💛رمان : #دکمه_و_بخشش
(جلد ششم از مجموعه #دکمه )
#buttons_and_Grace
💛نویسنده : #پنلوپه_اسکای
#PENELOPESKY
💛ژانر : #مافیایی #بزرگسال #بی_دی_اس_ام #صحنه_دار #خارجی
💛خلاصه :
من یه جنگ خونین شروع کردم.
من یه دشمن وحشتناک برای خودم درست کردم.
فقط سر یه زن.
این یه تصمیم احمقانه بود ولی من هیچ پشیمونی ندارم.
چون بلیسیما بالخره مال من شد...
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
(جلد ششم از مجموعه #دکمه )
#buttons_and_Grace
💛نویسنده : #پنلوپه_اسکای
#PENELOPESKY
💛ژانر : #مافیایی #بزرگسال #بی_دی_اس_ام #صحنه_دار #خارجی
💛خلاصه :
من یه جنگ خونین شروع کردم.
من یه دشمن وحشتناک برای خودم درست کردم.
فقط سر یه زن.
این یه تصمیم احمقانه بود ولی من هیچ پشیمونی ندارم.
چون بلیسیما بالخره مال من شد...
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍12🖕1
دشمن.pdf
1.4 MB
نام رمان : #دشمن
نویسنده: #مهر
ژانر : #بی_دی_اس_ام #طنز #گی #عاشقانه #bdsm #بزرگسال #جدید #کمیاب #نایاب
خلاصه:
داستان مستر خشنی و بی رحمی که باند مخوفی و داره که کارشون ساخت بدل ادماس به ایران میاد. آبتین راننده ی اون پسره ی که مستر خشنمون رو با کاراش زیر سوال میبره و...
#ممنوعه🔥
@anlainkadeh
نویسنده: #مهر
ژانر : #بی_دی_اس_ام #طنز #گی #عاشقانه #bdsm #بزرگسال #جدید #کمیاب #نایاب
خلاصه:
داستان مستر خشنی و بی رحمی که باند مخوفی و داره که کارشون ساخت بدل ادماس به ایران میاد. آبتین راننده ی اون پسره ی که مستر خشنمون رو با کاراش زیر سوال میبره و...
#ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍20👎8❤2😁1😱1
طعمه سرنوشت.pdf
2.3 MB
نام رمان : #طعمه_سرنوشت
ژانر : #بی_دی_اس_ام #ددی_لیتل_گرل #لیتل #لیتل_گرل #ددی #bdsm #صحنه_دار #اروتیک #بزرگسال #جدید 🔞
نویسنده: #نیلی
خلاصه :
داستان درباره ی دختر است که به دام میافتد . دختری با ظاهر زیبا ، به دلیل تهی دستی ، مجبور به فروشندگی می شود. پسر داستان ، مشکل روحی و روانی دارد و همسر او نمیتواد به خاطر این مشکل شوهرش ، بچه دار شود. این مرد دخترک داستان را با وعده ی پول برای عمل مادرش ، به عقد خود در میاورد. اما شیرین قصه ی ما از بیماری روحی فرهاد با خبر ....
#ممنوعه🔥
@anlainkadeh
ژانر : #بی_دی_اس_ام #ددی_لیتل_گرل #لیتل #لیتل_گرل #ددی #bdsm #صحنه_دار #اروتیک #بزرگسال #جدید 🔞
نویسنده: #نیلی
خلاصه :
داستان درباره ی دختر است که به دام میافتد . دختری با ظاهر زیبا ، به دلیل تهی دستی ، مجبور به فروشندگی می شود. پسر داستان ، مشکل روحی و روانی دارد و همسر او نمیتواد به خاطر این مشکل شوهرش ، بچه دار شود. این مرد دخترک داستان را با وعده ی پول برای عمل مادرش ، به عقد خود در میاورد. اما شیرین قصه ی ما از بیماری روحی فرهاد با خبر ....
#ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍28🤔6👎5
مارال.pdf
4.7 MB
نام رمان : #مارال | #maral
ژانر : #بی_دی_اس_ام #bdsm #ددی_لیتل_گرل #ددی #لیتل #اروتیک #بزرگسال #جدید 🔞
نویسنده: #nili | #نیلی
خلاصه :
فاقد خلاصه ❌
#ممنوعه🔥
@anlainkadeh
ژانر : #بی_دی_اس_ام #bdsm #ددی_لیتل_گرل #ددی #لیتل #اروتیک #بزرگسال #جدید 🔞
نویسنده: #nili | #نیلی
خلاصه :
فاقد خلاصه ❌
#ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍34❤3
نگاه خاص.pdf
1.3 MB
رمان: #نگاه_خاص (#فصل_اول)
ژانر: #لزبین #lgbt #bdsm #بی_دی_اس_ام #عاشقانه
نویسنده : #سورنا
خلاصه : رها،دختری از جنس رنگین کمان
ماهرخ،دختری همجنسگرا،از جنس بی دی اس ام
عاشق شدن دختره مغرور و سنگدلی مانند ماهرخ،غیر ممکنیاست که حالممکن شده...
#ممنوعه🔥
@anlainkadeh
ژانر: #لزبین #lgbt #bdsm #بی_دی_اس_ام #عاشقانه
نویسنده : #سورنا
خلاصه : رها،دختری از جنس رنگین کمان
ماهرخ،دختری همجنسگرا،از جنس بی دی اس ام
عاشق شدن دختره مغرور و سنگدلی مانند ماهرخ،غیر ممکنیاست که حالممکن شده...
#ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍16👎9❤2
نام رمان : #بد_شانس
ژانر : #عاشقانه #بی_دی_اس_ام #اروتیک #بزرگسال
نویسنده : #پفک_نمکی
خلاصه :
دختری که بخاطر بدشانسی و کنجکاوی وارد ماموریت مخفیانه ای میشه و با رییس اون باند وارد رابطه ی بی دی اس امی میشه، بعد از مدتی پدر و مادرش کشته میشن و از ترس به این مرد پناه میاره اما بدون اینکه بدونه توی قتل پدرش و مادرش اون...
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
ژانر : #عاشقانه #بی_دی_اس_ام #اروتیک #بزرگسال
نویسنده : #پفک_نمکی
خلاصه :
دختری که بخاطر بدشانسی و کنجکاوی وارد ماموریت مخفیانه ای میشه و با رییس اون باند وارد رابطه ی بی دی اس امی میشه، بعد از مدتی پدر و مادرش کشته میشن و از ترس به این مرد پناه میاره اما بدون اینکه بدونه توی قتل پدرش و مادرش اون...
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍17👎5🤣2
رمان : #جانان_جهان
نویسنده: #نیلی
ژانر : #بی_دی_اس_ام #bdsm #ددی_لیتل_گرل #ددی #لیتل #لیتل_گرل #صحنه_دار #اروتیک #بزرگسال
خلاصه :
داستان درباره ی دختری است به اسم جانان که مادرش در سن ده سالگی او را ترک کرده . پدر وی به فکر ازدواج با دختری به نام رویا است . جانان به اصرار دوستش ، شیلا ، یک شب به پارتی می روند . این دو دختر توی پارتی؛ دزدیده می شوند . این دو دختر اسیر دو برادر می شوند . با گرایش های متفاوت! ما بین این بدبختی های جانان ، ترانه وارد زندگی او می شود که قصد دارد با ددی جانان ، جهان ازدواج کند . اگر جهان با ترانه ازدواج کند ، ارث زیادی را مالک می شود. اما ماجرا از این قرار است که جانان و جهان عاشق هم می شوند.
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
نویسنده: #نیلی
ژانر : #بی_دی_اس_ام #bdsm #ددی_لیتل_گرل #ددی #لیتل #لیتل_گرل #صحنه_دار #اروتیک #بزرگسال
خلاصه :
داستان درباره ی دختری است به اسم جانان که مادرش در سن ده سالگی او را ترک کرده . پدر وی به فکر ازدواج با دختری به نام رویا است . جانان به اصرار دوستش ، شیلا ، یک شب به پارتی می روند . این دو دختر توی پارتی؛ دزدیده می شوند . این دو دختر اسیر دو برادر می شوند . با گرایش های متفاوت! ما بین این بدبختی های جانان ، ترانه وارد زندگی او می شود که قصد دارد با ددی جانان ، جهان ازدواج کند . اگر جهان با ترانه ازدواج کند ، ارث زیادی را مالک می شود. اما ماجرا از این قرار است که جانان و جهان عاشق هم می شوند.
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍29❤1
لغزش دل.pdf
4.9 MB
نام رمان : #لغزش_دل
لغزش دل
ژانر : #مستر #ددی #لیتل_بوی #گی #گرایشی #بی_دی_اس_ام #اسلیو_بوی #تریسام
نویسنده : #مائده
خلاصه :
ندارد❌❌❌
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
لغزش دل
ژانر : #مستر #ددی #لیتل_بوی #گی #گرایشی #بی_دی_اس_ام #اسلیو_بوی #تریسام
نویسنده : #مائده
خلاصه :
ندارد❌❌❌
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍34❤2👎1🤔1
خانوم مهندس.pdf
683.1 KB
رمان: #خانوم_مهندس #خانم_مهندس
نویسنده: #مهتاب
ژانر: #لزبین #لزدام #bdsm #میس_اسلیو #اسلیو #بی_دی_اس_ام #میس #lgbt #بزرگسال #اروتیک#عاشقانه
خلاصه : نداره❌
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
نویسنده: #مهتاب
ژانر: #لزبین #لزدام #bdsm #میس_اسلیو #اسلیو #بی_دی_اس_ام #میس #lgbt #بزرگسال #اروتیک#عاشقانه
خلاصه : نداره❌
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍14❤4🫡3🖕1
ماه نشان ¹و².pdf
2.1 MB
نام رمان : #ماه_نشان (#فصل_1و2)
#فصل_سوم(#انلاین)
ژانر : #لزبین #مامی #لیتل_گرل #بی_دی_اس_ام #گرایشی
نویسنده : #مهسا
خلاصه :
ندارد❌❌❌
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
#فصل_سوم(#انلاین)
ژانر : #لزبین #مامی #لیتل_گرل #بی_دی_اس_ام #گرایشی
نویسنده : #مهسا
خلاصه :
ندارد❌❌❌
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍19👎3
به خاطر تو.pdf
2 MB
رمان : #به_خاطر_تو
نویسنده : #نازنین
ژانر : #bdsm #مستر_اسلیو_گرل #عاشقانه #مستر #اسلیو #مستر_اسلیو #اسلیو_گرل #بی_دی_اس_ام #ممنوعه
خلاصه :
فاقد❌
@anlainkadeh 🔥
نویسنده : #نازنین
ژانر : #bdsm #مستر_اسلیو_گرل #عاشقانه #مستر #اسلیو #مستر_اسلیو #اسلیو_گرل #بی_دی_اس_ام #ممنوعه
خلاصه :
فاقد❌
@anlainkadeh 🔥
👍24👎5🤔2🤩1💔1
تتوی نفرین شده.pdf
5.1 MB
نام رمان : #تتوی_نفرین_شده (#فصل_اول)
ژانر : #گی #گرایشی #بزرگسال #بی_دی_اس_ام #خشن
نویسنده : #نیل
خلاصه :
استیو موقع زدن تتوی ویلیام اشتباه میکنه و...
فصل دوم نداره❌
@anlainkadeh 🔥
ژانر : #گی #گرایشی #بزرگسال #بی_دی_اس_ام #خشن
نویسنده : #نیل
خلاصه :
استیو موقع زدن تتوی ویلیام اشتباه میکنه و...
فصل دوم نداره❌
@anlainkadeh 🔥
👍28👎4❤1
اشتباه.pdf
6.7 MB
رمان : #انتخاب_اشتباه
نویسنده : ICE MOON #ice_moon (برف)
ژانر: #bdsm #ددی #لیتل #بی_دی_اس_ام #عاشقانه #ددی_لیتل_گرل #ددی_لیتل #لیتل_گرل #ازدواج_اجباری #لیتلی #بزرگسال #صحنه_دار
خلاصه:
داستان دختری ک انتخاب اشتباه میکنه راه اشتباه میره نتیحه کارشم مبینه مجبور به ازدواج اجباری میشه فقط بخاطر یه انتخاب اشتباه
@anlainkadeh 🔥
نویسنده : ICE MOON #ice_moon (برف)
ژانر: #bdsm #ددی #لیتل #بی_دی_اس_ام #عاشقانه #ددی_لیتل_گرل #ددی_لیتل #لیتل_گرل #ازدواج_اجباری #لیتلی #بزرگسال #صحنه_دار
خلاصه:
داستان دختری ک انتخاب اشتباه میکنه راه اشتباه میره نتیحه کارشم مبینه مجبور به ازدواج اجباری میشه فقط بخاطر یه انتخاب اشتباه
@anlainkadeh 🔥
👍29👎12❤3🤩1
آبادیس¹.pdf
1.9 MB
رمان: #آبادیس #ابادیس ( #جلد_اول )
ژانر: #عاشقانه #گی #بی_دی_اس_ام #گی_لاو #lgbt #همجنسگرایی #bdsm #اروتیک
نویسنده : قایق #قایق
خلاصه :
فاقد❌
@anlainkadeh 🔥
ژانر: #عاشقانه #گی #بی_دی_اس_ام #گی_لاو #lgbt #همجنسگرایی #bdsm #اروتیک
نویسنده : قایق #قایق
خلاصه :
فاقد❌
@anlainkadeh 🔥
👍16👎1
آبادیس².pdf
2 MB
رمان: #آبادیس ( #جلد_دوم )
ژانر: #عاشقانه #گی #بی_دی_اس_ام #جدید #بزرگسال
نویسنده : #قایق
خلاصه :
فاقد❌
@anlainkadeh 🔥
ژانر: #عاشقانه #گی #بی_دی_اس_ام #جدید #بزرگسال
نویسنده : #قایق
خلاصه :
فاقد❌
@anlainkadeh 🔥
👍26❤2
رمان: #گنگستر
جلد اول
ژانر: #گی #عاشقانه #تریسام #پلیسی #خشن #بزرگسال #بی_دی_اس_ام
نویسنده:نیلی
خلاصه:
دوتا گنگستر ک با هم توی رابطه هستن با فهمیدن اینکه یه پلیس جدید از FBI داره روی پرونده شون کار میکنه، برای اینکه هویتشون لو نره تصمیم میگیرن پلیسه رو بکشن ولی با دیدنش پشیمون میشن و طی اتفاقاتی بهش علاقه پیدا میکنن و...
جلد دوم آنلاینه لینک نداره❌❌
@anlainkadeh🔥
جلد اول
ژانر: #گی #عاشقانه #تریسام #پلیسی #خشن #بزرگسال #بی_دی_اس_ام
نویسنده:نیلی
خلاصه:
دوتا گنگستر ک با هم توی رابطه هستن با فهمیدن اینکه یه پلیس جدید از FBI داره روی پرونده شون کار میکنه، برای اینکه هویتشون لو نره تصمیم میگیرن پلیسه رو بکشن ولی با دیدنش پشیمون میشن و طی اتفاقاتی بهش علاقه پیدا میکنن و...
جلد دوم آنلاینه لینک نداره❌❌
@anlainkadeh🔥
👍68👎12❤3🤔1😱1🤩1
عروسک شیرین.pdf
1.3 MB
رمان : #عروسک_شیرین
نویسنده : #ذهن_خاموش
ژانر : #عاشقانه #لیتل_گرل #تریسام #ددی_لیتل_گرل #دختر_یتیم #جدید #bdsm #لیتلی #ددی #بی_دی_اس_ام #ددی_لیتل #اروتیک #بزرگسال
خلاصه :
داستان دختر یتیمی که لیتل دوتا برادر میشه ولی با حضور نامزدهای...
@anlainkadeh 🔥
نویسنده : #ذهن_خاموش
ژانر : #عاشقانه #لیتل_گرل #تریسام #ددی_لیتل_گرل #دختر_یتیم #جدید #bdsm #لیتلی #ددی #بی_دی_اس_ام #ددی_لیتل #اروتیک #بزرگسال
خلاصه :
داستان دختر یتیمی که لیتل دوتا برادر میشه ولی با حضور نامزدهای...
@anlainkadeh 🔥
👍69👎13❤3
آسمان خراش.pdf
37.9 MB
رمان : #آسمان_خراش
ژانر : #گی #عاشقانه #بی_دی_اس_ام #گی_لاو #lgbt #bdsm #جدید
خلاصه :
ماهان خواننده ای ک عاشق خلافکاری به نام امیر میشه و...
@anlainkadeh 🔥
ژانر : #گی #عاشقانه #بی_دی_اس_ام #گی_لاو #lgbt #bdsm #جدید
خلاصه :
ماهان خواننده ای ک عاشق خلافکاری به نام امیر میشه و...
@anlainkadeh 🔥
🤩112👍39❤16👎15
مارال.pdf
4.7 MB
نام رمان : #مارال
ژانر : #بی_دی_اس_ام #ددی_لیتل_گرل #اروتیک #بزرگسال
نویسنده: #نیلی
خلاصه : فاقد خلاصه❌
@anlainkadeh🔥
ژانر : #بی_دی_اس_ام #ددی_لیتل_گرل #اروتیک #بزرگسال
نویسنده: #نیلی
خلاصه : فاقد خلاصه❌
@anlainkadeh🔥
👍55❤6🔥5
🔞داستان رابطه ی ممنوعه ی یه سرباز با فرمانده اش توی پادگان...
شلوار گرمکنم رو همراه با باکسر زیرش تا زیر باسنم پایین کشید و قبل اینکه بفهمم چیکار می کنه محکم روی یکی از لپای کونم کوبید از شوک ناخواسته جیغی کشیدم و با التماس به گریه افتادم: خواهش می کنم این کارو نکن دو به...فرمانده لطفا اشتباه کردم خواهش می کنم ولم کن.
ولی اون بی اهمیت به داد و هوار های من لپای باسنم رو از هم باز کرد و انگشتش رو به سوراخم کشید ناخواسته خودم رو منقبض کردم و تلاش کردم خودم رو تکون بدم اما فایده ای نداشت... سردی و لزجی کرم رو که روی سوراخ کونم احساس کردم سرمو محکم به مبل کوبیدم و صدای گریه ام رو توی نشیمنگاه مبل خفه کردم. کرم رو با حوصله روی سوراخ باسنم پخش کرد و انگشتش رو مقابل سوراخ قرار داد و آروم آروم به داخل فشار داد و شروع به تکون دادنش کرد از زور خجالت و تحقیر داشتم می مردم هرگز فکر نمی کردم که همچین چیزی به سر منم بیاد بعد چند دقیقه انگشت دومش رو هم داخل کرد و تکون داد و بعد سومی کم کم درد و سوزش داشت شروع میشد و احساس می کردم تمام حواس بدنم توی اون قسمت جمع شده. یهو انگشتاشو از داخل باسنم در آورد فکر کردم که دیگه تموم شده اما با شنیدن صدای زیپ و بعد قرار گرفتن یه چیز گوشتی و کلفت وسط کپل های باسنم فهمیدم که این عذاب قرار نیست انقدر زود تموم بشه...
🚨این رمان تا پارت چهل بارگزاری شده و به زودی کامل میشه🚨
#پارت_سیوهشت🔞
_دلت برای من تنگ شده یا برای سکس؟
آب دهنمو قورت دادم و زمزمه کردم:هردو..
لبخند کج دو به مان روی صورتش نشست و چال گونش رو نمایان کرد:پس بیا برای هردو رفع دل تنگی کنیم!
بطری توی دستش رو گوشه ای پرت کرد و گردنم رو محکم گرفت و لب هام رو با لب هاش مورد هدف قرار داد طوری می بوسید و زبونش رو داخل دهنم می چرخوند که حس می کردم لب هامون به هم دوخته شدن.
یکم بعد در حالیکه قفسه ی سینه هامون از کمبود اکسیژن بالا پایین می رفت ازم جدا شد اما قبل از اینکه بتونم به خودم بیام دو طرف رون پاهامو گرفت و بلندم کرد و چند لحظه بعد روی تخت خواب ولو بودم.
حوله ی نیمه باز دور کمرش رو کنار زد و روی تخت اومد و در کسری از ثانیه هرچیزی که تن من بود هم ناپدید شده بود.
خواستم برگردم و به عادت دفعات پیش داگ استایل بشم اما مانعم شد .با تعجب نگاهش کردم:نمی خوای بکنی؟
_چرا ولی این بار قراره یه کار متفاوت بکنیم عجله نکن...
از کشوی میز کنار تخت یه طناب قرمز زخیم بیرون آورد اول یه سرش رو به مچ پای راستم بست و بعد طناب رو به مچ دستم پیچوند از تاج تخت رد کرد و با بستن سر دیگش به دست و پای چپم با چند تا گره ضرب دری قسمتی از طناب رو نگه داشت .متعجب به کارهاش نگاه می کردم این طناب ها به چه دردی می خوردن؟می خواستم دهن باز کنم و بپرسم که یهو دو به مان یه سر طناب رو کشید و پاها و دست هام هم زمان مثل یه عروسک نمایش کشیده شدن و دست هام بالای سرم قرار گرفتن و پاهام مثل بچه ی آماده ی پوشک کردن بالا رفت.
با چشمای گرد شده نگاهش کردم و نگاه شیطنت آمیز و راضی دو به مان روی بدنم نشست.
با گره زدن آخرین قطعه ی طناب به تاج تخت تو همون حالت ثابتم کرد.عملا دیگه نمی تونستم کوچکترین حرکتی انجام بدم وقتی دستامو پایین میاوردم پاهام بیشتر بالا می رفت و از هم باز میشد.
در حال کلنجار رفتن با طناب بودم که دستش روی آلتم نشست بعد از کمی هندجاب نوک کلاهکش رو با انگشت شستش فشاری داد و بعد از کیف سامسونت همیشه گیش که یکم پیش آورده بود یه میله ی نازک فلزی بیرون آورد که سرش یه توپ اندازه ی نخود داشت.
با نزدیک کردن سر توپی میله به آلتم تازه متوجه شدم می خواد چیکار کنه و از ترس به تکاپو افتادم:دا...داری چیکار می کنی اونو نمی کنی که تو من نه؟
_چرا اتفاقا همچین قصدی دارم...
#گی
#همجنسباز
#بی_دی_اس_ام
#bl
#bdsm
https://tttttt.me/bl_roman
شلوار گرمکنم رو همراه با باکسر زیرش تا زیر باسنم پایین کشید و قبل اینکه بفهمم چیکار می کنه محکم روی یکی از لپای کونم کوبید از شوک ناخواسته جیغی کشیدم و با التماس به گریه افتادم: خواهش می کنم این کارو نکن دو به...فرمانده لطفا اشتباه کردم خواهش می کنم ولم کن.
ولی اون بی اهمیت به داد و هوار های من لپای باسنم رو از هم باز کرد و انگشتش رو به سوراخم کشید ناخواسته خودم رو منقبض کردم و تلاش کردم خودم رو تکون بدم اما فایده ای نداشت... سردی و لزجی کرم رو که روی سوراخ کونم احساس کردم سرمو محکم به مبل کوبیدم و صدای گریه ام رو توی نشیمنگاه مبل خفه کردم. کرم رو با حوصله روی سوراخ باسنم پخش کرد و انگشتش رو مقابل سوراخ قرار داد و آروم آروم به داخل فشار داد و شروع به تکون دادنش کرد از زور خجالت و تحقیر داشتم می مردم هرگز فکر نمی کردم که همچین چیزی به سر منم بیاد بعد چند دقیقه انگشت دومش رو هم داخل کرد و تکون داد و بعد سومی کم کم درد و سوزش داشت شروع میشد و احساس می کردم تمام حواس بدنم توی اون قسمت جمع شده. یهو انگشتاشو از داخل باسنم در آورد فکر کردم که دیگه تموم شده اما با شنیدن صدای زیپ و بعد قرار گرفتن یه چیز گوشتی و کلفت وسط کپل های باسنم فهمیدم که این عذاب قرار نیست انقدر زود تموم بشه...
🚨این رمان تا پارت چهل بارگزاری شده و به زودی کامل میشه🚨
#پارت_سیوهشت🔞
_دلت برای من تنگ شده یا برای سکس؟
آب دهنمو قورت دادم و زمزمه کردم:هردو..
لبخند کج دو به مان روی صورتش نشست و چال گونش رو نمایان کرد:پس بیا برای هردو رفع دل تنگی کنیم!
بطری توی دستش رو گوشه ای پرت کرد و گردنم رو محکم گرفت و لب هام رو با لب هاش مورد هدف قرار داد طوری می بوسید و زبونش رو داخل دهنم می چرخوند که حس می کردم لب هامون به هم دوخته شدن.
یکم بعد در حالیکه قفسه ی سینه هامون از کمبود اکسیژن بالا پایین می رفت ازم جدا شد اما قبل از اینکه بتونم به خودم بیام دو طرف رون پاهامو گرفت و بلندم کرد و چند لحظه بعد روی تخت خواب ولو بودم.
حوله ی نیمه باز دور کمرش رو کنار زد و روی تخت اومد و در کسری از ثانیه هرچیزی که تن من بود هم ناپدید شده بود.
خواستم برگردم و به عادت دفعات پیش داگ استایل بشم اما مانعم شد .با تعجب نگاهش کردم:نمی خوای بکنی؟
_چرا ولی این بار قراره یه کار متفاوت بکنیم عجله نکن...
از کشوی میز کنار تخت یه طناب قرمز زخیم بیرون آورد اول یه سرش رو به مچ پای راستم بست و بعد طناب رو به مچ دستم پیچوند از تاج تخت رد کرد و با بستن سر دیگش به دست و پای چپم با چند تا گره ضرب دری قسمتی از طناب رو نگه داشت .متعجب به کارهاش نگاه می کردم این طناب ها به چه دردی می خوردن؟می خواستم دهن باز کنم و بپرسم که یهو دو به مان یه سر طناب رو کشید و پاها و دست هام هم زمان مثل یه عروسک نمایش کشیده شدن و دست هام بالای سرم قرار گرفتن و پاهام مثل بچه ی آماده ی پوشک کردن بالا رفت.
با چشمای گرد شده نگاهش کردم و نگاه شیطنت آمیز و راضی دو به مان روی بدنم نشست.
با گره زدن آخرین قطعه ی طناب به تاج تخت تو همون حالت ثابتم کرد.عملا دیگه نمی تونستم کوچکترین حرکتی انجام بدم وقتی دستامو پایین میاوردم پاهام بیشتر بالا می رفت و از هم باز میشد.
در حال کلنجار رفتن با طناب بودم که دستش روی آلتم نشست بعد از کمی هندجاب نوک کلاهکش رو با انگشت شستش فشاری داد و بعد از کیف سامسونت همیشه گیش که یکم پیش آورده بود یه میله ی نازک فلزی بیرون آورد که سرش یه توپ اندازه ی نخود داشت.
با نزدیک کردن سر توپی میله به آلتم تازه متوجه شدم می خواد چیکار کنه و از ترس به تکاپو افتادم:دا...داری چیکار می کنی اونو نمی کنی که تو من نه؟
_چرا اتفاقا همچین قصدی دارم...
#گی
#همجنسباز
#بی_دی_اس_ام
#bl
#bdsm
https://tttttt.me/bl_roman
👍260❤56🤯44🤔9😁5👎2🤣1🖕1