📺 تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود ۷ و ۸
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
حسین معززینیا نوشتهای دارد با عنوان «فیلم ببینیم؟ سریال ببینیم؟» که همانطور که از عنوانش برمیآید، به قضاوت بیطرفانهای دربارهی تقابل موج «فیلمبینی» و «سریالبینی» و استدلالهای نهچندان درستی که هواداران این دو رویکرد، نثار یکدیگر میکنند، میپردازد. در بخشی از آن اشاره میشود به تفاوتهای بنیادین میان یک فیلم و سریال، و قراردادهای روایی هرکدام از آنها که موجب میشود نقاط عطفِ مثلن نخست هرکدام از آنها، در زمان متفاوتی صورت بگیرد؛ و قابلپیشبینیست که عمدتن این فیلمها هستند که اصطلاحن «دیرتر موتورشان بهحرکت میافتد». حقیقت این است که «حادثه» هم لزومن معیاری برای تعیین ریتم نیست. آیا همهی داستانها باید حادثهمحور باشند؟ با چنین استدلالی، داستانهای شخصیتمحور کسالتبارند؛ چون «اتفاقی» در روایتشان نمیافتد.
درستترین نگاه نویسنده به فیلم یا سریالش، برقراری تعادل میان توجه به شخصیتها، خلق موقعیت برای پیشبرد داستان و فراهمآوردن بستر تکمیل قوس شخصیتی کاراکترهاش است. اگر، نه شخصیتی در حال طیکردن سیر تحولیاش باشد، و نه داستانی در حال حرکتکردن، پس باید به چه دل بست؟ ناراحتکننده است که تلاشی هم که برای طراحی یک کلیفهنگر اصولی در پایان اپیزود موردبحث میشود (دزدیدهشدن راما)، از فرط تکراریبودن موقعیت، تاثیرگذار نیست.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای هفتم و هشتم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/r29519
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
حسین معززینیا نوشتهای دارد با عنوان «فیلم ببینیم؟ سریال ببینیم؟» که همانطور که از عنوانش برمیآید، به قضاوت بیطرفانهای دربارهی تقابل موج «فیلمبینی» و «سریالبینی» و استدلالهای نهچندان درستی که هواداران این دو رویکرد، نثار یکدیگر میکنند، میپردازد. در بخشی از آن اشاره میشود به تفاوتهای بنیادین میان یک فیلم و سریال، و قراردادهای روایی هرکدام از آنها که موجب میشود نقاط عطفِ مثلن نخست هرکدام از آنها، در زمان متفاوتی صورت بگیرد؛ و قابلپیشبینیست که عمدتن این فیلمها هستند که اصطلاحن «دیرتر موتورشان بهحرکت میافتد». حقیقت این است که «حادثه» هم لزومن معیاری برای تعیین ریتم نیست. آیا همهی داستانها باید حادثهمحور باشند؟ با چنین استدلالی، داستانهای شخصیتمحور کسالتبارند؛ چون «اتفاقی» در روایتشان نمیافتد.
درستترین نگاه نویسنده به فیلم یا سریالش، برقراری تعادل میان توجه به شخصیتها، خلق موقعیت برای پیشبرد داستان و فراهمآوردن بستر تکمیل قوس شخصیتی کاراکترهاش است. اگر، نه شخصیتی در حال طیکردن سیر تحولیاش باشد، و نه داستانی در حال حرکتکردن، پس باید به چه دل بست؟ ناراحتکننده است که تلاشی هم که برای طراحی یک کلیفهنگر اصولی در پایان اپیزود موردبحث میشود (دزدیدهشدن راما)، از فرط تکراریبودن موقعیت، تاثیرگذار نیست.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای هفتم و هشتم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/r29519
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود هفتم و هشتم
/فیلمنامهی اپیزود هفتم: قابل دیدن/ مسلمن چنین امتیازی از اینبابت نیست که «رهایم کن» داستانی برای روایتکردن، یا شخصیتهایی برای نزدیکشدن ندارد. اتفاقن اپیزود هفتم موقعیتهای خوبی ساخت، شخصیتها را درگیر حوادثی کرد که پیوند تنگاتنگی با خطوط پیرنگ اپیزودهای…
👍10
Rahayam Kon
Mohsen Chavoshi
🎵رهایم کن
با صدای محسن چاوشی
ترانهای برای سریال شهرام شاهحسینی
ترانهسرا: امید روزبه
آهنگساز: محسن چاوشی
تنظیم: اشکان عرب
گیتار الکتریک: عادل روحنواز
گیتار آکوستیک: بهروز میرزایی
کیبورد: رضا فوادیان
میکس و مسترینگ: مهدی کریمی
محصول فیلیمو
@arttalks
با صدای محسن چاوشی
ترانهای برای سریال شهرام شاهحسینی
ترانهسرا: امید روزبه
آهنگساز: محسن چاوشی
تنظیم: اشکان عرب
گیتار الکتریک: عادل روحنواز
گیتار آکوستیک: بهروز میرزایی
کیبورد: رضا فوادیان
میکس و مسترینگ: مهدی کریمی
محصول فیلیمو
@arttalks
👍20
ArtTalks
📺 تحلیل سریال جیران | اپیزودهای ۴۹ تا ۵۱ #️⃣ #نقد_جیران #نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین بخشی از متن: سریالی که در ایستگاههای پایانیست هر اپیزودش باید چنین باشد و جز اپیزود ۵۰، دو اپیزود قبل و بعد هم که محل بحث این نوشته هستند، ویژگیهایی کموبیش…
📺 تحلیل سریال جیران | اپیزود ۵۲
#️⃣ #نقد_جیران
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
سریال ناگهان در آخرین اپیزود تصمیم میگیرد فینالی بر داستان عاشقانهی جیران باشد و نه پاسخی به چهل و چند قسمتی که پس از چند اپیزود بیرمق اولیه، صرف ساختن مجموعهای داستان از سیاستورزان یک دوران تاریخی کرده بود. انگار اپیزود پایانی از پیشنویس اولیهی فیلمنامهای باقی مانده که چند اپیزود اول براساس آن ساخته شده بود. همان اپیزودهای کند عاشقانهی میان خدیجه و سیاوش و سپس خواست ناصر بر بهدستآوردن جیران، تا رسیدن معشوق به قصر. ناگهان در این اپیزود آخر همهی آن قصههای باز و سرنوشت چند ده شخصیت فراموش میشود و حتا به سیاق مجموعههای بر مبنای تاریخ، سازندهها از نوشتن فرجام شخصیتها و اینکه هرکدام کِی و کجا چه بر سرشان میآید خودداری میکنند و آن هنگام هم که سریال سراغ فرجام دیگر شخصیت اصلیاش یعنی ناصرالدینشاه در یک پرش بلند تاریخی میرود، نه حاضر است اصل اتفاق ترور را تصویر کند و نه اصلن دلیلش پرداختن به عملکرد ناصرالدینشاه پس از مرگ جیران است؛ بلکه کل ماجرا قرار است به یک «عکس قشنگ» جان باختن عاشق بر مزار معشوق ختم شود و بدانیم حتا در آن روز معروف هم میرزارضای کرمانی مدیون جیران بوده که شاه را به قصد دیدار با معشوق مرده به آن مکان کشانده بوده. با تحریف تاریخ کاری ندارم که اثر دراماتیک حق دارد درامش را بر ضرورتهای جهان قصهاش بنا کند و نه مستندسازی تاریخ، اما این پایان درخور سریالیست که در تمام مدت به ما وقایع داخل حرمسرا و عشق شاه و جیران و رقیب عشقیشان را نشان داده باشد و نه شبکهی پیچیدهای از توطئهها و روابط یک دربار را.
📜 متن کامل نقد اپیزود پایانی «جیران» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/u67704
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_جیران
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
سریال ناگهان در آخرین اپیزود تصمیم میگیرد فینالی بر داستان عاشقانهی جیران باشد و نه پاسخی به چهل و چند قسمتی که پس از چند اپیزود بیرمق اولیه، صرف ساختن مجموعهای داستان از سیاستورزان یک دوران تاریخی کرده بود. انگار اپیزود پایانی از پیشنویس اولیهی فیلمنامهای باقی مانده که چند اپیزود اول براساس آن ساخته شده بود. همان اپیزودهای کند عاشقانهی میان خدیجه و سیاوش و سپس خواست ناصر بر بهدستآوردن جیران، تا رسیدن معشوق به قصر. ناگهان در این اپیزود آخر همهی آن قصههای باز و سرنوشت چند ده شخصیت فراموش میشود و حتا به سیاق مجموعههای بر مبنای تاریخ، سازندهها از نوشتن فرجام شخصیتها و اینکه هرکدام کِی و کجا چه بر سرشان میآید خودداری میکنند و آن هنگام هم که سریال سراغ فرجام دیگر شخصیت اصلیاش یعنی ناصرالدینشاه در یک پرش بلند تاریخی میرود، نه حاضر است اصل اتفاق ترور را تصویر کند و نه اصلن دلیلش پرداختن به عملکرد ناصرالدینشاه پس از مرگ جیران است؛ بلکه کل ماجرا قرار است به یک «عکس قشنگ» جان باختن عاشق بر مزار معشوق ختم شود و بدانیم حتا در آن روز معروف هم میرزارضای کرمانی مدیون جیران بوده که شاه را به قصد دیدار با معشوق مرده به آن مکان کشانده بوده. با تحریف تاریخ کاری ندارم که اثر دراماتیک حق دارد درامش را بر ضرورتهای جهان قصهاش بنا کند و نه مستندسازی تاریخ، اما این پایان درخور سریالیست که در تمام مدت به ما وقایع داخل حرمسرا و عشق شاه و جیران و رقیب عشقیشان را نشان داده باشد و نه شبکهی پیچیدهای از توطئهها و روابط یک دربار را.
📜 متن کامل نقد اپیزود پایانی «جیران» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/u67704
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال جیران | اپیزود پایانی
انتقاد طرفداران «جیران» از روند پیشرفت اتفاقات در طول چهل و چند اپیزودی که قصه به تختگاه میرسید، به حاشیه راندن شخصیت جیران و فرازهای مهم زندگیاش به قیمت پرداخت بیشتر به وقایع سیاسی و اجتماعی دوران حکومت ناصری بود؛ آنها معتقد بودند وقتی نام سریال «جیران»…
👍7👎5
🎞️ تحلیل فیلم «تار»
#️⃣ #نقد_فیلم_خارجی #فیلم_روز_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
"تار" با روایتگریِ غیرکلاسیک خود، با پیرنگی که خالیست از گرهافکنی و گرهگشایی مشخص، لحنی آهسته و ناگسسته را در کار میکند و در این سیر پیوستهی روایتگری، ما را با لیدیا و ذهن و زندهگی آشوبناک او آشنا میکند؛ "تار" بیآنکه چندان متکی باشد بر نماهایی سوبژکتیو از نقطهی دید لیدیا (برخلاف فیلم "قوی سیاه" آرونوفسکی در ژانری مشابه) یا صحنهها و حوادثی که به لحاظ ریتمیک تضادها و آکسانهایی در فیلم پدیدار کرده و تمپوی فیلم را دچار تغییر میکنند (برخلاف فیلم "معلم پیانو"ی هانِکه در ژانری مشابه)، بیتوقف به سمت پایان حرکت میکند. به همین دلیل هم هست که فیلم با قطعات موسیقی درون خود، سمفونی شمارهی پنج گوستاو مالر و کنسرتوی ویولنسل ادوارد الگار، در سطحی دیگر در پیوند قرار میگیرد، چنانکه اگر گزافه یا مبالغهآمیز درنظر نیاید، "تار" را میتوان همپیوندی عینی برای کنسرتوی سودازده، درانزوا و عمیق و آهستهی الگار دانست. یا دستکم آنچنان که فیلم روایت میشود، آن را در رابطهای پنهانی با پویههای (موومانهای) آهستهی سمفونی پنجم (موومان اول و چهارم) پنداشت. وقتی این مفروض مجابکنندهتر درنظر میآید که میبینیم بیشتر همین دو موومان هم هستند که در تمرینهای پیش از کنسرت، در روز اجرا و حتی در گفتوگوی تار با ژورنالیست نیویورکر، در فیلم سر و کلهشان پیدا میشود و نه سه موومانِ دیگر، -خاصه موومان پیروزمندانهی آخر- از سمفونی بزرگ مالر. با این وصف، "تار"، روایت زندهگیِ تار با همهی جزئیات آن است. زندهگی که مقدّر است خواه-ناخواه به پیش رود تا بدان نقطه که پایانی بیابد. مثل لحظهای که لیدیا تا آخرین چکه از جانِ اجرای پویهی (موومان) چهارم سمفونی پنجم مالر، چشمها را بسته دارد و قطعه را رهبری میکند و نهایتن میگوید: "زیبا بود". او با خود و سرنوشتاش در جدال است.
📜 متن کامل نقد فیلم «تار» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/m80309
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_فیلم_خارجی #فیلم_روز_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
"تار" با روایتگریِ غیرکلاسیک خود، با پیرنگی که خالیست از گرهافکنی و گرهگشایی مشخص، لحنی آهسته و ناگسسته را در کار میکند و در این سیر پیوستهی روایتگری، ما را با لیدیا و ذهن و زندهگی آشوبناک او آشنا میکند؛ "تار" بیآنکه چندان متکی باشد بر نماهایی سوبژکتیو از نقطهی دید لیدیا (برخلاف فیلم "قوی سیاه" آرونوفسکی در ژانری مشابه) یا صحنهها و حوادثی که به لحاظ ریتمیک تضادها و آکسانهایی در فیلم پدیدار کرده و تمپوی فیلم را دچار تغییر میکنند (برخلاف فیلم "معلم پیانو"ی هانِکه در ژانری مشابه)، بیتوقف به سمت پایان حرکت میکند. به همین دلیل هم هست که فیلم با قطعات موسیقی درون خود، سمفونی شمارهی پنج گوستاو مالر و کنسرتوی ویولنسل ادوارد الگار، در سطحی دیگر در پیوند قرار میگیرد، چنانکه اگر گزافه یا مبالغهآمیز درنظر نیاید، "تار" را میتوان همپیوندی عینی برای کنسرتوی سودازده، درانزوا و عمیق و آهستهی الگار دانست. یا دستکم آنچنان که فیلم روایت میشود، آن را در رابطهای پنهانی با پویههای (موومانهای) آهستهی سمفونی پنجم (موومان اول و چهارم) پنداشت. وقتی این مفروض مجابکنندهتر درنظر میآید که میبینیم بیشتر همین دو موومان هم هستند که در تمرینهای پیش از کنسرت، در روز اجرا و حتی در گفتوگوی تار با ژورنالیست نیویورکر، در فیلم سر و کلهشان پیدا میشود و نه سه موومانِ دیگر، -خاصه موومان پیروزمندانهی آخر- از سمفونی بزرگ مالر. با این وصف، "تار"، روایت زندهگیِ تار با همهی جزئیات آن است. زندهگی که مقدّر است خواه-ناخواه به پیش رود تا بدان نقطه که پایانی بیابد. مثل لحظهای که لیدیا تا آخرین چکه از جانِ اجرای پویهی (موومان) چهارم سمفونی پنجم مالر، چشمها را بسته دارد و قطعه را رهبری میکند و نهایتن میگوید: "زیبا بود". او با خود و سرنوشتاش در جدال است.
📜 متن کامل نقد فیلم «تار» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/m80309
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
ببخشید، اما زندهگی بشر همین است | نقد فیلم «تار»
دنیل بَرِنبویم، رهبر ارکستر ارجمند آرژانتینیِ حالا و امسال ۸۰ساله، همو که ادوارد سعید در وصفش چنین مینویسد: «هیچ موضوع موسیقایی فراتر از او یا چنان سخت که او نتواند در آن تبحر کسب کند وجود ندارد»، شبی در میانهی ژوئیهی ۲۰۰۱، درخلال رهبری برنامهی موسیقی…
👍4
🎞️ تحلیل فیلم «منو»
#️⃣ #نقد_فیلم_خارجی #فیلم_روز_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
فاینس در ایفای نقشش بهدنبال خودنمایی نیست. نمیخواهد حتمن از فلان متد بهره ببرد. کارش را تمیز، کمنقص و بهاندازه انجام میدهد و میرود. مونولوگهاش بیشتر بهمثابه یکنامهی در انتظار پاسخند؛ او نهتنها با حاضران در رستوران، که با خود ما صحبت میکند. مصادیق اجرای خوب او در طول این دوساعتوخردهای کم نیستند، اما بهتر است سراغ تعیینکنندهترینشان برویم: ارجاعتان میدهم به آن نگاه گیرای فاینس در پاسخ به درخواست مارگو. مارگو از او چیزبرگر میخواهد. یک چیزبرگر واقعی. فاینس لحظهی مستاصلانهی کاراکترش در قبال یادآوری گذشته را با پوستهی شرارت-شیطنتی که یکیدو لحظه بعدش همراه او میشود تلفیق میکند تا هم یک لحظهی دراماتیک روی کاغذ را بهبهترین شکل بهواقعیت درآورد و هم کاراکترش را زیر سوال نبرد. او اسلاویک باقی میماند، حالا یکلحظه هم منقلب شود و به یاد گذشتهی فارغش بیفتد. هیچ تناقضی در اجرای او نیست.
📜 متن کامل نقد فیلم «منو» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
telegra.ph/منو-04-18
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_فیلم_خارجی #فیلم_روز_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
فاینس در ایفای نقشش بهدنبال خودنمایی نیست. نمیخواهد حتمن از فلان متد بهره ببرد. کارش را تمیز، کمنقص و بهاندازه انجام میدهد و میرود. مونولوگهاش بیشتر بهمثابه یکنامهی در انتظار پاسخند؛ او نهتنها با حاضران در رستوران، که با خود ما صحبت میکند. مصادیق اجرای خوب او در طول این دوساعتوخردهای کم نیستند، اما بهتر است سراغ تعیینکنندهترینشان برویم: ارجاعتان میدهم به آن نگاه گیرای فاینس در پاسخ به درخواست مارگو. مارگو از او چیزبرگر میخواهد. یک چیزبرگر واقعی. فاینس لحظهی مستاصلانهی کاراکترش در قبال یادآوری گذشته را با پوستهی شرارت-شیطنتی که یکیدو لحظه بعدش همراه او میشود تلفیق میکند تا هم یک لحظهی دراماتیک روی کاغذ را بهبهترین شکل بهواقعیت درآورد و هم کاراکترش را زیر سوال نبرد. او اسلاویک باقی میماند، حالا یکلحظه هم منقلب شود و به یاد گذشتهی فارغش بیفتد. هیچ تناقضی در اجرای او نیست.
📜 متن کامل نقد فیلم «منو» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
telegra.ph/منو-04-18
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
منو
صحبت دربارهی «منو»، بابت عالی بودنش نیست. بههیچ وجه. داریم از فیلمی صحبت میکنیم که از ایدهاش گرفته تا نحوهی اجرای آن، پر از غلط است. منکرش نیستیم. اما در آخر، هنگامی که مارگو چیزبرگرش را با ولع گاز میزند، از آنچه تماشا کردهایم راضی هستیم. میتوانستیم…
👍4
📺 تحلیل سریال پوست شیر | فصل سوم، اپیزود هفتم
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
ایدههای فیلمنامهنویسان، برای اینهمه ماندن در اتاق بازجویی کم است. یک بازنویسی جدی نیاز دارد، متنِ این اپیزود. آبخوردنها و بیرونرفتن شخصیتها از اتاق، چارهی یک اپیزود نوشتن در اتاق بازجویی نیستند. توی همین بازجویی، میشد پیچهای بهتری طراحی کرد. جای این مناظرهی جدی بر سر خدا و شیطان که یادآور سریالهای مناسبتی برای همین روزهاست. کاراکترها، توی این دیالوگنویسیِ سهلانگارانه، خاصیتهای پیشینشان را از دست دادند. منصور از آن کاراکتر مرموز خارج شد و زهرش گرفته شد، مشکات هم نتوانست با نمایشِ خاموشکردنِ دوربین، شمایل پلیس باهوش قبلیاش را حفظ کند، با آن اول خدا و آخر خداهایی که میگفت و معلوم نبود، یک بازجویِ باهوش است در آن دقایق، یک پلیس کاریزماتیک، یا مصلح اجتماعیِ علاقهمند به مباحثه. منصور در بازجویی میگوید: «همهش وعده... همهش وعید». حتا اگر این دیالوگ توی متن فیلمنامه هم نوشته شده، عجیب است که سر صحنه با همفکری حذفش نکردهاند. باور کنید گذاشتن این جملهی آشنا در دهان منصور، یک آشناییزداییِ ناخواسته از شمایل پیشینش است. علاوهبر این، همین جملهی آشنا با لحن مطایبه را از زبان رضا پروانه (رسول آمده بود خانهی رضا را بگردد) شنیدهایم. اینها شخصیتهایی جداازهماند، یا یکنفر نشسته جملاتی یکسان و غیرروزمره در دهانشان میگذارد؟ فقط چرخشِ قصه بهسمت رضا میتواند توجیهکنندهی این تکرار باشد.
📜 متن کامل نقد اپیزود هفتم از فصل سوم «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/q69719
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
ایدههای فیلمنامهنویسان، برای اینهمه ماندن در اتاق بازجویی کم است. یک بازنویسی جدی نیاز دارد، متنِ این اپیزود. آبخوردنها و بیرونرفتن شخصیتها از اتاق، چارهی یک اپیزود نوشتن در اتاق بازجویی نیستند. توی همین بازجویی، میشد پیچهای بهتری طراحی کرد. جای این مناظرهی جدی بر سر خدا و شیطان که یادآور سریالهای مناسبتی برای همین روزهاست. کاراکترها، توی این دیالوگنویسیِ سهلانگارانه، خاصیتهای پیشینشان را از دست دادند. منصور از آن کاراکتر مرموز خارج شد و زهرش گرفته شد، مشکات هم نتوانست با نمایشِ خاموشکردنِ دوربین، شمایل پلیس باهوش قبلیاش را حفظ کند، با آن اول خدا و آخر خداهایی که میگفت و معلوم نبود، یک بازجویِ باهوش است در آن دقایق، یک پلیس کاریزماتیک، یا مصلح اجتماعیِ علاقهمند به مباحثه. منصور در بازجویی میگوید: «همهش وعده... همهش وعید». حتا اگر این دیالوگ توی متن فیلمنامه هم نوشته شده، عجیب است که سر صحنه با همفکری حذفش نکردهاند. باور کنید گذاشتن این جملهی آشنا در دهان منصور، یک آشناییزداییِ ناخواسته از شمایل پیشینش است. علاوهبر این، همین جملهی آشنا با لحن مطایبه را از زبان رضا پروانه (رسول آمده بود خانهی رضا را بگردد) شنیدهایم. اینها شخصیتهایی جداازهماند، یا یکنفر نشسته جملاتی یکسان و غیرروزمره در دهانشان میگذارد؟ فقط چرخشِ قصه بهسمت رضا میتواند توجیهکنندهی این تکرار باشد.
📜 متن کامل نقد اپیزود هفتم از فصل سوم «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/q69719
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال «پوست شیر» | اپیزود ماقبل پایانی
پیش از شروع: طبیعتن این امتیاز مربوط به این اپیزود است و ما شاید نخستین مرجع سینمایی بودیم که تماشای پوست شیر را به همه توصیه کردیم و از امتیازات فراوان آن نوشتیم. پس اگر هوادار سریالید صبور باشید و نقد را بخوانید. همچنین میتوانید در کامنتهای این پست…
👍18👎3
ArtTalks
📺 تحلیل سریال پوست شیر | فصل سوم، اپیزود هفتم #️⃣ #نقد_پوست_شیر #نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین بخشی از متن: ایدههای فیلمنامهنویسان، برای اینهمه ماندن در اتاق بازجویی کم است. یک بازنویسی جدی نیاز دارد، متنِ این اپیزود. آبخوردنها و بیرونرفتن…
در کامنتهای این پست میتوانید با دیگر کسانی که اپیزود پایانی «پوست شیر» را دیدهاند، دربارهی این اپیزود و پایانبندی سریال گفتوگو و بحث کنید.
🆔 t.me/arttalks
🆔 t.me/arttalks
👍11👎5
ArtTalks
Mohsen Chavoshi – Rahayam Kon
📺 تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود ۹
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
ممکن است از اتفاقات پیرامونی و خطوط داستانی فرعی سریال، موزیکویدیویی که در میانهی اپیزود و با موسیقی تازه و انحصاری محسن چاوشی شکل گرفته و بهنمایش درآمده و توجهی که بهشخصیتهای فرعی -و بهویژه ناصر و بهرام- نشان داده میشود احساس رضایت کنید، و یا خیلی ساده و سرراست، باوجود علاقهی بالقوهای که ممکن است بههرکدام از موارد قبلی داشته باشید، بهسراغ انتظار همیشهگی خود از روایت بروید: آیا داستان، بهخوبی و درستی درحال پیشرفتن است؟ از پایان اپیزود پیش که ابراز علاقهی مبرهن هاتف به مارال بود تا به پایان اپیزود نهم، که درنهایت سریال نقشهی راهش برای ایجاد چالش و درگیری میان دو برادر را ترسیم میکند، به چهچیز تازهای برای تماشاکردن، دربارهی این شخصیتها دستیافتهایم؟ از نگاه خوشبینانهتری هم البته میتوانیم این کمتحرکی را توجیه کنیم؛ اینگونه که «رهایم کن» دیگر تمام مقدمهچینیهاش را هم بهسرانجام رسانده و آمادهی بدرقهی مخاطب بهسمت تماشای اصلِ این داستان و روایت است. شاید که انتظاری واهی باشد، اما باید دید.
📜 متن کامل نقد اپیزود نهم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/y66342
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
ممکن است از اتفاقات پیرامونی و خطوط داستانی فرعی سریال، موزیکویدیویی که در میانهی اپیزود و با موسیقی تازه و انحصاری محسن چاوشی شکل گرفته و بهنمایش درآمده و توجهی که بهشخصیتهای فرعی -و بهویژه ناصر و بهرام- نشان داده میشود احساس رضایت کنید، و یا خیلی ساده و سرراست، باوجود علاقهی بالقوهای که ممکن است بههرکدام از موارد قبلی داشته باشید، بهسراغ انتظار همیشهگی خود از روایت بروید: آیا داستان، بهخوبی و درستی درحال پیشرفتن است؟ از پایان اپیزود پیش که ابراز علاقهی مبرهن هاتف به مارال بود تا به پایان اپیزود نهم، که درنهایت سریال نقشهی راهش برای ایجاد چالش و درگیری میان دو برادر را ترسیم میکند، به چهچیز تازهای برای تماشاکردن، دربارهی این شخصیتها دستیافتهایم؟ از نگاه خوشبینانهتری هم البته میتوانیم این کمتحرکی را توجیه کنیم؛ اینگونه که «رهایم کن» دیگر تمام مقدمهچینیهاش را هم بهسرانجام رسانده و آمادهی بدرقهی مخاطب بهسمت تماشای اصلِ این داستان و روایت است. شاید که انتظاری واهی باشد، اما باید دید.
📜 متن کامل نقد اپیزود نهم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/y66342
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل «رهایم کن» | اپیزود نهم
/فیلمنامه: قابلقبول/ به دو شیوه میتوان فیلمنامهی این اپیزود را ارزیابی کرد؛ یکی اینکه از حوادث پرتعدادش احساس رضایت کنیم و اصلن همین «حادثه»ها را متر و معیار خود قرار دهیم (که دربارهاش در بررسی دو اپیزود قبلی، مفصل نوشته بودم و لازم بهتکرار صحبتهای…
👍11
ArtTalks
در کامنتهای این پست میتوانید با دیگر کسانی که اپیزود پایانی «پوست شیر» را دیدهاند، دربارهی این اپیزود و پایانبندی سریال گفتوگو و بحث کنید. 🆔 t.me/arttalks
📺 تحلیل سریال پوست شیر | فصل سوم، اپیزود هشتم و آخر
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
پایلوت «پوست شیر» یک درام پدر-دختری است. پدری از تبار «قیصر» که داروندارش دختریست در ۱۵سال فراق که باید دوباره بهدستش آورد. ما قصهی این دو را تا وصل دنبال میکنیم و شیفتهشان میشویم، میفهمیم دختر قصد رفتن دارد و بعد گمشدن دختر و بیخبری پدر تیر خلاص است به احساسات ما. قانون از همان ابتدا ناکارآمد است در هجوم این سیر عواطف. فقط یک مرد قانون هست که چون خودش مشکلی مشابه را تجربه کرده، شخصن و رأسن پای پدر قصهی ما میایستد. فرازهای مهم «پوست شیر» را به یاد آورید. آن دیالوگ طولانی کلانتر شهر را میان محب و نعیم. فصل کشتن نریمان را بهخاطر بیاورید. دم رهاکردن نعیم را، وقتی محب مهاجم به او را بیدرنگ میکشد. ما با داستان دو مرد، از دو فرهنگ مختلف طرفیم که یکی دائم به دیگری میگوید ناکارآمد است و دیگری هم در شبکهای پیچیده از فساد و تبانی و حماقت نمیتواند موفق باشد و بماند. قصه، هیچگاه از این قراردادش با ما عدول نمیکند. اصلن اگر این قصهی پلیس باهوش و کاشف باشد، که سمت دیگر انتقام شخصی و «مشروعیت خشونت نیمقرن بعد قیصرش» –چنانکه خسرو نقیبی هنگام پخش اپیزود قتل نریمان نوشت- جواب نمیدهد و به پایانی در امتداد پیشروی انفرادی قهرمان اصلی در طول داستان یعنی نعیم نمیرسد. این سیر داستانی را که کنار هم بگذاریم، میفهمیم ما با داستان یک شهر بیقانون طرفیم و یک مرد تنها در پی احقاق حقش. یک وسترن. یک جنایی-تبهکاری؛ و نه یک معمایی کلاسیک با تم «قاتل کیست؟». عمدهی انتقادات به فصل پایانی «پوست شیر» و چند اپیزود آخرش از این اشتباهگرفتن ژانر میآید.
📜 متن کامل نقد اپیزود هشتم از فصل سوم «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/x99324
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
پایلوت «پوست شیر» یک درام پدر-دختری است. پدری از تبار «قیصر» که داروندارش دختریست در ۱۵سال فراق که باید دوباره بهدستش آورد. ما قصهی این دو را تا وصل دنبال میکنیم و شیفتهشان میشویم، میفهمیم دختر قصد رفتن دارد و بعد گمشدن دختر و بیخبری پدر تیر خلاص است به احساسات ما. قانون از همان ابتدا ناکارآمد است در هجوم این سیر عواطف. فقط یک مرد قانون هست که چون خودش مشکلی مشابه را تجربه کرده، شخصن و رأسن پای پدر قصهی ما میایستد. فرازهای مهم «پوست شیر» را به یاد آورید. آن دیالوگ طولانی کلانتر شهر را میان محب و نعیم. فصل کشتن نریمان را بهخاطر بیاورید. دم رهاکردن نعیم را، وقتی محب مهاجم به او را بیدرنگ میکشد. ما با داستان دو مرد، از دو فرهنگ مختلف طرفیم که یکی دائم به دیگری میگوید ناکارآمد است و دیگری هم در شبکهای پیچیده از فساد و تبانی و حماقت نمیتواند موفق باشد و بماند. قصه، هیچگاه از این قراردادش با ما عدول نمیکند. اصلن اگر این قصهی پلیس باهوش و کاشف باشد، که سمت دیگر انتقام شخصی و «مشروعیت خشونت نیمقرن بعد قیصرش» –چنانکه خسرو نقیبی هنگام پخش اپیزود قتل نریمان نوشت- جواب نمیدهد و به پایانی در امتداد پیشروی انفرادی قهرمان اصلی در طول داستان یعنی نعیم نمیرسد. این سیر داستانی را که کنار هم بگذاریم، میفهمیم ما با داستان یک شهر بیقانون طرفیم و یک مرد تنها در پی احقاق حقش. یک وسترن. یک جنایی-تبهکاری؛ و نه یک معمایی کلاسیک با تم «قاتل کیست؟». عمدهی انتقادات به فصل پایانی «پوست شیر» و چند اپیزود آخرش از این اشتباهگرفتن ژانر میآید.
📜 متن کامل نقد اپیزود هشتم از فصل سوم «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/x99324
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل اپیزود پایانی «پوست شیر»
/فیلمنامه: قابل قبول/ این نوشته هرچه کند، پاسخ سؤالات پرتعداد مخالفانِ با خطکش پی دلیل و مدرکگردِ اپیزودهای پایانی «پوست شیر» را نخواهد داد، پس چنین قصدی هم ندارد. نویسنده معتقد است خالقان در مسیر خلق سریالشان یک مسیر را رفتند و هواداران مسیری دیگر را؛…
👍32👎3
📺 تحلیل محمدحسین گودرزی بر پایانبندی سریال پوست شیر
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
سریال در جزئیات نقصهای فراوانی از خودش بهجا گذاشت. فرصت مرور همهشان نیست. از دستبندِ شانس که آن کودک به مشکات داد بگیرید، تا شیرین که معلوم نیست چرا با اینکه میخواهد پلیس را دور بزند، مشخصات تایماز را موبهمو و دقیق میگوید. دقیقتر از اینها را خودتان میدانید و من هم پای کامنتها چندتایشان را خواندهام؛ سریالی که روزهای خوبِ زیادی داشت، اما حالا میدانیم خانه روی آب ساخته بود.
📜 متن کامل نقد محمدحسین گودرزی را بر پایانبندی «پوست شیر» با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/b28877
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
سریال در جزئیات نقصهای فراوانی از خودش بهجا گذاشت. فرصت مرور همهشان نیست. از دستبندِ شانس که آن کودک به مشکات داد بگیرید، تا شیرین که معلوم نیست چرا با اینکه میخواهد پلیس را دور بزند، مشخصات تایماز را موبهمو و دقیق میگوید. دقیقتر از اینها را خودتان میدانید و من هم پای کامنتها چندتایشان را خواندهام؛ سریالی که روزهای خوبِ زیادی داشت، اما حالا میدانیم خانه روی آب ساخته بود.
📜 متن کامل نقد محمدحسین گودرزی را بر پایانبندی «پوست شیر» با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/b28877
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
پشت اون شبهای روشن... | ۷ نکته دربارهی پایانبندی «پوست شیر»
یک. «پوست شیر» سریال قابل قبولی بود، با یک شروع خوب، میانهی عالی و پایانبندی ضعیف. بسیار ضعیف. سریال نتوانست قدمهای آخر را با موفقیت بردارد. پشت آن همه انتظار و شب و روزِ خوب برای سریال، چیزی در انتظارمان نبود. جادوی موسیقی متن، روی همراهی مخاطبان از…
👍17👎13
🎞️ آنچه تو با خودت میآوردی...
نوشتهای برای درگذشت حسام محمودی
✍🏻 هومن رشیدینژاد
همیشه در پس ذهنم، جملاتی کنار هم میگذاشتم برای توصیف سریالی که در زمانی معمول و حالوهوایی عادیتر، بعید میدانم قرابتی با سلیقهام در آن مییافتم؛ و «باخانمان» پرکلیشهی گاهن کمرمق نیکنژاد، با تمام کاستیهایش برایم شمایلی پیدا کرد دلگرمکنندهتر از آنکه انتظارش را داشته باشم. چند وقت پیش که خواستم افکارم را سروسامان دهم برای نگارش چندکلمهای دربارهی آنچه که از «باخانمان» و دنیایش با جانودل میپذیرمش، نوشتهام را با این عنوان آغاز کردم که «باخانمان در چند روایت: داستان این عشق خالص»، و آن نوشته را همانطور و از سر تنبلی، با یک عنوان خشکوخالی و بدون هیچ حرف اضافهای، خالی گذاشتم. روحم هم خبر نداشت که بهانهی تمام - یا شروعکردن- آن نوشته، رفتن «مسعود خاکپور» کنجکاوِ ماجراجویِ کلیشهای همیشهدیدهشدهاش باشد. آنچه در ادامه میآید، ادای احترام کوچکیست به آنچه حسام محمودی، با صداقت تمام، به خاکپورِ «باخانمان» هدیه داد. بهقول خودش، «تو گویی» این چندکلمهای باشد از تهدل. تو گویی او، خود مسعود باشد.
📜 ادامهی این یادداشت را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/j96084
🆔 t.me/arttalks
نوشتهای برای درگذشت حسام محمودی
✍🏻 هومن رشیدینژاد
همیشه در پس ذهنم، جملاتی کنار هم میگذاشتم برای توصیف سریالی که در زمانی معمول و حالوهوایی عادیتر، بعید میدانم قرابتی با سلیقهام در آن مییافتم؛ و «باخانمان» پرکلیشهی گاهن کمرمق نیکنژاد، با تمام کاستیهایش برایم شمایلی پیدا کرد دلگرمکنندهتر از آنکه انتظارش را داشته باشم. چند وقت پیش که خواستم افکارم را سروسامان دهم برای نگارش چندکلمهای دربارهی آنچه که از «باخانمان» و دنیایش با جانودل میپذیرمش، نوشتهام را با این عنوان آغاز کردم که «باخانمان در چند روایت: داستان این عشق خالص»، و آن نوشته را همانطور و از سر تنبلی، با یک عنوان خشکوخالی و بدون هیچ حرف اضافهای، خالی گذاشتم. روحم هم خبر نداشت که بهانهی تمام - یا شروعکردن- آن نوشته، رفتن «مسعود خاکپور» کنجکاوِ ماجراجویِ کلیشهای همیشهدیدهشدهاش باشد. آنچه در ادامه میآید، ادای احترام کوچکیست به آنچه حسام محمودی، با صداقت تمام، به خاکپورِ «باخانمان» هدیه داد. بهقول خودش، «تو گویی» این چندکلمهای باشد از تهدل. تو گویی او، خود مسعود باشد.
📜 ادامهی این یادداشت را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/j96084
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
برای حسام محمودی (۱۳۶۵-۱۴۰۲)
همیشه در پس ذهنم، جملاتی کنار هم میگذاشتم برای توصیف سریالی که در زمانی معمول و حالوهوایی عادیتر، بعید میدانم قرابتی با سلیقهام در آن مییافتم؛ و «باخانمان» پرکلیشهی گاهن کمرمق نیکنژاد، با تمام کاستیهایش برایم شمایلی پیدا کرد دلگرمکنندهتر از…
👍11
📺 تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود ۱۱
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
آیا لحظههای بهخصوص و متمایزی در اپیزود یازدهم وجود دارد که آنها را بهخاطر کارگردانیِ دوچندان فکرشدهشان موردتحسین قرار دهیم؟ نه در واقع، و این مورد، در این اپیزود بهخصوص، نه در تقابل با ذات داستانگویی «رهایم کن» قرار میگیرد و نه به ضرر عناصر دراماتیک روایت سریال تمام میشود. فیلمنامهی خوشریتم قسمت یازدهم، فرصت طراحیهای فکرشده و پرشورتری را به شهرام شاهحسینی میدهد؛ چه بخواهد کلداوپن متفاوتی باشد که از ریزهکاریهای فنی خوبی برخوردار است، چه یک نمای نقطهنظر ساده در پایان اپیزود که با قرارگیری تماموکمال در چرخدندههای قصه، یکی از بهیادماندنیترین قابهای سریال را نتیجه میدهد.
📜 متن کامل نقد اپیزود یازدهم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/r83862
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
آیا لحظههای بهخصوص و متمایزی در اپیزود یازدهم وجود دارد که آنها را بهخاطر کارگردانیِ دوچندان فکرشدهشان موردتحسین قرار دهیم؟ نه در واقع، و این مورد، در این اپیزود بهخصوص، نه در تقابل با ذات داستانگویی «رهایم کن» قرار میگیرد و نه به ضرر عناصر دراماتیک روایت سریال تمام میشود. فیلمنامهی خوشریتم قسمت یازدهم، فرصت طراحیهای فکرشده و پرشورتری را به شهرام شاهحسینی میدهد؛ چه بخواهد کلداوپن متفاوتی باشد که از ریزهکاریهای فنی خوبی برخوردار است، چه یک نمای نقطهنظر ساده در پایان اپیزود که با قرارگیری تماموکمال در چرخدندههای قصه، یکی از بهیادماندنیترین قابهای سریال را نتیجه میدهد.
📜 متن کامل نقد اپیزود یازدهم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/r83862
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال «رهایم کن» | اپیزود ۱۱
/فیلمنامه: خوب/ هرچهقدر هم که افسانه و بهرام، ناجورترین وصلههای ممکن برای یکدیگر باشند، همراهیشان در سیر روایی سریال به ایجاد رازگشاییهای قابلقبول و خوشریتمی منجر میشود که نتیجهاش، تماشای «رهایم کن» در بهترین حالت و شمایلش است. امتیاز «خوب» فیلمنامهی…
👍3👎1
📺 تحلیل سریال آمستردام | اپیزود ۱ [پایلوت]
#️⃣ #نقد_آمستردام
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
«آمستردام» بهحدی از رعایت بدیهیات بهدور است که جای آنکه حیطهی امپراطوری کاراکتر اصلیاش و تعدد آدمها و امکاناتش را نمایش دهد، با کلوزآپ و مدیومشات و چندجین دیالوگ شعاری کار را جلو میبرد. حالا مشخص شد چرا بین ساختهشدن و پیداشدن بستری برای پخش سریال، اینهمه فاصله افتاد.
📜 متن کامل نقد اپیزود نخست «آمستردام» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Amsterdam
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_آمستردام
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
«آمستردام» بهحدی از رعایت بدیهیات بهدور است که جای آنکه حیطهی امپراطوری کاراکتر اصلیاش و تعدد آدمها و امکاناتش را نمایش دهد، با کلوزآپ و مدیومشات و چندجین دیالوگ شعاری کار را جلو میبرد. حالا مشخص شد چرا بین ساختهشدن و پیداشدن بستری برای پخش سریال، اینهمه فاصله افتاد.
📜 متن کامل نقد اپیزود نخست «آمستردام» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/Amsterdam
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال آمستردام | اپیزود اول [پایلوت]
آرتتاکس: پایلوت «آمستردام» فاقد هر ویژگی مثبتیست. بیشتر این گروه بازیگران در آثار دیگر میتوانند با سکوت هم مخاطب را پای تصویر نگه دارند، اما در اینجا آنقدر صحنهها و دیالوگها ناشیانه نوشته شده که هیچکس نمیتواند خودش را جلوی تصویر پیدا کند. از همان…
👍17
ArtTalks
📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزود ۹ و ۱۰ #️⃣ #نقد_سرگیجه #نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین بخشی از متن: شوهری ظن خیانت همسرش را دارد و از توضیحات او هم قانع نشده. به خانه میآید و وسایل زن را میریزد توی چمدان و از خانه بیرونش میکند. نباید میان این رفتار…
📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزودهای ۱۱ تا ۱۶
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
بزرگترین آزمون کارگردانی «سرگیجه»، برای جبران بخشی از فقر ایدههای همیشگی سریال، اولین پلان از ورود کامران در ماشین بود. برای این افشا، هیچ ایدهای در دکوپاژ وجود ندارد. اینجا باید تعلیقی برای دیدن کامران وجود داشته باشد که نیست. بهطور کلی کارگردانی «سرگیجه» بیشازحد به حداقلها بسنده کرده. خیلی صحنهها تلویزیونی گرفته شدهاند. مثلن به ملاقات فریبا و پیمان در زندان توجه کنید. وقتی پیمان متوجه میشود آرتین دزدیده شده، انتظار داریم دکوپاژ موضع تازهی کاراکترها را به تصویر بکشد اما همهچیز تخت و معمولی برگزار میشود. نماهای اغلب بسته و نزدیک به سوژه، بهطورکلی محیط را از سریال حذف کرده. این ماجرا باعث شده نه کلانتری ساخته شود، نه خانهی کامران ابعاد مشخصی داشته باشد و بدتر از همه، اصلن شرکتی ساخته نشود که بخواهد توطئههای آن مهم شود. شانزده اپیزود از پخش سریال گذشته، اما هنوز ابعاد یک شرکت کوچک را هم ندیدیم. با گاوصندوق و مشاور حقوقی و اشاره به اتاق کنفرانس، مهمترین لوکیشن قصه و بستر اصلی جنایتها سروشکل پیدا نمیکند.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۱۱ تا ۱۶ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/f95400
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
بزرگترین آزمون کارگردانی «سرگیجه»، برای جبران بخشی از فقر ایدههای همیشگی سریال، اولین پلان از ورود کامران در ماشین بود. برای این افشا، هیچ ایدهای در دکوپاژ وجود ندارد. اینجا باید تعلیقی برای دیدن کامران وجود داشته باشد که نیست. بهطور کلی کارگردانی «سرگیجه» بیشازحد به حداقلها بسنده کرده. خیلی صحنهها تلویزیونی گرفته شدهاند. مثلن به ملاقات فریبا و پیمان در زندان توجه کنید. وقتی پیمان متوجه میشود آرتین دزدیده شده، انتظار داریم دکوپاژ موضع تازهی کاراکترها را به تصویر بکشد اما همهچیز تخت و معمولی برگزار میشود. نماهای اغلب بسته و نزدیک به سوژه، بهطورکلی محیط را از سریال حذف کرده. این ماجرا باعث شده نه کلانتری ساخته شود، نه خانهی کامران ابعاد مشخصی داشته باشد و بدتر از همه، اصلن شرکتی ساخته نشود که بخواهد توطئههای آن مهم شود. شانزده اپیزود از پخش سریال گذشته، اما هنوز ابعاد یک شرکت کوچک را هم ندیدیم. با گاوصندوق و مشاور حقوقی و اشاره به اتاق کنفرانس، مهمترین لوکیشن قصه و بستر اصلی جنایتها سروشکل پیدا نمیکند.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۱۱ تا ۱۶ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/f95400
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال سرگیجه | اپیزودهای ۱۱ تا ۱۶
/فیلمنامه: بد/ یک. فیلمنامهی «سرگیجه» بهشدت بینظم است. هدف اصلی پیداکردن کامران است که در اپیزودهای مختلف به اهداف کوتاهمدتتری مثل پیداکردن آرتین ختم میشود. برای رسیدن به این اهداف، نیروهای مختلفِ قصه بهخوبی خطکشی نشدهاند. هیچکدام از شخصیتها،…
👍7
📺 تحلیل سریال آکتور | اپیزودهای ۱۲ تا ۱۵
#️⃣ #نقد_آکتور
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
مثل اغلب مواقع، اجرا از لحظات حیاتی سربلند بیرون نمیآید. بدترین اجرای این چهار اپیزود، مربوط به تدوین موازی حرکت مرتضا بهسمت خانهی صمدیان و همزمان خواستگاری صمدیان از ساراست. موسیقی متن و شیوهی اجرا، مخاطب را بیشتر برای قتل آماده میکند. «پوست شیر» هم در اپیزود آخر، نتوانست تدوین موازی حرکت مشکات بهسمت تقابل منصور و نعیم در حمام را خوب دربیاورد. بهنظر میرسد داریم به اپیدمیِ روایت موازی صحنهها در نمایش خانگی نزدیک میشویم.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۱۲ تا ۱۵ «آکتور» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/actor-12-15
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_آکتور
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
مثل اغلب مواقع، اجرا از لحظات حیاتی سربلند بیرون نمیآید. بدترین اجرای این چهار اپیزود، مربوط به تدوین موازی حرکت مرتضا بهسمت خانهی صمدیان و همزمان خواستگاری صمدیان از ساراست. موسیقی متن و شیوهی اجرا، مخاطب را بیشتر برای قتل آماده میکند. «پوست شیر» هم در اپیزود آخر، نتوانست تدوین موازی حرکت مشکات بهسمت تقابل منصور و نعیم در حمام را خوب دربیاورد. بهنظر میرسد داریم به اپیدمیِ روایت موازی صحنهها در نمایش خانگی نزدیک میشویم.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۱۲ تا ۱۵ «آکتور» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/actor-12-15
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال آکتور | اپیزودهای ۱۲ تا ۱۵
/فیلمنامه: قابل قبول/ یک. دارد برای «آکتور» اتفاق عجیبی میافتد. ایدهی اصلی سریال، حول مأموریتهای مختلفیست که مرتضا، علی و آلما واردش میشوند و دقیقن نقاط ضعف قصه به همین بخشها مربوط است. در تحلیل قبلی نوشتم اپیزودهای سالمندان چالهی روایی قصه بود و…
👍8👎1
📺 تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود ۱۲
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اتفاق لذتبخش دربارهی بازیگری «رهایم کن» این است که به یکدستی قابلقبول و لذتبخشی رسیده که معمولن هم ما را از خود ناامید نمیکند. از اپیزود دوم تا بهاپیزود این هفته، «هوتن شکیبا»یی را داریم که شخصیت را میشناسد، از خوب و بدش آگاه است و میتواند بین وجه سفید و سیاه هاتف، تعادل برقرار کند. محسن تنابندهی تمام این دوازده اپیزود، الگویی برای حفظ یکپارچهگی در اجراست و مارالِ هدی زینالعابدین، بهلطف اوست که بهیاد میماند. بازیگران فرعی سریال پابهپای اصلیها در حرکتاند و هرچند که در دوسهاپیزود اخیر، توجه کمتری نصیبشان شده، اما هیچ از خود کم نمیگذارند؛ از پژواک ایمانی گفته بودیم و حالا هم باید بهبازیگران صحنههای مطبخ سریال اشاره کنیم. همهگی خوب و درست، در حفظ حالوهوای صحنه موفقاند.
📜 متن کامل نقد اپیزود دوازدهم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/e92899
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اتفاق لذتبخش دربارهی بازیگری «رهایم کن» این است که به یکدستی قابلقبول و لذتبخشی رسیده که معمولن هم ما را از خود ناامید نمیکند. از اپیزود دوم تا بهاپیزود این هفته، «هوتن شکیبا»یی را داریم که شخصیت را میشناسد، از خوب و بدش آگاه است و میتواند بین وجه سفید و سیاه هاتف، تعادل برقرار کند. محسن تنابندهی تمام این دوازده اپیزود، الگویی برای حفظ یکپارچهگی در اجراست و مارالِ هدی زینالعابدین، بهلطف اوست که بهیاد میماند. بازیگران فرعی سریال پابهپای اصلیها در حرکتاند و هرچند که در دوسهاپیزود اخیر، توجه کمتری نصیبشان شده، اما هیچ از خود کم نمیگذارند؛ از پژواک ایمانی گفته بودیم و حالا هم باید بهبازیگران صحنههای مطبخ سریال اشاره کنیم. همهگی خوب و درست، در حفظ حالوهوای صحنه موفقاند.
📜 متن کامل نقد اپیزود دوازدهم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/e92899
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود ۱۲
/فیلمنامه: قابلقبول/ پس از اپیزودی وقفه، دوباره باید به صحبتهای پیشین بازگردیم و از کمبود سرعت روند پیشروی قصه و عدمنمایش کافی زوایای تازهای از شخصیتها گلایه کنیم، بهیک «قابلقبول» همیشهگی اکتفا کنیم و تمام. در مقابل، بهنظر بهتر است بهاین بیاندیشیم…
👍10
📺 تحلیل سریال آکتور | اپیزود ۱۶
#️⃣ #نقد_آکتور
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
تمرینهای علی و مرتضا برای داستان آقای مستوفی، تقریبن هیچ ارتباط ارگانیکی با بخشهای اصلی قصهی سریال نداشت. در این اپیزود اما، فصل رونمایی از هویت کاراکتر نمایش تئاتر (برداشتن ماسک) با افشای هویت و گذشتهی علی همراستا شده. ماسکی که در تمرین از صورت برمیدارد، نقابی که در این سالها به صورت داشته را نمایندگی میکند. این اتفاق خوبی برای فیلمنامه است. هرچند که هنوز پنهان نگهداشتن هویت از مرتضا هضم نشده. همزمان سه رابطهی کاشتهشده در قصه، در این اپیزود پیچهای روایی متناظری را از سر میگذارند. دیدنِ وحید با زن ناشناس توی کوچه، باخبرشدن آلما از علاقهی علی به نازی و سکانسِ فرودگاه و پیچِ رابطهی علی- نازی. اپیزودهای قبل، در انتظار چنین تمهیدهایی در روایت نشسته بودیم.
📜 متن کامل نقد اپیزود شانزدهم «آکتور» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/actor16
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_آکتور
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
تمرینهای علی و مرتضا برای داستان آقای مستوفی، تقریبن هیچ ارتباط ارگانیکی با بخشهای اصلی قصهی سریال نداشت. در این اپیزود اما، فصل رونمایی از هویت کاراکتر نمایش تئاتر (برداشتن ماسک) با افشای هویت و گذشتهی علی همراستا شده. ماسکی که در تمرین از صورت برمیدارد، نقابی که در این سالها به صورت داشته را نمایندگی میکند. این اتفاق خوبی برای فیلمنامه است. هرچند که هنوز پنهان نگهداشتن هویت از مرتضا هضم نشده. همزمان سه رابطهی کاشتهشده در قصه، در این اپیزود پیچهای روایی متناظری را از سر میگذارند. دیدنِ وحید با زن ناشناس توی کوچه، باخبرشدن آلما از علاقهی علی به نازی و سکانسِ فرودگاه و پیچِ رابطهی علی- نازی. اپیزودهای قبل، در انتظار چنین تمهیدهایی در روایت نشسته بودیم.
📜 متن کامل نقد اپیزود شانزدهم «آکتور» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/actor16
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال «آکتور» | اپیزود ۱۶
/فیلمنامه: خوب/ یک. در عین ناامیدی و ناباوری، قصهی «آکتور» بالأخره یکبار هم که شده نظام و ساختمانی پیدا کرد. ممکن است بهصورت کلی سریال را دوست نداشته باشید. من هم به همهی اپیزودهای قبلی امتیازهای پایینی دادهام. اما اینبار فرق داشت ماجرا. چند تناظر…
👍5👎1
📺 تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود ۱۳
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
آزاده صمدی را ستارهی اپیزود این هفته میدانم و دلایل ملموسی هم برای چنین ادعایی وجود دارد. او میداند که تمرکز این اپیزود بر روی کاراکترش، درونیاتش و افعالش است. نتیجهی این خودآگاهی چیست؟ ادراک درست او از شخصیت و نتیجهدادن تمام شمایلی که صمدی برای شخصیت لحاظ میکند. لحن دیالوگگویی او با چهرهپردازی رندانهای همراه میشود؛ حاصل نهایی کاراکتر تا بهایننقطهی سریال شخصیتیست که ابهام و ایهام دور و اطرافش، بهحرف خلاصه نشده و میتواند بهیاد مخاطب بماند. همچنین شمایل قدرتی که از این کاراکتر ترسیم میشود، او را به یک شبهآنتاگونیست کلیشهای خلاصه نمیکند. از مهارت آزاده صمدیست که این ابهام را در ذهن مخاطب بهیک کنجکاوی تبدیل میکند، و نه یک آشفتگی حاصل از ناآشنایی با او.
📜 متن کامل نقد اپیزود سیزدهم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/RahayamKon-e13
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
آزاده صمدی را ستارهی اپیزود این هفته میدانم و دلایل ملموسی هم برای چنین ادعایی وجود دارد. او میداند که تمرکز این اپیزود بر روی کاراکترش، درونیاتش و افعالش است. نتیجهی این خودآگاهی چیست؟ ادراک درست او از شخصیت و نتیجهدادن تمام شمایلی که صمدی برای شخصیت لحاظ میکند. لحن دیالوگگویی او با چهرهپردازی رندانهای همراه میشود؛ حاصل نهایی کاراکتر تا بهایننقطهی سریال شخصیتیست که ابهام و ایهام دور و اطرافش، بهحرف خلاصه نشده و میتواند بهیاد مخاطب بماند. همچنین شمایل قدرتی که از این کاراکتر ترسیم میشود، او را به یک شبهآنتاگونیست کلیشهای خلاصه نمیکند. از مهارت آزاده صمدیست که این ابهام را در ذهن مخاطب بهیک کنجکاوی تبدیل میکند، و نه یک آشفتگی حاصل از ناآشنایی با او.
📜 متن کامل نقد اپیزود سیزدهم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/RahayamKon-e13
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود ۱۳
/فیلمنامه: خوب/ یک. در تقارنی دلچسب با اپیزود هشتم، بهنتیجهی سادهوسرراستی دربارهی شرایط بهوقوعپیوستن یک داستانگویی قابلاعتنا، نهتنها در «رهایم کن» که در آثار مشابه رسیدهایم؛ بهاوجرسیدن خطوط داستانی و ذوبشدنشان در یکدیگر، نتیجهای جز افزایش…
👍7👎1
Forwarded from Persian Critics
همراهان عزیز
این هفته با نقد فیلم Guy Ritchie’s The Covenant میزبان شما هستیم🔥
⚠️ نکته مهم هیچ کدوم از نقدهای اجمالی ادمینها اسپویل نداره
🔹 نقد ها در ساعتهای 11 , 3 , 7 منتشر میشه
ممنون میشیم با ریاکشن و اشتراک پستها از ما حمایت کنید❤️
⭐️ @Persiancritic
این هفته با نقد فیلم Guy Ritchie’s The Covenant میزبان شما هستیم
ممنون میشیم با ریاکشن و اشتراک پستها از ما حمایت کنید
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍5