کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
2.06K subscribers
8.5K photos
950 videos
59 files
3.78K links
ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران)

بازتاب‌دهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
Download Telegram
💠 #مدرسه_در_رنج_تمرکز*

🔹 چرا نظام آموزشی ما متمرکز است و پیامدهای آن برای مدرسه چیست؟
🔹 #بخش_یکم
دکتر شهین ایروانی


تمرکز یکی از ویژگی های نظام آموزشی ایران است. تقریبا تمامی تصمیمات در ادارات ستادی وزارتخانه اتخاذ می‌شود و کلیه برنامه‌ها فعالیت‌ها به صورت یکسان برای تمامی مناطق و سپس مدارس در اقصا نقاط کشور، برای اجرا، ابلاغ می‌شود. باید دانست که تمرکز در نظام‌های آموزشی، مورد نقد و انتقاد نهادها و منابع علمی و پژوهشی است و به ویژه نهادهایی مانند یونسکو گسترش رویکرد عدم تمرکز در نظام‌های آموزشی را توصیه می کنند. این در حالی است که در نظام آموزشی ایران، از آغاز دوره پهلوی اول تا امروز، تمرکز یکی از عناصر ماهوی و جدایی ناپذیر این نظام بوده است.
در نظام متمرکز سیاستگذاری، تصمیم‌گیری و اختیارات به رأس سازمان محدود می شود و در مقابل اطاعت، پذیرش و اجرای منفعلانه آن‌ها به سطوح پایین و قاعده سازمان محول می شود. سلسله مراتب قدرت از بالا به پایین و توزیع روابط قدرت دارای روند کاهشی است. نوبت مدرسه هم که می شود، همه چیز از بالا تعیین و تعریف شده است. لذا مدرسه فقط موظف به اجرای تمام مواردی است که در قالب مقررات، آیین نامه ها و بخشنامه های روزانه و هفتگی ابلاغ شده است. گزارش اجرا را نیز در هر مورد باید به ادارات بالادستی به تفصیل و با تصویر یا مکتوب ارائه دهد. به این ترتیب در نظام توزیع قدرت و اختیار، مدرسه که در قاعده هرم قدرت قرار دارد، همواره به تحمل بار سنگین «باید ها و نباید های تعیین شده» از سطوح مختلف سازمان‌های ستادی مجبور است.

🔹 سابقه طولانی تمرکز در فرهنگ ما

فرهنگ تمرکزگرایی در کشور ما سابقه ای به قدمت حیات قبیله ای و سپس تشکیل دولت ها دارد. قدرت مطلق در دست کسانی متمرکز است که در راس این نهاد ها قراردارند: پدر در خانواده، روسای طوایف، شاهان، خان‌های قبیله ها، حاکمان و سلاطین؛ و آنگاه که نظام اداری مدرن به ایران آمد، زیر پوست نظام بوروکراتیک، همواره قدرت در دست وزرا، مدیران و روسا قرار گرفته است.
پیشینه تاریخی نهادهای آموزشی نیز حضور قدرت و تمرکز را شهادت می‌دهد. در دوره پیشامدرن، نهادهای آموزشی هر چند نهادهایی در پیوند مستقیم با حکومت ها نبودند، در درون خود با چنین فرهنگی می زیستند. در مکتب، ملا یا معلم نسبت به دانش‌آموزان مرجع مطلق قدرت بود؛ اگرچه در تعیین برنامه آموزش به مرجع بالاتری پاسخگو نبود، ملای مکتب خود برنامه آموزشی‌اش را انتخاب می‌کرد و مدارس علوم دینی نیز مرجع بالاتری در تعیین برنامه آموزشی‌شان نداشتند.
در دوره مدرن اولین نهاد آموزش و پرورش جدید ما، یعنی دارالفنون، نیز با اینکه نهادی دولتی بود مرجع بالادستی برای تعیین برنامه و فعالیت های آموزشی نداشت؛ هر چند ناصرالدین شاه تاکید کرده بود که «از آن زهرماری [منابع مربوط به انقلاب کبیر فرانسه] نخوانند». اما حتی در چنین نهادی نیز مناسبات درون مدرسه‌ای به ویژه رفتار مدیر و نظامت مدرسه با محصلین مبتنی بر امر و نهی و حتی تنبیه بود.
در حوزه آموزش عمومی نیز وقتی مدرسه های جدید شکل گرفتند، تا پیش از انقلاب مشروطه، نهادی مستقل بودند و برنامه آموزشی را خود تعیین می‌کردند اما فرهنگی درون مدرسه کماکان متکی به اعمال قدرت مدیر و معلم بر دانش‌آموز بود. این استقلال در مدیریت و برنامه‌ریزی البته چندان طولی نکشید. زیرا مکتب به حاشیه رانده شد و مدرسه نیز تقریباً به یکباره اختیاراتش را از دست داد. تا آنجا که امروز برای مدرسه بیش از نسیمی از استقلال باقی نمانده است. سوال این است که چرا و از چه زمان مدرسه چنین کاهشی را آغاز کرد؟

🔹 آغاز داستان تمرکز

با توجه به اینکه تا زمان انقلاب مشروطه مدارس در برنامه‌ریزی آموزشی و درسی خود کاملاً استقلال داشتند، شکی نیست که اولین قدم به سوی تمرکز، ماده ۱۹ متمم قانون اساسی مجلس مشروطه بود که مدرسه و مکتب را در ساختار وزارت علوم و معارف قرار داد. البته این بدان معنا نیست که نفس حضور یا مداخله دولت یک نظام آموزشی را به نظامی متمرکز تبدیل می‌کند؛ اما وجود مرجعی فراتر از مدرسه که چارچوبی را برای مدرسه تعیین می‌کند اولین گام در این راستاست. در واقع معمولاً این میزان وابستگی اقتصادی مدرسه به دولت‌هاست که حد اعمال نفوذ دولت در برنامه درسی را تعیین می کند. در آن زمان چون وزارت علوم در تاسیس و افزایش مدارس دولتی توفیق نداشت تا زمان حاکمیت پهلوی اول، اعمال تمرکز بر مدارس نیز موضوعیتی نیافت. وزارت علوم البته به این امر مایل بود و لذا مدام برای مدارس نامه می فرستاد و اجرای برنامه تعیین شده را طلب می‌کرد اما این اصرار چندان مقرون به توفیق نبود و مدارس عموما خودگردان و کماکان مستقل بودند.


👇 ادامه در پست بعد


با ما همراه باشید🤝

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
👆 ادامه از پست قبل

نکته بسیار قابل توجه دیگر آن که، برخلاف سایر حوزه‌ها که استقلال مالی، درجاتی از آزادی در تصمیم گیری را برای آن ها فراهم می آورد و مدرسه نیز در دهه‌های اول حیات خود در دوره قاجار، درجه ای از آزادی را تجربه کرد، اما از زمان تحمیل برنامه یکسان به مدارس، استقلال مالی مدرسه موجب به رسمیت شناختن استقلال نسبی آن در تصمیم سازی و برنامه ریزی نشده است.

🔹 تمرکز مضاعف در نظام آموزشی ما پیامدهای دیگری به شرح زیر را نیز موجب شده است.

- چون همه مدارس، چه دولتی و چه خصوصی، موظف به اجرای برنامه های آموزشی و درسی معین و یکسانی هستند (یکسان‌نگری)، به جز آن که تفاوت های مدرسه‌ها و مناطق به رسمیت شناخته نمی‌شود، عملا فرصتی برای طراحی و تجربه محتوا و برنامه‌های جدید که دست کم برخی مدارس خصوصی می‌توانند بهترین محمل برای اجرای آن‌ها باشند، فراهم نمی‌آید.

- شدت اصرار بر «از پیش تعیین کردن همه چیز برای مدرسه»، موجب شکل‌گیری نوعی دولایگی در مدارس اعم از دولتی و خصوصی می‌شود. در این دولایگی، لایه رویین سطحی، با هدف حفظ ظاهر و مبین بایدهای نظام متمرکز آموزشی است؛ و لایه زیرین، لایه اقدامات غیر رسمی مدرسه است که تصمیم گیری ها و اقدامات را با توجه به شرایط مقتضی تعیین می‌کند. این دوگانگی اگرچه مدرسه را دچار اختلال عملکرد دوگانه می‌کند، اما به حکم طبیعت از آن گریزی نیست. زیرا انکار اختیار و قدرت تشخیص هر فرد یا گروهی به ویژه در نهادی نظیر مدرسه که همواره با مسائل متنوع مواجه می‌شود و باید تصمیم بگیرد، هرگز موجب محو این قابلیت‌ها نمی‌شود، بلکه به تدریج، راهی شکل می‌گیرد تا این قابلیت ابراز شود و مورد استفاده قرار گیرد.
این لایه دوم همان سازمان غیررسمی است که در دانش مدیریت سازمانی از آن یاد می‌شود.

- شکی نیست که تمرکز موجبات نگاه کمی و عددمدار و نیز ظاهرگرایی را در نظام آموزشی فراهم می‌کند.
کنترل‌گری، مخاطب را به سمت ظاهرسازی و نیز جمع کردن شواهد محسوس و قابل شمارش می‌راند. در حالی که ماهیت آموزش با کیفیت و تحول عمیق پیوند دارد. این که فارغ‌التحصیلان مدارس ما از آن چه انتظار می‌رود فاصله بسیار دارند، خود نمایانگر وجود چنین بیماری‌هایی در نظام آموزشی است و به کرات به آن اشاره شده است.

- مدرسه که مهمترین ماموریتش اصلاح فرد و اصلاح جامعه به واسطه اصلاح افراد است، به جای انجام ماموریت آگاهی بخشی و تمرین رفتار متعادل در دانش آموزان، در راستای مقابله با مولفه‌های آسیب‌زای فرهنگ تاریخی مان، عملا به بازآموزی و بازتولید همان فرهنگ می‌پردازد و به این ترتیب، در انجام ماموریت خود موفق نخواهد بود؛ بدین ترتیب، مدرسه موجبات تداوم این فرهنگ را در جامعه و روابط میان فردی فراهم می‌سازد.

- با کاهش پویایی مدرسه و واداشتن آن به سکون و انفعال مدرسه بیمار و رنجور می شود. تمرکز در مدارس ما یکی از عوامل اصلی رنجوری است که خود را در فرایند آموزش دانش آموزان می‌نمایاند. همین امر به نوبه خود موجبات تردید والدین را نسبت به توانایی مدرسه در امر آموزش و پرورش فرزندانشان فراهم کرده است. نگاه همراه با تردید والدین به توان مدرسه و فراتر از آن گرایش به تحصیل فرزندان خارج از نظام آموزشی، واکنش‌هایی است که عدم اعتماد به مدرسه موجب آن شده است.

🔻 اگر نظام آموزشی در پی اصلاح بنیادین خود است، لاجرم باید واقعیت تمرکز موجود را به عنوان یک معضل اساسی، به رسمیت بشناسد و در پی چاره اندیشی برای رفع آن برآید؛ وگرنه این معضل همه برنامه‌های اصلاحی را نیز استحاله خواهد کرد.

🔻مدرسه به دلیل ماهیت فعال و موثر خود، مستعد و نیازمند احیای هویت است. کاهش فشار از گرده مدرسه و افزایش تدریجی استقلال آن، به ویژه در برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم سازی‌ها، یکی از مهمترین الزامات تحول بنیادین در نظام آموزشی است.




با ما همراه باشید🤝

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran

آدرس صفحه ما در اینستاگرام 👇

https://instagram.com/ksmi2001t?igshid=6kfccnzsk6d2

https://tttttt.me/KSMtehran/966
💠 #گفت_و_گو

📌 #صدایی_در_سکوت_خیابان

🔺گفت‌وگویی در چیستی و چگونگی مطالبات معلمان با حضور #سعید_مدنی، #محمدتقی_فلاحی، #محمد_حبیبی و #لطف‌الله_میثمی

#بخش_یکم

#سعید_مدنی: جنبش‌های اجتماعی از دید برخی متفکران سه ویژگی دارند: هویت؛ موضوع مبارزه؛ و چشم‌انداز یا مدل اجتماعی. برای نمونه جنبش معلمان هویت صنفی، سیاسی و اجتماعی و حتی هویت طبقاتی دارد و بیشتر آن را طبقات متوسط و فرودست تشکیل می‌دهند. همچنین موضوعی برای چالش دارد؛ یعنی به‌طور مشخص در حال حاضر مطالبات صنفی دارد. از همه مهم‌تر اینکه چشم‌انداز یا مدل اجتماعی هم دارد، یعنی به‌تدریج تصویری از وضعیت ایده‌آل و مطلوب در جامعه و جنبش معلمان شکل گرفته که در حال حاضر پای صحبت هر معلمی هم بنشینید می‌تواند توضیح دهد که وضعیت ایده‌آل نسبت به وضع موجود چه مختصاتی دارد. چارلز تیلی از زاویه دیگری به جنبش‌ها می‌نگرد و می‌گوید جنبش‌ها حاصل‌ضرب چهار ویژگی هستند، این چهار ویژگی در هم ترکیب می‌شوند و جنبش‌ها را ایجاد می‌کنند: نخست ارزشمندی آن است. ارزیابی‌هایی که از جامعه ایران شده در طول سال‌های گذشته به‌تدریج مرجعیت معلمان در کل جامعه ایران ارتقا پیدا کرده و در سال‌های اخیر بیشتر شده است؛ دوم، وحدت است، یعنی این مجموعه‌ای که کنش اعتراضی می‌کنند، نمادها و ویژگی‌های مشترک دارند که از نشانه‌های جنبش است؛ سوم، افرادی که بدنه اجتماعی جنبش باشند و پای بیانیه‌ها را امضا می‌کنند یا در تجمع شرکت می‌کنند و جنبش معلمان در سطح ملی از آن برخوردار است؛ و چهارم، تعهد، یعنی مقاومت و ازخودگذشتگی، کمک و همیاری. می‌بینیم که کنش اعتراضی معلمان چهار ویژگی ارزشمندی، تعداد، وحدت و تعهد را دارد که قطعاً می‌شود به آن عنوان جنبش اجتماعی را داد.

#محمدتقی_فلاحی : نهادهای معلمان در بدو شکل‌گیری سعی کردند با دسته‌بندی و انسجام‌بخشی به مطالبات قشر فرهنگی از طرق مختلف بتواند آن‌ها را مطرح و پیگیری بکند. در این مسیر تشکل‌ها و نهادهای صنفی و مشخصاً کانون صنفی معلمان و بعد شورای هماهنگی از روش‌هایی مانند گفت‌وگو و رایزنی با نهادهای وابسته به قدرت مثل مراکز تصمیم‌گیری وزارت آموزش ‎و پرورش و نهادهای وابسته به ریاست‌جمهوری و کلاً دولت استفاده کردند. معلمان با توضیح و تشریح مسائل و مشکلات خود به این نهادها، سعی کرده‌اند با آن‌ها کار توضیحی کنند. روش‌های دیگری نیز وجود داشته است، نظیر مطرح کردن مسائل در نشریات و رسانه‌های مختلف به‌عنوان یکی از راه‌های بردن مسائل آموزش و پرورش به‌طور عام و معلمان بهطور خاص به سطح عمومی جامعه، نوشتن نامه‌های سرگشاده یا سربسته به مسئولان و البته در کنار همه این‌ها تجمع، تحصن و اعتصاب در مدرسه‌ها و محل کار.

#محمد_حبیبی: من مطالبات معلمان را به دو بخش تقسیم می‌کنم. یک بخش مطالباتی است که به‌وسیله همه معلمان نمایندگی می‌شود و بخش دیگر مطالبات را نخبگان جامعه و معلمان نمایندگی می‌کنند. بحث معیشت و تأمین بیمه‌های اجتماعی کمبود امکانات و تجهیزات در مدارس این‌ها مطالباتی است که همه معلمان از آن‌ها حمایت می‌کنند و درواقع جزئی از آن مطالبات معیشتی است، هم تشکل‌های صنفی، هم افرادی که در این تشکل‌ها فعالیت می‌کنند، هم معلمان فعال رسانه‌ای و هم کلیت جامعه معلمین پشت این مطالبات و حامی این بخش از مطالبات هستند. این مطالبات عمومی است و بخش دیگر عمدتاً توسط تشکل‌های صنفی فرهنگیان یا آن بخش از معلمانی که فعالیت‌های رسانه‌ای دارند و افرادی که به‌نوعی در درون این تشکل‌ها فعالیت دارند که اصطلاحاً به آن می‌گویم بخش نخبگی معلمان؛ (نخبگی را منظر کنشگری اجتماعی می‌گویم نه از منظر معرفتی) دنبال می‌شود. مطالباتی مانند مخالفت با خصوصی‌سازی آموزش یا دفاع از آموزش رایگان و کیفیت آن و مخالفت با آموزش ایدئولوژیک و دفاع از حقوق دانش‌آموزان.

#لطف‌الله_میثمی : حرکت کارگران به نظر من حرکت موفقی بوده است. آن‌ها مخالف مقاطعه‌کاران هستند. می‌گویند این‌ها بیمه را یک‌ماهه تمدید می‌کنند که بتوانند اخراج بکنند و این مغایرت با قانون کار دارد. این‌ها می‌توانند روی این خواسته بایستند و شعارشان هم محدود بود و موفق هم شدند. یا چهار ماه حقوق نگرفتیم و باید حقوق ما را بدهند و موفق هم شد. اصلاً آمدند گفتند که این خصولتی درست نیست و باید برگردد به دولت چیزی که با یک تفسیر مغایر قانون از اصل ۴۴ صورت گرفته بود، توانستند به دولت برگردانند و موفق شوند. ما در شرایطی که ابرچالش زیاد داریم و همه‌چیز سیاسی محسوب می‌شود، وظیفه نیروهای کنشگر این است که حرکت‌ها را به حرکت‌های صنفی تقلیل بدهند تا دستاورد بیشتر داشته باشیم.

📌منبع: چشم‌انداز ایران شماره ۱۳۱

@cheshmandaz_iran

لینك بخش اول:‌ https://bit.ly/34Lf00k

#اعتراضات_سراسری_معلمان
#مطالبات_صنفی_معلمان_مطالبه_عمومی
🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran