تجربه های خوب_همسران موفق
10.2K subscribers
608 photos
163 videos
32 files
463 links
سلب مسئولیت»نظرات مطرح شده به هیچ عنوان به کریتور و ادمین مربوط نیست.

تجربه ونظرات اعضا بدون ذكر نام
بهترين راه برای شناخت و درك همسران از خواسته های همدیگر
گرفتن پیام:
https://tttttt.me/HarfBeManBOT?start=NjY3NzYzMjE
Download Telegram
در مورد آقای که #ارتباط_قبل_ازدواج دارن
آقای عزیز شما اگر میخای این خانم رو زیرانداز ورانداز کنی ،
قبلش باید قصدتو براش واضح و روشن بگی
بگی که بنده میخام شمارو برای آینده م انتخاب کنم ، و نه تنها برای خودم بلکه میخام مادر بچه هامم انتخاب کنم ، اما قبلش باید رفتار و عقاید شما رو زیر نظر داشته باشم ببینم آیا شما اونی هستی که من میخام یا نه
و بعد شروع کنی عقایدتو بگی
مثلن بگی من دختر اکتیو و شیطونی رو دوست دارم که واسم دلبری کنه
یا واسم ذوق داشته باشه و یا رفتارش سرد نباشه
آیا شما اینطوری هستی ؟؟
حالا یه سری رفتارا هستن که میتونن این رو نشون بدن
مثلن توجه کنی وقتی که پیرهن یا شلوار نو میپوشی آیا ذوقتو میکنه یا مثلن توجه میکنه که حداقل بگه چه خوب شدی
یا مثلن وقتی میری سلمونی
یا وقتی ریش و سبیل مرتب میکنی
و خیلی کارای دیگه
اگر مقداری زمان بگذره میتونی متوجه شدی

ورداری ببریش مشاوره
مشاوره قبل از ازدواج
مطمئن باش بگه ف ، مشاوره رفته فرهزاد ، توی ۴یا ۵جلسه بت میگه اخلاقش چطوره
موفق باشی

@Arhamsaraane
سلام‌در مورد #ارتباط_قبل_ازدواج پیام میدم.
شما گفتین که نظر خانم مثبته ولی به نظرم نمیتونین با قاطعیت همچین حرفی بزنین.
من خودم الان تو همین دوره اشنایی هستم و درکل نظرم مثبته در مورد خواستگارم،ولی تو این مدت اشنایی جانب احتیاطو رعایت میکنم تا وابستگی به وجود نیاد که اگه در طی این دوره متوجه موردی شدم و نظرم منفی شد تحت تاثیر احساساتم قرارنگیرم..شاید علت برخوردای سرد اون خانمم همین باشه.
من از پیامتون متوجه نشدم که خواستگاری رسمی صورت گرفته یا فقط باخودشون مطرح کردین این قضیه رو ولی خانواده هام درجریانن.اگه خواستگاری رسمی بوده به نظرم باتوجه به اینکه گفتین تقریبا خانواده ها مذهبی هستن زمانی که قصد بیرون رفتن دارین باید باخانواده دخترخانم هماهنگ کنین نه باخودشون،به این صورت که مادرتون تماس بگیرن و باخانوادشون هماهنگ کنن.اگه رضایت ندادن که بیرون برین میتونین برین خونشون و اونجا باهم صحبت کنین ولی اگه خانوادشون رضایت دادن باهم بیرون برین ولی دخترخانم راضی نبودن میتونین علتش رو از خودشون جویا شین و براشون توضیح بدین که دوس دارین بیشتر باروحیات و اخلاقشون اشنا بشین ولی رفتارخاص ایشون مانع اینکار میشه و ازشون در مورد علت برخوردشون توضیح بخواین و ببینین واقعا مایل به ادامه ارتباط باشما هستن یا تحت فشار خانواده یا موارد دیگه اینکارو انجام میدن.
و به نظر بنده اگه خواستگاری رسمی نبوده بهتره که رسمیش کنین چون ممکنه یکی از دلایل برخوردشون همین باشه
موفق باشین

@Arhamsaraane
سلام
در رابطه با دوتا موضوع میخوام صحبت کنم... اولی خانومی که همسر و پدرشون مخالف #دانشگاه رفتن هستن ولی خودشون دوست دارن برن.. عزیزم دانشگاه محیط خوبیه استقلال به آدم میده و آدم با برخورد با دیگران و اجتماع پخته تر میشه.. اما با توجه ب شرایط کار مملکت که درصد بیشتر فارغ التحصیلا بیکار هستن شما اگر به دانشگاه برید چیز خاصی بدست نمیارید یه مدرک خشک و خالی که معلوم نیست فرداها به کارتون بیاد یا نیاد.. من لیسانس دانشگاه دولتی هستم با معدل خوب فارغ التحصیل شدم اما کاری مربوط ب رشته و تخصصم پیدا نکردم و الان تو خونه خیاطی میکنم و کم کم دارم دارمد زایی میکنم.. و نا گفته نماند که ما زمان دانشجویی 25 نفر دختر و پسر تو یه کلاس بودیم و الان فقط 3 نفرشون که جز ضعیف ترین ها بودن با اشناگری و این چیزا کار پیدا کردن و مشغول به کارن.. میتونید برید به دانشگاه و در برخورد با جامعه پخته بشید و مستقل بشید و میتونید هم نرید و بجاش مدرک هنری چیزی بگیرید و فردا بتونید درآمد زایی داشته باشید...

#ارتباط_قبل_ازدواج
موضوع دوم آقایی که دوست دارن بیشتر با خانومی که قصد ازدواج دارن آشنا بشن.. ببینید ساختار وجودی زن و مرد متفاوته.. من حدس می‌زنم که اون خانم بخاطر شرم و حیایی که دارن.. یا اینکه شاید خانوادشون برای ارتباط با شما براشون محدوده ای ایجاد کردن و بیشتر از این اجازه نمیدن..
سردرگم نباشید اگر میدونید به شما علاقه دارن پس دچار تردید نشید و مطمئن باشید علاقه دارن و شرایط ابراز این علاقه رو ندارن..
خوشبخت باشید. به امید خوشبختی

@Arhamsaraane
#ارتباط_قبل_ازدواج
باسلام ب همه.درمورد اون اقایی ک گفتن دو ماهه در ارتباط هستن و خانواده ها مذهبی هستن یک مسئله مهم اینه ک شایداصلا خانواده دختر خانم اجازه ارتباط بیرون و اینجور چیزها رو نمیدن و فقط برای اینکه یکم امروزی رفتار کرده باشن اجازه آشنایی بیشتر رو داده باشن و رو این حساب دختر خانم معذب هستن و چون شما خیلی اصرار بر این بیرون رفتن ها دارید اینطور برخورد میکنن.پیشنهاد میکنم اگ براتون امکانپذیر هست بطور مستقیم از پدرو مادرشون اجازه بگیرید برا بیرون رفتن و یا لاقل باهاشون مطرح کنید شاید ممانعتی از جانب خانواده مثلا پدر یا برادرها وجود داشته باشه.(یا گاهی اطرافیان از روی حسادت یا کینه توزی گاهی راه برای ارتباط رو با حرفهای بیخود کم میکنن).امیدوارم همه تو زندگیشون احساس خوشبختی و آرامش داشته باشن

@Arhamsaraane
سلام در رابطه با #ارتباط_قبل_ازدواج
كه آقا مطرح كردن
انقدر شرايطشون و حرفاشون شبيه من بود كه فكر كردم طرف مقابل من اين متن رو نوشته تو کانال
من يه خانم هستم و دقيقا مثل شرايط ايشون با يكى اشنا شدم و همين مدت زمان هم هست كه ميگذره
و من هم دقيقا خيلي سرد رفتار ميكنم
اما جوابم به فرد مقابل تقريبا مثبته
اما چون براي اقا سوال شده كه چرا رفتار خانم سرده در مورد شخص بنده من چون ميترسم رفتار محبت آميز يا مشتاقانه نشون بدم و فرد فكر كنه دارم خودم رو تحميل ميكنم يا ممكنه بعدها بگه خودت قبول كردي. تو من رو دوست داشتى و ازين حرفا و يك مقدار هم خودم خجالت ميكشم كه اينم بي تاثير نيست،سعي ميكنم سرد رفتار كنم هرچند كه دلم نميخواد.اين دليل رفتار منه اما طرف مقابل اون اقا شايد دليل ديگه داشته باشن

@Arhamsaraane
سلام. در رابطه با آقایی که گفتن #ارتباط_قبل_ازدواج دارن من یه تجربه شخصی دارم. من قبل ازدواج با همسرم 4 سال رابطه داشتم و خانواده ها هم در جریان بودن منم مثل همین خانم سه سال اول با همسرم خیلی سرد برخورد میکردم و همیشه ایشون بودن که زنگ میزدن به من حتی بارها به من میگفتن اگه از روی اجبار با من هستی بگو یا میگفتن من فک میکنم داخل یه مرداب گیر افتادم که هر چی دست و پا میزنم به تو نزدیک بشم ولی دورتر میشم دلیل من برای این رفتارا حیای بیش از حد بود چون ایشون اولین پسری بودن که باهاشون رابطه داشتم و ارتباط ما فقط در حد تلفنی حرف زدن و یا هر چند ماهی بیرون رفتن بود هیچ عمل یا حرف ناسالمی بین ما نبود. فک میکردم اگه من بهشون زنگ بزنم با خودش بگه چقد پرویه که به این راحتی به من زنگ میزنه درصورتیکه همسرم اصلا از این فکرا نمی‌کرد تازه خیلی هم خوشحال میشد ولی خب بالاخره اون زمان من تحت تاثیر حرفای مشاورینی که گاهی مدرسه ما میومدن و مامانم که همیشه میگفتن سبک بازی درنیاری قرار میگرفتم و ضرر هم نکردم چون ما بعد 4 سال باهم ازدواج کردیم و یه پسر 2 ساله دارم همسرم هم عاشقانه دوستم داره و به مامانم گفته واقعا بهتون تبریک میگم به خاطر تربیت همچین دختری. اگه این خانم هم یکم سرد رفتار میکنن با توجه به اینکه میگین جوابشون مثبته پس بذارین به حساب شرم و حیا و خوشحال باشین که خانم پاک هستن واهل رابطه با هیچ پسری نبودن..

@Arhamsaraane
سلام. درباره #دانشگاه پیام میدم. دوست عزیز دانشگاه خوبه و کلی هم انرژی میگیری از اینکه داری کار مثبت انجام میدی و درس میخونی، ولی بعدش که فارغ التحصیل میشی میفهمی کارت بیهوده بوده چون کار نیس. اگه دنبال کار کردن و درآمدزایی برای کمک به همسرت هستی زبان انگلیسیتو تقویت کن و کلاس ورد و اکسل کامپیوتر برو. این دوموضوع بیشتر کمکت میکنه برای کار کردن و استقلال.
لطفا شوهرتو درک کن خیلی هزینه ها زیاد شده واقعا مردها تحت فشار هستن. اگر به بهانه دانشگاه میخوای شهری که خواهرت هست زندگی کنی به همسرت بگو من بخاطر تو از دانشگاه فعلا صرف نظر کردم توام بذار حداقل پیش خواهرم نباشم و منو شهر غریب نبر.

درباره #ازدواج_اجباری هم به دوست عزیزم پیشنهاد میکنم که به هیییییچ وجه قبول نکن و محکم وایسا. شاید سخت باشه ولی می ارزه چون میخوای یه عمرررر زندگی کنی، حداقل با فرد مورد علاقت ازدواج کن که سختی های زندگی و تلخی و شیرینی رو با عشقت بگذرونی.

درمورد #ارتباط_قبل_ازدواج هم آقای عزیز اگه نسبت به میل دختر به ازدواج با خودت مطمئن هستی، پس حتما دختر نمیخواد جوری رفتار کنه که شما فکرکنی سبک هست، ولی حتما علت رو جویا شو ببین چرا سرده، از نظر جنسی هم باید با هم صحبت کنید شاید کلا خانم سرد هستن

@Arhamsaraane
#ارتباط_قبل_ازدواج

باسلام
خدمت آقایی که از سردی نامزدشون گفتن
به نظر من برخورد قبل ازدواج ارتباط مستقیم بافرهنگ و تربیت خانواده ها داره

من هم قبل ازدواج سه ماه عقد نبودیم وبرای شناخت بیشتر بود اما من قبلش هیچ ارتباط عاطفی ازاین جنس رو تجربه نکرده بودم نه همکار آقا ، نه هم کلاسی آقا و نه حتی دوست پسر داشتم ،از یه خانواده مذهبی که نیم ساعت تاخیر تو رفت وآمد رو هم اطلاع میدادم.
زمانی که شوهرم میومد سر کار دنبالم که بریم بیرون من خجالت میکشیدم و چون ایشون تهران بود وکم همدیگه رو میدیدم اصلا قبل عقد نتونستیم دوتایی تفریح بریم یا کارهای مشابه .

تماس تلفنی زیاد داشتیم ولی من خجالت میکشیدم و بهتره بگم بلد نبودم جهت شناخت بهتر چه جوری حرف بزنم و فقط از کارهای روزمره حرف میزدیم و یه جمله ی عاشقانه یاحتی درمورد مسائل مهم زندگی نتونستیم صحبت کنیم .

واگر دوباره به اون زمان برگردم کمی امروزی تر برخورد میکنم و با اعتماد به نفس بیشتر در مورد چالش های زندگی حرف میزنم .

ولی علیرغم همه اینها به خیر گذشت و الان خوشبخت ترین زن دنیام ❤️

@Arhamsaraane
سلام درمورد بحث #خرجی #دانشگاه #ارتباط_قبل_ازدواج و بیشترهشتگهایی ک اینجاگذاشتین خواستم داستان زندگی خودموبگم ک چهاممکنه اتفاق بیوفته من توسن۱۶سالگی بامردی که ۱۲سال ازم بزرگتربود ازدواج کردم باهمسرم دوست بودم خانواده ای داشتم که محبت نمیکردن بهم ومنم این محبت خیلی توزندگیم کم حس میکردم درست ایشون ۱۲ سال از من بزرگتربودن اماتودوران دوستی به من گفتن که قصدشون ازدواج امامن جدی نمیگرفتم تااینکه اوایل شهریور ۹۱ بهشون گفتم ک اگرقصدت ازدواج تامدارس شروع نشده بایدبیای خواستگاری خونواده ایشون یک ماه اومدن رفتن پدرمادر من بخاطر سن کم من سن زیادایشون واین ک توقع خیلی خیلی بیشتری ازدامادداشتن خیلی سخت اجاره دادن دوماه جنگ ودعوا داشتیم ومنم چون میخواستم ازاون شرایط فرارکنم راضی بودم وبالاخره عقدکردیم۱سال عقد بودیم و هرروزم دعوامامانم خانواده همسرم روقبول نمیکرد هرروز میگفت طلاق بگیرو ارامش نداشتیم از یه طرفیم میگفت یاتابستون ۹۲ باید عروسی کنیوبری !اما درموردخرجی دوران عقد من پدرم روزانه مبلغی میداد بهم بابت مدرسه خرج کردن وخرید پوشاک واینا روهمش پدرم میداد اون زمان ک هنوز عقدنکرده بودم امامن همون زمان۱۴ _۱۵سالگیم پس انداز کردن بلدبودموپول داشتم تودوران عقدهمسرم صبح به صبح روزی ۵ تومن میداد که مبلغ زیادی بود توسال ۹۱ حتی اینم بگم تو سال ۹۰ که ماباهم دوست بودیم برام وسایل میخریدبعضی وقتام بهم پول میدادتوعقدم چیزی میخواستم میخرید وپولم میخواستم میدادهیچوقت نمیگفت برای چی میخوای/روز صحبت درمورد مراسم عروسی که همسرم میگفت اجاره بدین مدرسش تموم شه اجاره ندادن و اون روز تو خونه بحث ودعوا شدخانوادش رو بیرون کردن از خونه اونام دیگه تالار گرفته بودن به هرسختی تایم چیدن جاهاز رسیدخانواده ایشون نیومدن.حتی خونه ی ما که درحال ساخت اماآماده کامل نشده بود مادرم اصرار کرد که وسایل چیده شه چراچون فقط خانواده مادرپدرببینن کمادرم چه وسایلی خریده وبه نحوی پزبده من برای هیچکدوم از وسایل نرفته بودم فقط تو حرفام به رنگ وسایل اشاره کرده بودم که اونم نود%تازه حرف من نبودخیلی وسایل رو الان میبینم لازمه مادرم نخرید اما مثلن هواپزکه واقعا نمیشه استفاده کرد،خرید
.جهاز رو بردن روچیدن خانواده همسرم نیومدن.چیدن جهاز تاروز قبل عروسی طول کشید مادرم منو بیچاره کرد که چرا اونا نیومدن کمک حتی منو شب قبل عروسی که همه بچهاشونونوازش میکننواینا مادرم منوکتک زد !عروسی هم گرفته شدمن ۹ ماه نه سمت خانوادم رفتم نه اوناسراغم روگرفتن زنگ و اینا هیچی!من سال پیش دانشگاهی رو هم خوندم اما همسرم روزای اخر مدرسم بیکار شدیه دختر ۱۸سال که دوست داشت بره دانشگاه اما همسرم نذاشت چون هم بیکار بود اماشناخت درستی نداشت از من میترسیددرصورتی که دانشگاه شرط ضمن عقدمن بود توسال اول خرج زندگی با ایشون بود خدایی بهترین چیزاوگرون ترین خوراکی و وسایل شام بیرون میخرید یکسال بعدش من رفتم جایی سرکار و ایشونم دوباره درست شدکارش و رفت سرکار منم چون این مدت دستشون خالی شده بود پولم رو هم پس انداز میکردم هم برای خونه خرج میکردم تاالان که ۴ سال کار میکنم پولی به عنوان خرجی بهم نداده خیلی هم برای زندگی خرج کردم در صورتی که بگم ۴سال کار میکنم کل پس انداز خودم ۴ملیون هروقت پول دستش اومده بهم داده شده ۳ تومن یاحتی ۳۰۰ هزار تومن من ازاین که برای زندگی خرج میکنم خیلی خوشحالم تواین چندسال کاربرای خونه پرده وماشین ظرف شویی که حتی توجهازم بودم اما خراب از اب دراومدما پس دادیم به شرکت سامسونگ ک مامانم اون موقعه ۲ ملیون خریده بودو من چون همسرم بیکار شده بود اون دوملیون دادم بهش اماظرف شویی جدید رو۶ملیون باپول خودم خریدم ازهمسرم چیزی نگرفتم حتی شده که رفتیم بیرون من پول بستنی حساب کردم خیلی قناعت کردم خداروشکر الان همسرم شریکی یه ساختمونی رو خریده که الان درحال ساخت اونجاست اماباوجود این محبتایی که کردم شوهرم اخلاق و رفتارش باب میلم نیست خیلی رو اخلاقاش کار کردم و خیلیشاتونستم درست کنم واقعا از این لحاظ خوشحالم اماایشون آدمی نیست که منو ببره بیرونی جایی گردش منظورمه؛مسافرت علاقه ای ندارم اما تواین ۶ سال ۱بار باهم رفتیم مسافرت و مسافرتای دیگه خانوادش بودن درست خانواده خوبی داره که هوای منو دارن اماهمیشه گردشی جایی که قبلنا میرفتیم فقط باخوانوادش بود دوتایی بیرون رفتمون به یه بستنی خوردن ساده ختم شده و الان با این که تهران کلی جاداره اما فقط میریم همون یک جا واسه #بستنی خوردن!که به نظرم این درست نیست منی که این همه برای زندگی تلاش کردم همسرم واسه تفریح من قدمی برنمیداره وحتی جمعه وروزای تعطیل ازخواب ک بیدارمیشه یابادوستاش وقت میگذرونه یامیره سرکار به منم میگه بروبادوستات گردش من این مشکل باخانواده ی خودم داشتم اون ا اهل تفریح نبودن اما حتی اجازه تفریج با دوستام رو هم نمیدادن
ببخشیدطولانی بود
@Arhamsaraane
#ارتباط_بادوستان
سلام به همه.. درمورد پیام خواهر گلم ک‌گفتن عقد‌هستن‌و آخر‌هفته‌ها با دوستاشون میرن بیرون‌ میخوام نظرمو بگم.... عزیزم من هم خودم از‌ بچگی خیلی دوستای زیادی داشتم و‌ جمع دوستامو به همه چی ترجیح میدادم‌هم‌شوهرم خیلی‌ رفیقای‌ زیادی‌ داره و اهل معاشرته... اوایل عقدمون خیلی باهمه رابطه داشتیم و لذت میبردیم‌از دور‌همی اما از ی جایی به بعد دیدیم رفتار ما با رفتار دوستامون همیشه یکی نیست و گاهی به قول شما‌ دعوا میشه و اتفاقاتی میفته ک ما دوست نداریم..مثل همین شوخی کردن..یا مقایسه کردن.. کم کم به این‌نتیجه رسیدیم ک حریم‌زندگیمون خیلی با ارزش تر از این دورهمیاس.. ما باهم ازدواج کردیم ک رشد کنیم و عاقل تر بشیم و کامل تر بشیم.. نه اینکه بخاطر خوش گذرونی چارچوبامون رو زیر پا بذاریم‌و از چیزایی ک برامون‌مهمه بگذریم.. بخاطر همین خیییلییی روابطمون‌رو کم کردیم.الانم مثلا دو‌ماهی ی بار‌ یا بیشتر شرکت میکنیم توی این جمع‌ها..اما تفاوتش اینه ک وقتی اونا دیر به دیر‌مارو‌میبینن خیلی با‌احترام‌تر‌ باهامون رفتار‌میکنن و حرمت های بینمون حفظ میشه و از همدیگه تاثیر هم نمیگیریم.. عزیزدلم شما الان‌عقدی.. مهم ترین مسئله زندگیت و دغدغه الانت باید پایه سازی روابط زناشوییت و‌استحکام زندگیت باشه.برای خوش گذرونی همیشه وقت هست.. سعی کن اولویتت روابط ۲نفره باشه.. خوش گذرونیات رو‌۲ نفره برنامه ریزی کن ازشوهرت‌توی این دوران لذت ببر. هییییییچ آدمی ارزش نداره‌که‌تو با شوهرت دعوا کنی و‌رابطت با‌شوهرت‌بخاطرش بد‌بشه..
پس‌ سعی‌کن ارتباطت رو با‌کسی ک ذررره ای‌ روی زندگیت‌تاثیر منفی‌داره به‌حداقل برسونی.. و‌از‌من میشنوی اینو‌با‌شوهرت‌مطرح نکن و با سیاست و‌زنونگی ازین‌ جمعتون دوری کن با‌بهونه‌های‌قشنگ و جایگزینی های‌ خیلی‌شیرین‌تر‌ که ی وقت‌خدای نکرده‌ شوهرت‌ فکر‌ نکنه میخوای محدودش کنی و از‌ دوستاش دورش کنی چون ممکنه جبهه بگیره و ناراحتی پیش بیاد...... ی نکته دیگه اینکه‌زیاده‌روی توی ارتباط (با هررررر کسی ک فکرشو بکنی حتی خواهر برادرا) مرگ اون‌رابطه‌رو‌ به دنبال‌داره... حتما تعادل داشته باشین توی‌رابطه.. امیدوارم که این تجربه من به دردتون بخوره 😍الهی که همه خوشبخت باشن‌ ❤️
#ارتباط_بادوستان
سلام به همه.. درمورد پیام خواهر گلم ک‌گفتن عقد‌هستن‌و آخر‌هفته‌ها با دوستاشون میرن بیرون‌ میخوام نظرمو بگم.... عزیزم من هم خودم از‌ بچگی خیلی دوستای زیادی داشتم و‌ جمع دوستامو به همه چی ترجیح میدادم‌هم‌شوهرم خیلی‌ رفیقای‌ زیادی‌ داره و اهل معاشرته... اوایل عقدمون خیلی باهمه رابطه داشتیم و لذت میبردیم‌از دور‌همی اما از ی جایی به بعد دیدیم رفتار ما با رفتار دوستامون همیشه یکی نیست و گاهی به قول شما‌ دعوا میشه و اتفاقاتی میفته ک ما دوست نداریم..مثل همین شوخی کردن..یا مقایسه کردن.. کم کم به این‌نتیجه رسیدیم ک حریم‌زندگیمون خیلی با ارزش تر از این دورهمیاس.. ما باهم ازدواج کردیم ک رشد کنیم و عاقل تر بشیم و کامل تر بشیم.. نه اینکه بخاطر خوش گذرونی چارچوبامون رو زیر پا بذاریم‌و از چیزایی ک برامون‌مهمه بگذریم.. بخاطر همین خیییلییی روابطمون‌رو کم کردیم.الانم مثلا دو‌ماهی ی بار‌ یا بیشتر شرکت میکنیم توی این جمع‌ها..اما تفاوتش اینه ک وقتی اونا دیر به دیر‌مارو‌میبینن خیلی با‌احترام‌تر‌ باهامون رفتار‌میکنن و حرمت های بینمون حفظ میشه و از همدیگه تاثیر هم نمیگیریم.. عزیزدلم شما الان‌عقدی.. مهم ترین مسئله زندگیت و دغدغه الانت باید پایه سازی روابط زناشوییت و‌استحکام زندگیت باشه.برای خوش گذرونی همیشه وقت هست.. سعی کن اولویتت روابط ۲نفره باشه.. خوش گذرونیات رو‌۲ نفره برنامه ریزی کن ازشوهرت‌توی این دوران لذت ببر. هییییییچ آدمی ارزش نداره‌که‌تو با شوهرت دعوا کنی و‌رابطت با‌شوهرت‌بخاطرش بد‌بشه..
پس‌ سعی‌کن ارتباطت رو با‌کسی ک ذررره ای‌ روی زندگیت‌تاثیر منفی‌داره به‌حداقل برسونی.. و‌از‌من میشنوی اینو‌با‌شوهرت‌مطرح نکن و با سیاست و‌زنونگی ازین‌ جمعتون دوری کن با‌بهونه‌های‌قشنگ و جایگزینی های‌ خیلی‌شیرین‌تر‌ که ی وقت‌خدای نکرده‌ شوهرت‌ فکر‌ نکنه میخوای محدودش کنی و از‌ دوستاش دورش کنی چون ممکنه جبهه بگیره و ناراحتی پیش بیاد...... ی نکته دیگه اینکه‌زیاده‌روی توی ارتباط (با هررررر کسی ک فکرشو بکنی حتی خواهر برادرا) مرگ اون‌رابطه‌رو‌ به دنبال‌داره... حتما تعادل داشته باشین توی‌رابطه.. امیدوارم که این تجربه من به دردتون بخوره 😍الهی که همه خوشبخت باشن‌ ❤️
#مهم
#نحوه_صحبت_با_همسر
💑همسران موفق💑

🔵١)خود را #مشتاق_شنیدن نشان دهید

با جان و دل به صحبت های طرف مقابل گوش دهید. اشتیاق خود را برای شنیدن صحبت هایش به او بفهمانید. اگر همسرتان نشسته است، شما نیز بنشینید. اگر ایستاده است، شما نیز بایستید، به طرف او برگردید و با او همراه باشید و به او این حس را منتقل کنید که در دسترس و پذیرا هستید. اشتیاق شما در گوش دادن به صحبت های طرف مقابل باعث احساس امنیت و آرامش در او خواهد شد و او راحت تر با شما صحبت خواهد کرد.

🔴٢)حذف عوامل #مزاحم_محیطی

لطفا وقتی با هم صحبت می کنید تا حد امکان مزاحم های محیطی مانند تلویزیون، رادیو و حتی گوشی تان را خاموش کنید. اگر شرایط محیطی فراهم نبود، صحبت های تان را به زمان دیگری موکول کنید.

🔵٣)حفظ #ارتباط_چشمی با گوینده مهمترین ابزار ارتباطی در صورت شما قرار دارد: چشم هایتان. سعی کنید هنگام صحبت کردن به همسرتان نگاه کنید. یادتان نرود که گوش دادن فقط شنیدن نیست. بنابراین، در حین گفت و گو به نگاه هایتان هم دقت کنید.

🔴۴- دقت در #رفتارهای_غیرکلامی
همسر شما فقط با لب هایش با شما صحبت نمی کند. حواستان باشد هنگام گوش دادن دقیق به رفتارهای غیرکلامی طرف مقابل توجه کنید. مثلا به حالات چهره، دست ها و حتی تنفس او توجه کنید. به لحن صحبت و صدایش دقت کنید. دقت کردن در رفتارهای غیرکلامی همسرتان باعث می شود بهتر و راحت تر او را بشنوید و #درک_کنید.
@Hamsaraane
#ارتباط-با-خانواده-همسر

بنظر من بهترین کار اینه خود واقعیت باشی و تو جمع خونواده همسر هم همونطوری که همیشه هستی رفتار کنی.من به شخصه مخالف قربون صدقه های الکی و چاپلوسانه ام‌ . یا اینکه در ظاهر با خونواده همسرت خیلییی گرم و صمیمی بگیری و پشت سرشون بدشونو بگی. بنظرم خود واقعی هرکس بعلاوه چاشنی احترام،از هرچیزی با ارزش تره.
بعضیا میگن باید مادرشوهرتو مثله مادر خودت دوست داشته باشی!خب این بی منطق ترین درخواستیه که میشه از یک نفر داشت. بنظرم همون مادرشوهر هم این انتظارو از عروسش نداره فقط انتظار داره احترامشو همیشه رعایت کنه.با همین فرمول ساده خیلی خوب تو دل خونواده همسر جا باز میکنی🌻

@ArHamsaraane
#ارتباط_با_خانواده_همسر
سلام
خدا قوت
اول خواستم یه تشکر بکنم برای بحث جدیدی که شروع کردید واقعا الان دغدغه است برای ماهایی که عقد کرده‌ایم
من یک ساله که عقدم و ان شاءالله اواسط آبان عروسیمونه
تا الان هیچ مشکلی با خانواده همسرم نداشتم همیشه رفت و آمدها و ارتباط ها به اندازه و متعادل بوده و احترام بینمون حفظ شده و واقعا من رو مثل دختر خودشون میدونن
ولی چیزی که هست اینه که حدود ۱ سال و نیم یا دوسال دیگه خونه‌شون ساخته میشه و ما باید با خانواده همسرم تو یه ساختمون زندگی کنیم و خیلی برام دغدغه شده که این روابط وقتی قراره نزدیک باشیم باید به چه صورت باشه؟
اصلا تغییری باید بکنه یا نه؟ یا چه چیزهایی باید رعایت بشه که بعدا مشکلی پیش نیاد
ممنون میشم راهنماییم کنید

@ArHamsaraane
#ارتباط_با_خانواده_همسر
سلام سحر جان
منم میخوام تجربمو بگم
من همون خانومیم که یه بار پیام فرستادم که تعادلو نگه دارید و گفتم با جاریم دو هفته یه بار میرم خونه مادرشوهرم و چقد باهام سرد شده بودن.

امیدوارم تجربم ب درد همه بخوره و دعامون کنن.

خب خب
من خیلیییی چالش داشتم توی این یک سال و نیم عقدم.

انقد دوست داشتم با خانواده شوهرم یه رابطه خوب و منطقی داشته باشم و تا همین یک ماه پیش هم درگیرش بودم تا الحمدلله راهشو فهمیدم.

خانومای عزیز
فقططط سعی کنید خودتون باشید. سیاست بازی و محل گذاشتن و نذاشتنایی که توی وجودتون نیست فقط باعث میشه شخصیت واقعیتونو فراموش کنید.
الان من یاد گرفتم دیگه خودم باشم.
وقتی ناراحت میشم واقعا ناراحتم
ولی
سعی میکنم احتراما حفظ شه.
من شدیدااا ادم برونگراییم و الانم که میرم اونجا شوخی میکنم با احترام. میخندم با احترام.
توی وجودم اینه که به ادما محبت کنم. اصن ازین کار لذت میبرم. الانم از مادرشوهرم تشکر میکنم میگم مامان ممنونم که همسر منو به دنیا اوردید. مرسی که نه ماه توی شکمتون حملش کردید.
اصن به این نتیجه رسیدم محبت واقعا روی ادما اثر داره. محبت واقعی البته. واقعا وقتی محبت میکنم زبونم و دلم یکیه.
سعی کردم کینه به دل نگیرم. ناراحتم که بشم اروم مثلا میگم مامان مثلا شما منو دوست ندارید که فلان چیزو واسم انجام ندادین؟ بعد مادرشوهرمم مثلا میگ نه مثلا واقعا اون موقع دستمون تنگ بود. منم قبول میکنم و خوشحال میشم که واقعا میبینم به فکرم بودن و همین باعث میشه جلوی فکرای غلطم گرفته بشه‌.
به مادرشوهرم پیام میدم گاهی اوقات و مثلا میگم دلتنگتونم. دلتنگ واقعی. حال پدرشوهرمو میپرسم.
زنگ میزنم بهشون.
خوشحالشون میکنم.
اصن دیگه کاری ندارم چقد اونا میخوان برای من کاری انجام بدن.
حد تعادل خوبه ولی به نظرم بهترین چیزی که یاد گرفتم اینه که خودم باشم.
ادما سنگ هم که باشن بالاخره محبت روشون اثر میذاره.
نمیگم برید چقد کار کنید و ظرفارو بشورید و ...
نه
حد تعادلو رعایت کنید ولی کمک کنید.
من خودم وقتی مهمون داشته باشن از بعد از ظهرش میرم کمک. کمک میکنم بهشون برای خدا.

عزیزای من
واقعا زبونه دیگ،بچرخونیدش.
کدوم مادرشوهر پدر شوهری هستن که دلشون نخواد ازشون تشکر بشه و تعریف بشه‌
الان زمانه ایه که همه به محبت نیاز دارن.
بعضیا خیلی اذیت شدن
منم خودم گاهی خیلی اذیت شدم از کارایی که در حقم شده یا نشده...
ولی ریختم دور
باورتون نمیشه چقد ذهنم اروم شده.
اصن شما فک نکنید مادرشوهرتونه. منظورم این نیست که برید رازاتونو بگید. منظورم این نیست که عین مادر خودتون باشید باهاشون.
ولی میگم عین مامان خودتون بهشون محبت کنید و احترام بذارید. شک نکنید جواب میگیرید‌. شاید زود جواب نده ولی بالاخره نتیجه میگیرید.
لااقل اینه که خدا میبینه.
کم کمش اینه که شما اروم میشید.
اصن غیر ممکنه محبت کنید و محبت تو دلشون نیاد. حتی اگه بهتون نگن بازم علاقه شما تو دلشونه.
حالا بعضی از مادرشوهرا عروساشونو خیلی اذیت کردن.
میفهمم خیلی سخته...
دعا کنید خدا هدایتشون کنه.
دعا تهش اثرشو میذاره و شمارو هم اروم میکنه‌‌.

اصلا ربطی به مادرشوهر عروس بودن نداره‌. مثل ادما که خوب و بد دارن‌ حالا همون خوب و بدا عروس میشن و گاهی مادرشوهر.

سعی کنید یه چیزی براشون ببرید‌.واقعا بهشون بگید مثلا مامان فلان چیزو شوهرم برام انجام داده از شما و بابا یاد گرفته انقد که شما خوبید و کمکش کردید. باور کنید دلشون اروم میشه. اخه پدر مادر چی میخوان جز احترام و توجه.
اونا سنشون بالا رفته‌. ادم سنش ک بالا میره حساس تر میشه.
بهشون توجه کنید.
انقد نشینید فک کنید و برنامه بچینید که بهشون اسیب بزنید و زمینشون بزنید‌.کلا برنامه نریزید.

راستی خیلی حواستون باشه. این یه توصیه خواهرانه س. جلوی چه خانواده خودتون چه همسرتون، به همسرتون تا حد ممکن احترام بذارید ولی محبت خیر.
هی نگید شوهرم این کارو کرد اونو خرید و ... خب مادره، دلش میسوزه حتی شاید اگه بهتون نگه، تو دلش فک میکنه من اینهمه مثلا زحمت پسرمو کشیدم یه گل برای من نگرفت ولی برای خانومش...
نمیگم فکر درستیه ولی به هر حال ما خودمونم مادر بشیم دوست داریم بچمون یه ذره هم حواسش به ما باشه.

اگ چیزی راج به همسرتون بهتون گفتن دلداریشون بدید و ارومشون کنید.ب خدا مادرشوهرا همین چیزا رو میخوان.
مریض میشن زنگ بزنید. ی تلفن که هزینه ای نداره.
زنگ بزنید بگید مامان نگرانتون شدم.
سیاست بازی نکنید. خدا میبینه و حواسش هست.
زنگ بزنید به پدرشوهرتون. به خواهرشوهرتون
باور کنید بالاخره نتیجه شو میبینید.
واقعا از محبت خارها گل میشود.
سلام.برقراری #ارتباط جنسی هر خانواده ای هر منطقه و شهری یک رسمی دارن اینجا سمت ما حتی سکس دوران دوستیش رو هم خیلی راحت انجام میدن و یک چیز عادی هست.
من خودم حتی قبل همسرم سکس داشتم ولی بهش گفتم سکس نداشتم چون ارتجاعی ام.
یه هفته بعد دوستیمون رفتیم سفر ولی من حتی با اینکه موقعیت داشتیم ولی پیشش نخابیدم حتی بعد هم توی خونه تنها شدیم هیچ کاری حتی بوس نکردیم. بعد ۳ماه من رفتم بغلش یکم شیطونی کردیم بعد بهم گفت من فکر میکردم تو سرد مزاجی که سمت من نمیای ولی تو از من هات تری ولی جلو خودتو میگیری. ببخشید طولانی شد الانم این پسر خاستگارمه برام دعا کنید پدرش راضی نیست چون اختلاف طبقاتی داریم. ولی هنوز میگه میزارم بعد محرمیت کار اصلی رو انجام میدیم. واقعا دختر ها اگه کسی واقعا شما رو میخاد صبر میکنه لذتش برای بعد عقد باشه گول حرفای عشق و عاشقی رو نخورید.

@ArHamsaraane
سلام، روزتون بخیر
#ارتباط_با_خانواده_همسر
#رفتار
#ساختن_رابطه

من9ماهه که نامزد و عقدم، دوتا خواهرگل بزرگتر از خودم دارم که متاهل هستن، اونا همیشه از تجاربشون میگن و منم ازین تجربه ها استفاده میکنم
تا به امروز که راهنماییم کردن مشکلی برامون پیش نیومده، اونا چندتا اصل کلی رو بم یاد دادن و منم همیشه حواسم به اینا هست

1:رفت و امد باید محدود و هفته ای یک یا دوبار اونم با حضور همسر باشه(من به شخصه همیشه منتظر میمونم دعوتم کنن، بدون دعوت پیش نیومده برم)

2:احترام حفظ کنم، حتی بیش از احترامی که به پدر و مادر خودم میذارم(چون احترام، احترام میاره)

3:هیچوقت هیچوقت وهیچوقت بدگویی کسیو جلو خانواده همسرتون حتی خانواده خودتون نکنین

4:اگر راجع به موضوعی که بهتون مربوط نیست ازتون نظر خواستن جسته و گریخته جواب بدید، هیچوقت نظر قطعی ندیدن

5:درحضور خانواده همسرتون با نهایت احترام و کمال با همسرتون رفتار و صحبت کنید

6:اگر راجع به پوشش و کارایی که تنها به خودتون مربوطه نظر دادن سعی کنین چیزی نگین،مدتی بعد که با همسرتون تنها شدین راجع بهش صحبت کنین و به توافق برسین

7:وقتی به مهمونی خونه پدرشوهرتون دعوت میشین نهایت کمک کردنتون پذیرایی توی جمع اونم فقط دومورد باشه(مثلا چای و شیرینی رو شما ببرین)هیچوقت پشت دیوارها و توی اشپزخونه کار نکنین

8:همیشه آراسته و مرتب باشین

9:از شوخی و گفتن رازاتون و خوب یا بد بودن ارتباطتون با افراد دیگه پرهیز کنید

10:از همسرتون به اندازه تعریف و تمجید کنید(هم در حضور خانواده خودتون و هم خانواده همسرتون )

11:اگر مشکلی برای شما و همسرتون پیش اومد هرچند کوچک یا بزرگ باید بین شما دونفر حل بشه، هیچوقت اونو برای خانواده هاتون تعریف نکنید چون خواه ناخواه روی دید و نگرش خانواده ها نسبت به طرف مقابل تاثیر میذاره

اینها مواردی بود که به من گوشزد میشن
امیدوارم همیشه در کنار هم خوشحال و خوشبخت باشین🌹🌹🌹
#ارتباط_با_خانواده_همسر

سلام به سحربانو و اعضای گل،
من 30 سالمه و ده سال هست که ازدواج کردم میتونم بگم‌ توی این ده سال از اونجایی که بین خانواده ی من و همسرم خیلی اختلاف فرهنگی و مذهبی هست واقعا خوشحالم با تدبیر و کار درست تونستم موفق باشم تو روابطم.البته که مامانم وقتی میزان تفاوت رو دید دوست نداشت با چنین خانواده ای وصلت کنیم اما من و همسرم به حدی عاشق هم بودیم و مناسب هم بودیم و مامانم دید که همسرم متفاوت با خانواده ش هست که رضایت داد و ما ازدواج کردیم.

.همسر من دوتا خواهر داره و تک پسره.از اون اول بخاطر اینکه من مانتویی بودم و اونا حجابشون چادر بود یه جبهه ی خاصی داشتن و هرچیزی رو تبدیل به تیکه و طعنه میکردن اما من هیچوقت جواب حرفاشونو نمیدادم و خودمو میزدم به اون راه و محبت میکردم بعد از چند سال کم‌کم خواهرها بهم نزدیک شدن و الان جز صمیمی ترین دوستانم هستن و بابت رفتارهای چند سال اول مفصل ازم‌ عذرخواهی و جبران خسارت کردن البته الان خودشون هم حجابشون چادر نیست شاید یجورایی درکم کردن اما اعتراف کردن که اون وقتا انقدر مامانشون با خاله ها پشت من غیبت میکردن که اینا ناخوداگاه فکر میکردن باید بامن لج باشن.

.مادر همسرم زن خوبیه اما خب شدیدا میتونه با حرفاش و طعنه هاش نابود کنه روح ادم رو!!در تمام‌ این سالها تا حدود 5 سال پیش من هیچوقت جواب حرفاشو ندادم گذاشتم خوب خودش و اطرافیانش منو بشناسن و میزان شعور و ادبم رو بسنجن اما از پنج سال پیش یه روز باهاش صحبت کردم و گفتم که من و شما میتونیم باهم حرف بزنیم وقتی چیزی میشه و میتونیم مثل دوتا ادم بافرهنگ گفتگو کنیم و مادر همسرم‌ هم استقبال کرد.الان نمیتونم بگم‌ کامل درست شده اما درِ گفتگو رو باهاش باز کردم و نتیجه ی سالها سکوت و ادب به خرج دادنم اینه که هزارجا پشت سرم‌ گفته قسم‌ میخورم که مثلا sh یک ذره بدجنسی تو وجودش نداره و خیلی با ادب و با نزاکته و ذاتش درسته.(ما خیلی سر مسائل مالی و حمایت توسط خانواده ی همسرم دستمون تو پوست گذاشته شد و رکب خوردیم اما من تغییر رفتار ندادم)

.الانم گاهی وقتی من و خواهرای همسرم داریم شوخی ای میکنیم یا تبادل نظر میکنیم پدر یا مادر همسرم با موضع یه تیکه ای چیزی میندازن ولی من با خنده و شوخی مثلا میگم بابا جون جدی نگیرید داریم شوخی میکنیم و ایشون هم دقیقا میفهمه من منظورم چیه(قبلنا حتی همینم نمیگفتم.اما الان‌حس میکنم بعد اینهمه سال دیگه بهشون ثابت شدم دیگه میدونن من چیزی نمیگم و اگه بگم‌ ینی واقعا ناراحت شدم یا حرفشون اضافه بوده و تو چیزی که بهشون مربوط نبوده دخالت کردن)

.در کل دوستان نظر شخصیم اینه که تا اونجایی که میتونید به خانواده ی همسرتون احترام بزارید گاهی در قالب نقل قول یا به در بگی دیوار بشنوه بهشون بفهمونید اگر سکوت میکنید یا اعتراض نمیکنید بخاطر ادب و تربیت خانوادگیتونه.
اگر‌میخواید محبت کنید بکنید اما بعد یه مدت دست نگه دارید اگر دیدین جوابی یا محبتی دریافت نمیکنید محبتتون رو کم‌ کنید تا قدرش دونسته شه.
.جلوی خانواده ی همسرتون اصلا با همسرتون حتی یه جروبحث ساده نکنید چون بدجور به ضررتون‌ میشه و خانواده اگه بی جنبه باشن روشون زیاد میشه واسه دخالت و امر و نهی.
.به همسرتون بسپرید که جلوی خانواده ش به شما احترام بزاره چون ناخوداگاه به اونا هم القا میشه که باید به شما احترام بزارن این خیلییییییی تاثیر داره به چشم دیدم.

امیدوارم‌ همیشه ارامش داشته باشید و حال دلتون خوب باشه.
,sh
#ارتباط_با_خانواده_همسر

سلام به سحربانو و اعضای گل،
من 30 سالمه و ده سال هست که ازدواج کردم میتونم بگم‌ توی این ده سال از اونجایی که بین خانواده ی من و همسرم خیلی اختلاف فرهنگی و مذهبی هست واقعا خوشحالم با تدبیر و کار درست تونستم موفق باشم تو روابطم.البته که مامانم وقتی میزان تفاوت رو دید دوست نداشت با چنین خانواده ای وصلت کنیم اما من و همسرم به حدی عاشق هم بودیم و مناسب هم بودیم و مامانم دید که همسرم متفاوت با خانواده ش هست که رضایت داد و ما ازدواج کردیم.

.همسر من دوتا خواهر داره و تک پسره.از اون اول بخاطر اینکه من مانتویی بودم و اونا حجابشون چادر بود یه جبهه ی خاصی داشتن و هرچیزی رو تبدیل به تیکه و طعنه میکردن اما من هیچوقت جواب حرفاشونو نمیدادم و خودمو میزدم به اون راه و محبت میکردم بعد از چند سال کم‌کم خواهرها بهم نزدیک شدن و الان جز صمیمی ترین دوستانم هستن و بابت رفتارهای چند سال اول مفصل ازم‌ عذرخواهی و جبران خسارت کردن البته الان خودشون هم حجابشون چادر نیست شاید یجورایی درکم کردن اما اعتراف کردن که اون وقتا انقدر مامانشون با خاله ها پشت من غیبت میکردن که اینا ناخوداگاه فکر میکردن باید بامن لج باشن.

.مادر همسرم زن خوبیه اما خب شدیدا میتونه با حرفاش و طعنه هاش نابود کنه روح ادم رو!!در تمام‌ این سالها تا حدود 5 سال پیش من هیچوقت جواب حرفاشو ندادم گذاشتم خوب خودش و اطرافیانش منو بشناسن و میزان شعور و ادبم رو بسنجن اما از پنج سال پیش یه روز باهاش صحبت کردم و گفتم که من و شما میتونیم باهم حرف بزنیم وقتی چیزی میشه و میتونیم مثل دوتا ادم بافرهنگ گفتگو کنیم و مادر همسرم‌ هم استقبال کرد.الان نمیتونم بگم‌ کامل درست شده اما درِ گفتگو رو باهاش باز کردم و نتیجه ی سالها سکوت و ادب به خرج دادنم اینه که هزارجا پشت سرم‌ گفته قسم‌ میخورم که مثلا sh یک ذره بدجنسی تو وجودش نداره و خیلی با ادب و با نزاکته و ذاتش درسته.(ما خیلی سر مسائل مالی و حمایت توسط خانواده ی همسرم دستمون تو پوست گذاشته شد و رکب خوردیم اما من تغییر رفتار ندادم)

.الانم گاهی وقتی من و خواهرای همسرم داریم شوخی ای میکنیم یا تبادل نظر میکنیم پدر یا مادر همسرم با موضع یه تیکه ای چیزی میندازن ولی من با خنده و شوخی مثلا میگم بابا جون جدی نگیرید داریم شوخی میکنیم و ایشون هم دقیقا میفهمه من منظورم چیه(قبلنا حتی همینم نمیگفتم.اما الان‌حس میکنم بعد اینهمه سال دیگه بهشون ثابت شدم دیگه میدونن من چیزی نمیگم و اگه بگم‌ ینی واقعا ناراحت شدم یا حرفشون اضافه بوده و تو چیزی که بهشون مربوط نبوده دخالت کردن)

.در کل دوستان نظر شخصیم اینه که تا اونجایی که میتونید به خانواده ی همسرتون احترام بزارید گاهی در قالب نقل قول یا به در بگی دیوار بشنوه بهشون بفهمونید اگر سکوت میکنید یا اعتراض نمیکنید بخاطر ادب و تربیت خانوادگیتونه.
اگر‌میخواید محبت کنید بکنید اما بعد یه مدت دست نگه دارید اگر دیدین جوابی یا محبتی دریافت نمیکنید محبتتون رو کم‌ کنید تا قدرش دونسته شه.
.جلوی خانواده ی همسرتون اصلا با همسرتون حتی یه جروبحث ساده نکنید چون بدجور به ضررتون‌ میشه و خانواده اگه بی جنبه باشن روشون زیاد میشه واسه دخالت و امر و نهی.
.به همسرتون بسپرید که جلوی خانواده ش به شما احترام بزاره چون ناخوداگاه به اونا هم القا میشه که باید به شما احترام بزارن این خیلییییییی تاثیر داره به چشم دیدم.

امیدوارم‌ همیشه ارامش داشته باشید و حال دلتون خوب باشه.
,sh
#آموزنده #ارتباط #دوست_پسر

پسری که قصد واقعی #ازدواج دارد و نمی‌خواهد شما را معطل خود کند، ٣ویژگی یا ٣پیش شرط را داراست:

(١) اولین شرط این است که یک پسر، شرایط ازدواج را داشته باشد. پسری که سن و سال پایینی دارد یا این‌که شاغل نیست و هیچ برنامه‌ریزی شغلی برای خود ندارد، طبیعتاً باید روی صلاحیت او و به جا بودن درخواستش برای ازدواج شک کنید.
(٢) شرط دوم این است که وقتی با کسی وارد رابطه‌ی عاطفی می‌شوید، باید از ابتدا #هدف این رابطه مشخص باشد. پسرانی که نیت ازدواج دارند، با پیشنهاد ازدواج جلو می‌آیند و از شما می‌خواهند که تا مدتی همدیگر را با یا بدون اطلاع خانواده‌ها بشناسید. اما اگر #رابطه، با پیشنهاد ازدواج شروع نشد، شما باید تا حداکثر یک ماه بعد از شروع رابطه از او بپرسید که برای آینده‌اش چه برنامه‌ای دارد. #فکر می‌کند آینده‌ی رابطه‌ی شما به کجا می‌رسد و اگر پاسخ، چیزی جز ازدواج بود، بدانید که این رابطه نافرجام است. اما ممکن است طرف مقابل شما، پاسخی دوپهلو بدهد و تصمیم‌گیری را برای شما دشوار کند. مثلاً بگوید #دوست دارم با تو ازدواج کنم اما شرایطش را ندارم. در این صورت، باید بپرسید چه شرایطی نیاز دارد و فکر می‌کند این شرایط فراهم شدنی است یا نه؛ یا بگویید برای محقق شدن این شرایط چه کارهایی کرده یا می‌کند. اگر برنامه‌ی روشنی نداشت باز هم باید بدانید که این رابطه سرانجامی ندارد. قبل از آن که رابطه‌تان طولانی‌تر شود، به او بگویید که تا زمان فراهم شدن شرایط، بهتر است از همدیگر جدا شوید و در این گفته و تصمیمِ خود قاطع باشید. این‌جاست که پسر، به فکر می‌افتد و اگر واقعاً خواهان ازدواج با شما باشد، تلاشش را برای حفظ شما و مهیا‌کردن شرایط می‌کند و در غیر این صورت، همچنان رویه‌ی سابقش را ادامه می‌دهد. پس می‌بینید که صرفاً مطرح‌کردن پیشنهاد ازدواج به معنی واقعی بودن قصد یک پسر در ازدواج با شما نیست.
(٣) شرط سوم این است که او شما را به خانواده‌اش معرفی می‌کند، درباره‌ی شما به آن‌ها اطلاع می‌دهد و می‌گوید که در حال شناخت شما برای ازدواج است. اگر دو سه ماه از رابطه‌تان گذشت اما او درباره‌ی شما به خانواده‌اش چیزی نگفت، بدانید که قصد ازدواج با شما را ندارد.
.
.
کپی پیست از یک وبسایت معتبر روانشناسی شاید بدردتون بخوره.
#آرمین

@ArHamsaraane