💜آنلاینکده 🦋anlainkadeh
44.2K subscribers
50 photos
1 video
1.24K files
1.25K links
🔥لینک رمان های انلاین پرطرفدار🦋😻
رمانای ممنوعه جذاب🤤💜

تبلیغات 👇👇

@tabaneh
Download Telegram
رمان : #کینگ 🐾

#جلد_اول🌨

ژانر : #عاشقانه #اروتیک #خارجی💦🍓

نویسنده : #تی_ام_فریزر 🍕


خلاصه :
آواره..گرسنه..ناامید..وبیچاره.دوئه هیچ خاطره ای از اینکه کی هست و از کجا اومده نداره..یک خلافکار حرفه ای تازه از زندان آزاد شده.کینگ کسیه که هرگز دلت نمیخوادپاتوی کفشش بکنی مگه این که آماده باشی که باخونت..گوشتت..وتمام و جونت بهاش رو پرداختنی..یاباهرسه ی اون ها.وقتی دوئه بیدارمیشه میبینه کف خیابون توی اشغال ها افتاده.بدون اینکه هیچ خاطره ای از اینکه چطور به اینجا رسیده..اسمش چیه یاحتی چه قیافه ای داره داشته باشه.وقتی پلیس اون رو پیدا میکنه بهش میگه که اون احتمالا یک دخترفراری و خیابانی بوده که بعد از مورد سوء استفاده قرار گرفتن توی آشغال ها پرترت شده روزها با گرسنگی و بدون سرپناه زیر بارون و آفتاب توی خیابون سپری می شه.بدون اینکه جایگاه و سرپناهی داشته باشه.هیچ کس رو نمی شناسه و حتی خودش رو هم نمیشناسه …
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍143
جلد سوم و چهارم و پنجم‌ #کینگ نیومده👆🏾
👍21
رمان : #کینگ (#جلد_اول)
جلد بعدی: #ستمگر

نویسنده : #تی_ام_فریزر

ژانر : #عاشقانه #اروتیک #خارجی

خلاصه :
آواره..گرسنه..ناامید..وبیچاره.دوئه هیچ خاطره ای از اینکه کی هست و از کجا اومده نداره..یک خلافکار حرفه ای تازه از زندان آزاد شده.کینگ کسیه که هرگز دلت نمیخوادپاتوی کفشش بکنی مگه این که آماده باشی که باخونت..گوشتت..وتمام و جونت بهاش رو پرداختنی..یاباهرسه ی اون ها.وقتی دوئه بیدارمیشه میبینه کف خیابون توی اشغال ها افتاده.بدون اینکه هیچ خاطره ای از اینکه چطور به اینجا رسیده..اسمش چیه یاحتی چه قیافه ای داره داشته باشه.وقتی پلیس اون رو پیدا میکنه بهش میگه که اون احتمالا یک دخترفراری و خیابانی بوده که بعد از مورد سوء استفاده قرار گرفتن توی آشغال ها پرترت شده روزها با گرسنگی و بدون سرپناه زیر بارون و آفتاب توی خیابون سپری می شه.بدون اینکه جایگاه و سرپناهی داشته باشه.هیچ کس رو نمی شناسه و حتی خودش رو هم نمیشناسه …
@anlainkadeh🔥
👍348🤣1
رمان : #ستمگر (#جلد_دوم)
جلد قبلی: #کینگ

نویسنده: #تی_ام_فریزر

ژانر : #عاشقانه #بزرگسال #خارجی #اروتیک #صحنه_دار

خلاصه :
به خاطر می‌آورم، همه چیز را ، فقط آرزو می‌کنم ای کاش به خاطر نمی‌اوردم وقتی مه از روی ذهنم برداشته شد . . حقیقتی که برای ماه ها از دسترسم دور بود بالاخره خود را نمایان کردو احساس آسودگی خاطری که انتظار داشتم در من ایجاد شود . .هرگز به طرفم نیامد .
و الان حتی بیشتر از آن روز صبح که در تخت خواب کینگ دست بسته بیدار شدم . .احساس ترس می کردم زیرا همراه با حقیقت . . راز های تیره ای که هرگز دلم نمی خواست از آنها مطلع شوم برملا شدنداگر نشان دهم حافظه ام را به دست آورده ام زندگی کسانی که دوستشان دارم را به خطر خواهم انداخت . . . یا اگر از خلافکاری با یک عالمه تاتو . . کسی که روح و جسم مرا تسخیر کرده بود . . درخواست کمک کنم... !!!
@anlainkadeh 🔥
👍372👎2