کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #مدرسه_در_رنج_تمرکز* 🔹 چرا نظام آموزشی ما متمرکز است و پیامدهای آن برای مدرسه چیست؟ 🔹 #بخش_یکم ✍دکتر شهین ایروانی تمرکز یکی از ویژگی های نظام آموزشی ایران است. تقریبا تمامی تصمیمات در ادارات ستادی وزارتخانه اتخاذ میشود و کلیه برنامهها فعالیتها به…
💠 #مدرسه_در_رنج_تمرکز*
🔹 چرا نظام آموزشی ما متمرکز است و پیامدهای آن برای مدرسه چیست؟
🔹 #بخش_دوم
✍دکتر شهین ایروانی
🔹 تداوم و تقویت تمرکز پس از پیروزی انقلاب اسلامی
در سال ۱۳۵۷ زمانی که انقلاب پیروز شد، مدرسه دورهای ۵۰ ساله را در همان نظام متمرکز آموزشی خود طی کرده بود. اما خیلی زود، از اولین ماههای پس از پیروزی انقلاب، ارائه طرحهای اصلاحات آموزشی توسط گروههای مختلف فرهنگی آغاز شد. حاصل این پیشنهادها تهیه چندین طرح تغییر و تحول در نظام آموزشی بود که مبنایی برای برخی تغییرات در نظام آموزشی متوسطه و عمومی در دهه ۷۰ خورشیدی قرار گرفت. با وجود این تمرکز گرایی در نظام آموزشی پس از انقلاب نیز کماکان ادامه یافته است. شاید عواملی نظیر حساسیت های ناشی از شرایط انقلاب احساس خطر نسبت به نفوذ جریان های ضد نظام از جمله مواردی باشد که موجب این تمرکز شده است.
🔹 پیامدهای تمرکز برای مدرسه
در هر نظام آموزشی حیطه اقدامات و موقعیت هایی که نیازمند تصمیمسازی است، بسیار گسترده است و در سلسله مراتب سازمانی، مدرسه بیش از همه در معرض چنین موقعیتهایی قرار دارد. مدرسه به عنوان آینه نظام آموزشی، کانون اصلی اقدامات و تصمیمسازی هاست، زیرا همواره در معرض مواجهه با موقعیتها و دانشآموزان متنوع قرار دارد. این تنوع مانع استفاده از یک الگوی ثابت برنامه و عمل است. تجربه هر مدیر و معلمی در مدرسه و کلاس درس، موید وجود این موقعیت های متنوع و گاه پیشبینی نشدهای است که ممکن است شرایط معمول مدرسه و کلاس درس را تحتالشعاع خود قرار دهد. به علاوه در شرایط عادی نیز، گاه نیروهای شاغل در مدرسه، میتوانند برای بهبود و کیفیت بخشی یا رفع ضعف های برنامه و محتوا اقداماتی انجام دهند. اما نظام متمرکز چنین امکانی را از مدرسه و نیروهای خود سلب میکند. تمرکز عملا حق انتخاب، قدرت نوآوری و خلاقیت و اقدام به موقع و بایسته را از مدرسه می گیرد و موجب یکسانسازی مدارس و حتی دانشآموزان میشود.
در پدیده تمرکز دو مفهوم کلیدی وجود دارد که
قدرت
و
حق تصمیمگیری
است. براین اساس، نظام متمرکز مدرسه را به اطاعت میخواند و برای هر تصمیمی خارج از چارچوب های تنگ تعیین شده، مدرسه را مورد تهدید و توبیخ قرار میدهد.
چنین رویکردی به مدرسه و نیروهای آن پیام ناتوانی،
عدم صلاحیت
و غیر قابل اعتماد بودن
القا میکند که حاصل آن
ضعف تدریجی مدرسه و نیروهای آن،
کاهش تعلق نسبت به نظام آموزشی و برخوردی حداقلی با وظایف تعیین شده است؛ و در نهایت
مانع بهرهگیری کامل و همهجانبه از توانمندی های معلم میگردد.
با این رویه، لاجرم، زبان مدرسه نیز زبان قدرت است و به نوبه خود، مدرسه را نیز به سوی اطاعت خواهی از دانشآموز هدایت میکند. از دانشآموز خواسته میشود که مطیع معلم و مدرسه باشد، در غیر این صورت، در معرض اتهام و تنبیه قرار میگیرد. روشن است که وقتی دانشآموز چنین فرهنگی را در مدرسه، که خود یک جامعه محسوب میشود، بیاموزد، نمیتواند در جامعه بزرگتر جز بر همین رویه رفتار کند! در واقع فرهنگ تمرکز در مدرسه همین روح را به دانشآموزان القا میکند.
در نظام آموزشی متمرکز، نه به معلم اعتمادی هست نه به دانشآموز، در نتیجه نوعی محتوامحوری جای معلم یا دانشآموز محوری را میگیرد. طرح سوالات ناهمسو با محتوا و صرف وقت برای آن در کلاس عملا ناممکن میشود. علائق دانشآموزان تحتالشعاع محتوای تعیین شده قرار میگیرد و تعیین زمانهای دقیق برای اتمام سهم تعیین شده از محتوا، حتی امکان ایجاد انعطاف و ارائه شناور محتوا را از معلم میگیرد، و چون دانشآموز قابل اعتماد نیست، در هنگام ارزیابی باید مورد مراقبت و کنترل قرار گیرد. به واسطه همین پیامدهاست که به شهادت پژوهشهای انجام شده،
کاهش تمرکز موجب افزایش کارایی معلمان و دانش آموزان میشود.
▪️تمرکز مضاعف در نظام آموزشی ما
نمادهای تمرکز در نظام آموزشی ایران بسیار آشکارتر است چرا که عواملی این نظام را هرچه بیشتر و عمیقتر با پدیده تمرکز عجین کرده است. مهمترین این عوامل،
فرهنگ تاریخی استبداد زدهای است که به شدت بر
مدار فردیت،
قدرت مداری
و تصمیم گیری فردی
شکل گرفته است. به دلیل همین ریشه عمیق، ما با دولایه تمرکز در مدرسه مواجه هستیم؛ یکی
رفتار تمرکزگرا در درون مدرسه های نوین، و پیش از آن در مکتبخانه،
و دیگری تمرکز فرامدرسهای
که آغاز آن دوره پهلوی اول است. به این ترتیب، مدرسههای ما، تمرکزی مضاعف را تجربه کرده اند. سنخیت این دو لایه موجب تعمیق و ماندگاری این پدیده در مدرسه شده است. به همین دلیل است که پس از طی دوره رضاخان، با وجودی که بسیاری از محدودیتها رفع و فضای فعالیت بازتر شد، اما تمرکز در نظام آموزشی کاهش نیافت و پس از انقلاب نیز تا امروز تداوم یافته است.
👇ادامه در پست بعد
🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 چرا نظام آموزشی ما متمرکز است و پیامدهای آن برای مدرسه چیست؟
🔹 #بخش_دوم
✍دکتر شهین ایروانی
🔹 تداوم و تقویت تمرکز پس از پیروزی انقلاب اسلامی
در سال ۱۳۵۷ زمانی که انقلاب پیروز شد، مدرسه دورهای ۵۰ ساله را در همان نظام متمرکز آموزشی خود طی کرده بود. اما خیلی زود، از اولین ماههای پس از پیروزی انقلاب، ارائه طرحهای اصلاحات آموزشی توسط گروههای مختلف فرهنگی آغاز شد. حاصل این پیشنهادها تهیه چندین طرح تغییر و تحول در نظام آموزشی بود که مبنایی برای برخی تغییرات در نظام آموزشی متوسطه و عمومی در دهه ۷۰ خورشیدی قرار گرفت. با وجود این تمرکز گرایی در نظام آموزشی پس از انقلاب نیز کماکان ادامه یافته است. شاید عواملی نظیر حساسیت های ناشی از شرایط انقلاب احساس خطر نسبت به نفوذ جریان های ضد نظام از جمله مواردی باشد که موجب این تمرکز شده است.
🔹 پیامدهای تمرکز برای مدرسه
در هر نظام آموزشی حیطه اقدامات و موقعیت هایی که نیازمند تصمیمسازی است، بسیار گسترده است و در سلسله مراتب سازمانی، مدرسه بیش از همه در معرض چنین موقعیتهایی قرار دارد. مدرسه به عنوان آینه نظام آموزشی، کانون اصلی اقدامات و تصمیمسازی هاست، زیرا همواره در معرض مواجهه با موقعیتها و دانشآموزان متنوع قرار دارد. این تنوع مانع استفاده از یک الگوی ثابت برنامه و عمل است. تجربه هر مدیر و معلمی در مدرسه و کلاس درس، موید وجود این موقعیت های متنوع و گاه پیشبینی نشدهای است که ممکن است شرایط معمول مدرسه و کلاس درس را تحتالشعاع خود قرار دهد. به علاوه در شرایط عادی نیز، گاه نیروهای شاغل در مدرسه، میتوانند برای بهبود و کیفیت بخشی یا رفع ضعف های برنامه و محتوا اقداماتی انجام دهند. اما نظام متمرکز چنین امکانی را از مدرسه و نیروهای خود سلب میکند. تمرکز عملا حق انتخاب، قدرت نوآوری و خلاقیت و اقدام به موقع و بایسته را از مدرسه می گیرد و موجب یکسانسازی مدارس و حتی دانشآموزان میشود.
در پدیده تمرکز دو مفهوم کلیدی وجود دارد که
قدرت
و
حق تصمیمگیری
است. براین اساس، نظام متمرکز مدرسه را به اطاعت میخواند و برای هر تصمیمی خارج از چارچوب های تنگ تعیین شده، مدرسه را مورد تهدید و توبیخ قرار میدهد.
چنین رویکردی به مدرسه و نیروهای آن پیام ناتوانی،
عدم صلاحیت
و غیر قابل اعتماد بودن
القا میکند که حاصل آن
ضعف تدریجی مدرسه و نیروهای آن،
کاهش تعلق نسبت به نظام آموزشی و برخوردی حداقلی با وظایف تعیین شده است؛ و در نهایت
مانع بهرهگیری کامل و همهجانبه از توانمندی های معلم میگردد.
با این رویه، لاجرم، زبان مدرسه نیز زبان قدرت است و به نوبه خود، مدرسه را نیز به سوی اطاعت خواهی از دانشآموز هدایت میکند. از دانشآموز خواسته میشود که مطیع معلم و مدرسه باشد، در غیر این صورت، در معرض اتهام و تنبیه قرار میگیرد. روشن است که وقتی دانشآموز چنین فرهنگی را در مدرسه، که خود یک جامعه محسوب میشود، بیاموزد، نمیتواند در جامعه بزرگتر جز بر همین رویه رفتار کند! در واقع فرهنگ تمرکز در مدرسه همین روح را به دانشآموزان القا میکند.
در نظام آموزشی متمرکز، نه به معلم اعتمادی هست نه به دانشآموز، در نتیجه نوعی محتوامحوری جای معلم یا دانشآموز محوری را میگیرد. طرح سوالات ناهمسو با محتوا و صرف وقت برای آن در کلاس عملا ناممکن میشود. علائق دانشآموزان تحتالشعاع محتوای تعیین شده قرار میگیرد و تعیین زمانهای دقیق برای اتمام سهم تعیین شده از محتوا، حتی امکان ایجاد انعطاف و ارائه شناور محتوا را از معلم میگیرد، و چون دانشآموز قابل اعتماد نیست، در هنگام ارزیابی باید مورد مراقبت و کنترل قرار گیرد. به واسطه همین پیامدهاست که به شهادت پژوهشهای انجام شده،
کاهش تمرکز موجب افزایش کارایی معلمان و دانش آموزان میشود.
▪️تمرکز مضاعف در نظام آموزشی ما
نمادهای تمرکز در نظام آموزشی ایران بسیار آشکارتر است چرا که عواملی این نظام را هرچه بیشتر و عمیقتر با پدیده تمرکز عجین کرده است. مهمترین این عوامل،
فرهنگ تاریخی استبداد زدهای است که به شدت بر
مدار فردیت،
قدرت مداری
و تصمیم گیری فردی
شکل گرفته است. به دلیل همین ریشه عمیق، ما با دولایه تمرکز در مدرسه مواجه هستیم؛ یکی
رفتار تمرکزگرا در درون مدرسه های نوین، و پیش از آن در مکتبخانه،
و دیگری تمرکز فرامدرسهای
که آغاز آن دوره پهلوی اول است. به این ترتیب، مدرسههای ما، تمرکزی مضاعف را تجربه کرده اند. سنخیت این دو لایه موجب تعمیق و ماندگاری این پدیده در مدرسه شده است. به همین دلیل است که پس از طی دوره رضاخان، با وجودی که بسیاری از محدودیتها رفع و فضای فعالیت بازتر شد، اما تمرکز در نظام آموزشی کاهش نیافت و پس از انقلاب نیز تا امروز تداوم یافته است.
👇ادامه در پست بعد
🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠 #گفت_و_گو
📌 #صدایی_در_سکوت_خیابان
🔺گفتوگویی در چیستی و چگونگی مطالبات معلمان با حضور #سعید_مدنی، #محمدتقی_فلاحی، #محمد_حبیبی و #لطفالله_میثمی
#بخش_دوم
✅ #فلاحی: چند راهکار به ذهنم میرسد. به گمان من باید آن تشکل با جامعه هدف خود ارتباط گستردهای داشته باشد که در مورد ما بهطور مشخص میشود جامعه معلمان. در کنار این ارتباط گسترده جامعه معلمان، افراد دیگری که در مجموعه آموزش و پرورش ذینفع هستند، مثل والدین، دانشآموزان و کسانی که بهنوعی به آموزش و پرورش مربوط میشوند، یک ارتباط گسترده و تبادلنظر میتواند به تداوم آنها کمک بکند. راهکار دیگر این است که با گفتوگو معلمان را جذب بکنند که در باورشان بگنجد که مطالبات خود را از طریق تشکل پیگیری کنند، چون به هر حال در بین جامعه معلمان هستند کسانی که از وضعیت اقتصادی و مالی ناراضی هستند و مشکلاتی دارند ولی این مشکلات را از طریق کار بیشتر و بهطور شخصی دنبال کنند. باید تلاش شود این باور شکل بگیرد که مطالبات خود را از طریق تشکلها پیگیری کنند. باید به افرادی که جذب میشوند، آموزش داده شود و آنها را نسبت حقوق اجتماعی و صنفی خودشان آگاه کنیم. نکته دیگر اینکه هر تشکل صنفی باید تحلیلهای جامعی از شرایط سیاسی و اقتصادی جامعه داشته باشد و بر اساس یک تحلیل درست بتواند استراتژی درستی برای خودش تبیین کند که در چه زمان به چه نوع عمل و کنشی دست بزند که هزینه متناسب داشته باشد. هدفگذاری در قالب هدفهای کوچک و قابل دسترسی در کوتاه یا میانمدت کمک زیادی به بقای جنبشها میکند. از این جهت که دسترسی به هدفهای بزرگ ممکن است امید ایجاد نکند چون خیلی دور از دسترس به نظر برسد. ضمن اینکه انرژی و پتانسیل زیادی بخواهد. مهمتر اینکه چون خیلی بزرگ است ممکن است آن دستاوردی که مورد هدف بوده فراهم نشود و دلسردی ایجاد شود، اما یک نکته دیگر به نظر من این است که تشکل زمانی میتواند در کارهایش پیش برود که یک ارتباط متقابلی بین تشکل و حاکمیتی که قرار است پاسخگوی آن مطالبات باشد، وجود داشته باشد.
✅ #مدنی: ممکن است که امروز جنبش معلمان موفق به احقاق رتبهبندی حقوق معلمان بشود یا نتواند تحمیل کند و نشود، ولی آثار فرهنگیای که جنبش معلمان از خود بهجا گذاشته، نه در امروز و فردا، بلکه در کل تاریخ آینده ایران بسیار مؤثری خواهد بود، چون روش جدیدی از تفکر، احساس و اندیشه در مورد دنیای موجود و ایران امروز میدهد که متناسب با فعالیتهایش عمق پیدا میکند و در فضای عمومی و گفتوگوهای عمومی شهروندان را وادار میکند که در مورد موضوعاتی فکر بکنند که هیچوقت فکر نمیکردهاند، مثلاً، افراد را وادار میکند که علاوه بر درس و طی پروسه تحصیل به جنبش معلمان هم فکر کند، حتی بسیاری از کسانی که رویکرد جنبشی ندارند و اساساً جنبش را رد میکند، آنها را هم وادار میکند در مورد ارزشها و نگرشهای خودشان عمیق فکر کنند. یکعدهای که میگفتند خوب معلمان که زندگی خوبی دارند، پس برویم سراغ گروههای نابرخوردارتر و یا برعکس، اساساً بیتوجه باشیم به زندگی معلمان، چون احیاناً اینها مشکلات جدی ندارند و همه اینها را وادار میکند به فکر کردن و اینها آثار فرهنگی است که جنبشهای معلمان میگذارند که خیلی تأثیراتش در مورد تحولات آینده ایران مهم و تعیینکننده است.
✅ #حبیبی: در حوزه مطالبات هم تشکلهای صنفی فرهنگیان در این سالها مطالبات عمومیتری را مطرح کردند و من فکر میکنم طرح مطالبات عمومیتری مانند، آموزش رایگان، مخالفت با آموزش ایدئولوژیک و دفاع از کیفیت آموزشی در قالب بیانیه، شعارها و مواضع این پالس را بهجامعه داده است که مطالبات معلمان صرفاً بحث معیشت نیست.
✅ #میثمی: چند باری که در جنبشهایی مانند خانعلی و اینها شرکت کردهام تا حالا هرگز نشده که این جنبشها به همه خواستهایشان برسند، شاید 30، 40، 50 درصد هم به خواستههایشان نرسیدند. در انگلستان دیدیم با اینکه کشور دموکراتی است، تاچر با اتحادیه کارگری چه برخوردی کرد و اصلاً به 10 درصد خواستههایشان هم نرسیدند. مهم است بعد از رسیدن به مطالبهای در یک جنبش، رهبری جنبش تحلیل بکند که حالا زمان توقف است تا این پیروزی یک پتانسیلی بسازد که به دنبال پیروزیهای بزرگتری برود.
📌منبع: چشمانداز ایران شماره ۱۳۱
@cheshmandaz_iran
📌 متن کامل را در لینک زیر بخوانید👇
لینك بخش دوم: https://bit.ly/34Nwfy2
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#مطالبات_صنفی_معلمان_مطالبه_عمومی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
📌 #صدایی_در_سکوت_خیابان
🔺گفتوگویی در چیستی و چگونگی مطالبات معلمان با حضور #سعید_مدنی، #محمدتقی_فلاحی، #محمد_حبیبی و #لطفالله_میثمی
#بخش_دوم
✅ #فلاحی: چند راهکار به ذهنم میرسد. به گمان من باید آن تشکل با جامعه هدف خود ارتباط گستردهای داشته باشد که در مورد ما بهطور مشخص میشود جامعه معلمان. در کنار این ارتباط گسترده جامعه معلمان، افراد دیگری که در مجموعه آموزش و پرورش ذینفع هستند، مثل والدین، دانشآموزان و کسانی که بهنوعی به آموزش و پرورش مربوط میشوند، یک ارتباط گسترده و تبادلنظر میتواند به تداوم آنها کمک بکند. راهکار دیگر این است که با گفتوگو معلمان را جذب بکنند که در باورشان بگنجد که مطالبات خود را از طریق تشکل پیگیری کنند، چون به هر حال در بین جامعه معلمان هستند کسانی که از وضعیت اقتصادی و مالی ناراضی هستند و مشکلاتی دارند ولی این مشکلات را از طریق کار بیشتر و بهطور شخصی دنبال کنند. باید تلاش شود این باور شکل بگیرد که مطالبات خود را از طریق تشکلها پیگیری کنند. باید به افرادی که جذب میشوند، آموزش داده شود و آنها را نسبت حقوق اجتماعی و صنفی خودشان آگاه کنیم. نکته دیگر اینکه هر تشکل صنفی باید تحلیلهای جامعی از شرایط سیاسی و اقتصادی جامعه داشته باشد و بر اساس یک تحلیل درست بتواند استراتژی درستی برای خودش تبیین کند که در چه زمان به چه نوع عمل و کنشی دست بزند که هزینه متناسب داشته باشد. هدفگذاری در قالب هدفهای کوچک و قابل دسترسی در کوتاه یا میانمدت کمک زیادی به بقای جنبشها میکند. از این جهت که دسترسی به هدفهای بزرگ ممکن است امید ایجاد نکند چون خیلی دور از دسترس به نظر برسد. ضمن اینکه انرژی و پتانسیل زیادی بخواهد. مهمتر اینکه چون خیلی بزرگ است ممکن است آن دستاوردی که مورد هدف بوده فراهم نشود و دلسردی ایجاد شود، اما یک نکته دیگر به نظر من این است که تشکل زمانی میتواند در کارهایش پیش برود که یک ارتباط متقابلی بین تشکل و حاکمیتی که قرار است پاسخگوی آن مطالبات باشد، وجود داشته باشد.
✅ #مدنی: ممکن است که امروز جنبش معلمان موفق به احقاق رتبهبندی حقوق معلمان بشود یا نتواند تحمیل کند و نشود، ولی آثار فرهنگیای که جنبش معلمان از خود بهجا گذاشته، نه در امروز و فردا، بلکه در کل تاریخ آینده ایران بسیار مؤثری خواهد بود، چون روش جدیدی از تفکر، احساس و اندیشه در مورد دنیای موجود و ایران امروز میدهد که متناسب با فعالیتهایش عمق پیدا میکند و در فضای عمومی و گفتوگوهای عمومی شهروندان را وادار میکند که در مورد موضوعاتی فکر بکنند که هیچوقت فکر نمیکردهاند، مثلاً، افراد را وادار میکند که علاوه بر درس و طی پروسه تحصیل به جنبش معلمان هم فکر کند، حتی بسیاری از کسانی که رویکرد جنبشی ندارند و اساساً جنبش را رد میکند، آنها را هم وادار میکند در مورد ارزشها و نگرشهای خودشان عمیق فکر کنند. یکعدهای که میگفتند خوب معلمان که زندگی خوبی دارند، پس برویم سراغ گروههای نابرخوردارتر و یا برعکس، اساساً بیتوجه باشیم به زندگی معلمان، چون احیاناً اینها مشکلات جدی ندارند و همه اینها را وادار میکند به فکر کردن و اینها آثار فرهنگی است که جنبشهای معلمان میگذارند که خیلی تأثیراتش در مورد تحولات آینده ایران مهم و تعیینکننده است.
✅ #حبیبی: در حوزه مطالبات هم تشکلهای صنفی فرهنگیان در این سالها مطالبات عمومیتری را مطرح کردند و من فکر میکنم طرح مطالبات عمومیتری مانند، آموزش رایگان، مخالفت با آموزش ایدئولوژیک و دفاع از کیفیت آموزشی در قالب بیانیه، شعارها و مواضع این پالس را بهجامعه داده است که مطالبات معلمان صرفاً بحث معیشت نیست.
✅ #میثمی: چند باری که در جنبشهایی مانند خانعلی و اینها شرکت کردهام تا حالا هرگز نشده که این جنبشها به همه خواستهایشان برسند، شاید 30، 40، 50 درصد هم به خواستههایشان نرسیدند. در انگلستان دیدیم با اینکه کشور دموکراتی است، تاچر با اتحادیه کارگری چه برخوردی کرد و اصلاً به 10 درصد خواستههایشان هم نرسیدند. مهم است بعد از رسیدن به مطالبهای در یک جنبش، رهبری جنبش تحلیل بکند که حالا زمان توقف است تا این پیروزی یک پتانسیلی بسازد که به دنبال پیروزیهای بزرگتری برود.
📌منبع: چشمانداز ایران شماره ۱۳۱
@cheshmandaz_iran
📌 متن کامل را در لینک زیر بخوانید👇
لینك بخش دوم: https://bit.ly/34Nwfy2
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#مطالبات_صنفی_معلمان_مطالبه_عمومی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegraph
صدایی در سکوت خیابان
#بخش_دوم مهدی فخرزاده: یکی از علائم حیاتی هر جامعه صدادار بودن آن است. صدای جامعه میتواند از دهان جنبشهای اجتماعی، اصناف و سازمانهای اجتماعی یا سیاسی یا حتی ناجنبشها بیرون آید. در ایران ساختار انواعی از اختلال در کارکرد را دارد که این اختلال کارکردی باعث…
💠 #گزارش
🔺 گفتگو با شش معلم درباره نحوه اجرای رتبهبندی
#بخش_دوم
🔹 علی بهشتینیا
او با بیان اینکه ابتدا باید حقوق معلمها همسانسازی میشد و بعد رتبهبندی آنها انجام میشد به قانون رتبهبندی نقد وارد کرد و گفت: «یک سوال کلی همین ابتدا وجود دارد، آنهم اینکه رتبهبندی معلمها ضرورتی داشت یا نه؟ نزدیک به ۱۰ سال از شروع بحث رتبهبندی میگذرد، در این طرح افزایش کیفی فرآیند تعلیم و تربیت، حفظ کرامت و منزلت اجتماعی معلمها و معیشت آنها مورد توجه بود. من از ابتدا با اصل قانون رتبهبندی مخالفم، چراکه اگر قرار بود با کمک رتبهبندی معیشت معلمها همسانسازی شود اول باید همسانسازی انجام میشد و بعد رتبهبندی صورت میگرفت، یعنی ابتدا حقوق معلمها با سایر کارکنان دولت برابر میشد و بعد نظام ارزشیابی برای معلمهایی که برای ارتقا کیفیت آموزش وقت میگذارند طراحی میشد. لذا اصل رتبهبندی با وضعیت فعلی اصلاً نباید اجرا میشد.»
در بخش شایستگیهای عمومی میخواهند باورها، نگرشها، اعتقادات، رفتار مبتنی بر نظام ارزشی فرهنگی اخلاقیِ جامعه اسلامی را اندازهگیری کنند، من هنوز نمیدانم معلم چهکاری باید انجام دهد که اعتقادات و رفتارش قابل اندازهگیری باشد؟
وی ادامه داد: «اما با این حال فرض کنیم قانون رتبهبندی با همین وضعیت باید اجرا شود، اجرای این قانون ایراداتی دارد، نخست اینکه ما یک بودجه کلانی را از سال ۱۳۹۰ برای به تعویق انداختن طرح از دست دادیم، جدا از بودجه قانون رتبهبندی یک کپی از سند تحول بنیادین است، آنجا هم یکسری واژهها وجود دارد که هیچکدام متر و اندازه ندارند و قابل اندازهگیری نیستند، درهمین قانون هم ما واژگانی داریم که قابل اندازهگیری و ارزیابی نیستند، مثلاً در بخش شایستگیهای عمومی میخواهند باورها، نگرشها، اعتقادات، رفتار مبتنی بر نظام ارزشی فرهنگی اخلاقیِ جامعه اسلامی را اندازهگیری کنند، من هنوز نمیدانم معلم چهکاری باید انجام دهد که اعتقادات و رفتارش قابل اندازهگیری باشد؟ اصلاً متر و اندازهگیری این اعتقادات چیست؟ همچنین بخشی دیگری با عنوان فعالیت جهادی معلمها وجود دارد، اگر تعریف جهادی این باشد که معلمها خارج از وقت خودشان زمانی برای مدرسه و دانشآموز اختصاص میدهند، معلمها سالها است این کار را انجام میدهند اما جایی فعالیت آنها مستندسازی نشده است، وقتی مستندی وجود ندارد چطور یک معلم میتواند فعالیت جهادی خود را در سامانه بارگذاری کند، لذا بسیاری از بندها در بخش شایستگیهای عمومی قابل اندازهگیری نیست. در مجموع فقط دو موردِ سنوات و مدرک تحصیلی قابل اندازهگیری هستند.»
او بیان کرد: «متاسفانه ارزیابیها فلهای انجام شده است، در قانون رتبهبندی چهار بخش اصلی وجود دارد که شامل شایستگیهای عمومی، شایستگیهای تخصصی، شایستگیهای حرفهای و تجربه میشود، زیرعنوان این چهار بخش ۲۰ عنوان فرعی وجود دارد، برای هر عنوان فرعی حدود سه الی چهار مدرک باید بارگذاری میشد، توجه کنید چه حجم عظیمی از مدارک باید توسط معلمها تهیه و بارگذاری میشد، آیا در این زمان محدود ارزیابان میتوانند حجم زیاد مدارک را ارزیابی کنند؟ به نظر من قطعاً خطای زیادی در ارزیابیها وجود داشته و نمونههای آن را شاهد هستیم، همکاری داریم که معاون پژوهشی بوده، سند تحول بنیادین را به مدیران تدریس میکرده، الان در بخش تسلط به اسناد بالادستی نمره نگرفته است، یعنی کسیکه به دیگران اسناد را تدریس میکرده در این بخش نمره نگرفته است.»
بهشتینیا گفت: «با توجه به فرآیند ارزیابی معلمها، از این به بعد معلمی که باید کار تدریس را انجام میداد باید بیفتد دنبال مدرک و تقدیرنامه، مثلاً در بندها آمده که شرکت در مسابقات ورزشی و رویدادها نمره دارد، اساساً کار معلم علمی است و اگر ورزش میکند برای خودش ورزش میکند، چه لزومی دارد شرکت در مسابقات ورزشی نمرهای به نمره رتبهبندی معلمها اضافه کند. یک چرخه معیوب در قانون رتبهبندی معلمها وجود دارد، مثل بازی مار و پلهای است که خانه پایانی ندارد، اگر هدف انگیزه و تشویق است باید رتبههای بالاتر از ۵ هم وجود میداشت.»
او در پایان بیان کرد: «ارزیابها در نتیجه ارزیابی تاثیرگذار بودهاند، ممکن است نتیجه بررسی یک پرونده از یک ارزیاب به ارزیاب دیگر تغییر کند، اگرچه وزارتخانه گفته بود ارزیابهای ما دوره دیدهاند اما مدلهای ارزیابی طوری بود که کسی نمیتواند رفتار حرفهای داشته باشد، وقتی مدل ارزیابی طوری هست که موارد قابل اندازهگیری نیست یک ارزیاب چطور میتواند ارزیابی درستی داشته باشد.
اصلاً یک ارزیاب از کجا میداند ویژگیهای شخصیتی من چگونه است، ضمن اینکه مشخص نکردن ارزیابها به ابهام ماجرا اضافه میکند.»
لینک بخش اول:
https://tttttt.me/KSMtehran/13039
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺 گفتگو با شش معلم درباره نحوه اجرای رتبهبندی
#بخش_دوم
🔹 علی بهشتینیا
او با بیان اینکه ابتدا باید حقوق معلمها همسانسازی میشد و بعد رتبهبندی آنها انجام میشد به قانون رتبهبندی نقد وارد کرد و گفت: «یک سوال کلی همین ابتدا وجود دارد، آنهم اینکه رتبهبندی معلمها ضرورتی داشت یا نه؟ نزدیک به ۱۰ سال از شروع بحث رتبهبندی میگذرد، در این طرح افزایش کیفی فرآیند تعلیم و تربیت، حفظ کرامت و منزلت اجتماعی معلمها و معیشت آنها مورد توجه بود. من از ابتدا با اصل قانون رتبهبندی مخالفم، چراکه اگر قرار بود با کمک رتبهبندی معیشت معلمها همسانسازی شود اول باید همسانسازی انجام میشد و بعد رتبهبندی صورت میگرفت، یعنی ابتدا حقوق معلمها با سایر کارکنان دولت برابر میشد و بعد نظام ارزشیابی برای معلمهایی که برای ارتقا کیفیت آموزش وقت میگذارند طراحی میشد. لذا اصل رتبهبندی با وضعیت فعلی اصلاً نباید اجرا میشد.»
در بخش شایستگیهای عمومی میخواهند باورها، نگرشها، اعتقادات، رفتار مبتنی بر نظام ارزشی فرهنگی اخلاقیِ جامعه اسلامی را اندازهگیری کنند، من هنوز نمیدانم معلم چهکاری باید انجام دهد که اعتقادات و رفتارش قابل اندازهگیری باشد؟
وی ادامه داد: «اما با این حال فرض کنیم قانون رتبهبندی با همین وضعیت باید اجرا شود، اجرای این قانون ایراداتی دارد، نخست اینکه ما یک بودجه کلانی را از سال ۱۳۹۰ برای به تعویق انداختن طرح از دست دادیم، جدا از بودجه قانون رتبهبندی یک کپی از سند تحول بنیادین است، آنجا هم یکسری واژهها وجود دارد که هیچکدام متر و اندازه ندارند و قابل اندازهگیری نیستند، درهمین قانون هم ما واژگانی داریم که قابل اندازهگیری و ارزیابی نیستند، مثلاً در بخش شایستگیهای عمومی میخواهند باورها، نگرشها، اعتقادات، رفتار مبتنی بر نظام ارزشی فرهنگی اخلاقیِ جامعه اسلامی را اندازهگیری کنند، من هنوز نمیدانم معلم چهکاری باید انجام دهد که اعتقادات و رفتارش قابل اندازهگیری باشد؟ اصلاً متر و اندازهگیری این اعتقادات چیست؟ همچنین بخشی دیگری با عنوان فعالیت جهادی معلمها وجود دارد، اگر تعریف جهادی این باشد که معلمها خارج از وقت خودشان زمانی برای مدرسه و دانشآموز اختصاص میدهند، معلمها سالها است این کار را انجام میدهند اما جایی فعالیت آنها مستندسازی نشده است، وقتی مستندی وجود ندارد چطور یک معلم میتواند فعالیت جهادی خود را در سامانه بارگذاری کند، لذا بسیاری از بندها در بخش شایستگیهای عمومی قابل اندازهگیری نیست. در مجموع فقط دو موردِ سنوات و مدرک تحصیلی قابل اندازهگیری هستند.»
او بیان کرد: «متاسفانه ارزیابیها فلهای انجام شده است، در قانون رتبهبندی چهار بخش اصلی وجود دارد که شامل شایستگیهای عمومی، شایستگیهای تخصصی، شایستگیهای حرفهای و تجربه میشود، زیرعنوان این چهار بخش ۲۰ عنوان فرعی وجود دارد، برای هر عنوان فرعی حدود سه الی چهار مدرک باید بارگذاری میشد، توجه کنید چه حجم عظیمی از مدارک باید توسط معلمها تهیه و بارگذاری میشد، آیا در این زمان محدود ارزیابان میتوانند حجم زیاد مدارک را ارزیابی کنند؟ به نظر من قطعاً خطای زیادی در ارزیابیها وجود داشته و نمونههای آن را شاهد هستیم، همکاری داریم که معاون پژوهشی بوده، سند تحول بنیادین را به مدیران تدریس میکرده، الان در بخش تسلط به اسناد بالادستی نمره نگرفته است، یعنی کسیکه به دیگران اسناد را تدریس میکرده در این بخش نمره نگرفته است.»
بهشتینیا گفت: «با توجه به فرآیند ارزیابی معلمها، از این به بعد معلمی که باید کار تدریس را انجام میداد باید بیفتد دنبال مدرک و تقدیرنامه، مثلاً در بندها آمده که شرکت در مسابقات ورزشی و رویدادها نمره دارد، اساساً کار معلم علمی است و اگر ورزش میکند برای خودش ورزش میکند، چه لزومی دارد شرکت در مسابقات ورزشی نمرهای به نمره رتبهبندی معلمها اضافه کند. یک چرخه معیوب در قانون رتبهبندی معلمها وجود دارد، مثل بازی مار و پلهای است که خانه پایانی ندارد، اگر هدف انگیزه و تشویق است باید رتبههای بالاتر از ۵ هم وجود میداشت.»
او در پایان بیان کرد: «ارزیابها در نتیجه ارزیابی تاثیرگذار بودهاند، ممکن است نتیجه بررسی یک پرونده از یک ارزیاب به ارزیاب دیگر تغییر کند، اگرچه وزارتخانه گفته بود ارزیابهای ما دوره دیدهاند اما مدلهای ارزیابی طوری بود که کسی نمیتواند رفتار حرفهای داشته باشد، وقتی مدل ارزیابی طوری هست که موارد قابل اندازهگیری نیست یک ارزیاب چطور میتواند ارزیابی درستی داشته باشد.
اصلاً یک ارزیاب از کجا میداند ویژگیهای شخصیتی من چگونه است، ضمن اینکه مشخص نکردن ارزیابها به ابهام ماجرا اضافه میکند.»
لینک بخش اول:
https://tttttt.me/KSMtehran/13039
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #گزارش
🔺رتبهها را محدود کردند تا با بودجه تطبیق پیدا کند؛ معلم را مقابل معلم قرار دادند
رتبهبندی معلمها بعد از سالها انتظار اعلام شد، اما نتایج آن نتوانست انتظار قریب به ده سال را برآورده کند، شش معلم در گفت گفتوگو با خبرآنلاین به کم و کیف قانون…
🔺رتبهها را محدود کردند تا با بودجه تطبیق پیدا کند؛ معلم را مقابل معلم قرار دادند
رتبهبندی معلمها بعد از سالها انتظار اعلام شد، اما نتایج آن نتوانست انتظار قریب به ده سال را برآورده کند، شش معلم در گفت گفتوگو با خبرآنلاین به کم و کیف قانون…
💠 #گزارش
🔺 گفتگو با شش معلم درباره نحوه اجرای رتبهبندی
#بخش_سوم
🔹 نسرین محمد باقری
خبری از حرفهایی که میگفتند ۸ الی ۱۶ میلیون تومان در حقوقها معلم تغییر ایجاد میشود نیست...
«نسرین محمدباقری» معلم دیگری است که با خبرآنلاین گفتوگو کرده است.
او با بیان اینکه «با این روش هیچکدام از اهداف اولیه قانون رتبهبندی مانند ارتقاء کیفیت آموزش، حفظ منزلت معلم و همسانسازی درآمدها محقق نمیشود» گفت: «آنطورکه معلوم است برای هر رتبه ۶۰۰ هزار تومان به درآمد معلم اضافه میشود، یعنی کسیکه رتبه ۵ گرفته نسبت بهکسی که رتبه نیاورده سه میلیون تومان افزایش حقوق خواهد داشت و خبری از حرفهایی که میگفتند ۸ الی ۱۶ میلیون تومان در حقوقها معلم تغییر ایجاد میشود نیست. اما اصل اعتراض معلمها به شیوه ارزیابیها است؛ در بسیاری از جاها سابقه یک کارمند برای ارزیابی اهمیت دارد اما در روش ارزیابی فعلی سابقه به عنوان یک شاخص اصلی درنظر گرفته نشده است. از طرفی مثلاً سقف نمره مدرک تحصیلی را ۸۰ امتیاز در نظر گرفتهاند که برای مدرک دکتری است اما واقعاً چه لزومی دارد کسیکه برای مقطع راهنمایی تدریس میکند حتما دکتری داشته باشد.»
در ارزیابی آمده است اگر در خیریهها عضو باشیم و کار خیری کرده باشیم امتیاز دارد، درحالیکه کار خیر برای رضای خدا است، با این وجود از این به بعد معلمها باید برای انجام هرکاری سند و مدرک تهیه کنند.
او ادامه داد: «شیوه ارزیابیشان غلط است، منِ دبیر ریاضی چه لزومی دارد که در مسابقات ورزشی شرکت کرده باشم تا امتیاز آن ملاکی برای ارزیابی من باشد، من اگر معلم خوبی بودم باید سر کلاس درس خوب باشم.
بنابراین اعتراض ما این است که باید در شیوه ارزیابی معلمها تجدید نظر شود.
از طرفی سردرگمی در بارگذاری مدارک سبب شده معلمها نتوانند امتیاز کامل از مدارک خود را دریافت کنند. درخصوص اینکه سلیقه ارزیابها در نتیجه رتبهبندی دخالت داشته یا نه باید گفت تکمیل بخش شایستگیهای عمومی بهصورت خوداظهاری بوده و اکثراً افراد نمره کامل به خودشان دادند، اما حالا که نمره شایستگیهای برخی معلمها پایین اعلام شده حتما سلیقه ارزیابها در آن اعمال شده است.»
لینک بخش دوم:
https://tttttt.me/KSMtehran/13041
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺 گفتگو با شش معلم درباره نحوه اجرای رتبهبندی
#بخش_سوم
🔹 نسرین محمد باقری
خبری از حرفهایی که میگفتند ۸ الی ۱۶ میلیون تومان در حقوقها معلم تغییر ایجاد میشود نیست...
«نسرین محمدباقری» معلم دیگری است که با خبرآنلاین گفتوگو کرده است.
او با بیان اینکه «با این روش هیچکدام از اهداف اولیه قانون رتبهبندی مانند ارتقاء کیفیت آموزش، حفظ منزلت معلم و همسانسازی درآمدها محقق نمیشود» گفت: «آنطورکه معلوم است برای هر رتبه ۶۰۰ هزار تومان به درآمد معلم اضافه میشود، یعنی کسیکه رتبه ۵ گرفته نسبت بهکسی که رتبه نیاورده سه میلیون تومان افزایش حقوق خواهد داشت و خبری از حرفهایی که میگفتند ۸ الی ۱۶ میلیون تومان در حقوقها معلم تغییر ایجاد میشود نیست. اما اصل اعتراض معلمها به شیوه ارزیابیها است؛ در بسیاری از جاها سابقه یک کارمند برای ارزیابی اهمیت دارد اما در روش ارزیابی فعلی سابقه به عنوان یک شاخص اصلی درنظر گرفته نشده است. از طرفی مثلاً سقف نمره مدرک تحصیلی را ۸۰ امتیاز در نظر گرفتهاند که برای مدرک دکتری است اما واقعاً چه لزومی دارد کسیکه برای مقطع راهنمایی تدریس میکند حتما دکتری داشته باشد.»
در ارزیابی آمده است اگر در خیریهها عضو باشیم و کار خیری کرده باشیم امتیاز دارد، درحالیکه کار خیر برای رضای خدا است، با این وجود از این به بعد معلمها باید برای انجام هرکاری سند و مدرک تهیه کنند.
او ادامه داد: «شیوه ارزیابیشان غلط است، منِ دبیر ریاضی چه لزومی دارد که در مسابقات ورزشی شرکت کرده باشم تا امتیاز آن ملاکی برای ارزیابی من باشد، من اگر معلم خوبی بودم باید سر کلاس درس خوب باشم.
بنابراین اعتراض ما این است که باید در شیوه ارزیابی معلمها تجدید نظر شود.
از طرفی سردرگمی در بارگذاری مدارک سبب شده معلمها نتوانند امتیاز کامل از مدارک خود را دریافت کنند. درخصوص اینکه سلیقه ارزیابها در نتیجه رتبهبندی دخالت داشته یا نه باید گفت تکمیل بخش شایستگیهای عمومی بهصورت خوداظهاری بوده و اکثراً افراد نمره کامل به خودشان دادند، اما حالا که نمره شایستگیهای برخی معلمها پایین اعلام شده حتما سلیقه ارزیابها در آن اعمال شده است.»
لینک بخش دوم:
https://tttttt.me/KSMtehran/13041
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
💠 #گزارش
🔺 گفتگو با شش معلم درباره نحوه اجرای رتبهبندی
#بخش_دوم
🔹 علی بهشتینیا
او با بیان اینکه ابتدا باید حقوق معلمها همسانسازی میشد و بعد رتبهبندی آنها انجام میشد به قانون رتبهبندی نقد وارد کرد و گفت: «یک سوال کلی همین ابتدا وجود دارد، آنهم…
🔺 گفتگو با شش معلم درباره نحوه اجرای رتبهبندی
#بخش_دوم
🔹 علی بهشتینیا
او با بیان اینکه ابتدا باید حقوق معلمها همسانسازی میشد و بعد رتبهبندی آنها انجام میشد به قانون رتبهبندی نقد وارد کرد و گفت: «یک سوال کلی همین ابتدا وجود دارد، آنهم…