رمان: #عذاب_دوست_داشتن 🤧
نویسنده: #شقایق_لام 👐🏿👠
#عاشقانه #بزرگسال #کامل+ #وانشات 🍃🌼
خلاصه:
نه فقط عشقت ،
تو خودت هم "ممنوعه "بودي !
ماندنت ،
خواستنت ،
داشتنت ،
همه و همه "ممنوعه" بودند !
"شيرين "من بودم ،
گفته بودي "فرهاد"مي شوي ،
تيشه به دست مي گيري ،
"بيستون "مي شكافي ،
گفته بودي...
و "فقط "گفته بودي ...!
و من در گير و دار گفتن هايت بود ، كه فهميدم "فرهاد " تو نبودي ، ديگري بود !
آرامشِ تو از جنس "عذاب " بود و عذابِ او ، از جنس " دوست داشتن "
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
نویسنده: #شقایق_لام 👐🏿👠
#عاشقانه #بزرگسال #کامل+ #وانشات 🍃🌼
خلاصه:
نه فقط عشقت ،
تو خودت هم "ممنوعه "بودي !
ماندنت ،
خواستنت ،
داشتنت ،
همه و همه "ممنوعه" بودند !
"شيرين "من بودم ،
گفته بودي "فرهاد"مي شوي ،
تيشه به دست مي گيري ،
"بيستون "مي شكافي ،
گفته بودي...
و "فقط "گفته بودي ...!
و من در گير و دار گفتن هايت بود ، كه فهميدم "فرهاد " تو نبودي ، ديگري بود !
آرامشِ تو از جنس "عذاب " بود و عذابِ او ، از جنس " دوست داشتن "
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍17❤1
رمان: #استاد_متجاوز_من
[ج1👈#کامل]
ژانر: #عاشقانه #اروتیک #بزرگسال
نویسنده: #پریا
خلاصه:
انگشت اشارمو فرو کردم تو موهام و محکم شروع کردم به خاروندن مغز نخودیم. به برگه ی جلوم نگاه می کردم و حس میکردم به زبان چینی روش نوشته شده چون هیچی ازش نمی فهمیدم و برامگنگ بودن. یه استاد احمق و زبون نفهم گیرمون افتاده که اولین جلسه ی کلاس و اومده گفته یه امتحان از ترم قبل میگیره تا برامون دوره شه. ولی اخه هرچی فکر میکنم اینا رو نداشتیم ما، نکنه من اون ترم یه کتاب اشتباه خریدم. همونطور که با مغز پوکم کلنجار می رفتم صدای نکره ی استاد بزغاله بلند شد و اعلام کرد وقت تمومه. با قیافه ی اویزون، برگه ای رو که فقط اسمم توش نوشته شده بود و بلند کردم و با لودگی دادم دستش که چشم غره ای بهم رفت. تاریخ! هعی، تاریخ چه بدرد ادم می خوره. خیلی زرنگین بیاین آینده رو بگین...
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
[ج1👈#کامل]
ژانر: #عاشقانه #اروتیک #بزرگسال
نویسنده: #پریا
خلاصه:
انگشت اشارمو فرو کردم تو موهام و محکم شروع کردم به خاروندن مغز نخودیم. به برگه ی جلوم نگاه می کردم و حس میکردم به زبان چینی روش نوشته شده چون هیچی ازش نمی فهمیدم و برامگنگ بودن. یه استاد احمق و زبون نفهم گیرمون افتاده که اولین جلسه ی کلاس و اومده گفته یه امتحان از ترم قبل میگیره تا برامون دوره شه. ولی اخه هرچی فکر میکنم اینا رو نداشتیم ما، نکنه من اون ترم یه کتاب اشتباه خریدم. همونطور که با مغز پوکم کلنجار می رفتم صدای نکره ی استاد بزغاله بلند شد و اعلام کرد وقت تمومه. با قیافه ی اویزون، برگه ای رو که فقط اسمم توش نوشته شده بود و بلند کردم و با لودگی دادم دستش که چشم غره ای بهم رفت. تاریخ! هعی، تاریخ چه بدرد ادم می خوره. خیلی زرنگین بیاین آینده رو بگین...
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍54❤12👎3😢2🤩1
نام رمان : #سه_جلد_نور
#جلد_اول #شکست_نور
#جلد_دوم #انعکاس_نور
#جلد_سوم #انفجار_نور
#کامل و اصلی
🔥این رمان سه جلدی هست، سه جلد در یک فایل شده 🔥
نویسنده : #مدیا_ر
ژانر : #اروتیک #مافیایی #عاشقانه
خلاصه :
بهزاد قاضی وارسته شهر ب دلیل تعهدش به خاندان پاک مجبور است یکی از فرزندان خود را تقدیم خاندان پاک کند تا در گروه مافیایی آلفا فعالیت کند. اما پسرش که ذاتا ساکت و اهل هنر است اصلا برای اینکار مناسب نیست! مایا دختر هات و جذاب بهزاد که تازه رابطه عاشقانه ش بهم خورده و افسرده است، خواهان پیوستن به گروه آلفاس. اما با مخالفت پدرش روبرو میشود. رئیس گروه الفا "امیر ارسلان" شبانه به اتاق مایا می اید درحالی که مایا... تقابل و جنگ و جدل های مایای جذاب و سکسی و امیر ارسلان مغرور و خشن خواندنی ست.
توجه: این رمان در اینستا پارت گذاری میشد و عکس بود ک ما برای راحتی شما تبدیل به متن کردیم
@anlainkadeh 🔥
#جلد_اول #شکست_نور
#جلد_دوم #انعکاس_نور
#جلد_سوم #انفجار_نور
#کامل و اصلی
🔥این رمان سه جلدی هست، سه جلد در یک فایل شده 🔥
نویسنده : #مدیا_ر
ژانر : #اروتیک #مافیایی #عاشقانه
خلاصه :
بهزاد قاضی وارسته شهر ب دلیل تعهدش به خاندان پاک مجبور است یکی از فرزندان خود را تقدیم خاندان پاک کند تا در گروه مافیایی آلفا فعالیت کند. اما پسرش که ذاتا ساکت و اهل هنر است اصلا برای اینکار مناسب نیست! مایا دختر هات و جذاب بهزاد که تازه رابطه عاشقانه ش بهم خورده و افسرده است، خواهان پیوستن به گروه آلفاس. اما با مخالفت پدرش روبرو میشود. رئیس گروه الفا "امیر ارسلان" شبانه به اتاق مایا می اید درحالی که مایا... تقابل و جنگ و جدل های مایای جذاب و سکسی و امیر ارسلان مغرور و خشن خواندنی ست.
توجه: این رمان در اینستا پارت گذاری میشد و عکس بود ک ما برای راحتی شما تبدیل به متن کردیم
@anlainkadeh 🔥
👍179❤11🔥7👎6🤔1