عاشقانه های فاطیما
807 subscribers
21.2K photos
6.48K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
Hasret
Yıldıray Gürgen

تو را دوست دارم و تمام ذرات وجود من با فریاد و استغاثه تو را صدا می‌زند. آن آینه که من می‌جستم تا بتوانم نقش وجودم را در آن تماشا کنم تویی. با همه‌ی روحم به هر نگاه و هر لبخند تو محتاجم، و تنها حالاست که احساس می‌کنم در همه‌ی عمر بی‌حاصلی که تا به‌امروز از دست داده‌ام چه‌قدر تنها و چه‌قدر بدبخت بوده‌ام.

“مثل خون در رگ‌های من”
نامه‌های #احمد_شاملو به #آیدا_سرکیسیان

🎼 “اشتیاق”

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
تو را
تو را آن‌قدر طولانی دوست دارم
که گویی یا در ازل زاده‌ام
یا هرگز نخواهم مرد

■Seni

Seni
Öyle uzun seviyorum ki seni
Ya yaradılışta doğmuşum
Ya ölümsüzün biriyim ben…




#فاضیل_حوسنو_داعلارجا
‌برگردان: #آیدا_مجیدآبادی
Aan Rouzha
Ida Khalili. Masoud Hasanzadeh
🎼 ●«آن روزها»

🎙●خواننده
: #آیدا_خلیلی

آهنگ: #مسعود_حسن‌زاده

شعر: #فروغ_فرخ‌زاد

آن روزها رفتند
آن روزهای خوب
آن روزهای سالم سرشار
آن آسمان‌های پر از پولک
آن شاخ‌ساران پر از گیلاس
آن خانه‌های تکیه داده در حفاظ سبز پیچک‌ها، به یک‌دیگر
آن بام‌های بادبادک‌های بازی‌گوش
آن کوچه‌های گیج از عطر اقاقی‌ها

@asheghanehaye_fatima

شبی عالی را گذرانده‌ام. عصرش تو را دیده‌ام که بسیار شاد و سرحال بودی. با من هم مهربان‌تر از همیشه. شبش را با هم «همکاری» کرده‌ایم. درست مثل زن و شوهری که در کارهای خودشان به هم کمک می‌کنند. توی استودیو را می‌گویم، که تو برای من ترجمه کردی و من نوشتم. بعد، وقتی که از استودیو درآمدیم، آن جمله را گفته‌ای که مرا غرق در احساسِ لطیفی از خوشبختی کرد: همان که گفتی «دلم می‌خواست الان داشتیم به خانه‌ی خودمان می‌رفتیم!» و بعدش، پس از آن که تو را به خانه‌تان رسانده‌ام و به استودیو برگشته‌ام، در انتظار این که دیگران بیایند و به ما بپیوندند. من و ساموئل ساعت‌ها راجع به تو صحبت کرده‌ایم. آره. شبِ بسیار عالی و قشنگی گذرانده‌ام... و حالا، نزدیکِ صبح، ناگهان دلم هوای تو را کرده. راستش را بخواهی، ناگهان فکر کردم تو کنارِ منی، چه قدر تو را دوست می‌دارم، خدای من. چه قدر! چه قدر!

یک حالتِ لزج و گریزان، یک احساس مستی، یک‌جور مستیِ شهوی در همه‌ی رگ و پیِ من دوید. تصورِ این‌که تو کنارِ منی، حالی نظیر یک‌جور کامکاری جسمی، یک کشش دور و دراز در اعصاب، نمی‌دانم چه بگویم، یک احساسِ جسمی لذت‌بخش را در من برانگیخت. – آه، اگر واقعا کنارِ من بودی! –همین بود که تصمیم گرفتم این چند سطر را برای تو بنویسم.

مشامم از عطر آغوش تو پُر است؛ همان عطری که تو، ناقلا، هیچ‌وقت نمی‌گذاری به مرادِ دلم از آن سیراب شوم. دست‌هایم بوی اطلسی‌های تو را به خود گرفته است و همه‌ی پست و بلند اندامت را با پست و بلند اندام خودم حس می‌کنم. حس می‌کنم که مثلِ گربه‌ی کوچولوی شیطانی در آغوش من چپیده‌ای و من با همه‌ی تنم تو را دربرگرفته‌ام... احساسِ دست نوازشگرت (که این‌جور موقع‌ها با من دشمنی دارد) دلم را از غمی که نزدیکِ دو سال است تلخی‌اش را چکه‌چکه می‌چِشَم، پُر کرد: آخر چرا تو نباید الان پیش من باشی؟


#احمد_شاملو
#نامه‌ای به #آیدا‌
@asheghanehaye_fatima
گل یخ - رضا اشعاری، فریبرز لاچینی، الهه حمیدی_HD
•••

معنی "با تو بودن" برای من" به سلطنت رسیدن" است.
چقدر در کنار تو مغرورم!


#احمد_شاملو به #آیدا
_
@asheghanehaye_fatima
Negah
Ida Khalili
🎼●آهنگ: «نگاه» (هوای تو)

🎙●خواننده:
#آیدا_خلیلی

●ترانه: #پرویز_صیاد

●آهنگ‌: #واروژان

نگاه می‌کنم نمی‌بینم
چشم مرا هوای تو پر کرده
گوش می‌کنم نمی‌شنوم
گوش مرا صدای تو پر کرده
ای چشمِ من بدونِ تو نابینا
ای گوشِ من بدونِ تو ناشنوا
با من بمان همیشه بمان با من
با من بمان همیشه بمان با من

@asheghanehaye_fatima
عشق
کلافِ سردرگمی بود
در کلافه-گی
او ابری
که با یک نسیم
از خیرِ بوسه‌بارانِ من گذشت

شاعر: #آیدا_مجیدآبادی

@asheghanehaye_fatima