرا_پاوند [ Ezra Pound • آمریکا، ۱۹۷۲-۱۸۸۵ ]
■برگردان: #مهیار_مظلومی
@asheghanehaye_fatima
شیرهاش از بازوانم بالا رفت
در سینهام رشد کرد
و شاخههایش از تنم بیرون آمد.
درخت، تویی.
خزه، تویی.
بنفشههایی که باد مینوازدشان، تویی.
تو کودکی آن بالا.
و همه اینها در چشم دنیا ابلهانه است.
■شاعر: #ازرا_پاوند [ Ezra Pound • آمریکا، ۱۹۷۲-۱۸۸۵ ]
■برگردان: #مهیار_مظلومی
@asheghanehaye_fatima