دوستت دارم
احمدرضا احمدی
💠 #نوای_کانون
🔹 شعر و صدا: #احمدرضا_احمدی
🔹 #زادروز
زاده ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ کرمان
دوستت دارم...
باید در چشمان نگریست؟
یا در گوش‌ها گفت؟
جنبش انگشتانت که بر روی هم انباشته شده بود
و مروارید چشمانت
دلیل بود؟
در عصر یک پاییز
در اتوبوس بودیم
دورمان دیوار شیشه‌ای سبز...
سبزی شیشه‌ها، زرد پاییز را
سبز خرم کرده بود.
از سبزی برگ‌ها بهار به اتوبوس نشست.
بیرون خزان در کار بود.
نمی‌دانستم در بهار درون باید گفت؟
یا در خزان بیرون؟
من و بهار پیاده شدیم
بهار در خیابان محو شد
پاییز در کنارم راه می‌آمد.
#هنر
#ادبیات
#شعر
#موسیقی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 شعر و صدا: #احمدرضا_احمدی
🔹 #زادروز
زاده ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ کرمان
دوستت دارم...
باید در چشمان نگریست؟
یا در گوش‌ها گفت؟
جنبش انگشتانت که بر روی هم انباشته شده بود
و مروارید چشمانت
دلیل بود؟
در عصر یک پاییز
در اتوبوس بودیم
دورمان دیوار شیشه‌ای سبز...
سبزی شیشه‌ها، زرد پاییز را
سبز خرم کرده بود.
از سبزی برگ‌ها بهار به اتوبوس نشست.
بیرون خزان در کار بود.
نمی‌دانستم در بهار درون باید گفت؟
یا در خزان بیرون؟
من و بهار پیاده شدیم
بهار در خیابان محو شد
پاییز در کنارم راه می‌آمد.
#هنر
#ادبیات
#شعر
#موسیقی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠 #صبحگاه
دری به زمستان باز کن،
تا سپیدی برف‌ها،
به ما امید زنده ماندن بدهد.
ما گرما نمی‌خواهیم
ما امید می‌خواهیم.
✍ #احمدرضا_احمدی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
دری به زمستان باز کن،
تا سپیدی برف‌ها،
به ما امید زنده ماندن بدهد.
ما گرما نمی‌خواهیم
ما امید می‌خواهیم.
✍ #احمدرضا_احمدی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #تسلیت
تسلیت به کلمه
شعر
و عطر شمعدانی‌ها
#احمدرضا_احمدی
۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ #کرمان
شاعر، نمایشنامه‌نویس و نقاش.
🔹احمدی در زمینه موسیقی، ویراستاری و ادبیات کودک و نوجوان نیز فعالیت دارد.
او موفق به کسب جایزه شعر #بیژن_جلالی و جایزه #هانس_کریستین_اندرسن شده است. بعضی از اشعار ایشان به زبان‌های دیگر ترجمه شده است.
وقتی شعر می‌نویسی
آرزو داری
روی زمین یخ‌زده‌ی ناهموار بمیری
حتی اگر کسی شاهد مرگ تو نباشد
سال‌ها در شعر و سکوت آزموده‌ای
باید چراغی را در شعر روشن کنی
و در روشنایی چراغ
در کنار شعر جان بدهی
مهم نیست
در هنگام جان دادن
صبح باشد
شب باشد
زمستان باشد
پاییز باشد
بهار باشد
هنگام جان دادن
تو نظم فصل‌ها را به هم می‌ریزی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
تسلیت به کلمه
شعر
و عطر شمعدانی‌ها
#احمدرضا_احمدی
۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ #کرمان
شاعر، نمایشنامه‌نویس و نقاش.
🔹احمدی در زمینه موسیقی، ویراستاری و ادبیات کودک و نوجوان نیز فعالیت دارد.
او موفق به کسب جایزه شعر #بیژن_جلالی و جایزه #هانس_کریستین_اندرسن شده است. بعضی از اشعار ایشان به زبان‌های دیگر ترجمه شده است.
وقتی شعر می‌نویسی
آرزو داری
روی زمین یخ‌زده‌ی ناهموار بمیری
حتی اگر کسی شاهد مرگ تو نباشد
سال‌ها در شعر و سکوت آزموده‌ای
باید چراغی را در شعر روشن کنی
و در روشنایی چراغ
در کنار شعر جان بدهی
مهم نیست
در هنگام جان دادن
صبح باشد
شب باشد
زمستان باشد
پاییز باشد
بهار باشد
هنگام جان دادن
تو نظم فصل‌ها را به هم می‌ریزی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #احمدرضا_احمدی
ما مردمان عادی گاهی دلمان می خواهد خوشبخت باشیم،نان گرم بخوریم،یا بندرهای دنیا را نه در کارت پستال ها بلکه به صورت زنده ببینیم،ما مردمان عادی خیلی آرزوها دیگر هم داریم که ما فرصت شمردنش را نداریم و شما حوصله ی شنیدنش را ندارید.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
ما مردمان عادی گاهی دلمان می خواهد خوشبخت باشیم،نان گرم بخوریم،یا بندرهای دنیا را نه در کارت پستال ها بلکه به صورت زنده ببینیم،ما مردمان عادی خیلی آرزوها دیگر هم داریم که ما فرصت شمردنش را نداریم و شما حوصله ی شنیدنش را ندارید.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
(www.Arianworld.com)
Simin Ghadiri(www.Arianworld.com)
🎼 من نوشتم بارون
ترانه‌سرا: #احمدرضا_احمدی
خواننده: سیمین قدیری
موسیقی: فریبرز لاچینی
_
روی دیوار سفید خونه‌مون
من با رنگ سبز یه جاده کشیدم
جاده‌ای پُر از درخت و گل و یاس
جاده‌ای پُر از بهار و عطر یاس
رنگ سبزم کم اومد
باد اومد، پاییز اومد
روی جاده‌ی قشنگ
ابر اومد، بارون اومد
من نوشتم بارون.
روی دیوار سفید خونه‌مون
من با رنگ آبی دریا کشیدم
توی دریای قشنگ رو دیوار
من با رنگ آبی قایق کشیدم
رنگ آبیم کم اومد
موج اومد، بارون اومد
روی دریای قشنگ
ابر اومد، بارون اومد
من نوشتم بارون.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
ترانه‌سرا: #احمدرضا_احمدی
خواننده: سیمین قدیری
موسیقی: فریبرز لاچینی
_
روی دیوار سفید خونه‌مون
من با رنگ سبز یه جاده کشیدم
جاده‌ای پُر از درخت و گل و یاس
جاده‌ای پُر از بهار و عطر یاس
رنگ سبزم کم اومد
باد اومد، پاییز اومد
روی جاده‌ی قشنگ
ابر اومد، بارون اومد
من نوشتم بارون.
روی دیوار سفید خونه‌مون
من با رنگ آبی دریا کشیدم
توی دریای قشنگ رو دیوار
من با رنگ آبی قایق کشیدم
رنگ آبیم کم اومد
موج اومد، بارون اومد
روی دریای قشنگ
ابر اومد، بارون اومد
من نوشتم بارون.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #صبحگاه
من از خواب..
برگی ریحان آورده‌ام..
ریحان را به لبانم نزدیک می‌کنم...
صبح می‌شود..!
کنار عطر ریحان..
زندگی را می‌بوسم...
و روز و پنجره را...
با مقداری از آفتاب ..
که از کنار ابرها از آسمان می‌چکد..
ستایش می‌کنم..
من هنوز هستم..!
#احمدرضا_احمدی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
من از خواب..
برگی ریحان آورده‌ام..
ریحان را به لبانم نزدیک می‌کنم...
صبح می‌شود..!
کنار عطر ریحان..
زندگی را می‌بوسم...
و روز و پنجره را...
با مقداری از آفتاب ..
که از کنار ابرها از آسمان می‌چکد..
ستایش می‌کنم..
من هنوز هستم..!
#احمدرضا_احمدی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #صبحگاه
دری به زمستان باز کن
تا سپیدی برف ها
به ما امید زنده ماندن بدهد
ما گرما نمی خواهیم
ما امید می خواهیم...
#احمدرضا_احمدی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
دری به زمستان باز کن
تا سپیدی برف ها
به ما امید زنده ماندن بدهد
ما گرما نمی خواهیم
ما امید می خواهیم...
#احمدرضا_احمدی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #صبحگاه
مرا نکاوید، مرا بکارید
مرا نکاوید
مرا بکارید
من اکنون بذری درستکار گشته‌ام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید
گوش‌هایم را بگذارید
تا در میان گلبرگ‌های صدا پاسداری کنند
چشمانم را گل‌میخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی‌ست بیاویزید
در سینه‌ام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند.
مرا نکاوید
واژه بودم
زنجیر کلمات گشتم
سخنی نوشتم که دیگران
با آرامش بخوانند
من اکنون بذری درستکار گشته‌ام
مرا بکارید
در زمینی استوار جایم دهید
نه در جنگلی که در زیر سایه‌ی درختان معیوب باشم
جای من در کنار پنجره‌هاست
#احمدرضا_احمدی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
مرا نکاوید، مرا بکارید
مرا نکاوید
مرا بکارید
من اکنون بذری درستکار گشته‌ام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید
گوش‌هایم را بگذارید
تا در میان گلبرگ‌های صدا پاسداری کنند
چشمانم را گل‌میخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی‌ست بیاویزید
در سینه‌ام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند.
مرا نکاوید
واژه بودم
زنجیر کلمات گشتم
سخنی نوشتم که دیگران
با آرامش بخوانند
من اکنون بذری درستکار گشته‌ام
مرا بکارید
در زمینی استوار جایم دهید
نه در جنگلی که در زیر سایه‌ی درختان معیوب باشم
جای من در کنار پنجره‌هاست
#احمدرضا_احمدی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #صبحگاه
دری به زمستان باز کن تا سپیدیِ برف ها
به ما امیدِ زنده ماندن بدهد؛
ما گرما نمی‌خواهیم، ما امید می‌خواهیم ...
#احمدرضا_احمدی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
دری به زمستان باز کن تا سپیدیِ برف ها
به ما امیدِ زنده ماندن بدهد؛
ما گرما نمی‌خواهیم، ما امید می‌خواهیم ...
#احمدرضا_احمدی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran