__
« عشق »
.
.
.
همه از تنهایی می گریزند ، مانند یک زخم آزار دهنده است.
تنها راه فرار از تنهایی، اینکه بخشی از جامعه باشی با دوستانت باشی یا زن بگیری یا شوهر اختیار کنی.
تنهابودن را با تنهایی سوتفاهم نکنید.
تنهایی به یقین بیمارگونه است و تنها بودن سلامت کامل است.
زمانی که تنها بودنت را با تنهایی سوتفاهم کردی
تمام فضا تغییر می کند.
و اینگونه به آغوش دیگری پناه میبری تا خلا تو را پر کند
این رابطه از همان ابتدا یک جهنم است ، تو عاشق زن خودت نیستی بلکه از او استفاده میکنی تا تنها نباشی و او هم عاشق تو نیست ،
او هم در این وحشت است.طبیعی است که به نام عشق
هر اتفاقی ممکن است رخ بدهد _ به جز عشق !!!!
.
.
.
عشق...
در پایین ترین سطح،نوعی سیاست است.سیاست قدرت!
هرگاه عشق توسط مفهوم سلطه جویی آلوده باشد،
یک بازی سیاسی است. عشقی که بین یک زن و شوهر _
دوست پسر،دوست دختر وجود دارد ، عشق نیست تنها یک بازی سیاسی است که تو می خواهی بر دیگری تسلط داشته باشی.
تو از چیره بودن لذت میبری تو از عشق حرف میزنی ولی در عمل می خواهی از دیگری بهره کشی کنی.برای همین است که
احساس مالکیت زیاد،حسادت فراوان
بخش ذاتی و طبیعی از عشق تو می شود.
این عشق بیش از آنکه شادی بیافریند، تولید رنج می کند،
و این نوعی بیماریست.
.
.
.
تو اگر بدنبال تملک و چیره شدن هستی...
بهتره که یک سگ را دوست داشته باشی،
یک گربه را ، یک طوطی را ، یک شی را ...
زیرا می توانی به خوبی بر آنها تسلط داشته باشی.
.
.
.
عشق نیاز به تملک ندارد ، عشق نفس کشیدن است
وقتی به او می گویی من فقط برای تو نفس می کشم
و زندگی می کنم ، وقتی او نباشد تو چطور میتوانی نفس بکشی !؟
عشق می تواند از دوست داشتن یک فرد آغاز شود
و در نهایت به دوست داشتن خداوند ختم شود ،
آن شخص مانند یک پنجره عمل می کند،
پنجره ای به سوی آسمان بی پایان.
عشق یعنی بدون انگیزه سمت چیزی رفتن...
آنگاه آن گل نیلوفر آبی تماما باز می شود
و عطری عظیم رها می گردد.
عشق باید یک کیفیت در وجود تو باشد _
هرکجا که باشی، با هرکه باشی،
حتی اگر تنها باشی ،عشق باید در تو جاری باشد ،
موضوع این نیست که عاشق یکشخص باشی
مخاطب داشتن عشق مهم نیست ، مهم ( عاشق بودن ) است.
.
.
.
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
( حافظ )
#کتاب_زن
#اوشو
#حافظ
« عشق »
.
.
.
همه از تنهایی می گریزند ، مانند یک زخم آزار دهنده است.
تنها راه فرار از تنهایی، اینکه بخشی از جامعه باشی با دوستانت باشی یا زن بگیری یا شوهر اختیار کنی.
تنهابودن را با تنهایی سوتفاهم نکنید.
تنهایی به یقین بیمارگونه است و تنها بودن سلامت کامل است.
زمانی که تنها بودنت را با تنهایی سوتفاهم کردی
تمام فضا تغییر می کند.
و اینگونه به آغوش دیگری پناه میبری تا خلا تو را پر کند
این رابطه از همان ابتدا یک جهنم است ، تو عاشق زن خودت نیستی بلکه از او استفاده میکنی تا تنها نباشی و او هم عاشق تو نیست ،
او هم در این وحشت است.طبیعی است که به نام عشق
هر اتفاقی ممکن است رخ بدهد _ به جز عشق !!!!
.
.
.
عشق...
در پایین ترین سطح،نوعی سیاست است.سیاست قدرت!
هرگاه عشق توسط مفهوم سلطه جویی آلوده باشد،
یک بازی سیاسی است. عشقی که بین یک زن و شوهر _
دوست پسر،دوست دختر وجود دارد ، عشق نیست تنها یک بازی سیاسی است که تو می خواهی بر دیگری تسلط داشته باشی.
تو از چیره بودن لذت میبری تو از عشق حرف میزنی ولی در عمل می خواهی از دیگری بهره کشی کنی.برای همین است که
احساس مالکیت زیاد،حسادت فراوان
بخش ذاتی و طبیعی از عشق تو می شود.
این عشق بیش از آنکه شادی بیافریند، تولید رنج می کند،
و این نوعی بیماریست.
.
.
.
تو اگر بدنبال تملک و چیره شدن هستی...
بهتره که یک سگ را دوست داشته باشی،
یک گربه را ، یک طوطی را ، یک شی را ...
زیرا می توانی به خوبی بر آنها تسلط داشته باشی.
.
.
.
عشق نیاز به تملک ندارد ، عشق نفس کشیدن است
وقتی به او می گویی من فقط برای تو نفس می کشم
و زندگی می کنم ، وقتی او نباشد تو چطور میتوانی نفس بکشی !؟
عشق می تواند از دوست داشتن یک فرد آغاز شود
و در نهایت به دوست داشتن خداوند ختم شود ،
آن شخص مانند یک پنجره عمل می کند،
پنجره ای به سوی آسمان بی پایان.
عشق یعنی بدون انگیزه سمت چیزی رفتن...
آنگاه آن گل نیلوفر آبی تماما باز می شود
و عطری عظیم رها می گردد.
عشق باید یک کیفیت در وجود تو باشد _
هرکجا که باشی، با هرکه باشی،
حتی اگر تنها باشی ،عشق باید در تو جاری باشد ،
موضوع این نیست که عاشق یکشخص باشی
مخاطب داشتن عشق مهم نیست ، مهم ( عاشق بودن ) است.
.
.
.
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
( حافظ )
#کتاب_زن
#اوشو
#حافظ