#گی #تریسام🔞🌈
رامان پسر خوش قیافه ای که به خاطر پول مخ رئیسش و میزنه غافل از اینکه رئیسش دوست پسر داره تا میخواد عقب بکشه رئیسش مجبورش می کنه تا وارد رابطه سه نفره بشه رابطه ای پر از هیجان وسکس🔞
شروع کرد به #لخت کردنم من و بردن روی #تخت و شروع کردن ازم #لب گرفتن دانیار #آلتم و با دستش پمپاژ می کرد دانیار #دمرم کرد و شروع کرد خوردن زبونش و داخل #مقعد کرد و #لیس زد #ناله ای کردم
فرهود ژل لوبریکانت و برداشت پاهام و از هم باز کرد و زد به #مقعدم ناخوداگاه اهی کشیدم دانیار #سینه هام و مالش میداد صدای نالم بلند شد #مردونگیش و کشید روی #سوراخم دانیار شروع کرد #لیس زدن #لبام...
رمان تریسامی که تکراری نیست جوین شو تا لینکش و باطل نکردم🔞
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEdZGA42li3DubxtUA
عاشق شدن رو بهت یاد میدم
#عاشق_شدن_رو_بهت_یاد_میدم
رامان پسر خوش قیافه ای که به خاطر پول مخ رئیسش و میزنه غافل از اینکه رئیسش دوست پسر داره تا میخواد عقب بکشه رئیسش مجبورش می کنه تا وارد رابطه سه نفره بشه رابطه ای پر از هیجان وسکس🔞
شروع کرد به #لخت کردنم من و بردن روی #تخت و شروع کردن ازم #لب گرفتن دانیار #آلتم و با دستش پمپاژ می کرد دانیار #دمرم کرد و شروع کرد خوردن زبونش و داخل #مقعد کرد و #لیس زد #ناله ای کردم
فرهود ژل لوبریکانت و برداشت پاهام و از هم باز کرد و زد به #مقعدم ناخوداگاه اهی کشیدم دانیار #سینه هام و مالش میداد صدای نالم بلند شد #مردونگیش و کشید روی #سوراخم دانیار شروع کرد #لیس زدن #لبام...
رمان تریسامی که تکراری نیست جوین شو تا لینکش و باطل نکردم🔞
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEdZGA42li3DubxtUA
عاشق شدن رو بهت یاد میدم
#عاشق_شدن_رو_بهت_یاد_میدم
Telegram
🔥متعلق به من⛓
رمان های تکمیل شده:🦋
قرنطینه،دیو و دلبر به سبک من،دارای من باش،مثلث عشقی،اتاق۵۶۶، سمفونی صوتک، دارای من باش۳، عاشق شدن و بهت...🔞
•عضو انجمن قلم سازان•
ناشناس مهدا💜
https://telegram.me/BChatBot?start=sc-742643-6p8EkOq
برای اطلاع بیشتر #لیست رو سرچ کنین
قرنطینه،دیو و دلبر به سبک من،دارای من باش،مثلث عشقی،اتاق۵۶۶، سمفونی صوتک، دارای من باش۳، عاشق شدن و بهت...🔞
•عضو انجمن قلم سازان•
ناشناس مهدا💜
https://telegram.me/BChatBot?start=sc-742643-6p8EkOq
برای اطلاع بیشتر #لیست رو سرچ کنین
👍37👎7
-بهم گفتن #همجنسگرایی!
گره کراواتش شل شده بود و از گردنش اویزون مونده. سینه بی مو و #سیکس پکش از لای دکمه های باز لباسش تو چشمم برق میزد.
-خب دیگه چی میگن؟
صاف نشستم و موهای بلندم رو پشت گوشم فرستادم.
-پسرای #خوشگلو تو #هفته سه ساعت #کرایه میکنی.
نگاه سرد و #یخیش داشت منو #منجمد می کرد. بلند شد و روبه روی هیکلم ایستاد.
-اگه #همجنس گرام جات اینجا نیست...
به شورتک لی کوتاهم اشاره کرد و ادامه داد.
-مگر اینکه دو #جنسه باشی!
دربرابر لحن جدی و دورگهاش نزدیک بود خودم رو ببازم. آب گلوم رو قورت دادم.
جلو رفتم و خودمو به سینه #برهنهاش چسبوندم. برعکس ظاهر یخیش دستش دور کمرم پیچید و پایین تنم رو به خودش چسبوند.
-چی میخوای ثنا؟
دو طرف یقه لباسش رو گرفتم، رو نوک پاهام بلند شدم که فوری موهام رو چنگ زد و #لب هام رو مماس با لب هاش نگه داشت.
-تورو میخوام! واسمم مهم نیست به هم #جنست تمایل داری.
نیشخندی زد. دستش از کمرم جدا شد، آروم چرخوندتم و بی هوا روی تخت پرتم کرد.
-سه دقیقه وقت داری #لخت شی...
چشم هام گرد شد پکی به سیگارش زد و به #پایین تنم اشاره کرد
-اگه خوشم بیاد جای #مانکن وارد شو لباس فردا شب میکنمت.
چشم هام برقی زد، روی تخت نشستم و لباسام رو دراوردم. نگاهش هر ثانیه خمار تر میشد. دستم رو سمت لباس #زیرم بردم که روی تنم #خیمه زد.
-اونو خودم درمیارم کوچولو!
دستش رو از داخل لباسم رد کرد و ....
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAElUsbNljeJWZzAEsQ
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAElUsbNljeJWZzAEsQ
🌺🍂🌺🍂🌺🍂
حامی الوند صاحب یه شرکت شو لباسه.
در اصل کارش برگزاری فشن شوهای زیرزمینی در ایرانه
تصمیم میگیره چندتا دختره باکره استخدام کنه.
شایعهاس که حامی همجنسگراس در عوض هفته ای دو شب یه پسر جوون و خوش تیپ میره به اتاقش. ثنا دختری که میخواد وارد حریم شخصی این مرد مرموز بشه❌🔞
🍓🍂🍓🍂🍓
#رمانیبدونسانسور🍁
#بزرگسال🍁
#استیج
استیج
گره کراواتش شل شده بود و از گردنش اویزون مونده. سینه بی مو و #سیکس پکش از لای دکمه های باز لباسش تو چشمم برق میزد.
-خب دیگه چی میگن؟
صاف نشستم و موهای بلندم رو پشت گوشم فرستادم.
-پسرای #خوشگلو تو #هفته سه ساعت #کرایه میکنی.
نگاه سرد و #یخیش داشت منو #منجمد می کرد. بلند شد و روبه روی هیکلم ایستاد.
-اگه #همجنس گرام جات اینجا نیست...
به شورتک لی کوتاهم اشاره کرد و ادامه داد.
-مگر اینکه دو #جنسه باشی!
دربرابر لحن جدی و دورگهاش نزدیک بود خودم رو ببازم. آب گلوم رو قورت دادم.
جلو رفتم و خودمو به سینه #برهنهاش چسبوندم. برعکس ظاهر یخیش دستش دور کمرم پیچید و پایین تنم رو به خودش چسبوند.
-چی میخوای ثنا؟
دو طرف یقه لباسش رو گرفتم، رو نوک پاهام بلند شدم که فوری موهام رو چنگ زد و #لب هام رو مماس با لب هاش نگه داشت.
-تورو میخوام! واسمم مهم نیست به هم #جنست تمایل داری.
نیشخندی زد. دستش از کمرم جدا شد، آروم چرخوندتم و بی هوا روی تخت پرتم کرد.
-سه دقیقه وقت داری #لخت شی...
چشم هام گرد شد پکی به سیگارش زد و به #پایین تنم اشاره کرد
-اگه خوشم بیاد جای #مانکن وارد شو لباس فردا شب میکنمت.
چشم هام برقی زد، روی تخت نشستم و لباسام رو دراوردم. نگاهش هر ثانیه خمار تر میشد. دستم رو سمت لباس #زیرم بردم که روی تنم #خیمه زد.
-اونو خودم درمیارم کوچولو!
دستش رو از داخل لباسم رد کرد و ....
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAElUsbNljeJWZzAEsQ
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAElUsbNljeJWZzAEsQ
🌺🍂🌺🍂🌺🍂
حامی الوند صاحب یه شرکت شو لباسه.
در اصل کارش برگزاری فشن شوهای زیرزمینی در ایرانه
تصمیم میگیره چندتا دختره باکره استخدام کنه.
شایعهاس که حامی همجنسگراس در عوض هفته ای دو شب یه پسر جوون و خوش تیپ میره به اتاقش. ثنا دختری که میخواد وارد حریم شخصی این مرد مرموز بشه❌🔞
🍓🍂🍓🍂🍓
#رمانیبدونسانسور🍁
#بزرگسال🍁
#استیج
استیج
👍51❤3😁3👎2