تجربه های خوب_همسران موفق
10.2K subscribers
608 photos
163 videos
32 files
463 links
سلب مسئولیت»نظرات مطرح شده به هیچ عنوان به کریتور و ادمین مربوط نیست.

تجربه ونظرات اعضا بدون ذكر نام
بهترين راه برای شناخت و درك همسران از خواسته های همدیگر
گرفتن پیام:
https://tttttt.me/HarfBeManBOT?start=NjY3NzYzMjE
Download Telegram
سلام خدمت ادمین عزیز
#ازدواج_اجباری
چند وقتی هست عضو کانال عالیتون هستم و تشکر میکنم بابت زحماتتون
من دختر مجرد ۱۸ ساله ساکن تبریز هستم. مشکلی که دارم شاید بدتر از مشکل خیلیاتون باشه.😔😔😔 خیلیا رو دیدم تو این مدت مشکلشون نخریدن طلا یا پول ماهانه یا جهیزیه یا چیزای دیگه بوده من به همشون میگم خوشبحالتون این مشکلاتو دارید اما در عوض یه عمر در آغوش کسی که دوستش دارین خواهید بود.
اما مشکل من چیه؟ من خواستگار زیاد دارم هر کی میاد پدر مادرم با بهانه زوده براش رد میکنن منم با این کارشون موافقم چون عجله ندارم. اما مشکل اونجاس که بدون اینکه من باخبر باشم از بچگی قول منو ب پسر داییم دادن به قول خودشون اسم گذاشتن. الانم هی میان صحبت کنن پدر و مادر و داداشامم راضی هستند اما من از پسر داییم متنفرم و اگه بگن تو دنیا از کی بیشتر بدت میاد اونو میگم.😭😭😭 چند ساله همش میان و من میگم نه و کوتاه نمیام. تا چند روز پیش که منو دید و بهم گفت چرا قبول نمیکنی گفتم ازت متنفرم برو دیگه نیا کلی هم بحثمون شد اونم با خنده میگفت آخر میگیرمت.😔😔😔 متاسفانه خیلی پر رو هستش از کم رویی من سو استفاده میکنه و پشتش به پدر و مادرم گرمه که راضین اما من هیچکسو ندارم پشتم باشه هیچ علاقه ای هم بهش ندارم و رابطه ای که شروعش با بحث و دعوا باشه آخرش واضحه نیازی به گفتن من نداره. مطمئن هستم که به مرور زمان هم علاقه ای بهش ایجاد نمیشه چون من حس تنفر دارم ازش و اصلا و تحت هیچ شرایطی خوشم نمیاد ازش و تمام معیارهایی که توی ذهنم از همسرم دارم اون دقیقا برعکسشونه. تو این سن و شرایط حساس به خاطر این موضوع از درس و کنکور و زندگیم افتادم خواهش میکنم کسایی که میتونن راهنماییم کنن (فقط نگین قبول کن همه چی درست میشه چون امکان نداره قبول کنم و یه عمر مجرد موندن رو به اون ترجیح میدم) کسایی هم که نظری ندارن دعا کنن برام. ببخشید طولانی شد🙏🙏🙏
#ازدواج_اجباری
#ازدواج_اجباری
باسلام من ۲۷ سالمه و دو ساله ازدواج کردم
دوست عزیزم ک از ازدواج اجباری گفتی منم دقیقا توی سن ۱۸ سالگی زمانی ک باید تایم برای کنکور و درس میذاشتم دچار همین مشکل شدم یه خاستگار داشتم ک پدر و مادرم فوق العاده قبولش داشتن و از طرف منم جواب مثبت بهش دادن منم توی اون سن اصلا ب ازدواج فکر نمیکردم و حتی وقتی با پسره دعوام میشد میگفتم من اصلا از همه پسرا متنفرم ولی اون دست بر دار نبود تا اینکه ب اجبار ما برای یه مدت کوتاه نامزد شدیم یعنی زندگی برام جهنم بود اما بازم من دست نکشیدم گفتم هرجور شده نمیذارم اسمش بره داخل شناسنامم همین کارو هم کردم اونقد ازش عیب و ایراد پیدا کردم و ب خانوادم ثابت کردم این اقا اون چیزی نیست ک فکر میکنن خلاصه بعد دوماه همه چی تموم شد من نفس راحت کشیدم
درسمو خوندمو توی سن ۲۵ سالگی ازدواج کردم خیلیم از همسرم راضیم خداروشکر واقعا عاشقانه دوسش دارم
دوست عزیزم ب هیچ وجه قبول نکن ازدواج اجباری واقعا سخته و غیر قابل تحمل البته این نظر منه.

@Arhamsaraane
سلام
#ازدواج_اجباری
عزیزم واقعا ناراحت شدم پیامتو خوندم.فقط توصیه ام بهت اینه که تسلیم نشو.هیچ چی بدتر از یه زندگی بدون عشق نیست.
اگه الان ازش خوشت نمیاد بعدا هم همینه.
اگه صبر کنی سنت بره بالاتر مادر پدرت میفهمن که جدی هستی و نظرشون تغییر میکنه.
برات دعا میکنم خوشبخت بشی

@Arhamsaraane
#ازدواج_اجباری
سلام در این مورد باید به خواهر گلم بگم که این موضوع برای منم پیش اومده منم ۱۸سالمه که خواستگار برام اومده اونم پسر دایم منم ازش متنفر هستم😣😐
۱-اصلا شغل درست حسابی نداره با اینکه وضعشون خوبه ،بعدم پایبند به خانوادشه، یعنی هر چی مادرش بگه ...و خانوادم خیلی قبولش داشتن، واقعا خیلی دوره بدی بود چون نمیزاشت واسه کنکور تمرکز بکنم ولی با پسردایم حرف زدم و دلیلمو گفتم که چرا نمیخوامش اونم قبول کرد حرفامو و الان چن مدته که خبری ازشون نیست 🙊😊

بهترین راه اینکه با پسر دایت حرف بزنی یا به کسی بگی تا باهاش حرف بزنه

@Arhamsaraane
#ازدواج_اجباری
سلام در جواب اون خانومی ک در رابطه با ازدواج اجباری گفتن
عزیزم منم به اجبار پدر و برادرم مجبور شدم با پسرعموم ازدواج کنم.
تازه ما کاملا از دو دنیای متفاوت بودیم.
پدرم از همه نظر خواست بجز من. نظر همه رو پرسیده بود چون فامیل بود همه تایید کردن اما وقتی من حرف میزدم داد و هوار میکرد و نظرام به نظرش بی منطق میومد.
تازه من 23 سالم بود اونموقع
الان که ازدواج کردم شوهرمو دوست دارم اما دیگه هیچی واسم مثل قبل نشد. با اینکه میخندم اما افسردگی گرفتم و همش تو قلبم یه حفره حس میکنم.
شما اگر میتونی زیر بار نرو چون بعدا حسرت زیاد خواهی خورد.
شاید به پسرعمت علاقه مند بشی اما تا یک مشکلی پیش بیاد بینتون دوباره واژه اجبار میاد تو ذهنت و سوهان روحت میشه.
قوی باش و پای حرفت بمون نه اینکه با دعوا و کارهای اشتباه اونا رو از تصمیمشون منصرف کنی.
انشالله ک تو یک ازدواج با عشق و با دوام داشته باشی چون اجبار اسمش درده

@Arhamsaraane
#ازدواج_اجباری

دوست عزیزم یکم شجاعت داشته باش و خودتو نباز خب همه راضین به این وصلت که باشن .مگه چه اتفاقی قراره بیوفته؟کی می خواد به جای شما بله بگه؟؟ به نظرم شما یه جور ترسیدی که خودتو درمقابل کار انجام شده میبینی درصورتیکه اینطور نیست

اول به نظرم بحث پرخاشگرانه با ایشون درست نیست کاملا جدی و شجاعانه بگید من شما رو دوست ندارم و شما باید به خودتون احترام قائل بشید و دنبال خانمی بگردید که دوستتون داشته باشه و دیگه بحث نکنید و حرف رو کوتاه کنید.

دوم اگر بزرگی هست تو فامیل که خانواده حرفش رو قبول دارن بگید پادرمیونی کنند.

شما وقتی خدا رو داری چه نیاز به پشتیبانی دیگران هست

تمرکزت رو بزار رو کار و درس خودت و حرفها رو نشنیده بگیر.
به نظرم جدیت شما و پخته بودنتون به مرور زمان نظر ها رو تغییر میده

آرزوی خوشبختی و آرامش دارم براتون

@Arhamsaraane
#ازدواج_اجباری
سلام خواهرایه گلم راستش این اتفاق خیلی تلخ برای منم پیش امد خیلی خیلی شدید بود جوری که خواستگارم تو بچگی سعی به دست درازی داشت و میخواست از بچگیم سواستفاده کنه تقرییا۵سالم بود درسته تو بچگیم هیچی متوجه نبودم ولی همون موقعه ام احساس خیلی بدی گرفتم نسبت به کاراش و خودش فقط خداروشکر میکنم که دلش به رحم امد...
ازم ۹ سال بزرگتر بود و خیلی خانواده هامون صمیمی بودن و هر روز همو میدیدیم و خونه هم بودیم از همون اولش مادرش میگفت این خانم کوچولو عروس خودم میشه مثل اینکه متوجه رفتارایه پسرش شده بود ازطرفیم اخه به یه بچه ۵ساله چرا باید نظر داشت؟خلاصه از بچگی اینکه سعی میکرد بهم دست درازی کنه روانمو بهم ریخته بود که این قضیه ازدواجم امده بود روش بزرگ شدم و شدم۱۴ساله تازه کامل متوجه شدم اون پسر اون موقعه قصد چه کاریو باهام داشته...حال اون موقعمو اصلا نمیتونم توصیف کنم...فشار از طرفشون خیلی زیاد بود بحدی همه چی داشت با گذر زمان جدی تر میشد و وقتی ۱۸سالم شد کاملا جدی راجب ازدواج ما و عقد و عروسی صحبت کردن خواستگارم خیلی زیاد داشتم ولی خانوادم فقط به این خانواده رضایت میدادن اخر مجبور شدم و گفتم که اون پسر چیکار کرده و ازش متنفرم و یه سری اخلاقا داشت که اصلا نمیتونسم باهاشون کنار بیام مثلا همه رو مسخره میکرد هیچکسو در حدو اندازه خودشون نمیدیدن و دیده بودم ک دست به زن داشت که این برام غیرقابا تحمل بود چند تا چیز دیگه...
متاسفانه مادرم کوتاه نیومد و گفت خب کاریت نکرده که دوست داشته از بچگی هرجا میری دنبالت میاد مهمونی میاد خونمون تورو ببینه به هر بهانه ایی برا دیدنت میاد از بچگی عاشقت شده
ولی باید بگم که تجاوز تجاوزه به هر عملی که طرف مقابل راضی به انجامش نباشه اسمش تجاوزه و همون کارایی ک انجام داده بودن برای به دختر بچه ۵ ساله خود خود تجاوز بود هم به بدنم دست درازی شده بود هم سال هااااااا روانم بهم ریخته و فشار کشیدم
تسلیم نشدمتوام تسلیم نشو عزیزدلم
تجاوز وسط بود از طرفی هیچ علاقه ایی نبود و اخلاقایه بد و اینکه انقد بچگیمو تا نوجونیمو خراب کرده بودن و بهم فشار اورده بودن ک کلا زده شده بودم از هرچی ازدواجه و رسما چندشم میشد
انقد بهم فشار امد که جلو پدر و برادرام گفتم بس کنید دیگ نمیخامش حسی بهش ندارم نمیتونم قبولش کنم باید یه حسی باشه که تو یه خونه بتونم باهاش زندگی کنم و سرمو بزارم رو یه بالش باهاش خوشتون میاد بدبخت بشم وقتی میدونم قراره اتفاق بیفته؟میخاید طلاق بگیرم برگردم اینجا با مشکلات بیشتر؟
بچگیمو ازم گرفت اون نامرد تا نوجونیم....
خواستگارا امدن و رفتن که هیچکدوم به دلم نمیشست یعنی استانداردایه ازدواج موفقو نداشتن
با یه اقاپسر اشنا شدم و همون اول با خانوادم درمیون گذاشتم و ب مرور زمان عاشق شدیم ولی بگم ک فشار اون خانواده هنوز بود و منم به اقا پسر گفته بودم که یه خاستگار خیلی سمج دارم و دلیل رد کردنمم تو این سال ها اخلاق بدشونو میگفتم و اصلا راجب اون تجاوز حرفی نزدم که میدونسم اقا پسر به خونش تشنه میشد
خلاصه اینکه وقتی بحث خیلی جدی شد و امده بودن برای تعیین زمان عروسی ناچارا همه ادب و احترام گذاشتم کنار و خیلی رک به مادر اون پسر گفتم چرا بس نمیکنید ینی از رفتارام تو این همه سال متوجه نشدید که من مخالفم بابا به چه زبونی بگم من از پسره شما خوشم نمیاد و...
خلاصه اون شد رفتن و ارتباطمون قطع شد رسما باهامون دشمن شدن!!!!
الان دارم ۲۲ساله میشم و باهمون اقاپسر که عاشق هم شده بودیم ۶ ماهه عقد کردم و خداروشکر راضیم
خواهرم تسلیم نشو وقتی از دل و عقل خودت خبر داری و سبک سنگین کردی و به نتیجه نمیشه رسیدی پس بدون تا اخرش نمیشه منو خیلی خواستن راضی کنن جوری بود همسایه و فامیل برا واسطه گری میومدن ولی من تسلیم نشدم
الان پشیمون نیستم و نمیشم برا رد کردنشون
و هیچوقت بخاطر جهنم کردن زندگیم نمیبخشمشون هنوزم تاثیر کاراشون تو روح و روانم هست....
کوتاااااااه نیا درستو بخون بگرد زندگی کن لذت ببر بالاخره میاد اونی که قسمت توعه😍
من تجربمو کامل گفتم که به عمق فاجعه پی ببرید با اینکه بازگو کردن برام سخت بود و اینایی ک گفتم اتفاقایه کلی بودن سال ها عذاب کشیدم....
ادمین این پیامو حتما بزار شاید پدر مادری باشن که اصرار به ازدواج دخترشون دارن شاید حرفام باعث شه منصرف شن یا هر کس دیگه ایی که اصرار به ازدواج اجباری داره
ممنون از کانالتون

@Arhamsaraane
سلام
#ازدواج_اجباری
اینکه بامادرتون یاپدرتون خیلی منطقی بشینین صحبت کنین اصلاازپسربدنگیدبگین پسرخوبیه ولی من اصلا هیچ علاقه ای بهش ندارم ومیدونم که بعدنم علاقه ای ایجادنمیشه درصورتی علاقه ایجادمیشه که حداقل بدتون نیادازش ولی شمامتنفرین
مادرتون شایدچون پسربرادرشونه راصی نشن پس باپدرتون صحبت کنیدیاباخودپسرخیلی منطقی بشینین صحبت کنین که زندگی به کام دوتامون تلخ میشه وفلان
یاباپدرومادرپسرمنطقی صحبت کنین وبه پدرمادرتون بگین پس ازدواج نمیکنم اصلاترجیح میدم مجردبمونم

@Arhamsaraane
#ازدواج_اجباری
سلام .بنظر من مسخره ترین کلمه ها میتونن باشن این ازدواج اجباری
ما تو قرن ۲۱ داریم زندگی میکنیم .همه هم اختیار و اراده داریم .پس دیگه هیچ ازدواجی اجباری نیست .خانوم گلم شما خیلی راحت میتونی با خونوادت صحبت کنی .حتی میتونی از مشاوره استفاده کنی .اگر قبول نکردن و ادامه دادن بزاری خودشون کارشونو بکنن تا روز عقد .روز عقد تو جمع نه بگی و بزاری همه بدونن که تو راضی به این ازدواج نبودی و نیستی .ممکنه خونوادت و اقوام از دستت ناراحت بشن ولی درنهایت دخترشونی و فراموش میکنن. حداقل آینده خودتو بهتر میسازی .مصمم بودن توی تصمیمت رو نشونشون میدی .اما هیچوقت زیر بار حرف زور نرو.

@Arhamsaraane
#ازدواج_اجباری

دوست عزیزسلام
من پسرعموم خواستگارم بود وازلحاظ مالی خیلی خوب بودن ولی من باهمسرم اون موقع دوست بودم و عاشقش بودم
وقتی همسرم اومدن خواستگاری پدرم شرایط شغلی و مالی پسرعموموبا همسرم مقایسه کردن ک پسرعموم بالاتر بود منوپسرعموم کلا عقایدمون فرق داشت اخلاقشو اصلا دوست نداشتم وواقعا اخلاق گندی داشتن کلا ادم ازیکی خوشش نیاد همه چی اون طرف بده ازنظرش
واما #راهکار من ک چون روم نمیشد با پدرم واضح صحبت کنم رفتم سراغ مادرم وخیلی واضح واروم ومظلومانه😁 ب مادرم گفتم ک من نمیتونم بااون زندگی کنم ویه عالمه اختلاف پیداکردم وبهش فهموندم ک من باهاش خوشبخت ک نمیشم هیچی بدبختم میشم ووقتی مادرم قانع شد پدرم روهم قانع کرد بنظرم ب مادرت بگو مادره ببینه واقعا بچش راضی نیست نمیزاره یه بارگفتی نشد صدبار دیگه بگو واقعا اگه کسیو دوست نداشته باشی با کوچیکترین مشکلم تو زندگی نمیتونی کنار بیای اینکه میگن عشق بعداز ازدواج بنظرم وقتی متنفری ازش هیچ وقت ب وجودنمیاد
الان من شاید توزندگیم مشکل مالی پیش میاد ولی چون همسرمو دوسش داشتمو دارم هیچ وقت نمیگم کاش با پسرعموم ازدواج میکردم هنوزم ازش بدم میاد😕

@Arhamsaraane
#ازدواج_اجباری
عزیزم منم پسرخالم تو ۱۸سالگی دمارمو دراورده بود همه رو بسیج کرده بود که برید راضیش کنید منم حرفه اول و اخرم نه بود،به پدر و مادرم گفتم نه حتی اگه تا اخر عمرم شوهر نکنم با این ازدواج نمیکنم ،بعد از چهارسال من ازدواج کردم از قضا شوهرمم ادم درستی درنیومد از بس میخواستم زود از اون مخمصه بزنم بیرون تازه خیلیم طول کشید همه گفتن ببین اگه شوهر کرده بودی به پسر خالت الان اینجوری نبودی ولی من الانشم پشیمون نیستم و بهشونم گفتم،اما عجله نکن برای فرار از این مثله من تو چاه بیوفتی اب پاکی رو رو دسته خانوادشو خانوادت بریز برو پی زندگیت درستو بخون کار یاد بگیر عزیز دلم زندگی کن 🌹

@Arhamsaraane
سلام. درباره #دانشگاه پیام میدم. دوست عزیز دانشگاه خوبه و کلی هم انرژی میگیری از اینکه داری کار مثبت انجام میدی و درس میخونی، ولی بعدش که فارغ التحصیل میشی میفهمی کارت بیهوده بوده چون کار نیس. اگه دنبال کار کردن و درآمدزایی برای کمک به همسرت هستی زبان انگلیسیتو تقویت کن و کلاس ورد و اکسل کامپیوتر برو. این دوموضوع بیشتر کمکت میکنه برای کار کردن و استقلال.
لطفا شوهرتو درک کن خیلی هزینه ها زیاد شده واقعا مردها تحت فشار هستن. اگر به بهانه دانشگاه میخوای شهری که خواهرت هست زندگی کنی به همسرت بگو من بخاطر تو از دانشگاه فعلا صرف نظر کردم توام بذار حداقل پیش خواهرم نباشم و منو شهر غریب نبر.

درباره #ازدواج_اجباری هم به دوست عزیزم پیشنهاد میکنم که به هیییییچ وجه قبول نکن و محکم وایسا. شاید سخت باشه ولی می ارزه چون میخوای یه عمرررر زندگی کنی، حداقل با فرد مورد علاقت ازدواج کن که سختی های زندگی و تلخی و شیرینی رو با عشقت بگذرونی.

درمورد #ارتباط_قبل_ازدواج هم آقای عزیز اگه نسبت به میل دختر به ازدواج با خودت مطمئن هستی، پس حتما دختر نمیخواد جوری رفتار کنه که شما فکرکنی سبک هست، ولی حتما علت رو جویا شو ببین چرا سرده، از نظر جنسی هم باید با هم صحبت کنید شاید کلا خانم سرد هستن

@Arhamsaraane
#ازدواج_اجباری

دوست عزیز 18ساله که نمیخوای با پسر داییت نامزد بشی

منم شرایط شما رو داشتم یه پسرعموی امروزی که خیلی به خودش میرسید و اصطلاحا سوسول بود داشتم که صدوهشتاد درجه تفاوت داشتیم
سال دوم دانشگاه اومد خاستگاری با دست خالی و علیرغم خاستگارهای خوب والدینم با ایشون موافق بودن چون پسر مسئولیت پذیر و باهوش و با پشتوانه خوب بود
اما من به شدددددت ازش متنفر بودم

مامانم که خیلی دوستش داشت یه بار بهم گفت واقعا ازش متنفری؟ منم گفتم چندشم میشه ازاین پسر
مامانم گفت : میدونی وقتی ازیه نفر خیلی بدت میاد ممکنه یهو عاشقش بشی😳😳😉

این قضیه دو سال گذشت
من موقع خاستگاری خیلی ایراد گرفتم ازش
ایشون کم کم همه رو برطرف کرد و به محض اینکه ارشد قبول شد وتوانمندی اش رو ثابت کرد دوباره اومد و بی چون وچرا "بله " رو گفتم و هزار بار خداروشکر میکنم که عاشقش شدم بعد دوسال

شما هم به نظر من اگر ایراد اساسی داره (مثلا بی قید وبند باشه ، فساد اخلاقی ، شغل نامناسب ، اخلاق بد و...) به عنوان بهانه برای جواب رد دادن اعلام کن و اگر به خاطر تو اونها رو برطرف کرد پس بهتره عاقلانه فکر کنی
اگر این ایرادات رو نداره که بازهم منطقی باشی بهتره
ازدواج مقوله مهمی هست وسن شما مملو از هیجان
حس تنفر ممکنه ناشی ازهیجان و بازتاب واکنش اطرافیان باشه که اگراینطورباشه فعلا !!!بهش توجه نکن ومثل یه آدم غریبه که میاد خاستگاری ارزیابی اش کن اگر قابل قبول بود بیشتر درموردش فکر کن .

@Arhamsaraane