💠 #شعر_زمانه
🔹 #شفیعی_کدکنی
🍃 من عاقبت از اینجا خواهم رفت
پروانهای که با شب میرفت
این فال را برای دلم دید
دیریست مثل ستارهها چمدانم را
از شوق ماهیان و تنهایی خودم
پُر کردهام، ولی
مهلت نمیدهند که مثل کبوتری
در شرم صبح پَر بگشایم
با یک سبد ترانه و لبخند
خود را به کاروان برسانم
امّا، من عاقبت از اینجا خواهم رفت
🍃 گیرم خدا نخواست که این شاخ
بیند ز ابر و باد نوازش
اما
این شاخه ی شکوفه که افسرد
از سردی بهار
با گونه ی کبود
آیا چه کرده بود؟
🍃 من اولین سپیدهے بیدارِ باغ را
آمیخته به خونِ طراوت
در خوابِ برڪَهاے تو دیدم
من اولین ترنمِ مرغانِ صبح را
بیدار روشنایی رویان رودبار
در ڪَل افشانیِ تو شنیدم.
🔹 #محمدرضا_شفیعی_کدکنی در ۱۹ مهرماه ۱۳۱۸ در کدکن، در خراسان به دنیا آمد. شفیعی کدکنی هرگز به دبستان و دبیرستان نرفت و از آغاز کودکی نزد پدر خود و محمدتقی ادیب نیشابوری به فراگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت. او به پیشنهاد دکتر علیاکبر فیاض به دانشکده ادبیات رفت و مدرک کارشناسی خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری در همین رشته را از دانشگاه تهران گرفت. شفیعی کدکنی از سال ۱۳۴۸ تاکنون استاد دانشگاه تهران است.
بدیعالزمان فروزانفر زیر برگه پیشنهاد استخدام وی نوشته بود:«احترامی است به فضیلت او».
🔹آثار: کتب و مقالات بسیاری در زمینههای علمی و ادبی از او چاپ شده است که در زمینه شعر میتوان مجموعه اشعار «زمزمهها»، «شبخوانی»، «از زبان برگ»، «در کوچهباغهای نِیشابور»، «بوی جوی مولیان»، «از بودن و سرودن»، «مثل درخت در شب باران»، «هزاره دوم آهوی کوهی»، «طفلی به نام شادی» را نام برد.
#شعر
#ادبیات
#فرهنگ
#شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 #شفیعی_کدکنی
🍃 من عاقبت از اینجا خواهم رفت
پروانهای که با شب میرفت
این فال را برای دلم دید
دیریست مثل ستارهها چمدانم را
از شوق ماهیان و تنهایی خودم
پُر کردهام، ولی
مهلت نمیدهند که مثل کبوتری
در شرم صبح پَر بگشایم
با یک سبد ترانه و لبخند
خود را به کاروان برسانم
امّا، من عاقبت از اینجا خواهم رفت
🍃 گیرم خدا نخواست که این شاخ
بیند ز ابر و باد نوازش
اما
این شاخه ی شکوفه که افسرد
از سردی بهار
با گونه ی کبود
آیا چه کرده بود؟
🍃 من اولین سپیدهے بیدارِ باغ را
آمیخته به خونِ طراوت
در خوابِ برڪَهاے تو دیدم
من اولین ترنمِ مرغانِ صبح را
بیدار روشنایی رویان رودبار
در ڪَل افشانیِ تو شنیدم.
🔹 #محمدرضا_شفیعی_کدکنی در ۱۹ مهرماه ۱۳۱۸ در کدکن، در خراسان به دنیا آمد. شفیعی کدکنی هرگز به دبستان و دبیرستان نرفت و از آغاز کودکی نزد پدر خود و محمدتقی ادیب نیشابوری به فراگیری زبان و ادبیات عرب پرداخت. او به پیشنهاد دکتر علیاکبر فیاض به دانشکده ادبیات رفت و مدرک کارشناسی خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری در همین رشته را از دانشگاه تهران گرفت. شفیعی کدکنی از سال ۱۳۴۸ تاکنون استاد دانشگاه تهران است.
بدیعالزمان فروزانفر زیر برگه پیشنهاد استخدام وی نوشته بود:«احترامی است به فضیلت او».
🔹آثار: کتب و مقالات بسیاری در زمینههای علمی و ادبی از او چاپ شده است که در زمینه شعر میتوان مجموعه اشعار «زمزمهها»، «شبخوانی»، «از زبان برگ»، «در کوچهباغهای نِیشابور»، «بوی جوی مولیان»، «از بودن و سرودن»، «مثل درخت در شب باران»، «هزاره دوم آهوی کوهی»، «طفلی به نام شادی» را نام برد.
#شعر
#ادبیات
#فرهنگ
#شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠 #ادبیات
ای خزانهای خزنده در عروق سبز باغ
کاینچنین سرسبزی ما
پایکوبان شماست؛
از تبارِ دیگریم و از بهارِ دیگریم
میشویم آغاز ازآنجایی
که پایانِ شماست!
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🆔 @KSMtehran
ای خزانهای خزنده در عروق سبز باغ
کاینچنین سرسبزی ما
پایکوبان شماست؛
از تبارِ دیگریم و از بهارِ دیگریم
میشویم آغاز ازآنجایی
که پایانِ شماست!
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🆔 @KSMtehran
💠 #صبحگاه
چنان که ابر،
گره خورده با گریستنش،
چنان که گل،
همه عمرش مسخّرِ شادی است،
چنان که هستیِ آتش،
اسیر سوختن است،
تمام پویهی انسان
به سوی آزادی است
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
چنان که ابر،
گره خورده با گریستنش،
چنان که گل،
همه عمرش مسخّرِ شادی است،
چنان که هستیِ آتش،
اسیر سوختن است،
تمام پویهی انسان
به سوی آزادی است
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #صبحگاه
آخرین برگ سفرنامه ی باران
این است
که زمین چرکین است
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
آخرین برگ سفرنامه ی باران
این است
که زمین چرکین است
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #صبحگاه
چنان که ابر،
گره خورده با گریستنش،
چنان که گل،
همه عمرش مسخّرِ شادی است،
چنان که هستیِ آتش،
اسیر سوختن است،
تمام پویهی انسان
به سوی آزادی است
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
چنان که ابر،
گره خورده با گریستنش،
چنان که گل،
همه عمرش مسخّرِ شادی است،
چنان که هستیِ آتش،
اسیر سوختن است،
تمام پویهی انسان
به سوی آزادی است
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #صبحگاه
در منزل خجسته ی اسفند
همسایه ی سراچه ی فروردین
با شاخه های تُرد بلوغ جوانه ها
باران به چشم روشنی صبح آمده ست
زشت است اگر که من
یار قدیم و همدم هم ساغر سَحَر
در کوچه های خامُش و خلوت نجویمش
یا با جام شعر خویش
خوش آمد نگویمش....!
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
در منزل خجسته ی اسفند
همسایه ی سراچه ی فروردین
با شاخه های تُرد بلوغ جوانه ها
باران به چشم روشنی صبح آمده ست
زشت است اگر که من
یار قدیم و همدم هم ساغر سَحَر
در کوچه های خامُش و خلوت نجویمش
یا با جام شعر خویش
خوش آمد نگویمش....!
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #صبحگاه
به نام تو
امروز آواز دادم سحر را
به نام تو خواندم
درخت و پل و باد و نیلوفر صبحدم را
تو را باغ نامیدم و
صبح در کوچه بالید...
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
به نام تو
امروز آواز دادم سحر را
به نام تو خواندم
درخت و پل و باد و نیلوفر صبحدم را
تو را باغ نامیدم و
صبح در کوچه بالید...
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #صبحگاه
کنار باور سبزِ صنوبرها
میان شمعدانیها و شبدرها
جهان در لحظهای زیباست
اگر این ظلمت و زنگار
که میبندد رهِ دیدار، بگذارد
تمام روشنایینامهی باران
مدیحِ رستگاریهاست
فراخایِ جهان سرشارِ از آزادی و شادیست
اگر این دیو و این دیوار، بگذارد.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
کنار باور سبزِ صنوبرها
میان شمعدانیها و شبدرها
جهان در لحظهای زیباست
اگر این ظلمت و زنگار
که میبندد رهِ دیدار، بگذارد
تمام روشنایینامهی باران
مدیحِ رستگاریهاست
فراخایِ جهان سرشارِ از آزادی و شادیست
اگر این دیو و این دیوار، بگذارد.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #صبحگاه
کنار باور سبزِ صنوبرها
میان شمعدانیها و شبدرها
جهان در لحظهای زیباست
اگر این ظلمت و زنگار
که میبندد رهِ دیدار، بگذارد
تمام روشنایینامهی باران
مدیحِ رستگاریهاست
فراخایِ جهان سرشارِ از آزادی و شادیست
اگر این دیو و این دیوار، بگذارد.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
کنار باور سبزِ صنوبرها
میان شمعدانیها و شبدرها
جهان در لحظهای زیباست
اگر این ظلمت و زنگار
که میبندد رهِ دیدار، بگذارد
تمام روشنایینامهی باران
مدیحِ رستگاریهاست
فراخایِ جهان سرشارِ از آزادی و شادیست
اگر این دیو و این دیوار، بگذارد.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #صبحگاه
چنان که ابر،
گره خورده با گریستنش،
چنان که گل،
همه عمرش مسخّرِ شادی است،
چنان که هستیِ آتش،
اسیر سوختن است،
تمام پویهی انسان
به سوی آزادی است
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
چنان که ابر،
گره خورده با گریستنش،
چنان که گل،
همه عمرش مسخّرِ شادی است،
چنان که هستیِ آتش،
اسیر سوختن است،
تمام پویهی انسان
به سوی آزادی است
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #صبحگاه
بنگر این قفس چه سخت و چه سهمگین
آسمانه اش زمان، کًفًش زمین
میله هاش
از حقیقت و طریقت و شریعت
زبان و تیره و نژاد
در میان فضله سیاست و
کنار چینه دان اقتصاد
سهم عمر ما
میرود به باد.
آسمانه اش زمان
کًفًش زمین.
بنگر این قفس چه سخت و سهمگین.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
عکس: #آسیه_سپهری
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
بنگر این قفس چه سخت و چه سهمگین
آسمانه اش زمان، کًفًش زمین
میله هاش
از حقیقت و طریقت و شریعت
زبان و تیره و نژاد
در میان فضله سیاست و
کنار چینه دان اقتصاد
سهم عمر ما
میرود به باد.
آسمانه اش زمان
کًفًش زمین.
بنگر این قفس چه سخت و سهمگین.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
عکس: #آسیه_سپهری
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran