نشریه زمان ظهور
3.93K subscribers
2.63K photos
505 videos
575 files
3.43K links
نشریه زمان ظهور تحت اشراف موسسه رسمی وارثین ملکوت

📬 ارتباط با ما :

🆔 @warethinmalakoot_publicrelation

🌐 varesin.org

📧 varesin.org@gmail.com
Download Telegram

🕊🍃
🍃
💢#پست_ویژه
💢
#میلاد_رسول_الله

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا

💫سلام بر دگرگون کننده زمین و آسمان ها
💫سلام بر نوری که جهان به واسطه اش پابرجاست
💫سلام بر کسی که اخلاق با او معنا گرفت
💫سلام بر طاهر ، محمد بن عبدالله ، رسول برگزیده خدا ص
شهادت می‌دهیم که تو امین و دوست و حبیب خدا هستی و گواهی می‌دهیم که تو به عهد خدا وفا کردی و در راهش به جهاد برخواستی.

خداوندا تو را شاهد می‌گیریم که دوست هستیم با آنان که او را دوست دارند و دشمن هستیم با آنان که با او دشمن هستند.

سید احمدالحسن علیه السلام در کتاب گوساله جلد ۲ می‌فرمایند:

امام صادق(ع) اضافه فرمود: «ابلیس ـ‌که لعنت خدا بر او باد‌ـ در جمع شیاطینش فریاد برآورد. آنها گِردش جمع شدند و گفتند: ای پیشوای ما، تو را چه شده است؟ گفت: وای بر شما! بدانید که از امشب زمین و آسمان دگرگون شده و حادثه و رویداد عظیمی بر روی زمین اتفاق افتاده که نظیر آن از زمانی که عیسی بن مریم به آسمان برده شد روی نداده است. بروید و ببینید این واقعه‌ای که روی داده است چیست؟ شیاطین متفرق شدند و سپس بازگشته، گفتند: چیزی نیافتیم! ابلیس ـ‌که لعنت خدا بر او باد‌ـ گفت: این کارِ خودِ من می‌باشد. سپس جهان را پویید تا به حرم رسید. آنجا را مملو از فرشتگان دید. خواست وارد شود؛ فرشتگان بر او بانگ زدند، و او بازگشت و خود را به گنجشکی مانند کرد و از جانب کوه حرا وارد شد. جبرئیل(ع) به او گفت: لعنت خدا بر تو باد! بازگرد! گفت: ای جبرئیل، پرسشی دارم؛ این اتفاق چیست که در این شب بر زمین روی داده است؟ جبرئیل گفت: محمد(ص) به دنیا آمد. گفت: آیا مرا در او بهره‌ای هست؟ گفت: خیر. گفت: در امّت او چطور؟ گفت: آری. گفت: راضی شدم».
امالی شیخ صدوق، ص۳۶۰.

💐میلاد اسوه اخلاق بر همه مسلمین جهان مبارک باد.💐

روابط عمومی موسسه وارثین ملکوت


🍃@Zaman_Zohour
🕊🍃
🍃
💢#پست_ویژه
💢
#میلاد_امام_جعفر_صادق

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا

امام جعفر صادق عليه السلام می‌فرمایند:

آدم دين‌دار چون می‌انديشد، آرامش بر جان او حاكم است.
چون خضوع می‌كند متواضع است.
چون قناعت می‌كند، بی‌نياز است.
به آنچه داده شده خشنود است.
چون تنهايی را برگزيده از دوستان بی نياز است.
چون هوا و هوس را رها كرده آزاد است.
چون دنيا را فرو گذارده از بدی‌ها و گزندهای آن در امان است.
چون حسادت را دور افكنده محبتش آشكار است.
مردم را نمی‌ترساند پس از آنان نمی‌هراسد و به آنان تجاوز نمی‌كند پس از گزندشان در امان است.
به هيچ چيز دل نمی‌بندد پس به رستگاری و كمال فضيلت دست می‌يابد و عافيت را به ديده بصيرت می‌نگرد پس كارش به پشيمانی نمی‌كِشد.

📚امالی مفيد، صفحه ۵۲، حدیث۱۴.

💐میلاد با سعادت امام جعفر صادق علیه السلام بر همه مسلمانان مبارک باد.💐

روابط عمومی موسسه وارثین ملکوت


🍃@Zaman_Zohour
💐💐
💐
#میلاد_امام_صادق_ع
#امام_احمد_الحسن_ع


"صادق"

کاش در این شب میلاد تو ای صادقِ قول
به بقیعم برسانی که سری سجده نَهم

من به نام تو قسم گرچه به اوجِ اندوه
از همه غصه‌ی عالم به (کَلَمحی) برهَم

آنچه آموخته‌ام از تو و این مکتب تو
به همه علمِ دهانهای رجالش ندهم

چه خوش اقبالیِ بسیار خداوندم داد
که گدا گشته‌ی این مُلکِ فراوانِ شَهَم

تا کلام تو چو فانوس به دستان من است
عابری خالیِ از خوف در این کوی و رهم

تو همانی که نگاهت به خراباتم برد
من همان عاشق آن طرز دو چشم و نگهَم

به رسیدن به تو تا مصر اگر باید رفت
پس قسم تشنه‌ی نیرنگ برادر وَ چَهَم




💐@ashaar13💐
🕊🍃
🍃

🌺#پست_ویژه
🌼
#میلاد_حضرت_زینب_س

🔰امام احمدالحسن علیه السلام:

جایگاه زینب(س) در کربلاء اساسی و بزرگ بود، ایشان از امام علی بن الحسین(ع)، وارث برنامه و طرح الهی، محافظت کرد. در کربلا از او پرستاری کرد و سپاه اموی یزیدی نتوانستند او را بکشند و موضع‌گیری‌هایش تا لحظه‌ی برگشتشان از اسارت سپاه اموی یزیدی که خود را سپری برای امام زین العابدین(ع) قرار داد، استمرار داشت.

📌منبع: فیسبوک، ۳۰سپتامبر۲۰۱۷

🔰امام احمد الحسن علیه السلام:

🍃زینب دخت علی سببی برای استمرار امامت و خلافت الهی بود ...


💐میلاد با سعادت حضرت زینب کبری(س) اسوه
صبر و عفاف بر تمامی ره‌پویان آن حضرت مبارک باد.💐


روابط عمومی موسسه وارثین ملکوت


🍃@Zaman_Zohour
🌺🍃
🍃

#سیداحمدالحسن_ع
#میلاد_عیسی_ع
#البیعةلله

امام احمدالحسن علیه السلام به مناسبت میلاد حضرت عیسی مسیح علیه السلام پیامشان در سال ۲۰۱۸ را باز نشر نمودند:

📌 در یادبودِ ولادت یسوع یا عیسی
هر ساله همۀ دوست‌داران و پیروانش از مسیحی‌ها و مسلمانان در خیر و عافیت باشند🕊


📆 25 دسامبر 2018 م

💌 پیام فیسبوک امام احمدالحسن علیه السلام
📆 25 دسامبر 2021 م

🔁لینک پست:
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=457701682394375&id=100044636400579


🍃@Zaman_Zohour
💐🌺
🌺

#پست_ویژه
#میلاد_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها

احترام به نام فاطمه علیها السلام - احترام به همه بانوان

امام صادق علیه‌السلام به شخصی که نام دخترش را فاطمه گذاشته بود، فرمود:
«… اذا سمیتها فاطمه فلا تسبها و لاتلعنها ولاتضربها؛ حالا که نام او را فاطمه گذاشته ای، پس دشنامش مده، نفرینش مکن و کتکش مزن.»

به عنوان دیدگاه دعوت مبارک مهدوی عرض می‌کنیم:
این رعایت حال،  شامل همه بانوان می‌شود.
همه زنان حق دارند به موفقیت‌های علمی و دیگر جایگاه‌ها دست‌یابند و هیچ تفاوتی با مردان در جایگاه‌های اجتماعی ندارند.

💐میلاد مسعود سرور بانوان حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بر همه شیفتگان آن حضرت تهنیت باد.💐

روابط عمومی موسسه وارثین ملکوت
----------------------------------
🌐 @Zaman_Zohour

🕊🍃
🍃
💢#میلاد_امام_جواد علیه‌السلام

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا

👌بودن خلیفه خدا در بین مردم و امت نعمتی است که بی‌شک شکر آن عظیم‌تر می باشد، این شکر قطعا شکر زبانی نیست. در واقع با جاری ساختن لفظ الحمدلله بر زبان ، حق آن ادا نمی‌گردد. مسئله مورد بحث دریافت راه حل از ایشان برای نجات بشر در مسائل دین و دنیا می‌باشد.

🍃امام جواد علیه‌السلام می‌فرمایند:
چگونه گمراه و درمانده خواهد شد كسى كه خداوند سَرپرست و متكفّل اوست. چطور نجات مى‌يابد كسى كه خداوند طالبش است. هر كه از خدا قطع اميد كند و به غير او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مى‌كند.
📚بحار‌الانوار، ج۶۸، ص۱۵۵.

همچنین امام احمدالحسن علیه‌السلام در این خصوص می‌فرمایند:
آنها علیهم‌السلام چون خورشیدهایی هستند که راه را برای این امّت اسلامی روشن کردند ولی با کمال تأسّف امّت از آنها روی برگردانید و به سیره و روش آنها اقتدا ننمود؛ اما بقیه‌ی انبیا و فرستادگان، همانند شمع‌هایی بودند که راه را برای امّت‌های خود روشن ساختند و از همین رو خداوند سبحان و متعال هشدار می‌دهد که از این امّت درباره‌ی محمد و آل محمد علیهم‌السلام بازخواست خواهد کرد.

📚متشابهات، ج۳.


🍃میلاد امام جواد علیه‌السلام را خدمت تمامی دوستداران آن حضرت تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم.🌺🍃

روابط عمومی موسسه وارثین ملکوت

🍃@Zaman_Zohour
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🕊🍃
🍃
💢#میلاد_امام_علی علیه‌السلام

🕋قبله حقیقی

و اکنون در زمانه‌ای که ظلم و ستم اغیار بر مردم مسلط گشته است، قبلۀ حقیقی کجاست؟
کجاست علی امروز که وجودش حقیقت کعبه‌است؟

او کسی نیست جز شبیه علی علیه‌السلام، سید احمدالحسن یمانی.
او انسان کامل امروز است که با شناخت و معرفتش، راه شناخت خداوند آغاز شده و به نهایت می‌رسد.

در این روز خجسته، دستانمان را به دستان قدرتمند این ولی الهی گره بزنیم.


🍃@Zaman_Zohour

🕊🍃
🍃
💢#پست_ویژه
💢
#میلاد_امام_حسین علیه‌السلام

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا

🍃روز سوم شعبان روز تولد یاوران و حاملان تابوت و هیکل حق، و برافراشتن پرچم حاکمیت الله است. پس امروز تولد یک جسم نیست؛ چراکه اهل آسمان و فرشتگان بر تولد حسین علیه‌السلام گریستند و زمین پرتگاه و شروع جهنم است و این برای خود حسین علیه‌السلام که از کودکی تا شهادت در این عالم جسمانی لحظه‌ای آرامش نداشت، شادباشی ندارد. بلکه او حامل پرچم حاکمیت الله و یمن و خیر و برکت برای برافراشتن پرچم قائم علیه‌السلام و بخشایش گناه امت موعود است. با تولد حسین علیه‌السلام، فطرس نیز میلادی دوباره یافت و هر تولد حسین علیه‌السلام میلاد فطرسی دیگر است.

🍃امام احمدالحسن علیه‌السلام درباره ایشان علیه‌السلام می‌فرمایند:

«حسین، حق است، کلمه است، شمشیر است و اصل و مبنایی است که تا آسمان‌ها و زمین باقی هستند باقی و پابرجا است و هر‌کس با حقی که حسین علیه‌السلام به آن دعوت نموده است مخالفت ورزد و از گفتار «هل من ناصر ینصرنا؟» حسین علیه‌السلام روی برگرداند، و شمشیری برندارد و حسین علیه‌السلام را همراهی نکند و افکارش را بر اصل و اساس حسین علیه‌السلام پایه‌ریزی نکند، حسین را تنها و بی‌یاور گذاشته است...».🍃

📚متشابهات، جلد ۱


👌از جمله اعمال این روز حدیثی است از امام حسن عسكری علیه‌السلام که فرمودند: 

«امام حسین علیه‌السلام روز پنجشنبه سوم شعبان متولد شد پس روزه بگير آن روز را و اين دعاء را بخوان: (اَللّـهُمَّ اِنّي اَساَلُكَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ في هذَا الْيَوْمِ، الْمَوْعُودِ بِشَهادَتِهِ قَبْلَ اْستِهْلالِهِ وَوِلادَتِهِ. …الْمُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ اَنَّ الاْئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ، وَالشِّفاءَ في تُرْبَتِهِ، والْفَوْزَ مَعَهُ في اَوْبَتِهِ، والاْوصِياءِ مِنْ عِتْرَتِهِ بَعْدَ قائِمِهِمْ وَغَيْبَتِهِ حَتّى يُدْرِكُوا الاْوْتارَ، وَيَثْأَرُوا الثّارَ، وَيُرْضُوا الْجَبّارَ، وَيَكُونُوا خَيْرَ اَنْصار، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِمْ مَعَ اْختِلافِ اللَّيلِ وَالنَّهارِ، اَللّـهُمَّ فَبِحَقِّهِمْ اِلَيْكَ اَتَوَسَّلُ وَاَسْأَلُ سُؤالَ مُقْتَرف مُعْتَرف مُسيئ اِلى نَفْسِهِ، مِمَّا فَرَّطَ في يَوْمِهِ وَاَمْسِهِ يَسْأَلُكَ الْعِصْمَةَ اِلى مَحَلِّ رَمْسِهِ).»

📗مفاتيح الجنان ص۲۲۲، ضياء الصالحين ص ۳۱، مصباح الكفعمي.
 

این عید فرخنده را به تمامی مردان و زنان مومن حسینی، آنان که با اقتدا به ایشان علیه‌السلام برگرد پرچم حاکمیت الله جمع شده و برای برپایی آن با تمام وجود تلاش می‌کنند، تبریک می‌گوییم.


🔰روابط عمومی موسسه وارثین ملکوت


🍃@Zaman_Zohour
🕊🍃
🍃
💢#پست_ویژه
💢
#میلاد_حضرت_عباس علیه‌السلام


بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا

سلام خدا بر عباس پسر علی بن ابیطالب علیهماالسلام
سلام بر آن کسی که برای یاری دین خدا آفریده شد
سلام بر جهاد کننده حول بهشت حقیقی، حسین علیه‌السلام

🍃امام احمدالحسن علیه‌السلام می‌فرمایند:

آنجا که نخستین نتیجه‌ی جهاد اکبر پیروی از جانشین خدا بر زمینش و گردن نهادن به دستورات او می‌باشد، ـ‌یا همان سجده برای او همانگونه که ملائکه بر حضرت آدم علیه‌السلام سجده کردند‌ـ و از آنجا که خلیفه و جانشین خدا در زمینش همان بهشت حقیقی است، و حتی بهشت‌های ملکوتی از نورهای آنها خلق شده‌اند، پس این پیروی، همان جهاد اکبر ـ‌و به این تعبیر‌ـ دروازه‌ی بهشت می‌باشد؛ چرا که این پیروی، دروازه‌ی رسیدن به معرفت و شناخت جانشین خدا در زمینش و پیروی از او است، و خلیفه‌ی خداوند نیز دروازه‌ی شناخت و معرفت خداوند سبحان و متعال می‌باشد.

📗جهاد درب بهشت

این عید فرخنده را به تمامی شیعیان و پیروان آن حضرت علیه‌السلام، تبریک می‌گوییم.


🔰روابط عمومی موسسه وارثین ملکوت



🍃@Zaman_Zohour

🕊🍃
🍃
💢#پست_ویژه
💢
#میلاد_امام_سجاد علیه‌السلام


بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا

سلام بر کتاب زبور ال محمد علیهم‌السلام
سلام خدا بر عابد عالم عارف، سجده کننده در شب های ظلمانی امویان


امام احمدالحسن علیه‌السلام می‌فرمایند:
بر شما باد دعا کردن، در راحتی و سختی و برای برآورده شدن هر حاجت کوچک و بزرگ. آنچه طلب می‌کنی را کوچک نشمار و گمان نکن آنچه از خدا می‌طلبی، بسیار بزرگ است. هیچ خیری به شما نمی‌رسد، مگر از طرف خداوند و هیچ شرّی از شما دفع نمی‌شود مگر به واسطۀ خداوند. روایت شده است که خداوند به موسی علیه‌السلام وحی کرد: (ای موسی، حتی نمک خمیرت و بند نعلینت و یونجۀ چهارپایت را از من بخواه).

ای عزیزان، بدانید خداوند سبحان‌و‌متعال در وصف نمی‌گنجد و بخشش او نهایتی ندارد و تنها به مقدار نیاز، نعمت و رحمت نازل می‌کند، زیرا جهان ما محدود است؛ پس هر‌چه از خیر دنیا و آخرت که برایت آشکار شده است و صلاح دین و رضای خدا در آن است را درخواست کن. دعاهای مبارک صحیفۀ سجادیه که کتاب زبور آل محمد علیهم‌السلام است فراموش نشود؛ همچنین دعای کمیل در شب‌های جمعه و دعای ابو‌حمزۀ ثمالی و مناجات شعبانیه.

📗سرگردانی یا راه به سوی خدا


این عید مبارک را به تمامی شیعیان ایشان علیه‌السلام، تبریک می‌گوییم.🌺🍃

🔰روابط عمومی موسسه وارثین ملکوت


🍃@Zaman_Zohour
Forwarded from اشعار احمدی
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
#میلاد_حضرت_محمد_ص
#جمعه_های_انتظار

مرد مهربان...
قرار بود که آن مرد مهربان برسد
زمین بخندد و دستش به آسمان برسد
پلی به نام محمد درست شد در شهر
که طیف نور، به شهر ستارگان برسد
چقدر ساده توانست رد شود از خود
سبک شود و به دنیای لامکان برسد
تمام شهر به یکباره زنده خواهد شد
وصیتش که به دنیای مردگان برسد
تمام شهر به یکباره زنده خواهد شد
خدا کند که به این گوش ها اذان برسد
درست وقت شکار گوزن و آهوها
خدا کند که صدای محیط بان برسد
صدای مهدی اول بپیچد اینجاها
به داد مردم مستضعف  جهان برسد
اگر به صورت دین خط جور افتاده
بدست مهدی اول بگو جوان برسد
🕊خواهر محیا
🌹 @ashaar13 🕊 🕊.....🕊🕊🕊
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید.👆❤️
30👍5👏1
#حضرت_عیسی
#میلاد

به‌مناسبت میلاد حضرت عیسی (ع)

ای روح راستی،

چگونه جهان تو را نمی‌پذیرد؟
چگونه چشم‌هایی که به خواب تاریکی فرورفته‌اند،
نمی‌بینند نورت را؟
چگونه گوش‌هایی که سنگین از هیاهوی جهان‌اند،
نجوایت را نمی‌شنوند؟
اما من در ظلمت جهان،
نور تو را یافتم و به آن ایمان آوردم،
زیرا تو آینۀ حقیقتی،
شعله‌ای که در تاریکی جاودانه می‌درخشی،
و رازی از ازل که جان من را در بر گرفته است.

⚡️آنگاه که خواندم:
«تسلی‌دهنده را خواهم فرستاد،
که پدر به نام من خواهد فرستاد،
تا هرچه گفتم به یادتان آورد،
و تا همیشه با شما بماند.» [١]
این وعده، آفتابی شد در شبِ زمان،
و مرا از تاریکی به روشنایی جاودانه کشاند.
رازی که نه چشمی دیده بود،
نه گوشی شنیده،
و نه به دلی خطور کرده بود.
نوری که تاریکی جانم را درخشاند،
و قلب خاکی‌ام را به آسمان پیوند زد.

🌴ای تاک حقیقی،
من به تو ایمان آورده‌ام،
و ریشه‌ات جانم را سرشار کرد،
پدر، باغبانِ تو، شاخه‌های مرا پرورد،
پاکم کرد تا به ثمر بنشینم.
فرستندﮤ تو فرمود:
«در من بمانید و من در شما.» [2]
و من چون شاخه‌ای کوچک و ناچیز،
در تاک تو ماندم.
چگونه می‌توانستم جدا شوم
و ثمر عشق و نور بیاورم؟
آن‌که در تو بماند،
و تو در او،
میوه‌ای فراوان به ثمر خواهد نشاند.

🍞ای نان حیات،
نزد تو زندگی کردم و هرگز گرسنگی نکشیدم،
و چون عطش تشنگی مرا خواند،
نزد تو نوشیدم، زیرا در کتاب چنین خوانده بودم.
فرستندﮤ تو گفت:
«هرکه نزد من آید،
هرگز گرسنه نخواهد شد،
و هرکه به من ایمان آورد،
هرگز تشنه نخواهد بود.» [3]
و چون به تو ایمان آوردم،
از بطن دلم، نهرهای آب زنده بالیدن گرفت،
در من، متعلق به تو
گویی در لوح جانم نوشته بودند
که این جویباران تا ابد جاری شوند،
تا عطش جان‌های سرگشته را بنوشانند،
و مرا به ابدیت نور پیوند دهند.

💧ای چشمۀ زنده، چگونه از تو دور شوم،
وقتی عطش جانم تنها با نگاهت
زنده ماندنم را جاودانه می‌کند و زمزمه می‌شود؟
چگونه تاب فراق از آبی که زندگی می‌بخشد می‌توان آورد؟
وقتی هر قطره‌اش نجواگر عشق توست؟
تو که هر لحظه،
چون نوری در دل تاریکم می‌تابی،
چشمه‌ای بی‌کران، که هرگز از جوشش بازنمی‌ایستی،
و تا ابد در دل و جانم می‌تراوی.

و با نور، گام‌هایم را به آغوش حقیقت سپردی،
ای وعدﮤ زیبا، که در آن خلف راهی نمی‌یابد.
در تاک تو ماندم، ریشه‌ام را در قلبت تنیدی،
و از شاخه‌های وجودم که به تو آویختند،
صادقانه‌ترین رؤیاها در لایه‌به‌لایۀ هستی‌ام تعبیر یافت
و روحم را عمارت کرد

🔤تا همیشۀ هستی، صلیبم را به دوش می‌کشم،
تا دوباره به صلیب کشیده نشوی،
ای روح راستی، به فدایت، به راستین


ای پروردگار روحم، "کیهان، کلام توست،" [4]
زیباترین کلام که می‌توانست به گوشم برسد،
و رسید و مرا در عمق جانم لمس کرد

❤️یکی بود، و جز تو،
چه کسی را یارای آن بود
که در برابر علمت قد علم کند؟
ای پروردگار روحم،
ای اعتبار عشق که به تو وابسته است،
تو که ابدیت را در جانم سرودی،
و عشق را به حقیقت بدل ساختی

🌈تو مرا در هرچیز نواخته‌ای،
در آسمان، در ستارگان، در قلبم
و من، ای پروردگار جاودانه،
به نغمۀ کلامت زنده‌ام،
و با هر ضربان، حقیقت تو را زمزمه می‌کنم

⬅️ای روح راستی، بمان؛
در شاخه‌هایی که به تو پیوند خورده‌اند،
در جان‌هایی که نغمۀ تو را می‌سرایند،
در نگاه‌هایی که به‌روشنی تو دوخته شده‌اند

بمان، چون نوری که افق‌های ابدیت را روشن می‌کند

⭐️چون ستاره‌ای که در رگ‌های آسمان جاری است،
و نبض نورش هرگز نمی‌ایستد.
ای روح راستی، به‌راستی تا ابد الآبدین عاشقت بوده‌ام و خواهم ماند،
ای جلالِ جانم.

✍️مريم رحمانيان

📚منابع:

[1] ر.ک: انجیل یوحنّا ۱۶:۱۴؛ ۲۶:۱۴؛ ۷:۱۶.
[2] انجیل یوحنّا ۴:۱۵.
[3] یوحنا ٣٥:٦.
[4] سید احمد الحسن، پاسخ‌های روشنگرانه در بستر امواج، ج ٧، س ٦٦٩.


👏@Zaman_Zohour
35👍10👏6🥰2😍2
#مقالات_برگزیده
#میلاد_اميرالمؤمنين

❄️هیچ دستی را یارای آن نیست که به بلندای ایثار علی (ع) دست یابد

✍️به قلم مریم رحمانیان

در دل شب‌های مدینه، گویی آسمان و زمین در انتظار رخدادی خارق‌العاده بودند؛ رویدادی که هیاهوی این عالم را به باد داد و به قلب‌ها ایثار را یاد می‌داد. در آن کوچه‌های باریک و خانه‌ای بی‌نشان، اقیانوسی آرام از جلال و شکوه بندگی تام خداوندگار در حال اتفاق بود. خانه‌ای که هیچ نشانی از شکوه دنیوی در آن یافت نمی‌شد، نه کاخی و نه گنجینه‌ای. اما همان خانه، چراغی در قلب تاریخ روشن کرد که خاموشی‌ناپذیر است. خانۀ امیرالمؤمنین علی، مردی که زمین را به آسمان نزدیک‌تر کرد.

🔻در این خانه، نوری از میان شکاف‌های ساده‌اش می‌درخشید، نوری که گرسنگی، آن را صیقل داده بود و ایثار، به آن جان بخشیده بود. سفره‌ای ساده که منتظر قرص نان گرم بود، نانی اندک که می‌توانست برای یک روز دیگر زندگی کودکان را حفظ کند. چشم‌های کوچک اما پُر از امید به نانی که در دست پدر بود خیره می‌شدند. دست‌های نحیفشان به گوشۀ لباس مادر گره خورده بود، بی‌آن‌که لب به شکایت بگشایند. نگاه فاطمه به علی گره خورده بود؛ نگاهی که سکوت خانه را به هزاران ناگفته پیوند می‌زد. ناگهان صدای در برخاست، همانند ناقوسی که در شب‌های گرسنگی طنین می‌افکند. مسکینی پشت در بود؛ دستان لرزان، چشمانی که از امید زاده شده بودند. حيدر كرار علی، آن مرد بخشنده، نان را بخشید. کودکان خانه گرسنه ماندند و گرسنگی در سکوت خانه لانه کرد.

🔺راستی، تا به حال، با گرسنگی از کودکانت نگهداری کرده‌ای، همچون علی‌بن ابی‌طالب؟ تا به حال، اندوه و تردید نگاه معصومانه‌ای را دیده‌ای که میان امید و تسلیم، به تکه‌ای نان چشم دوخته است؟ آیا هرگز قلبت با سکوت پر از عطش، سنگین‌تر از هر فریادی شده است؟

اما این داستان تنها یک شب نبود. سه شب پیاپی، گرسنگی سایۀ خود را بر این خانه گسترانده بود؛ سه شب که ساکنان این خانه، نه‌تنها سهم کوچک خود از غذا را بلکه تمام توان و قوت خود را برای دیگری بخشیدند.

⚫️شب اول، مسکینی با دستانی لرزان و نگاهی که از درماندگی حکایت می‌کرد، پشت در ایستاده بود. همۀ نان از سفره، با آرامشی خدایی به او تقدیم شد. اما در پس این بخشش، شکمی بود که بی‌هیچ قوتی به صبوری تن داده بود.
⚫️شب دوم، یتیمی پشت در ایستاده بود، چهره‌ای که ردپای اندوه و تنهایی بر آن نقش بسته بود. این بار هم نانی که می‌توانست برای یک روز دیگر قوت اهل خانه باشد، بی‌هیچ درنگ به دست او سپرده شد. در سکوت خانه، نگاه‌هایی که به سفرﮤ خالی دوخته شده بودند، نه از شکایت بلکه از ایستادگی حکایت می‌کردند.
⚫️و شب سوم، اسیری که خستگی او را اسیرتر کرده بود، پشت در آمده بود. تنها تکه نان از سفره برداشته شد و به او داده شد. اما گرسنگی همچنان مهمان این خانه ماند. علی و فاطمه، این مجمع‌البحرین، در سکوتی که از یقین و بندگی سرشار بود، به این رضایت دست یافتند که بخشیدن برای دیگری بالاترین درس بندگی است.

📌سه شب، سه گرسنگی، سه آزمون دشوار؛ این تنها بخشیدن نان نبود، بلکه گذشتن از مرزهای نفس و رسیدن به اوج بندگی بود.

دلم می‌خواهد از مسکین و یتیم و اسیر بپرسم: کدام نیرو شما را به این خانه رسانید؟ کدام ندا شما را راهی کرد؟ چه چیزی در دل شب، در آن کوچه‌های خاموش، در میان آن همه خانه شما را به این در کشانید؟ آیا امید بود؟ یا شاید یقین؟ آیا صدای گرسنگی‌تان شما را به راه انداخت، یا صدای نادیدنی‌تری که در جانتان می‌پیچید؟ دلم می‌خواهد بدانم چه رازی در این خانه نهفته بود که شما بی‌آن‌که بدانید چه کسی در آن زندگی می‌کند، خود را به آن رساندید. آیا ممکن است نیرویی بالاتر، دستی که ما نمی‌بینیم، شما را به این در هدایت کرده باشد؟

⚡️علی نشان داد که ایثار نه صرفاً یک فضیلت، بلکه مقامی است که در آن، انسانیت به کمال خود می‌رسد و نور خداوند در جان انسان متجلی می‌شود.
این خانه تنها یک خانه نبود، شاید چراغی بود که از دل شب، راه را به جان‌های بی‌پناه نشان می‌داد. مسکین، یتیم، اسیر؛ هرسه در تاریکی شب، نور این خانه را دیدند، نوری که نه از چراغ بلکه از جان ساکنان آن برمی‌خاست.
از این خانه، نانی که به‌ظاهر اندک بود، اما در حقیقت بی‌کران، بیرون می‌رفت. مسکین، یتیم، اسیر، با دستانی خالی آمدند و با دستانی سرشار بازگشتند. علی به آنان چیزی بخشید که نه‌تنها جسمشان را سیراب کرد، بلکه روحشان را به اوج برد؛ کرامتی که تا ابد در جان تاریخ زنده خواهد ماند.

🔅می‌دانم که زندگی‌ای که تنها در خدمت خویشتن، خانواده یا نزدیکان باشد چیزی جز انعکاس غریزه نیست. حیوانات نیز این غریزه را به کمال می‌زیند. اما علی، مولای متقیان، با ایثار خود این مرز را شکست. او به ما آموخت که انسانیت در عبور از خودخواهی معنا می‌یابد و در رسیدن به ایثار بی‌چشمداشت شکوفا می‌شود.

📖صفحه ۱
👇ادامه


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍2117👏3😢2💯1
#امام_حسین (ع)
#میلاد


✔️پرچم حسین (ع)، برگ بهشتی

✍️به قلم مريم رحمانيان

🗣از تو و برای تو نوشتن، ای حسین خدا، چقدر دشوار است،
حتی اگر روز ولادتت باشد!
گویی سر کلماتم را بریده‌اند و تشنۀ تو مانده‌اند …
از هر طرف، صدای شادباش‌ها به گوش می‌رسد،
ولى احساس می‌کنم این تبریک‌ها، تیر زدن به تو را تمرین می‌کنند، نمی‌کنند؟ یا حسین!
هنوز هم که هنوز، غمی رازآلود، از تاریخ گذشته، هوای قلبم را مه‌آلود رها کرده است ...

صحنه‌ای پیش چشمانم ظاهر می‌شود
دستان مادرت زهرا (س) را می‌بینم که به پهلویش پیچیده،
و چشمانم طاقت نمی‌آورند پهلویش بنشینند …

📌دلم می‌خواست وقتی نوزاد کوچکش را در آغوش مهرش می‌فشارد،
به او تبریک بگویم، اما …
اما می‌ترسم یاد کربلا بیفتد،
و از گوشۀ چشمانش اشک سرازیر شود،
و من جرئت نکنم بر گونه‌اش دست نوازش بکشم…
آن وقت می‌میرم از این‌که نمی‌توانم برای آتش گونه‌هایش کاری کنم.


🔸اما تو، حسین خدا،
مثل برگى از بهشت باز شدى تا پرچم برافراشتۀ خدا باشى …
عجب عطر دل‌انگیزی در هوا پیچید!
گویی دلی تو را برای اهل زمین از بهشت برچید!
در آسمان، ابرنواخترانی هلهله می‌کردند،
ملائک، بال‌های خویش را زیر چانه زده و غرق تماشا نشسته بودند.

🔺شمع تولد تو ستارگان‌اند که در آسمان همیشه روشن‌اند…
چه هدیه‌ای به تو می‌توان تقدیم کرد؟
تو که خودت را قربانی عرش خدا کردی!

اما من، حیرت‌زده در این لحظات ناب و بی‌مانند،
پیِ نقش خودم می‌گردم تا با آن دور تو بگردم، یا حسین!
آیا باید با باد به رقابت برمى‌خاستم، پیش از آن‌که زمان مرا برباید؟
یا باید همچون نور ستارگان می‌شتافتم، پیش از آن‌که در شب فراموشی فرصتم خاموش شود؟

🕊پس با بال‌های الحاق پرواز می‌کردم به‌سوی تصاویری که نشانم داده بودی،
و چه نشانۀ زیبایی را در خاطر قلبم سپرده بودی؛
بال‌هایی که جز با فراق به دست نمی‌آیند …
قربان دستانت، نشانه‌هایت، ای قرب الهی، یا حسین!

⚡️ای مردمان نامهربان،
تا چشم محمد (ص) رسول خدا را دور دیدید،
حسادتان را از سینه‌هایتان آشکار کردید، که چه!
شایعه کنید پرچم خدا از دین خارج شده!
البته کدام دین؟ دین شما که قبول خدا نبود، یادتان نبود؟

جانم از دست شما ستمگران به لب رسیده،
اما چشم به لبان حسین خدا دوخته‌ام که بر سر نیزه سخن می‌گوید:
(وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون) [سورﮤ شعرا، آیۀ 227]
(و ستمکاران به‌زودی خواهند دانست که به چه بازگشت‌گاهی بازخواهند گشت).

📶یا حسین،
جانم در هوای عشق به تو ستانده شد،
پس چه کسی پس از آن جرئت می‌کند که بار دیگر آن را بستاند؟
من هم با تو زیستم و هم با تو مردم.

این همان رؤیای من بود که وقتی چشمانت را دنبال می‌کردم، دیدم.
و چون به پرچمت عشق ورزیدم، کفرِ کافران را درآورد …

آه، خون تو وطن من است،
پس از هر قطرﮤ آن دفاع می‌کنم،
حین چکیدن و حتی پس از فروافتادن بر روی خاک،
تا مبادا در هدر شدنش، وفای به عهدم را ببازم.

آن‌وقت، جواب عهدی را که با دستانم برای یاری تو بسته بودم چه خواهم داد؟
چگونه در صورت حجرالأسود نگاه خواهم کرد؟
و چگونه در پیشگاهت، شرمندﮤ خون تو نشوم؟

🩸اگر اهدای خون به هم‌نوع ستودنی است،
چگونه از اهدای خون خویش به خونِ خدای خویش بخل ورزم؟
حاشا و کلا، یا ثارالله …

چگونه دستی که روزی برای پیمان یاری بالا رفت،
در لحظۀ نثار، بلرزد و واپس نشیند؟
چگونه زبانی که نامت را سوگند عشق خویش کرد،
در هنگامۀ وفاداری، خاموش گردد؟
چگونه چشمی که به شوق تماشای پرچمت بیدار مانَد،
اکنون از نظارﮤ خونِ تو سر باز زند؟

🔺نه، من قطره‌ای از دریای پیمانم،
و دریای تو، جز به پیوستنِ قطره‌ها، به وسعت خویش نمی‌رسد.

پس بگذار خونم با خونِ تو درآمیزد،
بگذار نامم در فریادت گم شود،
بگذار نفسم در نسیمِ عطرِ شهادتت محو گردد.

📌یا ثارالله،
اگر زخم تو هنوز تازه است،
پس چگونه جراحتِ من که از تو زاده شد،
مرهم خواهد یافت؟


من برای تو مرده‌ام، پس چه کسی می‌خواهد بعد از آن مرا به قتل برساند؟
پس با کدام دل، کسی را خواهند کشت که تا مرز ذوب شدن در تو دوستت داشت؟
آیا کسی می‌تواند کسی را بکشد که در عشق تو زیسته است؟

و مگر پرچم تو چیزی جز حقیقتی زنده است که با نور خونِ خدا قامت گرفت؟
پس چگونه می‌توان این عشق را در سینه‌ام کشت، و این عاطفه را از رگ‌هایم بیرون کشید!

🏳️ای پرچم خدا و پیامبر خدا،
ای پرچم مجمع‌البحرین، الف لام میم،
پرچم شماست که هیچ شک و شبهه و اشکالی برای فطرت پاک انسانی باقی نمی‌گذارد، تا با نور آن هدایت شود و از آن روشنایی … قرآن … توحید برگیرد.

اما آنان که فطرت خویش را - که خداوند بر اساس آن آفریدشان - آلوده کرده‌اند، چگونه هدایت شوند؟!
آنان که به‌جای ملحق شدن به نور و ادای یقین و ایمان به آن، به شک و شبهه و شدت اشکال‌تراشی‌ها ملحق شده‌اند!


📖صفحه ۱
👇ادامه


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
22👏4👍2
#نیمه_شعبان
#امام_زمان
#میلاد

❄️شادباش غیرحضوری

✍️به قلم متیاس

پدرشان آلزایمر داشت.
یک روز بدون اطلاع اهل خانه از منزل خارج شد و آنها هنگامی متوجه نبودن پدر شدند که دیگر هیچ نشانی از او در کوچه و خیابان نبود.
از آن روز به بعد، زندگی برای فرزندان و اهل خانه رنگ تازه و غم‌انگیزی به خود گرفت. دیگر همۀ فکروذکرشان «بابا» شده بود.
یعنی الان بابا کجاست؟
مبادا جایی باشد که بترسد! مبادا احساس تنهایی و غربت کند! چه می‌خورد؟ تشنه نباشد! کجا می‌خوابد! باد می‌آید، بابا سردش نباشد. داروهایش چه می‌شود؟
من نمی‌آیم، بدون بابا دلم می‌گیرد! دل‌ودماغ ندارم، وقتی نمی‌دانم بابا کجاست!
دستم به هیچ‌ کاری نمی‌رود، دلم پیش باباست!
بابا ... بابا ... بابا!
ولی خب این‌طور که نمی‌شود! با «بابا» «بابا» گفتن که بابا برنمی‌گردد. باید کاری کرد!

◀️شروع کردند!

خانه‌به‌خانه سر زدند، محله‌به‌محله گشتند ... بابای ما اینجا نیامده؟! این عکسش است، برایتان آشنا نیست؟! با این لباس از خانه بیرون آمده، او را جایی ندیده‌اید؟

🔴ادامه دادند!

عکس پدر را در تمام شبکه‌های اجتماعی نشر دادند. هشتگ زدند، از بابای گمشده‌شان گفتند ... ما پدرمان را گم کرده‌ایم، این مشخصاتش است، کمکمان کنید که پیدایش کنیم.
روز،
شب،
شب،
روز،
حضوری،
غیرحضوری ...

🏋️کوتاه نمی‌آییم، مگر ما به‌جز بابا چه کسی را داریم؟!

سر زبان‌ها افتادند؛ با وفایشان، مهرشان، قدرشناسی‌شان ... چه خانواده‌ای، چه فرزندانی!
سرانجام روزی یک نفر پیدا شد و گفت: «کسی را سراغ دارم که می‌داند پدرتان کجاست.»
بعد از این‌همه سختی و دوری و دلتنگی،
چه شیرین بود، این سخن!
چه نشست به جان فرزندان، این سخن!
گویی به‌یک‌باره همۀ خستگی‌ها از تنشان زدوده شد.
آن مرد کجاست؟ آن که ما را به پدر می‌رساند، کجاست؟ هرکجا باشد، می‌رویم. هرچه بگوید، انجام می‌دهیم. ما از دوری پدر خسته‌ شده‌ایم. بابا باید به خانۀ خود بازگردد، بابا نباید آواره باشد، بابا حقش نیست که دور از خانواده باشد.

⚡️به‌سراغ آن مرد که از پدر خبر داشت، رفتند؛ و در نهایت، او بود که آنها را به پدر رساند.
بگذریم، از خودمان بگوییم! ما نیز پدر گم کرده‌ایم. حواستان هست؟!
اصلاً بی‌تاب نبودنش هستیم؟ اصلاً به فکر آوارگی و غربت و تنهایی‌اش هستیم؟
روز که می‌شود، شب که می‌آید، به چند نفر از او می‌گوییم؟ درب‌های چند خانه را زده‌ایم و سراغش را گرفته‌ایم؟ چندین محله را گشته‌ایم و نام پدر را بر زبان آورده‌ایم؟

✉️راستی وقتی برایمان پیغام فرستادند و گفتند مردی با نام «سید احمد الحسن» آمده که نشانی از پدر دارد و تنها اوست که ما را به او می‌رساند، چه کردیم؟

دست‌افشان و پای‌کوبان به استقبالش رفتیم؟ همۀ وجودمان چشم و گوش شد که ببینیم و بشنویم که او چه می‌کند و چه‌ می‌گوید؟
مگر دلتنگ بابا نیستید؟ مگر بی‌قرارِ مهرِ پدرانه‌اش نیستید؟ مگر خسته از این دنیای بی‌رحم و مردمانش، آغوش گرم بابا را نمی‌خواهید؟ پس چرا کاری نمی‌کنید؟ چرا به‌سراغ آن مرد که از پدر خبر آورده است، نمی‌روید؟ چرا شبیه مردگان شده‌اید؟ کاش می‌توانستم به صورت‌های تک‌تکتان سیلی بزنم تا از این خواب عمیق و ترسناک بیدار شوید.
حواستان هست؟!

✔️بوی پیراهن پدر می‌آید. بیدار شوید، ای مردگان!

✔️پایان آوارگی بابا نزدیک است. بیدار شوید، ای خفتگان!

ما چشم‌انتظار و امیدوار به آمدنِ تک‌تک شما خواهران و برادرانمان هستیم، چراکه می‌بینیم پراکنده‌اید، سردرگمید؛ از بس پدر ندیده‌اید، به اشتباه نااهلان را پدر خوانده‌اید. و دیده‌ایم که هیچ‌کس برایمان پدر حقیقی‌مان نمی‌شود و هیچ کجا امن‌تر از سایۀ پُرمِهرش نیست.
ما رفته‌ایم و همچنان می‌رویم، به‌دنبال آن مرد! به پابوسی‌اش، به دست‌بوسی‌اش، به این‌که همۀ جانمان او بشود، او که بوی پدر را می‌دهد؛ که اصلاً این خودِ پدر است که او را فرستاده ... و چه نشانه‌ای از خود فرستاد پدر! چه پدری فرستاد پدر!
باشد که هنگام بازگشتش، چشم هیچ‌کدام ما از شرمِ کوتاهی در انجام‌وظیفۀ فرزندی‌مان، به زیر افکنده نشود، هرچند که کوتاهی‌هایمان روزگارمان را همچنان بدون او می‌گذراند.

🎈پدرم، هرکجای عالم که هستی، تولدت مبارک. ما را ببخش که امسال نیز شادباش‌هایمان غیرحضوری شد!



👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
57😢17👍7
Forwarded from اشعار احمدی
🌹🌹🌹 ❤️
#امام_مهدی_ع
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
#میلاد_امام_زمان_عج
#جمعه_های_انتظار

چشم انتظار...
دست من بر دامنت با من دمي همراه باش
گاه‌گاهی پاسخ این ناله و این آه باش
ای چراغ راه گاهی بر دل تارم بتاب
خود دلیل راه این حیران ناآگاه باش
باخیال تو فقط من بیخیال عالمم
بیخیال من مباش و یاد من گهگاه باش
نیمه شعبان رسید و باز احساسی شدیم
شاهد احساس عشاقت تو خود ای شاه باش
سال‌های بی کسی‌مان با تو آخر می‌شود
با ظهور خود بیا پایان سال و ماه باش
گوشه چشمی نظر کن سوی این چشم انتظار
با نگاهی مرهم این دوری جانکاه باش
برادر سحاب
@ashaar13 🕊️
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید.🚫🔔
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
46👍6👏4
Forwarded from اشعار احمدی
🌙
#امام_مهدی_ع
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
#میلاد_امام_حسن_ع


کریم آل عبا...
نگاه ما همگی بر سخاوت حسن است
وگرنه نیست در این روزه ها نشانه ی صدق
کمیل انصاری

🌹 @ashaar13 🕊️🕊️.....🕊️🕊️🕊️
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید.🚫
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
28
#سید_احمد_الحسن
#میلاد

✔️جهان در خمیدگی صبر سوخت … و به شمع ولادتت روشن شد، یا حضرت احمد!

✍️به قلم مریم رحمانیان

جرم و انرژی سیزده میلیارد سال انتظار کشیدند و خمیدگیِ شدیدی آفریدند
در برابر مردی که دارای قرمزیِ صورت، چشمانی فرورفته، ابروهایی برجسته ... و فراخی میانِ دو شانه بود ...
مردی که در سال ... در مدینۀ بصره زاده شد.

مژده‌ای در هستی پیچیده بود، نغمه‌ای غیبی که آمدنش را خبر می‌داد ...

این انحنای عظیم در فضا-زمان ... برخاسته بود از آمادگیِ کهکشان‌ها و ذرات ...
برای چاپ و توزیعِ متنی مقدس در میدان گرانش ...

🗣جرم‌ها در فضا تأثیرگذارند، تأثیری بزرگ
تا برخی از اجرامی که در گسترﮤ نفوذِ آن قرار می‌گیرند، ناگزیر، به چرخش گردِ آن درمی‌آیند ...[١]

و آنگاه که جریدﮤ عالم، انتشارِ این رویداد را بر خود نوشت، چشم‌ها - چه آنان که خواندند و چه آنان که از خواندن بازماندند - در مدارِ او به چرخش افتادند ...

علم، مولود متهمان را به نام آوازه‌شان فراخواند ...
چون کلیسا به صحنه کشانده شد، ناقوسِ ساعت‌سازِ نابینای خویش را به صدا درآورد؛
تا چشم‌ها، آنچه را که می‌خواندند، از این گوش به آن گوششان، در شود ...
و این‌چنین، ابهت پوشالی کلیسا، با تمام نقش‌ونگارهای قرونِ وسطایی‌اش، فرو پاشید.

⚡️و نیز، چون علمای ادیان - که نمی‌دانم چگونه باور کرده بودند خلقتِ حضرت آدم (ع) یک‌باره بود و در دشمنی با فرگشت از هیچ چیز کوتاهی نکرده بودند - به صحنه کشانده شدند،
آنان برای فرار از واقعیت، دست‌به‌کار دمیدن در شیپور و پراکندن شبهه شدند؛
و ساعت‌سازِ نابینایشان، عصا بر کوچه‌پس‌کوچه‌های زمین می‌کوبید، آن هم در ظلِ آفتاب!

تا شاید حقیقت را در سایه‌ها پنهان کنند ... اما کوچه‌های زمین، به بن‌بست کشاندشان ...
و دکتر داوکینز، چهرﮤ جنبشِ «ناخدایان نو» (New Atheists) و زیست‌شناس تکاملی، کوشید صحنه را به‌سوی خود بکشد، تا از کتابش The Blind Watchmaker (ساعت‌سازِ نابینا) سخن فراوان به میان آورد؛
تا شاید با روایتی دیگر، پرده بر حقیقت اندازد.

💠اما نظریۀ تکامل چه کرد؟ زیرِ بار نرفت که نرفت ...
مگر عقل، زیرِ بار منت وهم می‌رود!
پس هستی شادمان، شانه‌هایش را از اختلاف این و آن شانه کرده، بی‌اعتنا به قیل‌وقالِ ناقوس‌ها و عصاها، و ساعت‌هایی که مچ می‌گرفتند، مسیر خویش را پی گرفت ...

الواح سومری گردِ معلمِ سومریِ خویش حلقه زدند و با علمِ عالی‌جناب خویش پیوندی ناگسستنی خوردند ...

🎉آری! جهان، با ولادتِ «احمد، عبدالله، مهدی» دیده به حقیقت گشود.

تکامل، که گوش‌هایش را تیز کرده بود،
تا خبرِ ولادتش را بشنود،
و صدای این سنت الهی، بالأخره به گوش دوست و دشمن برسد ...
تا آشوب، با آگاهی و داده‌های آسمانی، صورت در صورت به مباحثه بنشیند؛
در صحنِ علنیِ علمِ واقع‌بینانۀ ساعت‌سازِ بینای بصراوی - برای هشت میلیارد چشم -
تا توهمِ بی‌خدایان و توهمِ خلقت‌گرایان، یک‌باره ... یک‌باره فرو ریزد،
و حقیقت، در باشکوه‌ترین جلوه‌اش، خود را بنمایاند ...
و روح، در کالبدِ اندیشۀ انسان بدمد ...
که یگانه خبرﮤ آن است.

🔺آن هم در روزگاری که دنیا، در اثر آنتروپیِ فراگیرِ فرهنگی، اجتماعی و طبیعی، به غذای حفرﮤ کیهانیِ سیاه‌چاله بدل می‌شد ...

ولی گهوارﮤ دانشش - که حاملِ بیست ‌و هفت حرفِ علم بود؛ علمی که نمی‌توانند با آن کشتی بگیرند، جز آن‌که تنِ خویش را بر زمین کوبیده ببینند - زمین را برای شفا تکان داد؛
تا نشانه‌های پروردگارش در گسترﮤ هستی رخ بنماید، حتی برای کسانی که رخ برتافتند!

در ساعتی که از بهشت، صدای کف ‌زدنِ نسیم‌ها در گوشِ جهان می‌پیچید،
مولودِ علم - که هیچ ساعت‌سازِ نابینایی چشمِ دیدنش را نداشت - به حمایتِ نظریۀ تکامل برخاست؛
تا فرگشت را از چنگالِ اسارتِ بردگیِ برگ‌های کتاب‌های نوشته و نانوشته، به خانۀ اطمینان بازگرداند؛
تا دیگر هیچ مغرض و بی‌انصافی، آن را غنیمتِ خویش نشمارد!

🔅و نظریۀ تکامل - که خود، خسته از میلیون‌ها سال تلاشِ هستی برای ارتقا، همانندسازی، سازگاری با انواع محیط‌ها، و رساندن حجمِ مغزِ هوموساپینس به اندازه‌ای که انسان «الف» را از «با» بازشناسد و واژﮤ «خردمند» را برای خود بسازد -
کنون، امید در چشمانش لانه کرد و برقِ آن در شبِ خاطراتِ تلخش درخشید ...
هرچند کوفته از کهنسالیِ خویش، و پیرشده از هزاران زخمِ زبان -
توانست نفس راحتی بکشد و سربلند شود،
زیرا پر بود از نشانه‌های پروردگار در هستی:
در ژن‌ها،
در انتخاب گونه‌ها،
در روایتِ صبورِ حیات.

🧩پازلِ حقیقت چیده شده، شرطِ نهایی بسته شده و رنگِ بازنده پرید!

دکتر داوکینز ... آیا حالتان خوب است؟!
کتابتان همچنان سر جایش در قفسۀ کتابخانه‌تان هست ... و در سراسر کتابخانه‌های دنیا، نسخه‌هایش باقی است

📖صفحه ۱
👇ادامه


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
23👍3🕊2
#امام_رضا
#میلاد

سلام، امام رضای عزیزم…
سلام، آقای خوبم…
سلام، ای غریبِ خراسان، ای ضامنِ دل‌های بی‌پناه …
سلام، ای ضامنِ دعوتِ قائم علیه‌السلام.

🎉میلادتون مبارک، ای پناه بی‌پناهان …

آقا جان…
این روزها دلم از غصه‌ لبریز شده…
دلِ تنگم پر می‌کشه سمت حرمت،
سمت اون صحن طلایی که خاکش دوای درده،
سمت اون ضریحی که هر زائری، با اشک، براش روضه می‌خونه …

هی می‌خوام بیام بنشینم روبه‌روت،
عقدۀ دل بگشایم، دردهام‌و بریزم روی دلت…
اما خجالت می‌کشم…

🟢از روی جدّت حسین علیه‌السلام خجالت می‌کشم،
آخه هرکی ندونه ما انصار خوب می‌دونیم که:
«خیلی حسین زحمت ما را کشیده است»...


آقا جان، من فدای اسمت…
اومدم بگم برادرای ما رو گرفتن…
همین که لب باز کردم،
روضهٔ علی‌اکبر توی گوشم پیچید…
علی‌اکبر…
گل خوش‌سیرت حسین…
ذبیحِ اسلام…

💔اومدم بگم، آقا جان…
نوامیس انصار رو با دست‌بند بردن ...
یاد زینب کبری سلام‌الله‌علیها افتادم…
آه، عمه جان زینب…
چه کسی می‌تونه کنار مصیبتِ شما،
از درد خودش چیزی بگه؟
چه کسی می‌تونه ادعای صبر کنه،
وقتی شما کوچه‌به‌کوچه مصیبت کشیدید؟!

یاد رؤیام افتادم…
چند سال پیش…
در یکی از همیندستگیری‌ها
عمه جان زینب در گوشم نجوا کرد:
«ما بیش از این‌ها مصیبت دیده‌ایم… صبر کنید…»

🔹القصه…
امام رضا جانم…
به جانِ جوادت، هوای ما را داشته باش.
ما ضعیفیم… ما کم‌صبریم…
برای دل‌های بی‌قرار ما دعا کن.


🎁@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
42🕊10😢6👍2