کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
2.07K subscribers
8.51K photos
950 videos
59 files
3.78K links
ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران)

بازتاب‌دهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
Download Telegram
💠 #شعر_زمانه


🔹 * غَم‌ام مدد نکرد
(برایِ #غلامحسین_ساعدی)

🔹 شاعر: احمدشاملو


🍂 چنان از مرزهای تکاثُف برگذشت
که کس به اندُه‌ناکیِ جان پُر دریغ‌ام
ره نبُرد.

نگاه‌ام به خلاء خیره ماند
گفتند
به ملال ِ گذشته می‌اندیشد.

از سخن باز ماندم
گفتند
مانا کف‌گیرِ ِ روغن زبانی‌اش
به تَهِ دیگ آمده.

اشکی حلقه به چشم‌ام نبست ،
گفتند
به خاک افتادن ِ آن همه سَروَش
به هیچ نیست.

بی‌خود از خویش
صیحه برنیاوردم ،
گفتند
در حضور
متظاهِر مِهر است
اما چون برفتی
خاطر
بروفتی.


🍂 پس
سوگ واران ِ حِرفت
عزاخانه تُهی کردند :
به عرض دادنِ اندوه
سر جنبانده،
درمانده از درکِ مرگی چنین
شورابه‌ی ِ بی حاصل به پهنای ِ رُخساره بر دوانده ،
آئینِ پرستشِ مرده‌گانِ مرگ را
سیاه پوشیده،
القای ِ غمی بی‌مغز را
مویه کُنان
جامه
به قامت
بر دریده.


🍂 چون با خود خالی ماندم
تصویرِ ِ عظیم ِ غیاب‌اش را
پیش ِ نگاه نهادم
و ابر و ابرینه‌یِ زمستانیِ تمامت ِ عمر
یک‌جا
در جان‌ام
به هم درفشرد
هر چند که بی مرزینه‌گیِ دریای ِ اشک نیز مرا
به زدودن ِ تلخیِ درد
مددی
نکرد.

آن‌گاه بی‌احساس ِ سرزنشی هیچ
آئینه‌یِ بُهتان ِ را بازتاب ِ نگاه خود کردم :
سرخیِ حیلت باز ِ چشمان‌اش را ،
کم قدریِ آب‌گینه‌ی ِ سست ِ خل‌مستیِ ناکام‌اش را.
کاش ای کاش می‌بودی، دوست،
تا به چشم ببینی
به جان بچشی
سرانجام‌اش را‌
( گرچه از آن دشوارتر است
که یکی، بر خاکِ شکست،
سورمستیِ دوقازیِ حریفی بی‌بها را
نظاره کند ).


🍂 شاهدِ مرگ ِ خویش بود
پیش از آن که مرگ از جام‌اش گلوئی تر کند .
اما غریو ِ مرگ را به گوش می‌شنید
( انفجارِ ِ بی حوصله‌ی ِ خفّتِ جاودانه را
در پیچ و تابِ ریش‌خندی بی‌امان ):

« ـــ در برزخ احتضار رها می‌کنم‌ات تا بکشی!
ننگ حیات‌ات را
تلخ‌تر از زخم ِ خنجر
بچشی
قطره به قطره
چکه به چکه ...

تو خود این سُنّت نهاده‌ای
که مرگ
تنها
شایسته یِ راستان باشد.»



🔹 #غلام_‌حسین_‌ساعدی ( گوهرِمُراد)
🍂 #سالگرد_درگذشت


🔹 *ساعدی در ۲۴ دی‌ماهِ ۱۳۱۴ در تبریز زاده شد و در تاریخ ۲ آذرماهِ ۱۳۶۴ درپاریس درگذشت و در گورستانِ #پرلاشز به خاک سپرده شد .

ساعدی مرد میدان ستیز و گریز بود: ستیز با ظلم و چاپلوسی و زهد ریائی و گریز از تعلقات و وسوسه های سقوط و ابتذال. نه اهل دنیا بود، به روایت شکم‌پرستان و مال‌دوستان و نه اهل آخرت بود، به حکایت زاهدان و ملایان. نه مقلِد بود و نه مقَلد. نه آجیل بده بود و نه آجیل بستان.

سی وشِش سال از خاموشیِ غلام‌حسین خانِ ساعدی، پزشک، نویسنده و نمایش‌نامه‌نویسِ معاصرِ ایران در غُربت می‌گذرد... او عضوِ کانونِ نویسنده‌گان هم بود.


🔻 برخی #آثار

مجموعه #داستان: شب‌نشینی باشکوه
/ عزاداران بَیَل /واهمه‌های بی‌نام‌ونشان

#رمان: مقتل /توپ /تاتار خندان

#فیلمنامه: گاو /دایره‌یِ مینا / رُنسانس

#نمایشنامه: وای بر مغلوب / مانمی‌شنویم / عاقبت قلم‌فرسایی


🔹 "تا وقتی که کارها در دست نسل کهنه و قدیمی باشد هیچ نوع پیشرفتی در هیچ امری از امور دیده نخواهد شد. تا وقتی که فلان کارمند هفتاد ساله میز ریاست فلان حوزه را اشغال کرده، کارهای مملکتی به همان کندی پیش خواهد رفت، چرا که تا او عینکش را روی بینی قرار دهد و قلم را با انگشتان لرزانش توی دوات فرو برد، ساعتی از ساعات عمر بشر گذشته است" (شب‌نشینی باشکوه)


🍃 نامِ غلام حسین ساعدی هرگز از یادها زدوده نخواهد شد و یادش نیز هماره گرامی و جاودانه است


https://tttttt.me/ksmtehran1/133


#شعر
#ادبیات
#درگذشت
#غلامحسین_ساعدی

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
🎒 حکایت مدرسه فراموش شده قصه های مجید

🏫 «مدرسه الیانس ایزرائلیت اونیورسال ایران» که با نام‌هایی مانند اتحاد، فرانسوی‌ها، کلیمیان، مدرسه شهید حلیبیان و معروف‌ترین آن‌ها یعنی «مدرسه قصه‌های مجید» شناخته می‌شود، در ۱۰ مردادماه سال ۱۲۸۰ شمسی به‌عنوان سومین مدرسه جهانی الیانس در ایران و استان اصفهان با ۲۲۰ دانش آموز افتتاح شد. آسیب‌های وارد شده به این مدرسه تاریخی که یکی از حافظه‌های جمعی مردم اصفهان محسوب می‌شود، تا جایی است که آسیب‌هایی که به مرور به این فضای آموزشی تاریخی وارد شد، باعث شد تا در سال ۱۳۹۲ قسمت میانی مدرسه به‌صورت کامل تخریب شود، شیروانی سقف‌های بخش جنوبی ویران و بارندگی‌ها به مرور باعث ریزش سقف شود، همچنین برخی از معتادان و بی‌خانمان‌ها دیوارهای بخش شرقی این مدرسه را تخریب کنند و راه ورودی به کلاس‌ها را برای اسکان موقت ببندند. هر چند این مدرسه با نام «مدرسه اتحاد» در بهمن سال ۱۳۹۳ به ثبت ملی رسید، اما از اوایل دهه ۸۰ شمسی قسمت شرقی مدرسه به دلیل نا ایمن بودن تخلیه شد و سرانجام از سال ۱۳۹۷ تاکنون مدرسه به صورت کامل تعطیل و به حال خود رها شده است.

📌 پیشنهاد می کنم تصاویر بیشتری ببینید:

https://www.isna.ir/photo/1401031610652/
#مدرسه
#معماری_آموزشی
به نقل از
@Historylibrary

📝📝📝

#تاریخ_آموزش_و_پرورش
#مدارس_ایران
#مدارس_تاریخی
#آثار_فرهنگی
#وطن
#آوار_بی_تدبیری

🔸🔸🔸

📚 کانال صنفی معلمان ایران

🆔 @kasenfi
💠 #زنان_تاثیرگذار


🔹#اوریانا_فالاچی


اوريانا فالاچى روزنامه نگار، نويسنده و خبرنگار ايتاليايى در ۲۹ ژوئن ١٩٢٩ در فلورانس متولد شد و ٧٧ سال بعد در ١۵ سپتامبر بر اثر ابتلا بر سرطان درگذشت.

تجربه‌ی جنگ در دوران کودکی تاثیر عمیقی بر زندگی او گذاشت؛ همچنین مبارزات ضد فاشسیم پدرش در زمان موسولینی باعث شد، او در نوجوانی و بحبوحه‌ی جنگ جهانى دوم به جنبش مقاومت ضد فاشيست بپیوندد. نخستین آثارش هم خیلی زود در نشریات منتشر شد و او را به روزنامه‌نگاری شگفت‌انگيز در دوره‌اى طولانى بدل کرد. فالاچی به‌خاطر پوشش خبرى گسترده‌ى جنگ و انقلاب و مصاحبه‌هاى طولانى پرخاشگرانه و رسوا كننده‌اش با تعدادى از رهبران جهان در دهه‌هاى ۷٠،۶٠ و ٨٠ ميلادى به شهرت جهانى دست پيدا كرد.

🔹 اوریانا یکی از سه دختر یک فعال سیاسی بود که با کابینت‌سازی روزگار می‌گذراند. مادرش گاهی برای کمک در مخارج زندگی به نظافت خانه‌های ثروت‌مندان می‌پرداخت. مادر پدرش عضو جنبشی آنارشیستی بود که پس از جنگ جهانی اول در امریکا شکوفا شد. وقتی چهارده ساله بود عضو یک جنبش زیرزمینی شد که علیه نازی‌ها در زمان تصرف ایتالیا فعالیت می‌کرد. او برای اعضای جنبش آب و غذا می‌برد. این سال‌ها او را به موجودی سرسخت بدل کرد. شهر زندگی آن‌ها زیر بمباران شدید بود. خانواده به ناچار فرار کردند و در پناه‌گاهی ساکن شدند. اوریانا گریه می‌کرد. پدرش سیلی‌ای محکم به او زد؛ به چشم‌های او خیره شد و گفت:«یه دختر هرگز گریه نمی‌کنه». فالاچی این ماجرا را در مصاحبه با ماگارت تالبوت برای نیویورکر بازگو کرد. او ادعا کرد که آن اشک‌ها آخرین اشکی بودند که در زندگی ریخته است.

🔹 پس از پایان تحصیلات دبیرستان اوریانای جوان به تشویق والدینش وارد دانشکده‌ی شیمی و داروسازی فلورانس شد. او پس مدتی دریافت که علم به ندای درون او پاسخ نمی‌گوید. پس تغییر رشته داد و خواندن ادبیات را آغاز کرد؛ اما هرگز تحصیلات خود را تمام نکرد. در حقیقت عموی روزنامه نگارش، برونو به او پیشنهاد داد وارد عرصه‌ی روزنامه‌نگاری شود. استعدادش در این حرفه به حدی بود که اوریانای هفده ساله در سال ۱۹۴۶ خبرنگار جنایی روزنامه‌ی ماتزینو شد. او بعدها پوشش خبری جنگ ویتنام، جنگ پاکستان، خاورمیانه و امریکای جنوبی را به عهده گرفت و همزمان کتاب‌های متعدی نوشت.

🔹 در ورزشگاهی در مکزیک در حال تهیه‌ی خبر از جنبش دانشجویان بود که تیر خورد. اوضاع به شدت وخیم بود و کسی حدس نمی‌زد که زنده باشد. پس تصمیم بر آن بود که با انبوه کشته شدگان به سمت گور دسته جمعی برده شده و به گودال پرتاب شود؛ اما در لحظه، معجزه‌ای رخ داد. کشیشی نبض او را گرفت و احساس کرد به آهستگی می‌زند. فالاچی به بیمارستان برده شد و مدتی برای مداوا آن‌جا ماند؛ اما اثر گلوله با او ماند و هرگز نتوانست درست راه برود. این ماجرا، ماموریت بعدی او برای سفر به ویتنام و گزارش جنگ از نزدیک و مصاحبه با شانزده تن از قدرت‌مندترین رهبران جهان، از جمله: محمدرضا پهلوی، هنری کیسینجر، ایندیرا گاندی، یاسر عرفات، جرج حبش، نورودوم سیهانوک، ملک حسین اردنی، ژنرال نگوین جیاپ، پیتر وننی، علی بوتو، ویلی برانت و ... سبب شهرت او شد.

🔹 اوریانا فالاچی به سبب انتشار آثارى ارزنده، جوايزی بى‌شمار كسب كرده و خيابان‌ها و ميدان‌هايى در چند شهر جهان به ياد او نام‌گذارى شده است. او به جنگجوی آزادی مشهور است. برخى كتاب‌هاى او از جمله: جنس ضعیف، پنه لوپه به جنگ مى‌رود، زندگى جنگ و ديگر هيچ، نامه به كودكى كه هرگز زاده نشد، یک مرد، اگر خورشید بمیرد، مصاحبه با تاریخ و ... به فارسى ترجمه شده‌اند.


او هنگامی که فهمید به نوعی سرطان قابل کنترل دچار است تصمیم گرفت دیگر کتاب ننویسد و بقیه عمر را به استراحت بپردازد.

🔻#آثار:

◇هفت گناه هالیوود ، لُنگانِسی (میلان)، ۱۹۵۸
◇جنس ضعیف، ریتزولی (میلان)، ۱۹۶۱
◇پنه‌لوپه به جنگ می‌رود ، ریتزولی (میلان)، ۱۹۶۲
◇نفرت‌انگیز ، ریتزولی (میلان)، ۱۹۶۳
◇اگر خورشید بمیرد، دربارهٔ برنامه فضایی آمریکا، ریتزولی (میلان)، ۱۹۶۶

◇زندگی، جنگ و دیگر هیچ ، گزارشی از جنگ ویتنام بر اساس تجارب شخصی، ریتزولی (میلان)، ۱۹۶۹

◇آن روز در ماه ، ریتزولی (میلان)، ۱۹۷۰

◇نامه به کودکی که هرگز زاده نشد، ریتزولی (میلان)، ۱۹۷۵

◇مصاحبه با تاریخ، مجموعه‌ای از مصاحبه با شخصیت‌های سیاسی جهان، ریتزولی (میلان)، ۱۹۷۶

◇یک مرد ، داستان الکساندروس پاناگولیس، انقلابی یونانی، ریتزولی (میلان)، ۱۹۷۹

◇ان‌شاءالله (Insciallah)، ریتزولی (میلان)، ۱۹۹۰
◇خشم و غرور ۲۰۰۱

🍂 اوریانا فالاچی، در ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶، در سن هفتاد و هفت سالگی در کلینیک خصوصی سانتا کیارا در شهر فلورانس ایتالیا، بر اثر ابتلا به سرطان ریه درگذشت.


#زادروز
#نشرآگاهی
#زنان_تاثیرگذار
#زنان_ماندگار_در_تاریخ
🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran